درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گویش گته دهی» ثبت شده است

دَربَسته و بِومی سر واش درآ

دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ۰۸:۵۵ ق.ظ

در پست قبلی، (آش پُر جوش) از یک اصطلاح طالقانی صحبت کردیم و گفتیم که طالقانی‌های از درِ بسته خوششون نمیاد و «در بَسته» یک جور ناسزا و نفرینه.

در مورد این اصطلاح توضیحاتی از طرف عزیزانِ همراهِ درجی دریافت کردیم که به این شرح هستند:

آقای علی لطفی: ونیزی‌ها (با جنبه طنز یعنی همان اهالی روستایِ نویز طالقان) می‌گفتند: دَر نَسَه. یعنی درنبسته. یعنی به جای نفرین، دعا می‌کردند که الهی در خانه‌ات بسته نشود.

آقای مهراب عارفی: دَر دَوَست در جوستان، یک جور فاحشِ. یانی خانتانی دَر، دَوست بو. دیه بیوبشو نکنه کسی. همان بُمردنی معادل میبو. یکی دیَر دی دَره کو «ایلاهی بِومتی سر واش درآ» اینی مهنایه کو اندی زمینگیر گردی کو نتانی بومته سنگ یا گِل‌بِوم هاکنی و بِومتی سر دِ واش درآ. همینه کو اوشانی کو بمردینه، یا خانشان بی‌صاحاب کتیه اچین میبو بومانشان.

***

در آخر آرزو می‌نیم و خدا جان دِ می‌خواییم که ان‌شاءالله هیچ خانِ‌یِی در، دَبُست نگرده. خانُتان همیشاک آبدان بو. بِومِتانی سَر دی همیشاک ایزار پَهن بو. ایزارِ پَهن بو امبا خالی نبو. اونی سر نان و پنجه کَش و زنجبیلی دِچّین بو. یا قاشق قاشق کَشک و کاله، که اَفتویی میان خُشک گرده. مجمع بَلگه و لواشک، کوهی تره برای زُمُسّان یا ایزارِ ناهارِ سیزده بُدران.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۱ ، ۰۸:۵۵
درجی طالقانی

قرابت گویش طبری و طالقانی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ب.ظ

آقای محمد برایمان نوشتند:

بنده عضو کانال درجی هستم. دیدم گویش طالقان خیلی به مازندرانی شباهت دارد. مخصوصاً گویش بایزرودی و ناریان و دیزان که به گویش شهرستان چالوس، به شدت نزدیکه. گویش چالوس، کلاردشت و عباس آباد، از نظر دستوری با گویش منطقه بالاطالقان یکی هست. مثلاً در چالوس می‌گویند: «درشومه». در بالاطالقان نیز: «درشُمه». یعنی: دارم می‌روم. حالا همین کلمه در تنکابن: «دره بوشوم»، در رامسر: «شادرم»، در شرق گیلان: «شو درم» و غرب گیلان: «شوندرم» و فومن: «شاندرم» تلفظ می‌شود که همگی به همان معناست.

جالب اینجاست که گویش چالوسی، از نظر واژگان و آوا تحتِ تأثیر گویش کُجور است ولی از نظر صرف و دستوری، با عباس آباد و کلاردشت، یکی است.

به نظر بنده، تعاملات فرهنگی بین این نواحی، باعث ایجاد قرابت و نزدیکی گویشی در طالقان و چالوس شده است.

 

عکس از: علی شفیعی

در ادامه «واژه نامه بزرگ تبری/طبری» را خدمت دوستانِ درجی، عرضه می‌دارم. (در کانال درجی قابل دریافت است.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۹
درجی طالقانی

چپاک 18: تِقّی صُدا

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۲ ب.ظ

یال بی یَم و خدایا دور کن شیطانی کینی پارس. قِدیمان اگه یادتان باشه، لحاف و دوشوکانه، معمولاً گوشه اتاق دِچیه میکوردون و یه ملافه دی رواَش میکشی ین و اون بیخان دی نفتالو دِمیکوردون که  لَمک نکوعه. این دوره یی جور نبه که خانان کمد دیفالی و این چیان دباشه.
یک روز بشی بی یم اون لک و لایی سر و وحشیانی جور بُمبوروک میزی یم، اندی جفتک بپران بزی یم که یَگهو لحاف دوشوکانی چینه بیصحاب اون بیخ و بُنوره دِ دَگـِـــردی و اچینی برج های دوقولوی یازده سپتامبر سقوط کورد و جیر کِتی یم و  بالم ارنج د درشی.
حالا ترسوم د تو بَگِی جیک بزی یم ، نِزی یم.
اگه صدام در می یِ یمی میخواس دوتا درد رو بُداروم. یکی دستی درد، یکی ننه یی کتکی درد.
هیچی، مونه ویگیتون ببردون درمانگاه، حالا مایی شانس دزدی به ما واکَت مهتابی شِو گردی.
 همین برسی یِ ی یم آجیر خطر بزی ین و درمانگاهی درو دَبَسان و قلف و کیلی کوردون.
جنگی دوره بَ
اون گور به گور صدام که خودوش و پی یَر و مارش و هفت جد و تخم و تبارشی  روحو قبری دل تش بکشون تهران رو بمباران میکورد و هر شِو یک وَرو میزی.
تا کیانه کی هرچی بنشتیم درمانگاهی برقان بشیبه وبرق نی یومی و ما دی نصمه یی شو  دَگَشت کوردیم سمت خانه.
خدایا دور کن غریب کوره شیطانی بی یِ یم
مون نیمیدانوم یا ما ساق نبی ی یم یا این دوره یی یالان ساق نیون.
هیچی، برسی ی یم خانه یو مایی ننه طبابتش رو شروع کورد و  طفلک یه بَرکَر بنگت اتاقی دل و وشته یی نموک دی دکورد اون میان و بگت همینجه کینتو مینگنی و دستتو دکن این دل و  وَرز  بدین.
مایی شانس اون شِو مایی همساده دی بیومی مایی خانه که فیلم اوشین رو بِینون.
اوشین دبه پخش میگردی و همه دی اُسکوب بزیه نگاه دبی یِ یم.
اوشین ورفی دل یخ میشکی و روخانه پیان بایره امراض و چرکه خَرقه هانو میشورد و مایی بورمه درومبی به
حالا مون دی از یَگ طروف درد
از یَگ طروف دستوم برکری دل
از یَگ  طروف دی قفلک بزی بی یم اوشین نگاه میکوردوم
آقا یَگهو مایی کله شروع کورد بخارسون و همین نغافلی اون وله بالوم رو جَروردوم که کله رو بخارانم
تَق    تِق    تِق
اصن نفهمسوم چو گِردی و بترسی یم و دست به پیله بنشتوم و بدی یم  همه مونه نگا درون.
حالا همه خال کوردون مون بی ادبی کوردیمه و باد در کوردوم.
😡 صغیر یتیم بماند بی تکلیف!   ای کُفت کاری!   ای مرض!   ای درد بی درمان!   ای نیم مونی اُزاروک
حالا دستت درشیه، کینتی چفت و بند دی درشیه یتیم؟
😩 بابا جان مون غلطه کار نکوردوم، دستوم صدا بودا
😡 خفه گرد، صغیر گوزون
😩 ای بابا... گیریفتاری گردی ی یم.... بابا جان مونی این صحاب بمورد بال صدا بودا.
حالا هرچی دلیل و برهان بیور مگه باوور مینون؟
بابا جان ، ننه جان ،مونی کله بخارست و بالمو جروردوم و  تق صدا کورد ،
مونه بدبخت گو اینجه پیز به کین بنشتوم.

دستمو پیشوردوم و بدی ین که دست خجیر واز و دبست میبو و رژ گردیه تا باور کوردون
آها
از نبودن دلیل کذب مدعا استنتاج نمیشود.
دلیل و برهان نداشتم که مون غلطه کار نکوردوم. امبا نبود دلیل موجب نیمیگردی مونی مدعا از بیگناهی کذب و دورو باشه.
این مونیب درس گردی در قضاوت

وقتی خنده تان تمان گردی شماییب دی درس گرده.
شاد باشید🌺


✍ نویسنده : حامد نجاری - گوران

 

 

برگردان "چپاک  ۱۸" به گویش بایزرودی
برگرداننده: آریو برزن کیان - گته ده

ایمی سر گذشت
وچه بیه مه، خدا دور کن بیمه، شیطونی کینی پارس.
اگه شما ره یاد بو، مارون اندی لک و لا و دواج دوجمبیه نه، خدا بدونه، تا چاچ لک لا بیه، یک گته لابند دی  وی سر کشنبیه نه. لک و لای بن دی  نفتالو ریزنبیه نه تا لمک دنه کوئه. اللونی جور نبیه گو، خونه گازکشی بو چارتا پتو داشته بی.
یه روز بشیه مه لک و لای سر، هی خدمه جور دار و بنه بزامه، یک دفه تمام دشک و دواجون غر بزا، اچین بو نیویورکی برجه د قلو بریته، من جیر کتمه، می بالسکین درشیه.
اسا ترسمه گپی بزه نم.
اگه می ونگ درآمبیه، د جور درده واسسه تحمل کنم، هم درد درشینه بالسکین، هم شپپاتی باخردن.
خلاصه منه ویتنه ببردنه درمونگاه، اسا نوبت که می دزدی برسسیه، مهتابه شو ببیه.
همینکه برسیه می، درمونگاهی دری گل، آژیل خطر بزانه. ووووو‌‌‌‌و
درمونگاهی دره دبسسنه و وره قلف  و کلی بزانه. جنگی دوره بیه. اون صدام بباس سگ، وی جدو آبایی قبر تش هایره، کرجه بمبارون کنمبیه، هرشو یک جاره زنمبیه، یک روز زورآباد بزا، یک روز امی خونه ای دسشویی ره بزا😄😃😃
تا کیهانه کی بنیشتمی تا درمونگاهی در وا ببو ولی وا نبیه، برق دی بشیه بیه...
خلاصه وگرسسه می به طرف خونه.
همینکه برسیه می خونه، می مما طبابته شروع کرده..
یک لوی ره او دکرده و وشته ای نمک دکرده وی دله، وره هدی بدی بزا. منه بوته خدتی دسته درینگن اویی دله، اون یکی دسسی همرا وره بمال.... می بد شانسی، اون شو امی همساده بیما امی خونه تا فیلم اوشینه بیاشن. همه اوشینه یاشمبیه نه. اوشین ورفی دله ای، یخه اشکنمبیه، چغره لباسونه شورمبیه. می مار و همسایه زنک اوشینی سر گذشتی به برمه کنمبیه نه. من دی می دست دره لوی دله، دره اوشینه یاشه مه. آقا یک دفه می کلله، شروع بکرده به خرش بکردن. یک دفه ناقافلک، وله دسته جور اوردمه، خدمی کلله ره خرش بدیم.
تق   تق   تق
اصلاً نفهمسسه مه چی ببیه، خلی بترسیه مه. بدیه مه همه، واچردنه منه یا شندنه. همه فکر کردنه، می کین درشیه.
می مار منه بوته: کفته کاری، بی تکلیف، صغیر عمه بمرد، ای درد بی درمون بیری. تی دست درشیه، نتوندی خدتی کینی چفت و بسته بداری.
اسا اماره گوز بار کندی؟😄
جانه مار، من غلط ... می دستی صدابیه...
خفه بباش... صغیر گوزنه کین...
ای بابا عجب گرفتاری ببیه مه، می بالی صدابیه...
هرچی من دلیل بیوردمه، کسی ره باور نبیه...
جانه مار، مما جان می کله خرش بکرده تا باله جور اوردمه ...تق صدا بدا.  من گو خدمی پیزی سر نیشتمه...
وختی شمی خنده تموم ببیه، شما عِربت بیرین.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۲
درجی طالقانی

جوج!

جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ق.ظ

🔻لطیفه (به لهجه گته دهی-بایزرودی):

بشیه می مهمونی 🍅🍍

سفره ای سر٬ خدمی پیره بوتمه:
ببا منه او وانه😀

بوته:
تره کتو بوا😄😃

بزا می کتی دله...

بوته:
اخمخ😄😃

بوتمه:
چی به منه زندی؟!!!

بوته:
تیل به تی کتی!!😄😄
«او»  گو  امی خونه  دره....😃
بدبخت تا توندی «جوجه» باخر!!😃



🔻 ترجمه فارسی

رفتیم مهمونی 🍅🍍

سر سفره به بابام گفتم: آب میخوام 🥛

بابام گفت: کوفتت بشه 😠

یه پس گردنی بهم زد و گفت: احمق! 😡

گفتم: چرا منو میزنی؟ 🙁

گفت: گل به سرت بگیرم
آب که توی خونه ما هست
بیچاره تا میتونی جوجه کباب بخور
🤣🤣🤣🤣


✍🏻  ارسال متن و برگردان فارسی: آریوبرزن کیـان - گته ده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۵۴
درجی طالقانی

چرا ایرانی ها غمگینترین مردم دنیا هستند؟!

شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۲۰ ب.ظ

🎒 چرا ایرانی ها غمگینترین مردم دنیا هستند؟!
✍🏻  ارسال متن طالقانی: آریوبرزن کیـان - گته ده
↩️ برگردان شده در گروه تولید محتوای درجی
📸 عکس: سعید هاشمی

🔻متن طالقانی (به لهجه گته دهی-بایزرودی):

روزی که «غم و اندوه» امی محله ای دله بیما، پیش خد بوتمی: ره گذر هسسه،  ولی بمونسسه!

بوته می: مسافره، وی خسسگی درشوئه، شنه. ولی موندگار ببیه، بنیشته و شروع کرده به امی ذخیره آمید و ارمونه ره  باخردن.

بوته می: مهمون بد شگون و بد قدمی هسسه، د سه روز دیر شنه. ولی  بمونسسه و بمونسسه و بمونس تا تبدیل ببیه به امی کس و چار

اسا «غم و غصه»  ببیه کدخدا، امی کر و کوچه «آهی» بو دینه!

هرچی «امید و ارمون» داشتمی ره  بلح کرده و وی جا  «حسرت» امی دلی دله انبار ببیه!

پیرون خبر دارندنه روزی که «اندوه و غم»  بیمانه امی محله، امی محله ای  نگهبون «جهل» بیه...


🔻متن فارسی:

روزی که غم اومد به محله ی ما، پیش خودم گفتم: رهگذره.. ولی موند!
گفتم: مسافره، خستگیش دربره، میره. ولی موندگار شد. اومد نشست و شروع کرد به خوردن ذخیره امید و آرزوم.
گفتم: مهمون بدشگون و بدقدمی هسته، دو سه روز دیگه میره! ولی موند.. موند و موند تا شد یکی از کس و کارانِ من!
حالا غم و غصه شده کدخدا و همه کاره! همه کوی و برزن من، بوی آه میده.
هرچی امید و آرزو داشتم رو بلعید و جاش، حسرت، تو دلم انبار کرده.
بزرگای محل خبر دارن... روزیکه اندوه و غم اومد تو محله ی ما، نگهبون محله مون، "نادونی" بود!

🐤 🍃 🐞 🌾 🍁 🐝 🍂 🐾

آها عزیز جان
تا خدای مهربونی که همه کاره ی جهانه، نگهدار تو و روزی رسانه، دیگه غم چرا؟؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۲۰
درجی طالقانی

یاد باد، آن روزگاران یاد باد

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ

🔻 به گویش بایزرودی (گته دهی)

یاد اون روزون بخیر..
وچه بیه می
مَردسه د آمبیه می، کیف و کتاب و دفتر دیم دیه بیه می، ایونی دله، یک لواشه با یک کمی پندیره  دورنه کنمبیه می، دکفمبیه می کَر و کوچه.
این داری بن، اون کری بن، یک رزین کیش امی دست دبیه، یا زنمبیه می جوزداره، جوز جیرکنمبیه می یا بیچاره میشکاوونه کوشمبیه می.
هیچ نگرونی نداشته می. غروب دی آمبیه می کت و کار بکت بیهوش بمبیه می خسم بیه می، اچین بو صدساله بمرده می.
همه فامیلون هدی ور دبیه می، این کت ببا و مما، اون کت ببا و مما..
خالک ..عمه...عامو...دایه....
همه چی، همه کس داشته می...
اسا شهری دله ....یک آپارتمونی دله....
کَکی جور « بود بود» کنه می.. بی کس، افسرده، خونه دمدخوشت، این ور دیفار، اون ور دیفار.....هیچ هیچ........

↩️ آریوبرزن کیان - گته ده

          🍂____ طالقانی درجی ____🍃

🔻 برگردان متن به فارسی

متن زیبایی بود از آقای کیان، با گویش بایزرودی (گته دهی). این متن دو تا اصطلاح خیلی قشنگ داره:
یکیش کلمه «دورنه» است به معنای لقمه بزرگ یا همون قازی (گازی)
یکیش «بود بود» که ترجمه تحت لفظیش خیلی سخته و به قولی باید درکش کرد. اصطلاحیه برای وقتی کسی در تنهایی خودشو بغل میگیره! یا مثلاً از سرما میلرزه.

متن رو برگردان آزاد می کنیم به فارسی، تا همه عزیزان معنی اون رو دریافت کنند.

یاد اون روزا بخیر
بچه بودم، از مدرسه میومدم، کیف و کتاب و دفترو یه گوشه مینداختم و میومدم تو ایوون، یه نون لواش رو لقمه میکردم با یه کم پنیر، دستم می گرفتم و میومدم تو کوچه.

زیر این درخت، پای اون برزن، یه تفنگ کشی هم دستم، یا میزدم به درخت گردو، تا گردوهاش بریزه، یا میزدم به بیچاره گنجشکها!

هیچ استرس و نگرانی نبود. غروبم میومدم اونقدر از کت و کول افتاده و خسته بودم که یه جوری میخوابم، انگار که صد ساله مُردم.

همه فامیلا کنار هم بودن... پدربزرگ مادربزرگا، خاله عمه، عمو، دایی
همه، همه جور فامیل و کس و کاری داشتند.

حالا تو شهرها... تو یه قوطی کبریتی که اسمش خونه و آپارتمانه! همه مثل کَک «بود بود» می کنن، همه غمگین و تنها و افسرده... خونه شده چهارتا خشت خالی... این ور دیوار اون ور دیوار
بی کَس و همدم!
خدا به بچه هامون رحم کنه !

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۳۵
درجی طالقانی

قصه ی عشق گل نساء

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ق.ظ
آسیوسرکی خُنُکه نسیم، پینچال رخونه ای شرشر،  کَش به کَش باخُردن رخونه ای دله ی گردلو سنگون و میشکانی آواز باخنسسن و عامو محسنی سیف دارونی عطر، مُرده رِ مست کنده و زنده رِ عاشق!

گل نسا قنبلکه تن کرده، پیلکه دوش گیته تا بشوئه پینچال رخونه ای او ره بیاره، البته او بیوردن ویهومه بیه..
آخه دوندنی، گلنسا فقط این ساعت تونسسه بشوئه، خدشی دلخواه ره بوینه..
وی دلخواه عامو صفدری پسر بیه..

زلفونه، چو شونه ای همراه، وله شققه بیته، و لباسه دی مرتب کرده، خانی (مد ابراهیم) دکه ای پیش د رد ببیه، بشیه تعاونی د که مش فتاح وره چرخینگنمبیه، دگرسسه،  بشیه تا آقای بایگونی کَندایی پیش..
بدیه عامو صفدری پسر،  اسبه سوآر دره آنه..
گلنسا وره بن چشمکی یاشمبیه، خدشی پیش گته: یعنی وه  دونده که من وره دوست داره مه؟

گلنسای قلب  اودنگی جور زنمبیه..
ای خدا اگر می پیر بفهمه، من صفدری پسری خواهیش و خواهون هسسه مه، می ابرغه ره کمر قیشی همرا کهو نیل کنده..

 گل نسا ره دل نگرونی، کلافه کرده بیه..
همینجور که گلنسا، خدشی پیش میرکا  تا کنمبیه و خدشی همرا گپ زنمبیه...
عامو صفدری پسر، وره اهتنا نکرده و  وی پلی د  رد گنسسه.
انگار صفدری پسری چشمه ٬ کنگینک بزا، دخلوشت ببیه و گلنسا ره ندیه.
گل نسایی دل بشکسسه..
بهاری ابری جور، اسری ریزنه اسری وی دیمی کول، اچین بو چرناته.

خدشی به گته گته شیر خندنه:
دختر گیسو بلند کهار
دختر زیبا ابرو کمون
دل نبند، دلدار یار نیست
دخترک
ناز دلبرک
از دلبری خبر داری؟
باید بری
ای گلنسا خون جیگری
باید بری

✍🏻 بانو کیان، دختر کهار
🎤 آریو برزن کیان - گته ده



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۹
درجی طالقانی

ما ر رسوا ناکُنی...

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ق.ظ


📋 اصطلاحات طالقانی

   🔸 اما ر رسوا نکنی...

با درود
هیچ خبر دارندنی که گویش گته دهی٬ کُتاه ترین و کاربردی ترین گویش یا زوون دنیا هسسه!!!؟؟😃

ندوندنی
به عنوون نمونه شمی به بوام، جمله ی:
«امیدوارم در انجام کاری که به شما واگذار کردم ٬ نهایت تلاشت را بکاربگیری و آنرا درست و با موفقیت انجام دهی و مرا نا امید نکنی!»
فقط در چند واژه قابل بیان هست:
« اماره رسوا  نکنی »


✍🏻 آقای آریوبرزن کیان - گته ده



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۹
درجی طالقانی

غم مردها

شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۴ ب.ظ

🔻متن به گویش بایزرودی (گته دهی):

مرداکون، همیشک هم قَدَر قدرت و توانا نینه
اوهنون تظاهر کندنه
چون یاد بیتنه خدشونی ناراحتیونه، خدشونی برید خندی پشت و خدشونی خسسه گیونه، داد و هواری پشت پنهون کندنه.
تا همچنون تکیه گاه بموندن!

چون وانه، اشونی دست رو نبو. پاره درینگندنه، گازی سر، فشار دیندنه، تا استرس و نگرونی، اشونی دیمی سر، معلوم نبو.

اگر بمبیه مرداکونی قلبه چاک بدان، شک ندارمه که:
شانه اشونی قلبی هزارون زخمه بدین، که هیچچی همرا، نشانه وره پینک بزان..
و اگر اشونی چشمونی ته تهی دله، هروت گندی، هندقی اندا، غم و اسری ویندی..
مرداکون بلد نینه، قوی بن و بدون ترس از قه ضاوت برمه بکنند
اشونی دل که بیره، شندنه، کر و کوچه ای دله، موسیقی را تا ته زیاد کندنه
غرق بندنه
سیگاری دی ره پس کشندنه..
مرداکونی دلتنگی ره، باید از اشونی ساکت بین بفهمی، از اشونی چشمونی خسسه گی، که وی دله روح دنیه.
از اشونی سعی و تلاش برای نشون بدانه این که اشونی جنس از سنگ هسسه....

گاهی شیر زنون باید مرداکونی تکیه گاه بن


✍ برگردان: آریو برزن کیان – گته ده
🎤با صدای: م کیان_دختر کهار  دریافت فایل صوتی

🍃💛 TaleghaniDarji

🔻متن فارسی:

مردها، همیشه هم قَدَر قدرت و توانا نیستند. اونا تظاهر می کنند، چون یاد گرفتند که ناراحتی خودشونو پشت لبخند و خستگیشونو پشت داد و هوارشون پنهون کنند، تا همیشه تکیه گاه بمونن.
چون میخوان که دستشون رو نشه، واسه همینه که وقتی نگرانند، پا رو میذارن روی پدال گاز و فشار می دن تا استرس و نگرانیشون، در چهره هاشون معلوم نشه.
اگه یه روز بیان و قلب مردها رو بشکافند، شک ندارم که توش هزاران زخم مرهم نگذاشته می بینی و اگر تو چشماشون دقیق خیره بشی، قد یه دریاچه غم و اشک می بینی.
مردا بلد نیستند که قوی باشند و بدون ترس از قضاوت دیگران، گریه کنند. به خاطر همینه که دلشون وقتی می گیره، تو کوچه خیابون، صدای موسیقی رو زیاد می کنند، غرق میشن و بعدش یه سیگار روشن می کنند.
دلتنگی مردها رو باید از سکوت اونا فهمید. از خستگی چشمای بیروحشون.
از سعی و تلاششون برای اینکه نشون بِدَن که از جنس سنگ هستند.
گاهی باید شیرزنان، بیان و تکیه گاه مردها بشن!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۳:۴۴
درجی طالقانی

طنزی به گویش گته دهی

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ق.ظ

مَردکی دوعا و ثنا خدایی همرا:

جانه خدا، وختی وانه بیایم تو خونه، باید خلی کرایه هواپیما، کرایه ماشین، اداره حج و زیارته پول هادییم.
از اون گذشته خلی آداب دی باید بلد بیم🌹😁🌹

وختی دی وانه بیایم  تی مهمونی، امی تُک باید میم ( موم) بزه بو، هیچ چی ناخریم، هیچ کسه نیاشیم، صب تا نماشدیر تی اسمه ببریم🐝🐝

وختی دی وانه بیایم  تی پلی، حتما باید بمیریم، بشیم گلی بُن ( زیر خاک)

پس یک دفه بو رفت و آمد قطح هاکنیم... ته دی راحت، من دی راحت!!!!!!!؟؟؟؟😁😁😁❤️👍


یک سیف می گت ببا تی باغی دله باخرده، می مما و کت ببا ره دیم بدای درگا.... بوتی بشین رته پشت ( آواره) هایرین🌷🌷😐😐
یک ذره انگوری  او ( آب)  ره  گو  نتومی باخریم،  اماره برنی جهندم!!!!😜😜

ندومه چیبه، اندی میوه و میوه اویی همرا.... مشکل دارنی!!!!!؟؟؟؟🎄🎄

جانه خدا، حتماً باید بشیم گلی بن تا امی روح شاد و شنگول ببو؟؟😅

آخه یک کمی، خدتی حواسه جمع کن .....
اما  دره  مخارج  نیویورکه  دیه می، ولی امی زندگی کیفیت بورکینافاسویی ( شعب ابی طالب) مردمی جور،  ایرون دله زندگی کنه مه!!!!!!😁😁😁😁

😁😁😁😁😁

◀️ برگردان: آقای آریو برزن کیان – گته ده
 عکس: آقای اصغر ادیبی - دیزان

🔻آقا ما خدایی همرا رودروایسی داریم، راستشو بخواین جُرحَت دی نمی نیم این متنه ترجمه کنیم!  خودتان دو سه باره بخوانین، معنیش حالیتان میبو! 😁😁😁😁


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۰۹:۳۳
درجی طالقانی