درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غذای سالم» ثبت شده است

نوایِ خوشِ بـُـسّـواُستُن

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۰ ق.ظ

برخی واژگان، آهنگِ بخصوصی دارند

یک نغمه‌ی پنهان در پسِ آوای ظاهریِ تلفظ

آهنگِ یک خاطره

یک شوقِ به جا مانده از قدیم

یک دلخوشی کوچک

مثلاً «بـُـسّـواُستُن» که آهنگِ کوفتنِ سنگ بر لاکِ چوبی مادر را دارد

و بویِ خوشِ «جوزِ خورشتی» که پِی سَر می‌آید!

و رنگِ گرمِ دورِهمی‌های خویشانِ آشنا

 

این روزها کودکانمان از زبانِ مادری چه می‌دانند؟

عشق و شوقِ آمیخته با نوستالژی‌های دیارمان را درک نمی‌کنند!

جوزِ خورشت مادربزرگ را دوست ندارند!

با خویشان غریبه‌اند... سال تا سال، رنگِ صورتِ همچو ماهشان را نمی‌بینند!

 

حالا اگر تو هم مثل من، دل نگرانِ این زبان و فرهنگ رو به احتضاری!

و دغدغه از خود بیگانه شدنِ نسلمان را داری

یک بار دیگر به گویشِ مادری خود برگرد...

بیا اصلاً از صرفِ فعلِ «بـُـسّـواُستُن» شروع کنیم:

بُسّواُستُم، بُسّواُستی، بُسّواُست، بُسّواُستیم، بُسّواُستین، بُسّواُستُن...

نگو که خیالِ باطل می‌سّـُواُم، مُن این دیار و این زُوانِ جوزِ خورشتی جور خوش دارُم!

 

به قلم: سیمرغ

عکس از: عادله میر

بـُـسّـواُستُن = سابیدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۰۸:۴۰
درجی طالقانی

درباره زرشک...

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۵۴ ب.ظ

همه چیز با این سوال شروع شد:

در عکس چه می‌بینند؟

⬛️ شاعران: درختی در آستانه فصلی سرد 🤕🤒

🟥 عاشقان: شوریدگی سرخ پاییز 🥰😘

 🟧طالقانیان: زرشک بوته 😍🤗

 🟨مُن: ترش آش 😛😋
              دله خیک دی خودتانین!

عکس از: دکتر سعید ملک کیانی

 

بعد عکسِ زرشک بوته بَ که باریدن گرفت با این پیغُم که: دَله خیک! آن آشی که تو هوسشه کُردی، با این زرشک درست میبو.

 

 

این دی عکس نارسش هسته:

 

بانو لیلا سادات رسول از روستای ورکش طالقان هم عکس «عکس زرشک آشِ خوآر بَپُت» را بَرساند:

 

استاد فلاحی دی سریع دست به کار گِردی با سرودن این شعر:

شعر بوته زرشک

ای یادگار کوه            از سالیان دور

ای آشیان پرنده         به هنگامِ برف             ای رنگِ خون

پیرانِ این دیار           با تو چه آشنا

ای بوته‌ی امید          رخسار سرخ تو            دستانِ مادرم...

شعر از استاد فرشید فلاحی روستای کولج طالقان

 

و حُسن ختام ما:

طرز تهیه زرشک آش

ابتدا لوبیا (قرمز یا چیتی) که از قبل خیس کرده را می‌پزیم. بعد عدس را اضافه می‌کنیم. کمی که پخت، مغز گردو، کشمش و آلوچه خشک را می‌ریزیم. اینها که یک جوش خوردند، نوبت ریختن سبزی آش است. بعد هم رشته‌ها را می‌ریزیم.

چغندر خُرد شده را جداگانه می‌پزیم. (یا اول می‌پزیم و بعد خُرد می‌کنیم که این جوری راحت تر هم هست).برای درست کردن آب زرشک هم، زرشک سیاه کوهی را می‌جوشانیم و بعد صاف می‌کنیم.

وقتی آش کاملاً پخت، لبوی خُرد شده و آب زرشک را به همراه سیرداغ، نعناع داغ و پیاز داغ اضافه می‌کنیم اینک آش ما آماده است.

عکس زیر از بانو مرضیه نعمتی روستای خچیره طالقان

با سپاس از کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۴
درجی طالقانی

محتاج به دعای خیر اموات

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

وَچه که بی‌یَم، ننه میگوت: خوبه پِنج‌شَمبه‌هان خانه‌ای میان دِ حلوایی بو بلند گَرده، آخه اموات چُشم انتظارُن.

میگوتم: ننه جان، مرده‌هان دی به غذا احتیاج دارُن؟

میگوت: نه ببه جان، اونان فقط یه خدابیامرزی میخوان
و ماییم که به اوشانی دعای خیر محتاجیم.

🌻🍁خدا بیامرزدتان عزیزان در خاک خفته
        ما محتاجان دعای خیرتان‌یم
🍁🍂

 

عکس از: بانو ملک محمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۶
درجی طالقانی

 

پایست ببه جان، هر صُبحی که از عمرِ ما میا

خودشی همرا امّیدواری میوره

پایست و این امید رِ سرمایه بُساتن زندگانی کن

عکس از: بانو روشنا

 

 

بُفَرمایْن زُمُستانی مرهم، هَمَه دردی دُوا

از سینه پهلو تا سرما بُخوردُن

از بُچّاستون تا سردی کُردُن

از چَکَن لَرز تا هُوا به هُوا گردیَن

از فُر فُر تا زُکام، از سُلفَه تا عَطُسَه

از چُشمَ پی تا خُس خُس کوردون

از سیم بَکوشونَ دُندان تا کوروک درآردون

خلاصه که به قول گَته ننه، فقط مَرگی دوا نیه!

 

با سپاس فراوان از: آقای شهرام صادقیان - کانال اصیل طالقانیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۹:۴۱
درجی طالقانی

رب آلوچه

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۳۵ ق.ظ

این روزها در کوچه پَس‌کوچه‌های طالقان که قدم بزنی، از حیاط هر خونه، بویِ پختنِ رب و لواشک رو با تک تک سلول‌های خوشمزه پسندت حس می‌کنی. رب هَلی یا آلوچه، برای طالقانی‌ها کاربردی شبیه رب انار برای شمالی‌ها رو داره. تو اکثر غذاها می‌شه از این عصاره دل انگیز استفاده کرد و طعمِ بی نظیر همراه با لِعابِ خوشایندی به غذا داد.

طرز تهیه رب آلوچه، خیلی راحته و فقط کمی زمان بَره و حوصله و دست پَنجه زنانه می‌خواد. اول آلوچه‌ها رو خوب بشورید. دُم و برگ و ساقه‌هاشو ازش جدا کنید. اگه کُرم بِزی میانُش دَره، اونِه دی اَلَک کنین میدان، نگویین کُرمُش به کُرمُم یا که مَثَل پروتئین داره و روده‌ای لَپه میگیره و کُفران نِهمَت میبو! (طالقانی گفتم این تیکه رو، آخه اخلاق مادرای طالقانی رو می‌دونم دیگه)

خلاصه وقتی شستن و تمیز کردن آلوچه‌ها تموم شد، اونها رو داخل دیگ بریزید و با کمی آب، رویِ حرارت بگذارید تا جوش بیاد اما مواظب باشید سَرریز نشه. وقتی جوش اومد، شعله رو کم کنید و اجازه بدید خوب آلوچه‌ها قُل بخورند و بپزند و لِه بِشَن. بعد اجاقو خاموش کنید و وقتی آلوچه‌ها کمی خنک شد و حرارتش افتاد، اونو بریزید توی یک صافی، سبد یا آبکش که روزنه‌هاش ریز باشه و با تهِ ملاقه، روی مواد بکشید تا از صافی رد بشه و عصاره آلوچه بدون پوست و هسته باقی بمونه. حواستون باشه که علاوه بر ملاقه، باید از دستهای مبارک هم کمک بگیرید برای گرفتن پوست و دور ریختن هسته‌ها.

حالا عصاره صاف شده رو مجدداً روی حرارت بگذارید تا خوب بجوشه و کاملاً غلیظ و بدون آب بشه. می‌دونید دیگه اگه رُب شُل باشه کپک می‌زنه اما رُب سفت و غلیظ، حتی تا دو سال هم توی یخچال ماندگاری دارد. در آخر کار، به رب‌تون کمی نمک طبیعی (اگه طالقانی نمک بو چه بِیتَر!) بزنید و بعد از سرد شدن، توی ظروف دربسته ریخته و داخل فریزر یا یخچال نگهداری کنید.

نکته مهم و حیاتی: آمار ظرفهای رب‌تون رو داشته باشید، چون خیلی پیش اومده که در یخچال رو وا کنید و ببینید جا تَره و بچه نیست! در همه حال و همه جا و از سویِ همه کَس، خطر به یغما رفتن رب و لواشک شما وجود داره!!

آها عِزیز جان، طالقانی رُب آلوچه، از ناخُنُک بِزیَن عُبور کُرده و به پاتُک بِزیَن بَرسیه!

با خُجیرِ کواَلو و آلوچه‌هان که طالقانی میان فُراوان دَره، دُرُست کنین و نوشِ جانتان

 

 

🍃 🙏 سپاس از بانو ملک محمدی بابت عکس و دستور پخت

گروه تولید محتوای درجی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۵
درجی طالقانی

خیک و اُشکُمی داسُتانان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۵۸ ب.ظ

کلمات معادلِ شکم در طالقانی:

  • اُشـکُم
  • خیک
  • سیابَـند
  • اَنبون (کیسه و توبره معنی اصلیشه، اما استعاره از شکم هم هست)

 

صفتهایی که به شکم می‌دهند:

  • کارد باخوردِ خیک!
  • لاتـورِ خیک (تّ تشدید دارد)
  • زور اَنبون
  • کُرگانی قبرستان
  • باد دُکُردِ خیک/اُشکُم
  • کَفَن کُردِ خیک

 

اوصاف شکموها و چاق‌ها:

  • گَته خیک
  • گِوخیک
  • دَله خیک
  • قُرِ خیک
  • اِوزونَ خیک (توضیح از آقای روزبه اجلالی: نوعی حالت تحقیر یا دشنام دوستانه و بعضاً حالت بیانِ احساس محبت در شهرک است که خیلی رایج بوده و بیشتر هم به بچه ها می‌گفتند.)
  • خیکُون
  • گوشتال
  • کِنده فیل
  • اِچینه هَمرو (گلابی)
  • اِچینه خُورس
  • تُرشِ خیک: بر خلاف ظاهرِ لفظ، این اصطلاح برایِ آدمی است که می‌خواهند بی هنری و بی ثمری او را مورد تأکید قرار دهند. خب می‌دانید که خیک، از نظر عامه، بی هنرترین عضو بدن است. تُرش بودن هم صفتی است به معنایِ خراب بودن، مثلِ ماستِ ترش! پس تُرشِ خیک، می‌شود آدمی که بی‌هنر است و بی‌ثمر و به درد نخور. اصطلاحِ دیگری که با این صفت درست شده و به کار می‌رود این است:
  • تُرشِ خیکِش رو بیورد! یعنی تشریفِ نحس و بی‌ثمرش را آورد!

چند اصطلاح مرتبط با خوردن:

  1. سیابند جیر کیتیه: کنایه از گشنه شدن.
  2. باخُوردی‌یَم تا قـُرت: کنایه از زیاد خوردن و دیگه جایی برای خوردنِ بیشتر نداشتن. خیلی سیر شدن.
  3. دَله غُراب دَکوئه/دَکته خیکتی میان: کنایه از اینکه زیاد می‌خوری و هیچوقت سیر نمی‌شی.
  4. کَفَن کُنُم خیکته: در موقع خسته و آسی شدن از دست کسی که خیلی غذا می‌خورد به کار می‌رود. بد و بیراهی به آدمِ شکمو و پُرخور.
  5. اگه دی اِچینه خُورس می‌خوره، اِچینه وَرزو کار مینه: در دفاع از کسانی که با اینکه زیاد غذا می‌خورند ولی کار و فعالیتشان هم زیاد است و علیرغم پُرخوری، تنبل و تَنِ لَش! نیستند.
  6. دُهانُش آشو نمی‌بو (یا نمی‌گرده): کنایه از کم بودن غذا آنقدری که حتی دهان را نیز آغشته نمی‌کند.
  7. روده‌ای لَپه می‌گیره: کنایه از غنیمت بودن غذا وَلو اینکه اندک باشد.
  8. دارِ غُرابی جور: مثلِ یک کلاغی که روی درخت کمین کرده تا به شکار و ربودن غذا بپردازد. کنایه از حرص زدن و سریع قاپیدنِ چیزی، مثلاً غذاست.
  9. گُسنه گُرها: گُرها یک حشره خون آشام مثل کَک و شپش است که به احشام حمله و زیر پوست و لایِ چربی آنها لانه می‌کند. چون شدت خون آشامی و انگل بودن این حشره زیاد است، به آدمی که خیلی گرسنه و حریصِ غذاست، گُسنه گُرها (گُرهایِ گرسنه) می‌گویند.

 

 

مثالی برای تمامی مثل‌های گفته شده:

صحنه گفتگویِ دمِ ظهری یک مادر با پسرش

پسر: نَنه، نَنه، کُجه دِری؟ یه چی هادین باخورُم، گُسنِگی دِ دَرُوم بِمیرُم!

مادر: ها؟ مِینُم کو سیابندِت جیر کیتیه! حَلا خوبه ناشتایی باخُوردی تا قُـرت. این کَفَن کُنه خیکِتی میان، دَله غُراب دِکوئیه؟

پسر: بگو دی اگه اچِنه خُورس می‌خورُم، اِچینه وَرزو دی کار مینُم.

مادر: خا، حَلا بیا این یه مشت سیفِ بَلگِه ر بیگیر باخور تا وَقتِ ناهار گَرده.

پسر: نَنه... این چیه مینی پیش هانای؟ اینه کو مینی دُهانه دی آشو نمینه!

مادر: باخور بَبه جان، روده‌تی لَپِ می‌گیره!

راوی: و بدین ترتیب، گُسنه گُرهایِ داستانِ ما، دارِ غُرابی جور، حمله کُرد به غذاهان.

 

 

خاطره 1: عاشقانه‌هایِ طنزِ زُن و شووَرِ چاق

زن و شوهر خیلی چاقی در روستای ما بودند که با هم کَل داشتند. یک روز مرد از حیاط خانه، زنش را صدا می‌زد: لاغُرتی زُنا... های لاغُرتی زُنا...

ما بگوتیم الان دَهواشان در میا، چون زناکانی بَ خیلی مهمه که کسی اوشانی چاقی ر مسخره ناکُنه یا طعنه نزنه.

زُنُک دی خیلی خونسرد، خانه‌ای میان دِ بگوت: ها چیه؟ بَگو مُرداله مَردا...

 

 

خاطره 2: گُربه‌ای بَ

بچه بودم و در ایوانِ خانه‌ی عمویم نشسته بودیم. من با مگس‌کُش چندتایی مگس کشتم و جنازه مگسها را یک جا جمع کردم. عمویم پرسید: چی مینی؟ چیِب اینانه کوت کُردی‌یِی؟ اَلَک دین میدان!

گفتم: اینارِ بُداشتیَم هادیَم گُربه باخوره!

زن عمو خنده‌ای کُرد و بگوت: هِمین یه ذره؟  اینان کو گُربه‌اِی دُهانِه دی آشو نمینه!

 

 

و حُسن خِتام این بحث، یک خاطره طنزِ صوتی است با صدای بانو میرزکی از اورازان

دانلود کنید و گوش بدید کلیک

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

با تشکر از همیاری خانمها: نگین حیدری، فریبا سوداگری، شهناز فلاحی و آقایان شهرام صادقیان و مهدی رضاخانی

 

نظر بانویِ همراهِ درجی:

سلام، برای اصطلاح «اگه اِچینه خُرس میخورُم اِچینه وَرزو دی کار مینُم» یک معادل دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «اگه گاز دارم، باز هم دارم» گاز اشاره به گاز زدن و خوردن دارد و باز هم اشاره به بازی و حرکت و کار.

 

آقای مهدی رضاخانی این لطیفه رو برامون تعریف کردند:

یه طالقانی بَش شب‌نشین. میزبان، شامی سَر دَبه. او رِ تارُف کُردُن بیا شُوم باخور. بگوت هِمین الآن باخوردی‌یَم تا قُِرت!

هِی اصرار و تارُف، بالاخره پیش بیامه و دو تا کَلِ کوت، بُشقاب، پِلو باخورد.

صابخانه بگوت: بِرار تی‌یِی قُِرت به جواَر اندی جا داشت، قُِرت به جیرت چندی جا داره؟! laugh

با سپاس از همه عزیزانی که همراهِ ما هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۳:۵۸
درجی طالقانی

ترشی آشِ طالقانی

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۷ ق.ظ

مواد لازُم:

  • لوبیا چیتی، نخود و مرجو (عدس) هر کدام یه پُیمانَه
  • سبزی آش خُرد گردیه ترجیحـُاً سبزی صحرایی همراه وَلگ چُغُندور و چُغُندور
  • کیشمیش و جِوز
  • سیفی وَلگه
  • شُلانُکی وَلگه
  • اَلوچَه و اَلو
  • اَرُشتَه آش
  • ‌پیاز و سیر
  • نَمُک و ادویه
  • سـُرکَه و شیکر
  • روغُن

طرز پخت:

اُبتُدا حبوباتَ که از قبل خیس کوردیمه دیمینیم دیگی میان و اونی سر اِوُ دیمینیم، می اَلیم تا بَپُچَه. سپس سیف و شُلانُکی ولگه و اَلو و اَلوچَه رَ به آن اُضافَه مینیم. بعد از دقایُقی به آن چُغُندور اُضافَه مینیم. پس از چن دقیقه به آن جوز خُورد کورد اُضافَه مینیم. پس از چن جوش، سبزی آشَ  و ولگ چُغُندورَ دیمینیم دیگی میان، می اَلیم تا بُجوشَ تا جا کِوَه. بَهد به آن رُشته آشَ اُضافَه مینیم و گازَ جیر میکشیم تا جا کِوَه. دستَ آخُور کیشمیشَ تفت هادایه به آن اُضافَه مینیم. قبل از جیر بیگیتون دیگ به آن سُرکَه و شیکر میزنیم و آخُر سر اونَه با سیر داغ پیاز داغ تزیین مینیم.

نمُک و فُلفُل بُدُلخواه اضافه گرده. ترشی آش آمادَه گردی
نوشَ جانُتان

با سپاس از آقای شهرام صادقیان بابت دستور پخت و هم گویش طالقانی‌شان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۰۸:۲۷
درجی طالقانی

معجزه گر تاریخ آشپزی: ننه! - خوراک نخودفرنگی

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ب.ظ

به خاطر بهره‌مندی همه عزیزان از مطلب ارائه شده، از غلظتِ گویشِ طالقانی متن، کاسته شده است.

اسیر گِردی‌یِیم.

قرار بَ آخُرین روز ایمتحاناتِ ترم، قبلِ برگشتنِ وَچان به شهرانِ‌شان، رفیقانُمه بَبُرُم خانه، تا ننه‌ای دستپختِ باخُرُون و کلی دی کیف کُنیم.

نیلوفر، آن شیرازی دُتَر، وِگان بَ یعنی لَب به گوشت و هرگونه محصولِ حیوانی! نمی‌زَه. هِمینی واستان شرط کُردی بَ که غذا بی گوشت باشه.

برعکسِ زُهره، زابلی دُتَر، که غذایِ بی گوشت رِ غذا نمی‌دانُست.

نازنین، آن قشنگِه شمالی دُترمان، غذایِ برنجی دوست داشت اما جانِ تبریزی مَهسامان به تخم مرغ و نان بند بَ.

زِنگ بِزیَم به ننه بگوتُم: اینان یه چی می‌خوان هم گوشت داشته باشه هم نُداشته باشه! هم نانی باشه هم برنجی، تُخم مرغ دی داشت چه بِهتر! دی خودُت پیدا کن چی دُرُست کُنی! مُن گو مغزم سوت میکشه!

ننه خنده کُرد: خا تو نگران نباش...

نگران بی‌یَم، از این همه اختلاف سلیقه میهمانانمان.

ظهر که برسی‌یِِیم خانه، خُجیرِ بو خبر از غذایِ خوش میدا. تا دَس و رو بَشوریم، ننه سفره ر پهن کُرد.

یه کاسه بیورد هانا نیلوفری پیش... نیلو کاسه رِ چپ و راست کُرد و ناگهان چُشمانُش برق بِزی... «آخ جان این غذائو بی گوشته!»

زهره داشت چپ چپ نُگاه می‌کُرد که ناگاه نیشِش واگردی... «واسه من که گوشت توپَکی داره!»

همان دَم مهسا دی خودشی کاسه ر نگاه کُرد و با خوشحالی بگوت: «واهای، یومورتا! ساقول خالاجان..!»

ننه دیسِ برنجِ هادا نازنینی دست و بگوت: هرکی دوس داره برنجی همرا باخوره، هرکی دی خواست، با نان. مُن و دُترُم که تیلیت مینیم! مگه نه؟

چشمانُمو از کاسه خوش رنگ و لعابِ خورشت بیگیتم و بَـپُـرُستُم ننه‌ای لُپِ ماچ کُردُم و بگوتُم: آها... تیلیت غذای مورد علاقه مُنه. قُربان خودمی ننه که معجزه‌گر تاریخ آشپزیه.

ایسه هرکی میخوا بدانه این غذایِ همه پسندِ چیه، خوب گوش گیره تا بگوئَمش.

 

 

مواد لازم و دستور پخت:

مواد ضروری و مشترک: شامل نخودفرنگی، سیب زمینی، هویج و قارچ. نمک، فلفل، زردچوبه. کمی سبزیجات خشک معطر (ترخون، پونه، آویشن). روغن و رُب گوجه. آبلیموی تازه.

مرحله اول: نخودفرنگی رو با مقدار مناسبی آب می‌گذاریم تا بپزد. بعدِ هویج‌های خُرد شده را به آن اضافه می‌کنیم. نیم ساعت بعد که تقریباً نخودفرنگی و هویج پخته شدند، سیب زمینی‌ و قارچ خُرد شده را می‌ریزیم. به آن، نمک، فلفل، زردچوبه و سبزیجات خشک معطر اضافه می‌کنیم. در آخر که سیب زمینی پخت، رُب گوجه‌ای که در روغن تفت داده و سرخ کرده‌ایم را به همراه کمی آبِ‌لیموی تازه به غذا اضافه می‌کنیم. یک رُبع بعد، این غذا در این مرحله برای افرادِ دارای رژیم سبزیجات (وگان) آماده است.

مرحله دوم: آن دسته از افرادی‌که غذایِ تخم مرغی دوست دارند، می‌توانند در آخر کار، به تعداد نفرات، تخم مرغ داخل غذا شکسته و اجازه دهند تا خودش را بگیرد و سفت شود. (مثل اشکنه، توجه کنید که بعد از شکستن تخم مرغ، غذا را هم نمی‌زنیم).

مرحله سوم: برای کسانی که غذا را با گوشت دوست دارند، در این مرحله می‌توانید مقداری کوفته ریزه (گوشت قلقلی) به غذا اضافه کنید. طرز درست کردن کوفته ریزه آسان است. گوشت چرخ کرده را با پیاز رنده شده، مقداری زردچوبه، فلفل، نمک و پودر سیر، به همراه آرد نخودچی مخلوط کرده و ورز می‌دهیم. به اندازه یک گردو یا فندق، از گوشت برداشته، قلقلی کرده و داخل روغن سرخ می‌کنیم. البته هرکی خواست میتونه از گوشت خورشتی تیکه هم به جای کوفته ریزه استفاده کنه.

مرحله آخر: غذا را داخل کاسه ریخته، به همراه پلو یا نان، سِرو می‌کنیم. اگر غذایِ تریدی (تیلیت) دوست دارید، بگذارید غذا آب‌دارتر باشد.

 

شُکر خدا یادُتان نُوشو

نوش جان

 

متن و دستور پخت و عکس اول از: سیده مریم قادری، اهل آبادی اورازانِ طالقان
عکس غذای پوستر از: بانو مریم مدارسی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۲
درجی طالقانی

مَرجو خورشت یا مَرجی خورش (خورشت عدس طالقانی)

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ق.ظ

روش‌های طبخ این خورشت خوشمزه، فراوان است. می‌توان آن را با گوشت، و یا بدون گوشت درست کرد. می‌توان به آن گردو زد یا به همان عدس، بسنده کرد. در ادامه، دو روش پخت این خورشت را با شما در میان خواهیم گذاشت:

روش اول

پیاز نگینی را به همراه گوشت خورشتی، تفت داده و سرخ می‌کنیم. زردچوبه و کمی دارچین و فلفل به آن زده و با مقداری آب می‌پزیم. عدس را جداگانه پخته و همین که گوشت کاملاً پخت، به آن اضافه می‌کنیم. سیب زمینی را به دو صورت می‌توان در این خورشت داشت. یکی به صورت نگینی درشت خورد شده که همراه گوشت و عدس در خورشت می‌پزد. یا اینکه به صورت خلالی سرخ کرده در هنگام سرو، روی خورشت ریخته می‌شود. به هر حال، بعد از یکی کردن عدس و گوشت، مقداری آلوخورشتی به آن اضافه می‌کنیم. در آخر کار هم، کمی آبغوره، نمک و رُب گوجه فرنگی تفت داده شده، به خورشت می‌افزاییم.

 

روش دوم

ابتدا عدس و گردوی سابیده شده و گوشت رو می‌گذاریم خوب بپزد و جا بیفتد. بعد پیاز را خُرد کرده و تفت می‌دهیم و به آن ادویه و فلفل و زردچوبه اضافه می‌کنیم و داخل خورشت می‌ریزیم. سپس رُب آلو را اضافه کرده و اجازه می‌دهیم خورشت با حرارت ملایم بپزد. به مدت تقریبی دو ساعت. گوشت در این خورشت، سلیقه‌ای است و می‌توان بدون گوشت هم این غذا را درست کرد. در آخر کار، خورشت را با پلو سرو می‌کنیم. ترشی و سیرترشی خیلی با این غذا می‌چسبد. ضمناً سبزی خوردن دی یادت درنشو خجیر همشهری.

نوش جان

با سپاس از خانم زری مهرانی (اهل روستای مهران طالقان) و کانال طالقانی‌ها

 

طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۸
درجی طالقانی

واحد خوراک طالقانیان

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ق.ظ

 

طنز

 سوال امروز: واحد خوراک طالقانیان چیه؟
و اینک جواب دوستان همیشه حاضر در درجی....

 

1- یه چام ؟؟؟
مثال: یه چام باخوریم، بَعد بشیم کاری سَر.
2- سلام منی نظر کُفت باشه
مثال: چی کُفت کُردی؟
کیِی همراه کُفت کردی؟
چندی کُفت کرد؟
کُجه کُفت کرد؟
چیِی بِه کُفت کرد؟
کُفتُش گرده!

3-  واحد قلاب، یا قاشق
مثال: میگوتن یه قلاب چی دَکُن مالانی بَه یا یه قلاب عِو هَدین یا یه قاشق واش دَکُن وَرانی بَه یا یه قاشق عِو هدین.

4- یه مشت
مثال: بُدا راهنمایی کنم، واحد خوراک در طالقان که جنبه طنز دی داره، این لغت وقتی دَرون بشن مردمی باغ دستبرد بزنن دی استفاده میبو. میگواَن بیشیم اوشانی باغ، یه مشت گیلاسک بزنیم!

5- تُک!
مثال: یه تُک بِزی بَش.

6- خیک!
مثال: یه خیک از عزا دوروریم.

7- تا قُرت ناق!

مثال: اَندی باخور تا قُرت ناق.

8- ما کو میگیم یه اُشکم!
مثال: یه اُشکـُم سیر بوخوریم.

9-  تا لاب گردین!
مثال: چِندی باخوردیَم دروم لاب گردوم.

10-  تا وَزُرُستُن!!!
مثال: آن قدری باخوردیَم کو خیکم دَره وَزره.

باقی اهالی باصفای طالقان، شما چی میگین؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۷
درجی طالقانی