درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

کوچ به سبولاق

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۴ ق.ظ


آوای کوچ، آهنگ زندگیست

یکی از مهمترین کارهای طالقانیان ،مال بَبردن به سبولاق هسته. جراآنی مال که راه دره. جیراآنی مال دی نم نم از فردا راه میکوئه. از قضا طالقانی مال بیشتر میشو دشت قزوین و استان قزوین. اینور از گنجاب و چگینی و قزقانچال که آبیکی ملکه، اتراق بهاره و مال چَر طالقان شروع میبو تا گازارسنگ و میرپنچی و حصار خروان و دهاتهای پایین الموتی صحرا ورس و روشتابدر و رجایی دشت و غیره.

تقریبا ًاز اول اسفند، آخرین ماه سال، دقیقاً همون وقتی که همه مشغول خانه تکانی هستن و سرشان به کارهای عید گرمه، طالقانی مالداران شروع مینُن همدیگر ره سر بزنن. حلا بستگی داره هرکس دهشی میان چند تا مالدار دباشه. میانه شان باهم خوب باشه یانه. اگر باهم خوب باشن که یه تعاونی شراکت فصلی تشکیل هامیدین با هم دهییان، اگر نه میشن مالداران دهات دیگه سراغ و همین تعاونی ره تشکیل هامیدین.
غالباً این شراکت روی کاغذ نوشته نمیبو. هرچی هسته بر مبنای قول و قراره شفاهی هسته. بعد اینکه یارگیری هان تُمان گردی و هرکسی خودشه یه تیمی میان جا کرد، که معمولاً این تیم از دو مالدار تا پنج مالدار تشکیل میبو، بعد یه جلسه هماهنگی، کرسی پایه بیخ، تشکیل هامیدین که کجه بشن؟؟ چند روز بشن؟ چندتا کارگر بیرن. کی وراوان باشه؟ کی شو چوپان؟ کی الایش بشو؟ چندتا مال دوش داشته باشن؟ و هماهنگی هایی ازین دست.
معمولاً مهمترین بخش این جلسه، کُجه صحرا ره اجاره کردنه که واشش خوب باشه، مردمش خوب و طمعکار نباشه. یه بحث دیگه تدارکاتهکه معمولاً کسی که بهاری شیر میخره، همون شیرخر پا هسته. شیرخر دی خیلی مهمه چون باید به موقع بیا که شیر ترش نگرده و آذوقه ره برسانه و مهمتر از همه شیر پولی هادانی موقع گربه نرقصانه.
بعد از هماهنگی ها یکی دو نفر میشُن جا یا علف چری اجاره کردنی پی، که معمولاً میگن علف چری باج کردن. خلاصه اغلب دی جا همین دهاتهای اطراف نیروگاه شهید رجایی هسته. میشن جا ره مینُن و یه مبلغی از اجاره ره دی پیش هامیدین. قول و قراره میندین که مثلا مردمی گندم و باغ دره نچرانن. از چه روزی مال صحرا ببرن تا چه روزی ومیگردن طالقان.

مالی راه بنگتن دی دو جوره یه تعدادی خاوری پشت میبرن. یه سری دی پیاده راه میکونن. همونطوری که میدانیین زمستان فصل خواب گوسفنده یعنی دهن باخوردن داره اما دنبه نداره. معمولاً که دهاتهای بالا که زمستان و سرما زود شروع میبو، مالُ زود جا مینن طویله. به همین دلیل دی واش و مال آذوقه زود تمان میبو، مال زود راه مینگنن. پایینی دهاتان یه چند روزی دیرتر که بقولی واش سر بزنه.
اونانی که ماشینی همراه میبرن کو هیچ، اینانی که پیاده میان گرفتار مصیبتهای فراوانی هستن. یه طرف ده اکثر ملکان آبخیز داری بگیته و اجازه عبور مال هانمیدین. یه طرف هم طالقانی ملک قدری قیمت پیدا کرده، مردم دی از ترس اینکه منابع طبیعی ملک تصرف نکنه، دوتا نهال و شوش زمین بزین و اسمش بندان باغ. میمانه جاده پی، که یه طرف ده ماشین کین دمت بوق میزنه. یه طرف دی راه دبست میبو و مردم فش هامیدین. یه طرف دی امکان تصادف هسته. ماشین دی میا الدی خوب سگ یا خوب میش زیر میره. یه مشکل دیگه مالی بزاستن هسته و تلمبه بودن هوا و باران و بعد مسافت طولانی و ...... اوووو خدا فقط میدانه.
خلاصه بستگی به شرایط اجاره علف چرا داره از یه روز تا ده روز مال راه دره تا برسه به سبولاق و روز از نو و روزی از نو

متن و عکس: ابوالفضل یزدانی
فیلم: وحید اکبریان

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

آهنگ کوچ تقدیم به شما (دریافت کنید)

  کلیپ کوچ به سبولاغ تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۴۴
درجی طالقانی

شیر و هیزم شکن

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ق.ظ


آدمیزاد... این آدمیزاده دوپا کو همه ره حریفه

این یه کف دست مغزی همرا، گردیه اشرف مخلوقات و پادشاه جانداران

افسانه ''شیر و هیزمشکن'' تقدیم به دوستداران درجی

این داستان با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۴
درجی طالقانی

قورتماقه و شاخدار دُمدار ورزو

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۲۸ ق.ظ


امیدوارم هیچوقت خودتان گُم نکنین.
هرکی بخواست یکی دیگه ی جلدی میان بوشو یا مابین ده بش یا بی نام و نشان گردی.

قورتماقه و شاخدار دوم دار ورزو

این داستان به روایت خانم یزدانی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۲۸
درجی طالقانی

درجی یی داستان

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ق.ظ

سلام بر همه ی همشهریان گلم
امشو میخوام شمای ب ی خاطره از دوران وچگیانم تعریف کنم:
منی مار هرشو مای ب ی قصه تعریف میکرد برارمی خوش صحبتی مارمی پیاشیه
این قصه ب درجی مربوط میبو:
از قول مارم:دوتا همسایه بین یکشان فقیر تر از اون یکی ب ولی ابرومند فقیر ب،
اونیکی همسایه دسش ب دهنش میرسی ولی خیلی فضول و حسود ب،
این فضول همسایه تکان میخورد میشه اون خوب همسایه ی درجی سر این زن و شوری گپان گوش میکرد  ی شو که این فضول زنک بشی ب درجی سر گوشاداری بدی این خجیر زنک شورش میگو مرد بیا بیشیم فلانجا اون  کمری بیخ بکنیم اون کوزا ر دراوریم این بدبختی د درایم
مردک میگوت ن زن اون زمین مای نی اون کوزه دی مای نی
خداجان اگه میلش باشه ما ره گنج هادی خودش میاره مای درجی جیر مینه!!!
سرتان درد نیارم زنگ درجی سر اینان بشنویو بش شورشی جان دکت اهی پایست بیشیم فلان جا بکنیم کوزه ر دراوریم
این همسایمان شور خله میگو  چون زمین مای نی کوزه دی مای نی خداجان بخوا میاره مای درجی جیر مینه!!
این زن وشور ادرس پی بشینو زمین بکندونو کوزه ر دراوردن شادان و خندان ببامین خانه
کوزه رو بشکتن بدین قدرت خدا مهر و عقرب خانه ر بیگیت
این حسود زنگ بگوت این همسایه ی پدر سوخته  حالیش گردی من درجی سر درم گوش دارم دور دورو بگوت ک ما بیشیم کوزه ر دراوریم ماره مهر و عقرب بزنه
الان همه جارو مینم دمینم کیسه ی میان میبرم درجیش جیر مینم!!!
اقا چشمتان روز بد نینه همه ی مهر وعقربان جارو کرد دکرد گونی میان ببرد همسایشی درجی جیرکرد
دمدمای اذان صب ب مردک بیدار گردی بشو وضو بگیره بدی درجی د سکه طلا جیر میا
زنش بیدار کرد بگوت زن بدی بگوتم خدا جان میلش باشه میاره درجی جیر مینه !!
مای مار منظورش این ب چیزی ک ادمی قسمت باشه ادمش دی خجیر و حلال باشه خدا اور هامیدی ...
الان از اون سالان خیلی سال بگذشتی این درجی همش منی فکری میان دب اون وقتان اصلا خو دی نمیدیم موبایل بیایه اینترنت و تلگرام بیایه مای شو خوار پسر اقا پدرام یه کانال درس کنه اسمش هانی درجی شما خجیر طالقانی وچان دی جم گردین طالقانی گپان مثل سکه ی طلا درنگنیین درجی دل به افتخار درجی

 

نقل از خانم شهناز فلاحی

این داستان با صدای خانم فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۴
درجی طالقانی

خاطره خانم محمودان

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ

یه خاطره بوگم از سال67اوموقع پراچان معلم بیَم، ما 9تا دختر بیم4 تاخانه اُجاره کُردیبیم، با2نفر اصلا رفتُ راه نداشتیم اما 7تای بقیه همُش باهم بیم. ما زیاد میشیم شام مدیر خانه البته اودیزانی به، تا میگوتیم کُجه، فو ری همه میگوتون دیزان مدیر خانه، بعد از مدتها ما تصمیم بیگتم مدیر با خانواده دعوت کنیم، اودَ وعده بیگیتم، هفته اینده بیان مای پَلو، اقا اون هفته اَندی وَرف بَزه ما نُتانستیم بیایم، وسیله ببریم مخصوصا گوشت نُداشتیم، بگوتیم یه خروس پراچان دَ بخریم، بشیم  ده تا خانه سر بزیم، تا یه جا پیدا کردیم، مردُک بُگوت، سرش میبرم فردا بیاین ببرین، ما 7نفر وُشتُک زَنان بیامیم مای خانه، مُن نفر  اخر دُلامیم، که یه دَفه پام لیز بخورد بَکَتُم زمین غش کُردُم، استخوان پام چنان صُدایی بدا، بگوتُم بُشکشت، ایسَه نُماشان سر، ورف بیداد راهان دبُست، پاهانُم دی وَرم کُردی دیگه کفشی میان نیمشو  ، رفیقانُم بشین یه نفر پیدا کُردُن
گوسفندانی چَک دیمبندا، بیامَ  بدی بوگوت این مینی کار نی، بالاخره با چه بدبختی به صب برساندُم،  اون موقع فقط با تراکتور میشیم میامیم ، ساعت 10تراکتور بیاردُن با پای بدون کفش بشیم سوار گردیم، یکی از همکاران مای همراه بیامه. تا جوستان برسیم ساعت ٣بعد از ظهر گردی، مینی پا بی حس گردی بَه، مُونَه سرادان خودوشان وَگُردیَن، لنگان لنگان باهزار بدبختی، اون ورفانی میان خودُمه برساندم  جوستانی چک بَندی خانه، بُگوتون ساعت، 2بش تهران، دنیا بخُورد مینی سری میان، زُنُک دُلُش مینی بَه بسوت مُونَه بَبُرد خانُش پذیرایی کُرد، دوباره راه کَتُم سمت جوستان مغازان بَلکن یه ماشین گیرورُم تا شهرُک خودُمه بَرسانُم ، اقا بیامیم، اونجه واستام، دیگه شو گردی بَه مَردُم هی مُونه همدیگر نُشان میدان، میخواستُن از مینی کار سَر دَرورُن، مُن نیگاشان نمیکُردُم، بالاخره یه نیسان بیامه مردُک ازین سیبیلو ها، جریان اوی بَه تعریف کُردُم، بگوت مُن نسا کار دارُم، میتانی صبر کنی بیا، بدیَم، اگه این بشوَ دیگه دَسُم به هیج جا بند نی، سوار گردیَم، تا برسیم شهرُک دیگه  اذان بگذ‌شتی بَه اما اوتا شهرک   مینی همرا حرف نَزه گَمانُم بفهمُستی بَه، مُن اودَ میترسُم"الهی هر کُجه درَ حالو کارُش خوب، با‌شه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۲
درجی طالقانی

چپاک 2: سخن امیر

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

چپاک میگوت :

 

طالقان دبی یم و اعلام کوردون مسجد سالگرد عمو فلانی هسه..
ما دی گو ، ننه آقا طالقانی و ختم بشی ین فُرمان
اون سال دی ماشالا پیر مردکان و زنکان مسابقه درنگتی بی ین بموردونیب.... انگار اون سر و اون دنیا  چه خبره!! ختم باد دکتی بی یِ یم .
قبرستان به مسجد و مسجد به قبرستان گردی به مایی آسیو راه و کلا حضرت عزراییل دی گوران رو کُنترات بیتی به.
القصه بَنشتیم مسجدی دل و ملا فلانی دی بیومی منبری سر و از نوحه بخوانستون شروع کورد تا صحرای کربلا و تف و لعن بر یزید و شمر گور به گور
اون سر دی یک دربست بیگیت بَشه جهندُم و دَرَک و تَش و دودی دل و اون کله دی یه سر بِزی به جنتی قطاره باغان و لاتان و آبیجاران
 سر راه دی یه سلام علیک دو سه تا حوری سیه چشم رو کورد و دبه منبر رو تمان میکورد .
مُن چرتکه دست گیتی بی یم و هر جور حُساب سرانگوشتی دی میکوردوم به روایت اوامر و نواهی فقهی مونی جا یا درک جهندُم بَ یا نهایتا جهندومی هیمالانی سر
دبه منبر تمان میگردی که  شیخ بگت : حضرت امیر بفرماسیه وقتی  این دنیایی دل درین جان میکنین چه چیز گیر میورید که ارزش اون با عمر بشی یتان برابری مینه؟؟..
هرچی که اویی پی دباشین یعنی اونه یی سر عمر و مهلت بنگتین.
.آیا ارزشش با عمرتان برابری مینه یا نه....
که ناگهان این سخن امیر همچین یه ناتیریک مونه بِزی(تلنگر)
بعضی موقان دنیا حرف میزنن آدومه اِچین میمانه خِری وِری یاسین .(سخن حق در گوش نادان)
امبا یک حرف مینی آدومی دل چالی میان( وجود ) انقلاب مینه...
عجب کلامی
عجب نغزی
عجب گپی
اندی مونه فوکر و خیالی دل ببرد که اصن حالی یم نگردی یه لقمه غذا رو چطو کُفت کوردوم.
برنجش شفته بَ یا دان بَ؟
.فقط به این نغز حضرت امیر فوکر میکوردوم.
مسجد د درومی یم و راهی سر دِبی یم خالک زهرایی خانه یی پیش رد میگنسوم که یادوم کت خاله مونه بتیه یه گته لاک (سینی چوبی بزرگ) گندم برشتوک مونیب کنار بنگتیه.
بتوم خب این دی غِنیمت... همین یه لاک گندم برشتوک یه نصفه روز عمر رو هدر میدیه
مفت باشه، کُفت باشه.
در بِزی یم خاله در رو واز کورد و همین سولام نکوردیه شروع کورد مایی گردن کار بار کوردون
__ خاله تصدقت گرده... بلات سرُم... این کابینت رو دوش گیر ببر اتاق ایوانی دل سَرادین اینجه حیاطی دل دَباشه گربه لان میگرده میشون کُش میکشون بیصحابان
حالا نیمیدانوم این بَپوسیه کابینت رو راهی سر پیدا کوردی بَ یا کدام دره گَل د بیوردی بَ نمیدانوم
یه بایر زنگ بزیه کابینت که محله یی گل مینگتی بازیافتی دی اورو محل نمینگت.
__ آخه خاله جان گربه دی اینه یی سر کُش نمیکشه... این چیه بیوردی خانه یی دل؟؟
__ حرف نُباشه... بشو بنگن اتاق ایوانی سر.... میانش کلی چیز مینگنوم.
حدود شصت کیلو وزن این آشغاله کابینت بَ، به چه بدبختی و مکافات اورو دوش گیتوم  ببردوم اتاق ایوان. به این فوکر میکوردوم که کارد باخوره شکمت.... آخه تو بگو یه سه خطه گونی گندم برشته تورو هادی ین. آیا ارزشش رو داشت؟؟ خیر سرت مثلا سخن نهج البلاغه عمل کوردی مفت گندم گیروری؟؟ خاک جمیع عالوم سرت
کابینت تمان گردی یه بپوسیه فرش دوازده متری دستی دی مایی گردن بار کورد که ببر تنورستانی دل.
از زمان احمد شاه قاجار فقط یک طایفه خالک زهرایی یالان و نوه هان و نتیجه هان این فرشی سر کُش بِزی بی یَن.
اون کُشاشی فرش رو دی بنگتوم تنورستانی دل و مونی شانان دیه سراکتی به. به هُرت باخوردون دکتی بی یم..
نفسم جرومی بتوم خاله مونی گندم برشتوکه هادین مون بَشوم تو مونی بابا رو دروردی. خالک دی بَشَه یه گته مشمع بیورد و دقیقا حس کلفتی رو داشتم که بعد از کار مزدش رو هامیگیره...
بشی یم خانه یی دل و کرسی بیخ بنشتوم یه پیاله گندم برشتوک دی پیشوم بنگتوم
یه اُزگه دی کف دستم دکوردوم و هی تُک میزی یم.
 میجواستوم و به گلهای جاجین روی کرسی خیره گردی بی یم.
عمر  میگذشت و دبی یم از یه دوندوک بزی ین به گندم کیف میکوردوم.
به هر حال چه کیف دباشه و چه دنباشه
 شب غریب ساعتی عقربه هان وا نیمی یسه.
تا اون روز مونی خال( خیال) بیست میلیون تومن بدامه و یه کُلِ ماشین بخرستی بی یَم
.اما اینطور نَبَه بلکَم بیست میلیون و دو سال عمر بُدا بی یم(داده بودم) و  یک  کٌلِ ماشین بخرستی بی یم
کفت بگیره این ساعتی عقربه هانه..
وانیمی یسه

نویسنده: حامد نجاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۸
درجی طالقانی

سیزده به دری سبزه گُره بِزیَن

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ق.ظ

میزنم سبزه گره، تا گرهی وا گردد
سالمان، سال ظهور گل زهرا گردد
میزنم سبزه گره، نیتم این است خدا
یوسف گم شده ی ارض و سماء برگردد


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۰۷
درجی طالقانی

پیام تبریک روز مادر

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ق.ظ

با هزار شاخه ی گل، صد هزار لبخند، یک میلیون ترانه و بینهایت عشق، روز مادر را تبریک میگوییم.
گل بانوآن روزتان موباروک.


🌺🌺🌻🌻🌻🌻🌺🌺
این دی گوشه ای از تبریکات همراهان درجی:

💟 مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم ای بهتر از هرچشمه سار
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من
مادرم روزت مبارک
◀️ پری یگانه فر

💟 مونی قشنگه ننه،دنیایی میان د تکه🌺
توی غمان مونی زخمانی به مرهمه🌺
شادیانی میان دی اونی وجود یه نعمته🌺
بوسه زنم بر دسانه زحمت کشت 🌺
دسانی ک مونو آب و گل د درآرد قشنگ کورد مونی سرنوشت🌺
الحق که تویی جا دره بهترین قسمت بهشت 🌺
عاشق روزیوم ک صبحش تویی بوسه رو پیشونیه مون نشت❤️❤️❤️❤️❤️
روزت مبارک مادر عزیزم و همه مادرای خوبو دوست داشتنی❤️❤️❤️❤️❤️
◀️ فرید خالقی

💟 ننه ای بگوت من چهارتا یالانم کوچیک خانه میان گت کُردم ولی اونان الان چهارتاگته خانه میان ی اتاق منو هاندان  ای روزگار .حواسمان ب مادرانمان باشه🌷💗💗 ننه جان دوستت دارم
◀️ مرضیه نعمتی

💟 مادرم بوسه ی عشق مینشانم بر پیشانیت که چون کعبه مقدس است. روز میلاد خانم فاطمه ی زهرا و روز مادر بر تمام مادران و بانوان میهنم مبارک باد.
◀️ شهناز فلاحی

💟 در حسرت دیدار تو آواره ترینم مادر
◀️ سید فاطمه قاضی

💟 مماجانم شوکی تاصب ناخوتی منی دانی، تامن بتانم باخوسم، برمه میکردم، نی اش تام باخوسی اما تومنه گاهره ای میان یکسره بل هامیکردی، مماجان، منی گت کردنی دانی سختی تحمل کردی، سرماوگرماتحمل کردی، مریض گردییی منی دانی امامن گونفهمستم، اصلا تو بروی خودت نیاردی که من بتانم بفهمم، امروزیه شاخه گل یا یه هدیه هامیریم بخیاله این که تی زحمتانه میتانیم جبران کنیم، مادی میدانیم اینان همش بهانه ای هسته که ما خودمانه آرام کنیم، وقتی بعدازخدا مهربان ترینی، باگذشت ترینی، ینی تی زحمتان قابل جبران نی، تی ای دعاسرنوشت مارعوض مینه پس ازاون قشنگه دعاهانته مایبه کن خداجانی ور،
دله درد آشنارادرتو دیدم
تومی دانی، تومی دانی خدارادرتودیدم
مماجان تی روز تره مبارکه
◀️ سید مصطفی افتخاری

💟 اگر تمام دنیا در مقابلم باشد باکی نیست
فقط کافیست
دعای تو پشت سرم باشد
مادر
به شکرانه میلاد دردانه ی نبی روز محبتت را جشن میگیریم
باشد که بتوانیم یک ساعت از شب بیداریت را جبران کنیم
از دریچه ی این درجی بر تک تک موهای سپیدت بوسه میزنم
از بهانه ی خلقت آفرینش ای مادر
◀️ سحر سیدعلیخانی

💟 از کسی پرسیدند:
ماه🌙 قشنگتر 👌است یا مادرت❤️؟
گفت: ماه🌙 را که میبینم مادرم❤️ یادم می افتد..
اما مادرم❤️ را که میبینم ماه 🌙را فراموش میکنم !!!
❤️روز مادر  مبارک ❤️
🌺تقدیم به تمام مادران مهربان طالقانی🌺
◀️ سیدعباس افتخاری طالقانی

💟 ننه جان
پاتو میبوسم، گرچه مینی تک لایق بوسیدن بهشت نی، اما تو دی مثل همیشه، یال نوازی کن
قشنگه روزت هزاربار ویشتر تبریک
◀️ مریم قادری (سیمرغ درجی)  فایل صوتی را دریافت کنید

💟 خداجان رفتگانَ رحمت کُنه جاشان بهشته
مینی نَنه رَ دی بُدارَه
دوستُش دارم
◀️ فرشید فلاحی

و دو فایل صوتی از آقای محمد رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)

          1- رقص فرشتگان                  2- میلاد گل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۱۴
درجی طالقانی

میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

امرو تمام عرش گلبارانه
میلاد نبی یی دخت، آن ریحانه
هم مادر سادات و هم باب بهشت
از مقدم وی حیدری لب خندانه
با خلقتش مهر مادری وام بیگیت
وی کشتی یی جور در دل طوفانه

سلام و قشنگه عیدتان مباروک

 
تبریک ویژه دی به مادران و بانوان سرافراز و بینظیرمان و آن دسته از دترکانی که مادر نشده، مهر مادری دارند...


شعر: سحر سیدعلیخانی، سنگبن
عکس: الهه تاجدینی، حسنجون و سیدآباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۰۵
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: خسبان

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۷ ب.ظ


سلام به همه خجیر همشهریان
معرفی اجمالی روستای خسبان
تقریبا اکثر طالقانیان که اونور د میان حدود گیلنگ که میرسن یه گته کوه روبروشان مینن.تکش دی ابری بیخ دره.این قشنگ کوه مای عزیز خسبانی کوه هسته که مای قشنگ خسبان دی این کوه پشت هادایه.شهرک میان نرسیده به بانک ملت یه دور برگردان داره که روبروش یه خیابان که محضر و قدیمی دامپزشکی این خیابانی میان دبه.این خیابان د جرشی یه همواره جاده هسته به نام کلاندشت. که بر خلاف دهات دیگه زیاد سر جوءر و سرجیری و پیچ و خم نداره.
که سمت راست این جاده مزارع روستای خسبان و سمت چپ این جاده فرهنگسرای جلال آل احمد و مقبره الشهدا قرار دارد. خلاصه این جاده ده که جر میشی میخوری به یه دوراهی که یه راه به گزینان میرسه یه راه به خسبان تابلو دی داره.دوراهی ر به سمت راستگ که میشه یه آهنی پل هسته رودخانه سر اون دی رد گردی اولین امتیاز خسبان مینی تاسیسات سیلندر پرکنی گاز که از همه دهات طالقان میان اوجه کپسول گاز پر مینن و میبرن. بعد از عبور از مالاندشت و شادره ای کش و پشتی افتاب به یه بلنده جا میرسیم که تقریبا اونجا د کل روستا پیدایه. روستای خسبان به چند محله تقسیم میگرده:
جیرمله. جوءر مله. میان مله. آسیوسرک. قلاچاک.
این روستا داری مناظر بکر و دیدنی هسته که عبارتند از: خاکرو. زودر. منطقه شلبن. آبشار شلبن (واقع در پایین روستای بزج که این آبشار دسترسی از خسبان آسانتری نسبت به روستای بزج داره). پردلو. چاکبن. کباغی سر. آسیویی سر. کبود باغ. اوندستی باغان. چاکی سر. چالان. کلاندشت. مالاندشت.
فاصله زمانی خسبان تا شهرک با اتومبیل پنج دقیقه هسته.خسبان داری یردهای مهمی برای گوسفند داران هسته به نامهای لت سرک.  سگلان. جوجوار. قلقل چشمه۰ پاییزه گهره. الهو کول. نفت دره. خورگیره ای گردون.
تو این کوه ما یه قله بالای چهارهزارمتر ارتفاع داریم.که هرساله برای فتحش کوهنوردان بسیاری جر میشن.
البته بنا بر دلایل گوناگون بیشتر از راه گزینان میشن.مای قشنگه خسبان یکی از بزرگترین دهات طالقانه البته بیشتر ملکش  دیم زاره دلیلش دی این هسته که خسبان کوهی او بیشتر سمت کرکبود و دهات اونور میشو. با این حال باغ و در دی زیاد داریم.یعنی زنان و مردان سخت کوش و با غیرت خسبانی هرجا که یه قطره او دبه.یا حتی زمین یه کوچیکه نم داشته یه نهال بکاشتن. که مایی خسبان تقریبا تو این منطقه مرکزیت داشته.از یه طرف به گزینان میچسبه از یه طرف به نویزک و بزج و از سمت جنوب به شهرک و پردسر قدیم.
در گذشته از دهات اطراف مثل گزینان و بزج و نویزک و بعضا سگران برای درس بخواندن میامین خسبان.
برخلاف روستاهای دیگه که پیشه مردم دامداری و رعیتی به، خسبان در قدیم شغل سومی دبه.بله مای عزیز خسبان مهد صنعت طالقان به. و صنعت کارهای بسیاری در زمینه های مختلف داشته که از خیاط و معمار و بنا بگیر برس به آهنگر و نجار.علاوه بر این خسبان مهد فرهیختگان بسیاری هم هسته.از ملا بگیر برس به مکلا.اما از صنعت بگوتم یادم امه که یه مثل بزنم.اوج هنر و خلاقیت صنعتکاران خسبانی ره اگر اشتباه نکنم در ده نویز مینین که معروف به جوب سنگی هسته.استاد کار خسبانی سالها شاید نیم قرن پیش کوه و کتلی میان سنگ تراش هادایه و یه قشنگ جوب وبزرگ جوب اوی به درست کرده که هنوز بعد این همه سال پابرجا هسته و ازش استفاده میگرده.
موفق باشید.
گروه تولید محتوای درجی
با تشکر از پوریا فرامرزی 



آرش صابری_ناریان
آبشار شل بن_خسبان



فایل صوتی "خسبان به روایت رضا بُریری" تقدیمتان

دریافت کنید

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۵۷
درجی طالقانی