درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۵ مطلب با موضوع «آداب، رسوم، باورها و مراسم طالقانی» ثبت شده است

خُرافه ای درباره قیچی

دوشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۰۱ ق.ظ

قدیما می‌گوتُن: مِقراضِ بی‌خودی وآزکنی و دَبُندی، دَهوا می‌بو!

این یه قدیمی خُرافه هسته که اصلُش ومی‌گرده به مصریانِ باسُتان و بعد میانِ تمدن‌های دیگه، مثل ایران، دی رواج پیدا کُرد. اوشان اعتقاد داشتُن که دست بیگیتن و واز و بسته کُردُنِ بی دلیلِ قیچی و مقراض، منجر به اتفاقِ بد می‌گرده.

مینی نظر باشه، جدای از خطر داشتُن استفاده اَلِکی از این وسیله، آن قیج قیج صُدا کُردُنش که خیلی رو اعصابه، یکی از دلایل بگوتُن این خرافه هسته.

شمایی نظرِ موافق چیه؟ wink

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۰۱
درجی طالقانی

خرافات و باورهای بامزه در آشپزی

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۲۷ ق.ظ

پنج شُش تا دُتر بی‌یِیم که ویر کار کُردُنمان بیگیته بَه. مَچـّدِ روستا مراسم داشت و شام هامیدان. ما دی بشی بی‌یِیم کمک. یه گونی پیاز بنگتُن مایی پیش و بگوتُن یاللا پوست بَکنین و خُرد کنین. به دو دِیقه نکشی که اشکمان جیرامی و فُرفُرِ فینمان راه کَت. میان این اشک و فین، عمه جانُم برسی و یه نگا به ما کُرد و خنده‌اش بیگیت. بعد بگوت: ای اَمان چه اشکی دروردیه این بیصحب پِیاز.. خا مگه نمیدانین قبل اینکه پیازی سَرِ بِربینین بایستی اویی زُن گردین تا شمایی بُرمه رِ در نیوره!

بعد که مایی تعجبه بِیدی بگوت: پایستین.. پایستین بشین که اینه شمایی کار نی... پیازه کسی خُرد مینه که سالهاست اویی زُن گردیه!

---------------

شاید خرافاتی از این دست که در خاطره بالا ذکر شد را شنیده باشید. باورهایی که در میان آشپزها و خانمهای خانه‌دار مرسوم است و گاهی در نهایت ناباوری و بدون هیچ دلیل منطقی، درست از آب در می‌آیند. حالا ما کاری به راست و دروغ این باورها نداریم و فقط تعدادی از آنها را که جنبه‌ی طنز دارند، برای شما گردآوردی کرده و ذکر می‌کنیم. باشد که لبخندی بر لبانتان بنشاند.

  • اولین خرافه، همان زنِ پیاز شدن است. در خیلی از شهرهای ایران مرسوم است که می‌گویند اگر زنِ پیاز شوی و به درخواست ازدواج او جواب مثبت دهی، دیگر به هنگام خُرد کردن آن، اشکتان را در نمی‌آورد. (چه شوهر خوبی!) حتی بعضی‌ها چنان این خرافه را جدی گرفته‌اند که قبلِ پوست کردن پیاز، میان خود و او، صیغه عقد می‌خوانند. (بی‌شوهری بیداد مینه!)

  • بعضی آشپزها معتقدند که اگر کوفته را فحش بدهند، می‌ترسد و دیگر وا نمی‌رود! مثلاً گمانم گفتن جمله‌ی «کوفت بگیری کوفته‌ی جونم مرگ شده! اگه وا بری من میدونم و تو...» خیلی کارساز باشد. جالبتر اینکه بعضی دیگر با گفتن جمله‌ی «اگر وا بری به مادر شوهرت میگم!» کوفته‌ی بینوا را می‌ترسانند. (طفلک شوماری اسم همیشه بَد دَرشیه)
  • آشپزها برای کاچی و حلوا، خرافه دیگری دارند. یک عده از روش ترساندن استفاده می‌کنند تا حلوا و کاچی‌شان به روغن بیُفتد. مثلاً همانطور که آدمها را می‌شود با ترساندن، به خیس و زرد کردن شلوارشان انداخت! کاچی و حلوا هم به وقتِ ترسیدن، با پس دادن روغن، خود را زرد و خیس می‌کنند. (خاکان سرت نمیتانستی مثال بِیتری بَزُنی؟!)
  • برخی دیگر، قدرت مذاکره و چانه‌زنی را باور کرده‌اند لذا خاضعانه روبه روی حلوا می‌نشینند و با دستمالی در دست، در حالیکه ادایِ گریه کردن را در می‌آورند می‌گویند: «ای حلوایِ عزیز، هرچه روغن به تو دادم را پس بده تا شوهرم دعوایم نکند. من هم قول می‌دهم دفعه‌ی بعد، بیشتر به تو روغن بریزم.»
  • مورد بعدی، یک خرافه‌ی نوا دار است. به این ترتیب که وقتی می‌خواهند شیر را ماست بزنند، به هنگام پیچیدن آن در میانِ لک و لا و پتو، با در آوردن صدایِ «موچ موووچ» که شبیه صدایِ بوسیدن است، شیر را ترغیب به سفت و ماست شدن می‌کنند. (اُو لَ‌لَ گیو می عِه هاگ!)
  • بر همگان واضح و مبرهن است که غذایِ شِفته و وا رفته، بابِ میل هیچ کسی نیست. (فقط پیرمردکانِ بی دُندان، نَرمِ دستِ غذا دوست دارُن) لذا خانمها برای وا نرفتنِ غذایشان، اسمِ دخترانِ نجیب را می‌برند و از آنها تعریف می‌کنند. که غذا هم حسودی کرده و مثل این دختران خودش را بگیرد و شِفتگی و وارفتگی را بیخیال شود. مثلاً به هنگامِ دم کردن برنج می‌گویند: «فاطمه عجب دخترِ نجیب و با حیا حجابیه، کیپ روشو میگیره و ولنگ و وا نی، پسر کدخدا میخواد بره خواستگاریش، اگه تو هم ای برنج جان خودتو وا ندی، میگم برای پسر دومش بیان خواستگاری تو» (طفلی بُرنجِ دلُش میخوا عروس گرده!)

  • دیدید وقتی رُب می‌پزند، عصاره به جوز جوز کردن می‌افتد و به اطراف می‌پاشد؟ بعضی معتقدند که رُب را هم باید ترساند تا اینقدر نپرد و دردسر درست نکند. مثلاً بلند می‌گویند: «ســـوســـــک!» بعد رُب هم وحشتزده می‌گویند: «واااااااااای نه، تو رو خدا بکشدیش!» بعد همینجوری الکی الکی، از جوشش و پاشیدن به اطراف می‌افتد.

  • این خرافه‌ای که می‌خواهم برایتان بگویم، یک جورایی زرنگ بازی و جمع کردنِ مدبرانه یک بحرانِ مرسوم در آشپزخانه است. بحرانِ شور شدنِ غذا. خیلی از خانمها وقتی غذایی شور می‌شود، می‌گویند: «زنِ آشپز، خیلی شوهرشو دوست داره که غذاش خوش نمک شده!» به این ترتیب از دعوای شوهر بر سر زن، به خاطر شور شدنِ غذا جلوگیری می‌کنند. بعضی‌ دیگر هم می‌گویند: «زنی که غذاش شور بشه، شورِ زندگیش زیاده!». این جوری دیگه عمراً کسی اون زن رو به خاطر نمکِ غذاش، سرزنش و دعوا خواهد کرد.

باورهای آشپزی و غذا، مختص ایران نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در ایتالیا، برای در امان ماندن از چشم زخم، دور گردن خود گردنبندی از فلفل قرمز می‌اندازند. بومیانِ آفریقایی برای غذا نغمه می‌خوانند. در ترکیه، جویدن آدامس بعد از غروب آفتاب، به شدت ناپسند شمرده می‌شود و آن را در زمره جویدنِ گوشتِ بدن مرده می‌دانند. در خیلی از کشورها پخت شیرینی و نان، به شکل نوزاد، برای برآورده شدنِ دعای فرزنددار شدن، مرسوم است. خواندن دعا یا آیات و فوت کردن به غذا برای برکت و شفا هم در میان مسلمانان سراسرِ دنیا انجام می‌شود.  

به هرحال اینها باورهایی است که در طی سالیانِ دراز، همدم زنانِ سرزمینمان در کنجِ مطبخ‌هایشان بوده. خرافاتی که بعضاً از آرزوها و آمال زنانه نشأت گرفته است. حالا جدای از حکمِ مردودی مطلقِ منطق در مورد این خرافات، شما یکی دو تا از آنها را امتحان کنید تا ببینید در مورد غذایِ شما جواب می‌دهد یا نه.

سالم و شاد باشید و پاینده

نویسنده متن، گردآوری کننده و تنظیم پوستر طالقانی: سیده مریم قادری

 

کپی متن بدون ذکر منبع و نویسنده، شرعاً و قانوناً مجاز نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۱:۲۷
درجی طالقانی

رسوم زایمان

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۲۶ ق.ظ

چند رسم قدیمی در مورد زایمان و تولد نوزاد


عکس از بانو زینب سادات موسوی

رسم اذان گفتن: معمولاً رسم بود که بعد از تولد نوزاد، مردِ خانه به رویِ پشتِ بام اذان بگوید. همچنین اگر فرآیند زایمان به مراحل سختی می‌رسید، برای استعانت از خدای متعال و طلب رحمت، هم اذان می‌گفتند. بعد از تولد نوزاد هم، رسمِ اسلامیِ اذان و اقامه در گوش راست و چپ نوزاد، اجرا می‌شد.

 

 

رسم طبل کوبی: خیلی قدیمها برای دور کردن آل از خانه زنِ زائو، بر روی پشتِ بام، طبل یا دُهل یا تشت می‌کوفتند.

صدقه و نذر: اگر زنی سخت می‌زایید، به هنگام درد کشیدن، نذر می‌کرد که به اندازه مثلاً وزنِ موهایِ نوزادش، طلا یا نقره صدقه دهد. همچنین معمولاً زیر بسترِ زائو مقداری پول می‌گذاشتند که به هنگام دنیا آمدن نوزاد، صدقه دهند.

برداشتنِ سق با تربت: بعد از دنیا آمدن نوزاد، قابله انگشت خود را داخل تربت امام حسین می‌زد و داخل دهان نوزاد می‌گذاشت تا به‌عبارتی سَق یا کام او را با تربت برداشته باشد.

 

 

ختنه یا سوراخ کردن گوش: در بعضی مناطق رسم بود که به محض دنیا آمدن نوزاد، اگر پسر بود، او را ختنه و اگر دختر بود، گوشش را سوراخ می‌کردند. هرچند معمولاً در طالقان، ختنه کردن نوزاد به تعویق می‌افتاد و با برپایی مراسم مفصل‌تر «ختنه سوران» همراه بود.

شیر آغوز یا ماک: اولین شیر بعد از زایمان را آغوز می‌گویند که شیری بسیار چرب و پر قدرت است. اما در گذشته، برخی معتقد بودند که نباید نوزاد را با شیرِ آغوز تغذیه کرد. لذا تا 3 روز اولِ تولد، به وی شیر نمی‌دادند و از کره، بارهنگ و شیرخشت استفاده می‌کردند.

اسفند دود و تیکه آهن: بعد از به دنیا آمدن نوزاد، بساط اسفند دود برپا می‌شد. هر وقت هم کسی به دیدن نوزاد می‌آمد، دود کردن اسفند را مجدد برقرار می‌کردند. همچنین برای جلوگیری از سرقت نوزاد توسط آل! یک قطعه کوچک آهنی کنار مادر و نوزاد می‌گذاشتند.

چله بُر، چشم نظر و نان و نمک: از جمله چیزهای دیگری که برای نوزاد و زائو می‌گذاشتند، نخی معمولاً از جنس ابریشم بود که یک زن پاک نهاد و دست سبک، بر آن چهل گره زده و صلوات و دعا می‌خواند. چشم نظر، آویز وَاِن‌یکاد و تکه ای نان و نمک پیچیده شده داخل یک پارچه کوچک نیز از جمله چیزهایی بود که به سبب دفع زخم چشم و نحوست به نوزاد می‌بستند.

 

 

قرص کمر: قرص کمر ماده‌ای گیاهی و ساخته دستِ عطاران قدیمی است که قابله بعد از دنیا آمدن نوزاد، چند تا از آن را می‌کوبید و با گفتن ان‌شاءالله بعدی دختر یا پسر باشه (بسته به جنسیت نوزاد) به کمر زائو می‌بست تا مسکن درد وی باشد.

 

 

نامگذاری و مراسم آشِ شیشه: روز ششم تولد نوزاد، بزرگان جمع می‌شدند و نامی را از بین نام‌های پیشنهاد شده از لایِ قرآن بیرون کشیده و بر روی نوزاد می‌گذاشتند. در طالقان که اکثراً اسامی مذهبی، نام‌های اصیل ایرانی یا اسم‌های مرتبط با طبیعت (مثلاً اسامی گل برای دخترها) انتخاب می‌شد. پذیرایی این مراسم با آش بود که به آن آشِ شیشه می‌گفتند.

عقیقه: روز هفتم تولد نوزاد، برای وی گوسفندی را عقیقه می‌کردند و از گوشتِ طبخ شده به همسایه‌ها و خویشاندان هدیه می‌کردند. همچنین قسمت اعظمی از گوسفند عقیقه، سهمِ قابله بود اما پدر و مادر نوزاد از آن نمی‌خوردند. (رسمی اسلامی)

 

 

حمام زایمان: بعد از گذشت ده روز از تولد نوزاد (و گاهی اوقات حتی تا چهل روز بعد از تولد، در مواقع زمستان و سرما) مادر و نوزاد را به حمام می‌بردند و مراسم حمام زایمان می‌گرفتند. در حمام، حمامی از زائو با تخم مرغ نیمبند و عسل و از دیگر همراهان با شربت و شیرینی که خانواده زائو آورده بودند، پذیرایی می‌کرد و انعام می‌گرفت.

 

 

همچنین رسم بود بر روی سر نوزاد و مادر، با کاسه چهل کلید، چهل بار آب بریزند و صلوات بفرستند تا اجنه، نیروهای شیاطین و چشم زخم‌ها از آنها دور شود و در کارشان چله نیُفتد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۲۶
درجی طالقانی

رسوم زیبای طالقانی‌ها در ماه مبارک رمضان

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

استقبال از ماه رمضان

همیاری و همکاری در اجرای رسم‌های قدیمی، از ویژگی‌های قومی ساکنان کوهپایه‌های البرز است. آنها همین روحیه را در اجرای آیین‌های رمضانی نیز دارند که خانه‌تکانی و غبارروبی مساجد به صورت گروهی و گرفتن روزه در روزهای آخر ماه شعبان از جمله آنهاست.

رسم آش و آشتی

رسمی قدیمی و فراموش شده است که در آن، خانواده‌هایی که با هم اختلاف داشتند، قبل از رویت ماه مبارک رمضان، اقدام به پختن آش و فرستادن آن برای یکدیگر می‌کردند و به این ترتیب، کدورتها و اختلافها را کنار گذاشته و با قلبی بی‌کینه و نفرت، مهیای بهره‌مندی از ضیاف الهی می‌شدند.

اذان گفتن طالقانی‌ها در خانه‌

دارالمومنین نام دیگر طالقان است. همین عنوان نشان می‌دهد که مردم این دیار تا چه میزان بر انجام واجبات و فرایض دینی دقت و تاکید دارند. یکی از رسم‌های مردان طالقانی اذان گفتن و مناجات‌خوانی در حیاط‌ها و روی بام‌های خانه‌هایشان است. آنها معتقدند هر کسی اذان بگوید در قیامت روسفید خواهد شد. به همین دلیل افراد بسیاری در روستاهای طالقان هنگام افطار و سحر اذان می‌گویند و در سحرهای این ماه مناجات می‌خوانند. برخی افراد نیز مردم را برای سحری خوردن بیدار می‌کنند که این رسم در نقاط مختلف استان نیز برگزار می‌شود.

پخت نان

معمولاً یکی دو روز قبل از شروع ماه مبارک، خانواده‌ها اقدام به پختن نان کرده و خود را مهیایِ روزه‌داری می‌نمایند. همچنین پختن نان‌های غیر روزمره مثل اگردک و دیگر نان‌های شیرین، نیز مرسوم است. از این نان‌ها به عنوان نذری، خیرات، عیدی و یا هدیه به همسایگان نیز استفاده می‌کنند به‌گونه‌ای که سفره سحری و افطار خانواده‌ها، از حضور این برکت خداوندی، خالی نیست.

 

 

اعلام زمان سحر و افطار با چاووشی خوانی یا صدای طبل

در قدیم که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، برای اطلاع از زمان مراسم سحری و اذان صبح، رسم بر این بوده که افرادی مأمور می‌شدند تا با صدا کردن مردم محل، چاووشی خوانی یا کوفتن بر طبل، مردم روزه‌دار را بیدار کنند.

پختن غذای نذری

طالقانی‌ها همچنین رسم دارند که در شب‌های این ماه، غذای نذری درست کنند و آنها را در سینی‌های مخصوص بگذارند و به همسایگان و آشنایان بدهند. هنگام پختن این غذاها و همچنین آش نذری همسایگان به یاری هم می‌شتابند و به یکدیگر کمک می‌کنند. در مناطق روستایی نیز پختن نان  رواج دارد و این کار هم بعد از افطار انجام می‌شود.

 

 

افطاری دادن در مساجد و برپایی مراسم شب‌های قدر

در هیچ آبادی طالقان، مردم مراسم شب‌های قدر را به تنهایی و در منازل برگزار نمی‌کنند. بلکه این مراسم، به صورت گسترده و دسته جمعی، در مساجد و تکایای روستاها با حضور همه اهالی برگزار می‌شود. همزمان با این مراسم، رسمِ پسندیده افطاری دادن هم برپاست. برای هزینه‌های افطاری و نیز تدارک خوراک و پذیرایی آن، مردم به صورت تکی یا مشارکتی، بانی می‌شوند.

رسم «همچه کاسه»

«همچه کاسه» از رسم‌های رمضانی در استان البرز است که بیشتر در طالقان اجرا می‌شود و شبیه رسم «هَمسا کاسه» است که پیشتر در مورد آن صحبت کرده‌ایم. طالقانی‌ها به رسم همچه‌کاسه، هر ۳۰ روز ماه رمضان و قبل از افطار فرنی، آش، حلوا و شیربرنج می‌پزند و آن را درون کاسه‌ای می‌ریزند و به خانه‌های یکدیگر می‌فرستند و همسایه‌ها را در غذای خود که بویِ آن به خانه‌شان رسیده، شریک می‌کنند.

 

 

روشن کردن شمع روی پرچین‌ها

طالقانی‌ها رسم دیگری برای سوگواری سالگرد شهادت امام علی (علیه السلام) در شب بیست و یکم ماه رمضان دارند. آنها بعد از افطار روی پرچین‌ها به نشانه عزاداری شمع می‌افروزند و زیر نور شمع به صورت گروهی حرکت می‌کنند. یک نفر  نوحه می‌خواند و دیگران به سوگواری می‌کنند.

تابوت برداری و اجرای مراسم تعزیه در روستای اورازان طالقان

در روستایِ اورزان، رسمی قدیمی وجود داشته که همانند مراسم سوگواری ایام محرم و صفر، برای شهادت امیرالمومنین هم مراسم تعزیه و تابوت برداری نمادین اجرا می‌شده است.

رسم هِلنگو در روستای گلینک طالقان

«هِلنگو» آیین سوگ و سینه‌زنی سنتی ویژه ماه رمضان و مربوط به شب‌های عزاداری است که فقط در روستای «گلینک» طالقان برپا می‌شود. در این شیوه، عزاداران شالی بر کمر می‌بندد و در کنار هم می‌ایستند. آنها با دست چپ شال‌های یکدیگر را می‌گیرند و با دست راست سینه می‌زنند. هنگام سینه‌زنی حرکت می‌کنند. این عمل نشان از همبستگی بین آنها را دارد. هلنگو به غیر از عزاداری امام علی (علیه السلام)  در دهه اول محرم نیز برگزار می‌شود.

عید فطر

با فرارسیدن عیدِ سعیدِ فطر، اهالی روستاهای طالقان، تکبیر و تحمید گویان، خود را به مسجد و محل برگزاری نماز عید می‌رسانند.

همچنین طالقانی‌ها رسم دیگری برای عید فطر دارند. آنها در این روز آیین «ماه دَرمِه» به معنای «ماه در آمدن» را اجرا می‌کنند. این مراسم بعد از رؤیت هلال ماه انجام می‌شود و صرفاً مختص ماه رمضان نیست، ولی در این ماه به صورت ویژه برگزار می‌شود. در این رسم فرد خوش‌قدمی را که آب و آیینه در دست دارد دعوت می‌کنند تا اولین کسی باشد که در آن ماه به خانه‌شان قدم بگذارد.

از دیگر آیین‌هایی که بعد از اقامه نماز عید انجام می‌شود، رسم دید و بازدید، جشن‌های بادبادک بازی و عیدی بردن برای نوعروسان و دختران نامزد کرده، به اتفاق فامیل و آشنایان است.

همچنین در شب عید، بسیاری از خانواده‌ها اقدام به پختن غذای خیراتی کرده و برای زیارت اهل قبور، به مزار می‌روند و پس از قرائت فاتحه، همانجا شام را به اتفاق هم صرف می‌کنند.

 

مطلب اصلی از: آقای محمدعلی حسین نیا                    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۴۳
درجی طالقانی

نمایُشی برای اتمامِ باران

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ

 

این خداجان دی به کُدامان ساز و نازِ ما بَرُخصه؟

یه زمان، واران می‌خواییم و هِی دعا ثنا مینیم تا واران بیا، یه زمان دی میگیم وَسَه، سر تا گوشمانه اِاُو بیگیت و سقفمان رُندُک مینه!

خلاصه که این عزیزِ طالقانی میان، هامون طور که رسمی به نامِ چَمچه گُلینک داریم (آیین باران خواهی، کلیک) یه نُمایش وازی دی داریم برای اینکه باران بند بیا.

به این صورت که اون قِدیمان رَسم بَ وقتی چند هفته پشت سر هم بارندگی بَ و شبانه روزی باران، مردمه آسی می‌کُرد، فرزند اول خانواده، به رسم سنت، یه چندتا لباس و وسایلِشه وِمیگیت و اَککّلی قهر می‌کُرد تا به قولی از دستِ این آب و هوایِ روستاشان، فُرار و به جای بهتری کوچ کنه. (آخه کجا بهتر از طالقان، عزیز جان؟)

بعد همسایه‌ها اویی راهی سرِ میگیتُن و مانع بشیَن می‌بیَن و او ر میگوتُن: نَشو.. این واران دی قول هامیدی قطع گرده!

معمولاً دی این قهر نمایشی که یک جور دُعا کردن به درگاه خدا و ارتباط بیگیتن با مامِ طبیعت بَ، جواب میدا و واران بند میامه.

برای دیدن نمایش این رسم، روی لینک زیر کلیک کنید.

دریافت و دیدن کلیک

 

رسم ذکر شده برگرفته از کانال گروه دنبلیدی‌ها می‌باشد.

فیلم از: آقای رحمان سردشتی (با بازی خانمها: زرحال ذوقی، صدیقه شجاعی و خطیبه سردشتی)

عکس از: کانال شورای اسلامی و دهیاری دنبلید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۸
درجی طالقانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۰:۵۴
درجی طالقانی

آیین و مراسم گاهره بَندان (گهواره بندان)

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۰۸ ب.ظ

در طالقان، به دنیا آمدن نوزاد، با برپایی جشن‌های و مراسم‌های زیبایی همراه است. مراسمی نظیر آش شیشه، دندان سَری (کلیک)، حمام زایمان و گاهره بَندان.

گاهره بَندان، معمولاً بعد از اولین حمام بردن نوزاد برگزار می‌شود. بدین ترتیب وقتی مادر و نوزاد، از حمام به خانه آورده شدند، جشنی با حضور اقوام، دوستان و همسایه‌ها برپا می‌شود. مجلس گردانِ گاهره بندان نیز قابله دِه است. او گهواره کودک را آماده و مهیا می‌کند، سپس نوزاد را در آغوش گرفته و او را از رویِ دسته گهواره وارد آن کرده و بلافاصله از زیرِ دسته بیرون می‌برد و این کار را سه بار تکرار می‌کند و همزمان صلوات می‌فرستد. سپس نوزارد را داخل گهواره می‌پیچد و در اتاق به آرامی می‌گرداند و مهمانها، بنا به وسعِ خود، مبلغی پول برای هدیه داخل گهواره می‌ریزند.

بعد میزبان، آجیلی شامل نخود، کشمش، توت خشک، گردو و فندق آورده و بین مهمان‌ها تقسیم می‌کند. همچنین هدیه‌ای شامل پول، شیرینی، نان، قند، چایی، آجیل، حنا و صابون از سوی مادر نوزاد به قابله تقدیم می‌شود. او نیز موظف است تا چله نوزاد، هر روز به او و زائو سرزده و در پایان چهلمین روز تولد، مادر و کودک را به حمام ببرد.

یکی از رسومی که در هنگام گاهره بندان اجرا می‌شود، شکستن گردو رویِ دسته گهواره است با این نیت که بچه به سر و صدا عادت کند و از آن نترسد. بعد گردویِ شکسته شده را به زائو می‌دهند و اعتقاد دارند که نوزاد با خوردن شیر مادر، همچون گردو پُرمغز و باهوش خواهد شد. همچنین اولین کسی که پارچه روپوش گهواره را کنار می‌زند، بایستی فردی خوش‌اخلاق و به اصطلاح خوش دست باشد تا نوزاد گشاده رو و خندان شود.

مرسوم است که تکه‌ای نان خشک شده به همراه قدری نمک و اسفند، داخل پارچه‌ای کوچک ریخته و دور پارچه را می‌دوزند (مانند کیسه دعا یا چشم نظر) و به گهواره آویزان یا به لباس کودک سنجاق می‌کنند تا نوزاد از زخمِ چشم و نظر حسود، در اَمان بماند. گذاشتن تکه‌ای آهن یا یک وسیله آهنی کوچک (مثل حَسومچه یا قاشقک آهنی) در کنار نوزاد، به جهت اَمان ماندن از گزندِ آل و از مابهتران هم مرسوم است.

تهیه کننده: سیده مریم قادری

عکس گهواره (سمت چپ) از خانم زهرا بیگدلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۹ ، ۱۴:۰۸
درجی طالقانی

حال و هوای جشن تیرماسیزده در طالقان قدیم

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۱۰ ق.ظ

کرسی‌یِی تَش، بَل میزی و پاییزی گرمی دیه جاش کوهستانی میان نبَ ، آلبالوآن از ماتم عاشقانه‌ی پاییز، خون بُرمه میکُوردُن و تبریزی دار از سرما زرد و زال گِردی بَ ، اما اینان چیزی نبَ که بُتانَه کوهستانی مردمَ پا دِ دراُورَه.

 


اون روزی نماشدیر، میشاست زمزمه‌هایی بشنوست. جوانانی جمع، کوه و کمر و پیش بومانی سر، شاید دی دَرجی ریز ریز میخندی! آخه تنها ناظر این خروشِ احساسِ عاشقانه که اون روزان حیا حاکمیت میکورد او بَ ! شال، دریجه دِ جیر میشَه و میفهماند که حَلا عشق و محبت مردمی دلی میان درَه.

 

اُسا بزرگ امیری باخوندنه شروع کوردی بَ :
«امیر بگوته می کار چه زار ببیه،           می پوستینه کُلا خرده‌ی شال ببیه»

زراَنگیس‌ی سنجاق سینه، مسی اَفتابه‌ی میان دِ دراومه و دلشی میان غم جا کورد، چه فال خوش یمنی !!!

امیری خوان از نو بَگوت:
«تیر ماه بگوته می سینزه چره سنگینه    هر کی آب ویگیته خوشته ماری اولینه
انگشتر نقره فیروزه اونی نگینه             بهشته قربون ببُم، چه جای نازنینه»

ماه فرنگی فیروزه انگشتر افتابه دِ دراُومه، خجیر بَ ، بترکیه سیبی خُجیری!


اون شِو صدای شادی کوهی میان دَپیت، صدای دق الباب همسایه کاسه آن، خاطرات پخش گردی
ترش گُرچ و ترش ماست، تا اینکه تابستان کسی رِ گرمی نکنه. مردمی دهن چَره عزیز و نگار و زرانگیس و امیری مثل آیه‌ی ربانی گردی بَ .

 

تیرماسیزده یادگاری از ایرانیانی که سرخوشی شان گوشِ فلکِ کَر کوردی بَ مُبارُک.

 

 

توضیحات:

در این متن از یک جشن و چند رسم قدیمی نامبرده شده که با کلیک کردن روی هر کدام، می‌توانید درباره آن، بیشتر بخوانید.

تیرماسیزده: جشنی باستانی که در آبان ماه برگزار می‌شود. بیشتر بخوانید کلیک

درجی سران: انداختن شال از دریچه سقف به داخل خانه و ... بیشتر بخوانید کلیک

فال امیری: فال با دوبیتی و کوزه. بیشتر بخوانید کلیک

همسایه کاسه: رسمی که در آن، همسایه‌ها برای همدیگر غذا و خوراکی می‌برند. بیشتر بخوانید کلیک

 

متن از آقای محراب عارفی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۹ ، ۰۸:۱۰
درجی طالقانی

مال شوری (آیین شستن گوسفندان)

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۴۵ ق.ظ

آیین شستن گوسفندان که در برخی روستاها، به آن مالَ شوری می‌گویند، در طالقان نیز مرسوم است.

 این آیین، معمولاً در اواخر تابستان که مصادف است با آغاز پشم چینی پاییزه، انجام می‌شود. بدین ترتیب، گوسفندانی که قرار است پشم‌های‌شان چیده و به مصارف تجاری برسد، توسط دامداران و مالداران، و با همکاری دیگر مردمان روستایی، در رودخانه شسته می‌شوند.

اصطلاحِ «سُِنگَل اِو بُدان» به معنایِ آب دادنِ فضولات چسبیده به پشمِ گوسفندان که کنایه از شستن و تمیز شدن به معنایِ عام است، از همین آیین شستن گوسفندان گرفته شده است.

خوش به حال گوسفندان، چه خُنُکِه ِاویی میان حمام مینُون🙃

شما در روستای خودتان این آیین را دارید؟

 

عکس بالا از: مهدی ویسانیان

 

جناب آقای مهدی رضاخانی از دنبلید برایمان نوشته‌اند:

بله. ما در روستایمان این آیین را داریم. ولی فصل انجامش اوایل تابستان است. با غرخُلُق و دُوارد یا دوارت (قیچی و ابزار پشم‌چینی) این کار انجام می‌شود. پشم چینی کاری است که در همه دنیا انجام می‌شود و قبل از آن، گوسفندها را شست و شو می‌دهند تا با تمیز شدن پشم، کار بُرش آنها آسان‌تر انجام گردد.

بعد از چیدن پشم، باز هم پشم‌ها را شست و شو می‌دهند. پشم‌های قسمت نشیمن‌گاهِ گوسفند، معمولاً به فضولات حیوان آلوده است که بعضاً این فضولات سفت شده و به پشم بدن حیوان چسبیده‌اند. این همانی است که به آن سُِنگَل می‌گویند. برای جدا کردن پشم سنگل، ابتدا آن را در آب خیس می‌کنند تا نرم شده و به راحتی از پشم جدا شود. به این کار « سُِنگَل او بُدان» گفته می‌شود.

بعد از شستن و خشک کردن پشم نوبت به تمیز کردن و بازکردن آن می‌رسد که اصطلاحاً می‌گویند آنها را وامیشکلن. واشکالیَن (واشکلستون) در اصلاح فارسی چیزی است شبیه پنبه‌زنی که هدف آن باز کردن و زدودن ضایعاتِ پشم یا پنبه است. در طالقان این کار به وسیله دستگاهی بنام شانمیک انجام می‌شد و که بانوان با دست‌های زحمتکش خود، در هر زمانی که وقت کنند و حتی گاهی در شب نشینی‌ها و روز نشینی‌های دورهمی، به آن مبادرت می‌ورزند و این کار جزء مشغولیاتی است که معمولاً بانوان سالخورده دارند.

بعد هم که با «چُل» کار ریسندگی انجام می‌گیرد. مصارف پشم، برای انواع بافتنی است. از جوراب و دستکش و شال و کلاه و بلوز گرفته تا فرش دستباف و جاجیم و گلیم و شمط که مهمترین استفاده پشم در این گستردنی‌هاست.

🍃🙏با سپاس فراوان از ایشان

عکس شانمیک از: بانو زینب امانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۱۰:۴۵
درجی طالقانی

نبایدهایِ نان بُری

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۰ ق.ظ

 

تیغ بُرّان گر به دستت داد چرخ روزگار

هر چه می‌خواهی بِبُر اما مَبُر نانِ کسی سعدیِ جان

 

سلام عزیزانِ نان دُرور، نان بیور، نان دَبُند، نان خور و نان رسانِ درجی
که عمراً اگه نان بُری میانتان دَباشه

نانتان خُجیره روغونی میان

 

نبایدهایِ نان بُری

آقا جانُم می‌گوت: حتی اگه شمشیرت به اَبر برسی، نان بُری ناکُن.

سوایِ از پندِ اخلاقی نهفته در گَپانِ نَهی از نان بُری، یک باور قدیمی دی وجود داره که بر شکل ظاهری بُریدنِ نان، دلالت داره. قدیمیان میگوتُن: نان رُ نباید چاقویی همرا بُرید.

خیلی وقتا خودُم پیرِ زُناکان دِ بشنواُوستیم: خاکان سَر چُبَه نانِ آهُنی هَمرا بِربی‌یِی؟ (منظور وسیله آهنی مثل کارد است) یا هِمین کارمان بُمانده که نانِ چاقو بَزنیم!

شاید جالب باشد که بدانید این یک باورِ خرافی نیست و ریشه در دستورات دینی دارد. دین مبین اسلام، سفارش بسیاری درباره نان کرده و اهمیت فوق العاده‌ای برای آن قائل شده است طوری که تمامی مسلمانان، نان را نعمتی الهی و برکت زندگی می‌دانند. پیامبر گرامی و امامان ما نیز توصیه به احترام و گرامی داشتن نان کرده‌اند. مثلاً حضرت محمد صلی الله علیه و آله در احادیث مختلف می‌فرمایند: به نان احترام بگذارید زیرا مخلوقات بسیاری در تولید آن زحمت کشیده‌اند و خدا نان را احترام کرده است. در نهایت ایشان سفارش نموده که نان را با چاقو نبُرید زیرا بی احترامی به نان است و آن را با دست، تکه کنید. امامان معصوم نیز با بیان اینکه سنت بریدن نان با چاقو، شیوه رایج در میان کفّار است، از این کار نهی نموده‌اند.

البته باید توجه داشت که اگرچه بُریدن نان با چاقو، کراهت دارد اما حرام نیست و بعضی از فقها، بریدن نان با قیچی که به جهت جلوگیری از اسراف انجام شود را جایز می‌دانند.

اما خدایی لذتی که در باخُوردُنِ خُجیرِ نانِ محلیِ ننه پَز که دُندانی بیخ تکّه میبو دَره، یکی از لذت‌های بهشتیه که خدا میانِ مردمانِ خوشبختِ روستایی به امانت بنگیه.

به قلم: سیده مریم قادری
عکس اول از: استودیو بارکد - کاریکاتور دوم از: محمد کارگر

گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۰
درجی طالقانی