درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غذای سالم» ثبت شده است

لَقچه/لَخچه پلو

دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ

 

لَقچه یا لَخچه پلو، یک غذای قدیمی روستای اورازان است که بیشتر آخر تابستان و پاییز، یعنی زمانی که لَخچه‌ها را بِنجی‌یَن (رشته‌های پلویی را خشک و مهیا کرده‌اند) درست می‌شود.

تفاوتی که این پلو با دیگر رشته‌پلوها دارد این است که گاهی در این غذا لوبیا تَر (لوبیای تازه) هم می‌ریزند، چون روستایی‌ها خودشون لوبیا می‌کاشتند و موقع برداشت، مقداری لوبیای پیله بسته که درشت شده را می‌چیدند و در این غذا استفاده می‌کردند. الان هم بعضیها این کار را می‌کنند. خود ما هم وقتی لوبیا می‌کاریم، مثل لوبیا چیتی یا کشاورزی یا لوبیا قرمز، درشت که شد، قبل از خشک شدن، می‌کنیم و دون کرده، بدون پوست و پیله، تو پلو می‌ریزیم. میشه لوبیاها رو در فریزر هم گذاشت و مثل نخود فرنگی یا باقلا، در زمستون هم استفاده کرد.

  • مواد لازم:

لوبیا تر یا اگه نداشتید لوبیا کشاورزی یا لوبیا چیتی یا هردو به اندازه دلخواه، برنج ، پودر گردو، رشته پلویی محلی، سیب زمینی ورق شده برای ته دیگ

  • طرز تهیه:

آب را جوش میاوریم، کمی نمک می‌ریزیم و بعد برنج را که از قبل خیس خورده می‌ریزیم. من برای خوش ترکیب شدن برنج، یک هویج به اندازه بند انگشت خرد می‌کنم، بعد لوبیای پخته را می‌ریزیم. کمی که جوش خورد، برنج را مثل ته چین کمی کال تر بر میداریم، بعد رشته پلویی میریزیم. دو جوش زد آبکشی میکنیم.

تأکید می‌کنم همیشه برای رشته پلو از رشته محلی استفاده کنید. رشته کارخونه‌ای و به اصطلاح شهری، اصلاً مزه ندارد.
آب برنج که کشیده شد، ته قابلمه مثل دم گذاشتن برنج معمولی، روغن ریخته، کمی زرد چوبه میزنیم و سیب زمینی‌های ورق شده را پهن می‌کنیم. کمی از رشته پلو میریزیم و کمی پودر گردو میریزیم، به همین ترتیب لایه به لایه تا آخر. در انتها کمی روش روغن میدیم و دم میگذاریم.

به خاطر وجود رشته، این پلو زودتر دم میکشه و حدود نیم ساعت کافیه تا آماده بشه. این غذا را با ماست و خیار یا سالاد سرو میکنیم.

نکته: من زمستون کف قابله‌ام روی سیب‌زمینی‌ها یه لبو ورق شده هم میگذارم که خوشمزه میشه. قدیمی‌ها این پلو رو با جزک (چِزَک= دنبه‌ی سرخ شده) یا جزغاله دمبه میخورند. امروزی‌ها هم با گوشت چرخ کرده یا مرغ ریش ریش می‌خورند. من چون برای سحر درست کردم، کوفته ریزه پختم و کنارش گذاشتم.

 

نوش جان

آشپز: بانو سهیلا کیان، از روستایِ گَته دِه طالقان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۲ ، ۱۰:۱۰
درجی طالقانی

غازیاقه و نرگسی آن

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۵۷ ق.ظ

غازیاقه/قازیاقی (غاز ایاقی/پاغاز)

گیاهی است خوش طعم و بسیار مفید که در بهار می‌روید و سر سفره طبیعت نشینان جای خاصی دارد.

طالقانی‌ها هم از این سبزی در انواع آش، تَره و کوکو استفاده می‌کنند. در ادامه ضمن معرفی اجمالی خواص این سبزی، طرز تهیه نرگسی غازیاقه را ارائه می‌دهیم.

غازیاقه، طبیعتی گرم و خشک دارد و در درمان برص، بی‌اشتهایی، یبوست، نقرس و دفع سنگ کلیه و مثانه و رفع چین و چروک پوست موثر است. همچنین این گیاه تصفیه کننده خون و تنظیم کننده قند آن می‌باشد.

برای خانمها باردار ممنوع است و افرادی که ضعف کلیه و کبد دارند، در مصرف آن احتیاط کنند.

مواد لازم برای خوراک نرگسی غازیاقه:

سبزی غازیاقی: 1 کیلو،   آب: 1 استکان،   پیاز: 2 عدد متوسط،   تخم مرغ: 3 عدد،   روغن، نمک، زردچوبه و فلفل به میزان لازم

قبل از هر چیز مثل بقیه‌ی سبزیها، غازیاقی را پاک میکنیم، و بهتره که ساقه‌ها شو جدا کنید. بعد از پاک کردن، کاملاَ شسته و خورد میکنیم و با یک استکان آب میزاریم تا کاملاً بپزه، اگه بعد از تست کردن حس کردین نپخته، دوباره بهش آب اضافه کنید تا بپزه. تو ظرف دیگه‌ای پیازها رو نگینی خُرد و سرخ کنید و سبزی پخته شده رو با نمک و فلفل و زردچوبه و تخم مرغ، بهش اضافه کنید و اجازه بدید تا تخم مرغها بپزه.

اگر دوست داشتید میتونید به این غذا، گوجه‌ی رنده شده هم در ابتدای پخت اضافه کنید.

 

نوش جان

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۶:۵۷
درجی طالقانی

آشِ پُر جوش

شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ

 

یادش بخیر، سال شصت ما خونه‌ی پسر عموم مستأجر بودیم. منم تازه رفته بودم تهران و بعد از بیست سال زندگی کردن تو طالقون، زندگی در تهران برام زیاد خوشایند نبود و همش تو حال و هوای طالقون بودم.

یه روز آش طالقونی بار کردم. عموی بزرگم، خدا رحمتش کنه، زمستونا میومد پیش بچه‌هاش. وقتی عطر سیرداغِ آش، فضای خونه رو پر کرد، خونه که میگم یه اتاق دوازده متری بود که همون چندتا وسیله خونه که داشتیم رو دور تا دور اتاق چیده بودیم. عمو خدا بیامرز، اتاقش کنار اتاق ما بود. صدا زد: «شهناز دتر... دری آش پچنی؟»

گفتم: «بله عمو جان.»

گفتند: «اینه دونسته باش، آش پر جوش، بهتر از خورشت پر گوشت. بدار قشنگ پل باخوره مزه دار ببو.»

از اون روز تا حالا هر وقت آش می‌پزم به یاد حرف عمو می‌افتم. یادش بخیر قدیما تو یک اتاق کوچیک، با کمترین وسیله‌ی خونه، هر شب، شب نشینی داشتیم. جمعه‌ها یا مهمون بودیم یا مهمون داشتیم. با یک قابلمه آش پر جوش، سفره پهن می‌کردیم دور هم، خیلی با صفا بود. زندگی‌ها الان تو خونه‌های صد تا دویست متری، دَلّادََل از وسیله و مواد خوراکی، بیشتر از دو سه نفر توش زندگی نمی‌کنند، اونم تو اتاق‌های جدا و در بسته! سال تا سالَم نه دورهمی.. نه هیچ!

 

نقل شده از: بانو شهناز سلطانیان، اهل آبادیِ دیزانِ طالقان جان

  • پل خوردن: جوش خوردن و قل قل کردن.
  • دَلّادَل: مالامال، لبریز، پُر.
  • در بسته: یک جور ناسزا و نفرین طالقانی است. به این معنا که اهای یک خانه همگی تار و مار شده‌اند و درِ خانه‌شان بسته مانده. به این دلیل طالقانی‌ها کلاً با درهای بسته مشکل دارند و بیشتر دوست دارند تا در خانه‌ها و اتاق‌هایشان باز باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۹
درجی طالقانی

خرافات و باورهای بامزه در آشپزی

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۲۷ ق.ظ

پنج شُش تا دُتر بی‌یِیم که ویر کار کُردُنمان بیگیته بَه. مَچـّدِ روستا مراسم داشت و شام هامیدان. ما دی بشی بی‌یِیم کمک. یه گونی پیاز بنگتُن مایی پیش و بگوتُن یاللا پوست بَکنین و خُرد کنین. به دو دِیقه نکشی که اشکمان جیرامی و فُرفُرِ فینمان راه کَت. میان این اشک و فین، عمه جانُم برسی و یه نگا به ما کُرد و خنده‌اش بیگیت. بعد بگوت: ای اَمان چه اشکی دروردیه این بیصحب پِیاز.. خا مگه نمیدانین قبل اینکه پیازی سَرِ بِربینین بایستی اویی زُن گردین تا شمایی بُرمه رِ در نیوره!

بعد که مایی تعجبه بِیدی بگوت: پایستین.. پایستین بشین که اینه شمایی کار نی... پیازه کسی خُرد مینه که سالهاست اویی زُن گردیه!

---------------

شاید خرافاتی از این دست که در خاطره بالا ذکر شد را شنیده باشید. باورهایی که در میان آشپزها و خانمهای خانه‌دار مرسوم است و گاهی در نهایت ناباوری و بدون هیچ دلیل منطقی، درست از آب در می‌آیند. حالا ما کاری به راست و دروغ این باورها نداریم و فقط تعدادی از آنها را که جنبه‌ی طنز دارند، برای شما گردآوردی کرده و ذکر می‌کنیم. باشد که لبخندی بر لبانتان بنشاند.

  • اولین خرافه، همان زنِ پیاز شدن است. در خیلی از شهرهای ایران مرسوم است که می‌گویند اگر زنِ پیاز شوی و به درخواست ازدواج او جواب مثبت دهی، دیگر به هنگام خُرد کردن آن، اشکتان را در نمی‌آورد. (چه شوهر خوبی!) حتی بعضی‌ها چنان این خرافه را جدی گرفته‌اند که قبلِ پوست کردن پیاز، میان خود و او، صیغه عقد می‌خوانند. (بی‌شوهری بیداد مینه!)

  • بعضی آشپزها معتقدند که اگر کوفته را فحش بدهند، می‌ترسد و دیگر وا نمی‌رود! مثلاً گمانم گفتن جمله‌ی «کوفت بگیری کوفته‌ی جونم مرگ شده! اگه وا بری من میدونم و تو...» خیلی کارساز باشد. جالبتر اینکه بعضی دیگر با گفتن جمله‌ی «اگر وا بری به مادر شوهرت میگم!» کوفته‌ی بینوا را می‌ترسانند. (طفلک شوماری اسم همیشه بَد دَرشیه)
  • آشپزها برای کاچی و حلوا، خرافه دیگری دارند. یک عده از روش ترساندن استفاده می‌کنند تا حلوا و کاچی‌شان به روغن بیُفتد. مثلاً همانطور که آدمها را می‌شود با ترساندن، به خیس و زرد کردن شلوارشان انداخت! کاچی و حلوا هم به وقتِ ترسیدن، با پس دادن روغن، خود را زرد و خیس می‌کنند. (خاکان سرت نمیتانستی مثال بِیتری بَزُنی؟!)
  • برخی دیگر، قدرت مذاکره و چانه‌زنی را باور کرده‌اند لذا خاضعانه روبه روی حلوا می‌نشینند و با دستمالی در دست، در حالیکه ادایِ گریه کردن را در می‌آورند می‌گویند: «ای حلوایِ عزیز، هرچه روغن به تو دادم را پس بده تا شوهرم دعوایم نکند. من هم قول می‌دهم دفعه‌ی بعد، بیشتر به تو روغن بریزم.»
  • مورد بعدی، یک خرافه‌ی نوا دار است. به این ترتیب که وقتی می‌خواهند شیر را ماست بزنند، به هنگام پیچیدن آن در میانِ لک و لا و پتو، با در آوردن صدایِ «موچ موووچ» که شبیه صدایِ بوسیدن است، شیر را ترغیب به سفت و ماست شدن می‌کنند. (اُو لَ‌لَ گیو می عِه هاگ!)
  • بر همگان واضح و مبرهن است که غذایِ شِفته و وا رفته، بابِ میل هیچ کسی نیست. (فقط پیرمردکانِ بی دُندان، نَرمِ دستِ غذا دوست دارُن) لذا خانمها برای وا نرفتنِ غذایشان، اسمِ دخترانِ نجیب را می‌برند و از آنها تعریف می‌کنند. که غذا هم حسودی کرده و مثل این دختران خودش را بگیرد و شِفتگی و وارفتگی را بیخیال شود. مثلاً به هنگامِ دم کردن برنج می‌گویند: «فاطمه عجب دخترِ نجیب و با حیا حجابیه، کیپ روشو میگیره و ولنگ و وا نی، پسر کدخدا میخواد بره خواستگاریش، اگه تو هم ای برنج جان خودتو وا ندی، میگم برای پسر دومش بیان خواستگاری تو» (طفلی بُرنجِ دلُش میخوا عروس گرده!)

  • دیدید وقتی رُب می‌پزند، عصاره به جوز جوز کردن می‌افتد و به اطراف می‌پاشد؟ بعضی معتقدند که رُب را هم باید ترساند تا اینقدر نپرد و دردسر درست نکند. مثلاً بلند می‌گویند: «ســـوســـــک!» بعد رُب هم وحشتزده می‌گویند: «واااااااااای نه، تو رو خدا بکشدیش!» بعد همینجوری الکی الکی، از جوشش و پاشیدن به اطراف می‌افتد.

  • این خرافه‌ای که می‌خواهم برایتان بگویم، یک جورایی زرنگ بازی و جمع کردنِ مدبرانه یک بحرانِ مرسوم در آشپزخانه است. بحرانِ شور شدنِ غذا. خیلی از خانمها وقتی غذایی شور می‌شود، می‌گویند: «زنِ آشپز، خیلی شوهرشو دوست داره که غذاش خوش نمک شده!» به این ترتیب از دعوای شوهر بر سر زن، به خاطر شور شدنِ غذا جلوگیری می‌کنند. بعضی‌ دیگر هم می‌گویند: «زنی که غذاش شور بشه، شورِ زندگیش زیاده!». این جوری دیگه عمراً کسی اون زن رو به خاطر نمکِ غذاش، سرزنش و دعوا خواهد کرد.

باورهای آشپزی و غذا، مختص ایران نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در ایتالیا، برای در امان ماندن از چشم زخم، دور گردن خود گردنبندی از فلفل قرمز می‌اندازند. بومیانِ آفریقایی برای غذا نغمه می‌خوانند. در ترکیه، جویدن آدامس بعد از غروب آفتاب، به شدت ناپسند شمرده می‌شود و آن را در زمره جویدنِ گوشتِ بدن مرده می‌دانند. در خیلی از کشورها پخت شیرینی و نان، به شکل نوزاد، برای برآورده شدنِ دعای فرزنددار شدن، مرسوم است. خواندن دعا یا آیات و فوت کردن به غذا برای برکت و شفا هم در میان مسلمانان سراسرِ دنیا انجام می‌شود.  

به هرحال اینها باورهایی است که در طی سالیانِ دراز، همدم زنانِ سرزمینمان در کنجِ مطبخ‌هایشان بوده. خرافاتی که بعضاً از آرزوها و آمال زنانه نشأت گرفته است. حالا جدای از حکمِ مردودی مطلقِ منطق در مورد این خرافات، شما یکی دو تا از آنها را امتحان کنید تا ببینید در مورد غذایِ شما جواب می‌دهد یا نه.

سالم و شاد باشید و پاینده

نویسنده متن، گردآوری کننده و تنظیم پوستر طالقانی: سیده مریم قادری

 

کپی متن بدون ذکر منبع و نویسنده، شرعاً و قانوناً مجاز نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۱:۲۷
درجی طالقانی

طالقانی «آش مُزرُعا»

دوشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۱ ق.ظ

یکی از ایده‌ها برای افزایش سود کشاورزان در کشورهای دیگه مزرعه‌ی پیتزا pizza farm است. در این ایده یک مزرعه ی دایره‌ای شبیه پیتزا می‌سازند که در هر تکه از آن یکی از مواد تشکیل دهنده‌ی پیتزا کاشته می‌شود. در یک تکه هم گاو و مرغ و خروس و ... نگهداری میشوند.
وسط یا کنار این مزرعه هم یک رستوران کوچک پیتزا فروشی می‌سازند که پیتزاهایی با محصولات همین مزرعه تهیه می‌کند. این پیتزا فروشی ممکن است هر روز یا آخر هفته ها فعال باشد. استفاده از طبیعت، خوردن غذای سالم از محصولات تازه و سرگرمی بچه ها با دیدن مزرعه از دلایل استقبال مردم است. این ایده اولین بار در منطقه ی مادیرا در کالیفرنیا اجرا شد اما به سرعت در سایر نقاط آمریکا و جهان گسترش یافت.

‏لزومی ندارد که حتما شکل مزرعه دایره ای باشد یا حتما پیتزا بفروشد یا رستوران شیکی داشته باشد، حتی توی ایران می تونه با غذای دیگهای اجرا بشه مثلاً غذاهای محلی.
به نظر شما، طالقان، چه مزرعه‌ای میشا دُرُست کُرد؟  آش؟  مرجوقلی؟  سیاخوروش؟ ؟؟؟

مینی نظر، آش خوبه. یه گردالی مُزرعا شبیه قُزان... تازه همه مواد لازم آش، طالقانی میان به دست میا...

سبزی... کَلُم... سیبزینی... نخود لوبیا مرجو... خامَک (گندم کوبیده)... کشک یا سُج... سیر... ارُشته... cheeky

 

با تشکر از کانال کشاورزان و کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۰ ، ۰۸:۲۱
درجی طالقانی

دمپختکِ اسفناج

سه شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۱۴ ق.ظ

زیر نور مورب آفتابِ پهن شده تویِ اتاق، بساط بازی‌مان را پهن کردیم. یک پشتی و ملافه شد خانه او، یک پشتی و چادر نماز مادر شد خانه من. عروسکهامان را عوض کردیم. تویِ ظرف‌های پلاستیکی، غذا پختیم. لباسها را داخل لباسشوییِ کوچکِ اسباب بازی ریختیم و همانطور که مادر به کارهایش می‌رسید و آوازی زیر لب می‌خواند، عروسک‌هایمان را خواباندیم.

ظهر شد...

بویِ خوشِ دمپختکِ مادر می‌آمد.

 

 

دمپختکِ اسفناج

اسفناج یک کیلو، برنج چهار پیمانه، پیاز یک عدد، نمک و زردچوبه (یا زعفران) و روغن به میزان لازم

پیاز نگینی را با مقداری روغن تفت داده و به آن زردچوبه می‌زنیم. اسفناج‌های شسته و درشت خُرد شده را اضافه می‌کنیم تا با پیاز تفت خورده و آبش کشیده شود. بعد برنج را به همراه کمی آب (کمتر از حد کته کردن) می‌ریزیم و وقتی آب برنج کشیده شد، آن را دَم می‌گذاریم. بعد از دم کشیدن پلو، روی آن روغن (یا کره) محلی بریزید و نوش جان کنید.

این غذا را می‌توان خالی، با ماست، با تُن ماهی، با گوشت یا با مرغ هم سرو کرد.

با تشکر از آشپز هنرمند، دخترِ البرز جان: خانم ملک محمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۰ ، ۰۸:۱۴
درجی طالقانی

چل مرغانه

شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۱۴ ق.ظ

شاید الانا هزار جور صبحانه رنگ و وارنگ وجود داشته باشه که با خوردنشون بتونی صبح دل انگیزی رو شروع کنی، اما برای یک طالقانی اصیل، هیچ صبحانه‌ای خوشایندتر از قورمه با تخم مرغ که در بعضی جاها بهش «چَل مرغانه» گفته میشه وجود نداره!

#فقط_یه_طالقانی_اصیل_میدونه_از_چی_حرف_میزنیم 😋

#سوسیس_تخم_مرغه_اَلَک_دین_میدان

 

 

 عکس از: بانو فاطمه

 

برای خوندن بیشتر در مورد قُرمه و روش تهیه آن، به همراه خاطره قُرمه‌ای
اینجا را کلیک کنید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۱۴
درجی طالقانی

پنیرگیری سنتی

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۰۵ ق.ظ

در فصول گرم و معتدل، که گوسفندان به صورت دسته جمعی در کوه به سر می‌برند، دامداران فرصتی مناسب برای تولید محصولات لبنی دارند. یکی از این محصولات، پنیر است که در طالقان، به صورت پِنیر یا پِِندیر تلفظ می‌گردد و یکی از روش‌های تولید آن به این صورت می‌باشد:

پس از دوشیدن شیر گوسفندان، آن را از صافی عبور می‌دهند تا از آلودگی‌ها جدا شود. سپس شیر را در ظرف بزرگی گرم می‌کنند و بعد به آن مایه پنیر که در زبان محلی به آن رُشِه یا اَرشه گفته می‌شود، اضافه می‌کنند. حالا نوبت به پتو پیچ کردن شیر می‌رسد که ظرف را لایِ پتو یا شولا (لَک و لایِ خواب) می‌پیچند تا در جای گرم، نیم ساعت تا سه رُبع، استراحت کند!

بعد از این مرحله، پنیر به شکر ژله‌ای در می‌آید که آن را در کیسه‌های پارچه‌ای ریخته و روی چوب (درست مثل عکس) آویزان می‌کنند تا آبِ آن جدا شود. بعد از 10 12 ساعت آویزان بودن، پنیرِ بدون آب را در قطعات کوچک، داخل ظروف سفالی یا گِلی و یا دَبـه ریخته و با آب و نمک می‌پوشانند. پنیر بایستی حداقل 40 روز در آب نمک باشد تا قابل استفاده شود.

از آبِ پنیری که در مرحله آویزان کردن از پنیر جدا شده، می‌توان دو محصول دیگر تهیه کرد.

اولی لور است که با جوشاندن آب پنیر به دست می‌آید. (سابقاً در درجی درباره لور مطلبی منتشر کرده‌ایم که می‌توانید آن را از این لینک بخوانید.)

محصول دوم که از جوشاندن طولانی مدت آب پنیر حاصل می‌شود، قره قروت است که در طالقان به آن سُج می‌گویند.

با سپاس از سه‌هزارکام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۵
درجی طالقانی

آش سِفت یا آبکی؟

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ

آش...

        شِرت اِاُو؟

                     یا سَقَط؟

                             مساله این است!

🍂🍵

شما چه جوری آش دوست دارین؟

آبکی؟.... یا سفت؟

مینی نظر میان اِوْ باشه دی عالیه 😋

 

📸 عکس از: بانو ملک محمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۳
درجی طالقانی

خاطُرخواهی با آتُک پلوجان

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۷ ق.ظ

گته ننه بگوتی بَ هر کی بُتانه یه خُجیرِ غذا بَپُچه، خودمی عروس می‌گرده!

نَکه ما دی خیلی تُحفه بی‌یِیم، وُلوُله‌ای دَکَت میانِ زُناکانِ فامیل!

هامون شِو خالُک دُترم هرچی هنر در اَنبون داشت رو کُرد و وَختی این دوریِ رِ تزئین کُرد، بیارد ایزاری سَر

آقاجانُم یه «این آتُک پلو از دسِ عاروسُم باخوردُن داره» بگوت و ننه دی با «مُبارکا باشه» موافقت حاصله رِ تأیید کُرد!

البت اینکه مُن و خالُک دُترجان، چند سالی بَ که غیررسمی نُمزه‌ بی‌یِیم و دیر یا زود، عروسیمان سَر میگیت، یک حقیقتِ محض بَ

امبا مینی نظر باشه، آن آتُک پلو دی در سَر بیگیتُنِ این وصلتِ میمون، بی‌تأثیر نَبَه!

 

به قلم: سیمرغ - عکس از: بانو رویا ملک محمدی

 

 

آتُک = والَک، نوعی سبزی کوهی خوراکی که با آن پلو درست می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۸:۱۷
درجی طالقانی