درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۵ مطلب با موضوع «آداب، رسوم، باورها و مراسم طالقانی» ثبت شده است


💟 نذریِ نان:
یه نمونه از استفاده های نان، برای کسانی بَه که مشکل داشتُن. مثلاً نذر میکُردن خداجان مینی وچه بیکاره، کاری سر بشو یا مثلاً مینی فامیل مریضه خوب گرده، دوتا لاک نان میپچُم و مردمی میان پخش مینُم.


💟 پیشکشی فرستادنِ نان:
یه استفاده دیگه دی بدین صورت بَه که عروس خانمان، در اعیاد مختلف، پیشکشی و عیدی میبردن زامای فامیلانی خانه. یکی از این مهمترین جزء این هدایا نان بَه. همچنین سر جهازی عروس دی نان بَه که هامیدان همراش میبرد شوهری خانه.
در هدیه و پیشکشی فرستادن زاما و عشاق، دی نان نقش اصلی ره داشت. همان رسم خجیر درجی سران که مربوط به شویِ چله هسته، در شالی که از درجی خانه برای دختر جیر مینگین، در بین هدایا، نان (توتُک یا کُلاس) حتماً دَبه.


💟 پخت نان در مراسم عزا و عروسی:
استفاده دیگه ی نان، در مراسمهای مختلف به. مثلا اگر یکی از افراد آبادی فوت میکُرد، زنکان هرکدام یه لاک نان دمیپَتُن و میبُردن اویی خانه که صاحب عزا بِتانه مهمانانش ده پذیرایی کنه. همچنین در عاروسی ها دی همین کمک و میکُردن. ضمن اینکه یکی از مراسمات عروسی، نان دبُندُن بَه بدین صورت که یک روز کامل از آن هفت شو و هفت روز عروسی، به امر پخت نان، با کمک و مشارکت همه اهالی اختصاص داشت. 


💟 پذیرایی با نان:
در هنگام دفن میت، نان و حلوا ره بعنوان ''پیشخاک'' هامیدان. در مجالس مذهبی، نان و پنیر و سبزی و جوز پخش میکوردن. مهمان دی کو میومی اول اویی به سفره نان پهن میکوردون.


💟 کندوی آرد و پسینه، مخفی گاه امن اشیاء و آدمیان:
در قدیم قسمتی از خانه تنورستان یا آردکندو بَه که همان انبار آرد هسته. طالقانیان، قیمتی چیزانشان هامینان همینی میان. یا وچان هروقت خطایی میکُردن، ترسشان ده این میان قاییم میگردین. یا زمانی که سرباز گیری بَه، جوانان میشیَن پسینه، همین آرد کندویی میان قاییم میگردین که سربازی نشن.


💟 استفاده مدبرانه از نان در مواقع سختی و قحطی:
اون قدیم، طالقانی میان، یه سری زرنگ آدُمِ خوش فکر و بیشتر از طبقه اعیان طالقان دِبیَن که گندم و آرده احتکار میکُردن، البته نه برای اینکه بعدا گران بروشان، بلکه برای وقتایی که مثلا خشکسالی یا جنگ میگردی. یا زلزله و سیل میامه، یا بد سرما میگردی. آن وقت تو آبادیهای دیگه این آرد و گندمُ میاردُن، بین مردم به رایگان یا نسیه و چوب خطی پخش میکُردن. این دی باز یه جور نوع دوستی و اتحاد طالقانیان بَه.
نمونه مهم این اتحاد و نوع دوستی، زمان جنگی که متفقین به ایران حمله کردن و قحطی ایرانه بگیت، اتفاق دَکَت. ظاهراً سهم طالقان از یورش متفقین، روسیه بَه. وقتی بریتی بیَن طالقانی میان، جوانان دهی میان هرچی گاو و گوسفند و آذوقه و علُف دبَه، ببردی بیَن کوهانی میان قاییم کردن. بله اون موقع که روسان، این نسل وَکتان بیامین، طالقان و کل ایران قحطی بیومی. اما همون بزرگان که بگوتیم احتکار میکردن، یه جور گروه مقاومت درست کُرده بیَن. با یه انضباط خاص و مدبرانه و خیلی مخفیانه، نان میپَتُن و بین روستاها و مردم طالقان پخش میکُردن. پدر سوخته روسی سربازان، میامین خانه ها میگردیَن هرچی آذوقه دبَه میبُردن. زناکان دی نان و یه سفره ای، ایزاری، کهنه کرباسی، چیزی میان، دمینان میبردن طویله ای، باغ و دری میان، قاییم میکُردن. خلاصه آن بوره کَلان هیچ رقمه حریف طالقانیان نمیگشتن.


💟 باورها و اعتقادات مردم در مورد نان:
نان را برکت سفره میدانستُن. هرجا کوچا یا راهی میان میدیَن، ومیگیتن و بوس میکُردن و راهی سر ده کنار میزیَن. کلاً دور ریز نان بسیار کم به. وچان و یالُکانشان دی به هر طریقی عادت میدان که نان دوست باشن. مثلاً وقتی نان دمیکت تنوری میان، نانه با انبر میاردُن میدان میندان، کنار تنور و میگوتن هرکی بَسوته نانه باخوره پول پیدا مینه، به خاطر اینکه نان باخورد گرده، این کلکُ میزیُن نان حیف نگرده.

با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

نان دبُستان با صدای خانم رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۷
درجی طالقانی

عاروسی و شادمانی در طالقان
قسمت سه یُم: رسوم مربوط به عاروسی


حنابندانی شو، زامارُ میبردُن حمام، بعدِ حمام، یه نفری آینه دَست میگیت و زامای دم دِ میمامه، یه نفر دی میکوبی پیت حلبی سر، بقیه دی دست میزیَن، تا بیان خانه، زاماره میبردن بامی سر، یه کرسیِ مفروش هامینان، زاما میشه کرسی ای سر وامیستا، دخترانِ فامیلان مجمعه سرمیگیتُن و میامیَن. مجمعانی میان چند تا بشقاب شکلات، کشمش، جوز، سیف و یه بشقابی میان دی پول دَبَه. پولُ سوا وِمیگیتُن، بقیه رو دِمیکُردُن کیسه ای میان، شوکی میبوردُن دست برارانی بَه.
عاروسی شو، دست براران تا صبح با زاما بیَن و وازی میکُردُن. درنه بازی، قاب بازی، سیب سیب، شاه ودزد، بورده بورده... اوشانی صبحانه، پایِ خودشان بَه. پول جمع میکُردُن یه وَره هامیگیتُن، سر میربیَن، برنج دی میپَتُن، صبحانه چلو گوشت میخوردُن.
مراسم سرتاشیه: زاما برار (ساقدوش) که شب قبل (حنابندانِ شو) معرفی گردی بَه, یه قیچی دست میگیت، زاماره پیشبند سفید آرایشگری دمیبَند و به صورت  نمایشی، او ره اصلاح میکُرد. وسطانُش دی مدام میگوت: قیچی کُله (کُنده, تیز نی) و از خانواده زاما انعام میگیت. زُنکان دی در همین اثنا، مجمعه های پر از چیزهای رنگ و وارنگ میاردُن و میندیَن زامایی پیش. از طرف عروسی خانواده و فامیلای نزدیکش دی مجمعه میاردُن و بعد از پایان سرتاشی، ومیگردیَن خودشانی مجلس. زاماره بعد از سرتاشی میبرُن حمام (خانه نزدیکان) و زاما برار دی اویی همرا میشو. بعدش لباس زاما ره که خانوادش بیاردُن، هر کس یه چی دِمینه زامایی تن، یکی کت، یکی قِییش (کمربند) و ... ضمناً از دیشو (شب حنابندان) زاما در اختیار زاما براره و هر چی او بگوت، گوش مینه.
زون واگیران: اینطور بَه کو تمام جوانان، اسب و قاطر سوار میگردیَن، دهی کوچان جَر و جیر میشیَن به تاخت، تا همچین خُجیر، مقبول واقع گردُن و دخترانی هوش حواسُ بَبُرُن.
عروسی شو، زاما کفششُ پاش دِه، دَر نمیوُرد. چونکه دست براران کفش زاماره بلند میکردُن، دوباره به او میروتُن. (یعنی باید اوشانه پول هامیدا تا کفششُ هادیَن.)
قدیمان، حنابندانی شو آش میپَتُن و عروسی روزی نهار، آبگوشت هامیدان.
 نار بِیزیَن: در زمان عروس ببردُن، وقتی که عروس را سوار  بر مادیانی آذین شده میکُردُن و با ساز و دهل به سمت زامایی خانه راه میکَتُن، زاما دست برارانشی همراه، پیش دیمیکت و از یک فاصله، چیزهایی را به سمت کاروان عروس پرتاب میکُرد، مثل میوه که غالباً سیب سرخ یا انار بَه و همراهان عروس آنان ره روی هوا قاپ میزیَن. معمولاً دو یا سه میوه و سپس کیسه‌ای از سکه را هم در انتها پرتاب میکُردُن. انتخاب فاصله پرتاب از طرف زاما خیلی مهم نَبَه اما هرچه دورتر بَه، نشانِ قدرت و توانایی او به حساب میومی.

فردایِ عاروسی، قلیان و نهارِ عاروس زاما ره خانواده عاروس میوردُن. مثل نان، پندیر، کره، حلوا، زیرجوش، مرغانه. شوپیَر، شومار، شوخوار، شوربرار با عاروس و زاما میخواستن نهار چایی باخورُن، عاروس پشتشه به طرف شوپیر وشومار میکُرد، چایی ره پس پسا هامیدا اونانه، خیلی دی یواش حرف میزی، میگوتُن عاروس تُک داره، بعد که چاییشانُ میخوردُن، نعلبکی میانه پول میدان عاروسه. به عبارتی اوره رونما میکُردُن.
پاتختی یا همان سربندان دی رسمش مفصل بَه. عروس صبحش بایستی زامایی فامیلانو صبحانه هامیدا، آنهم با نان و پندیر و کره و خوراکیانی کو ننه آقاش هادایی بیَن .بعدِ ناهار دی زناکان میومیَن کادو میوردُن. عروس دی اوشانه خلعتی میدا. رسم خلعتی خیلی مهم بَه. یعنی عروس جاهاز داشت یا نُداشت مهم نَبَه اما خلعتی ره حتماً باید هامیداشت و هامیدا.
طالقانی وصلتان از اول تا آخر عروسی، پول نقد زیادی خرج نمیگردی. اغلب پیشکشی و عروسی یی خرج و اینان از تولیدات خودشان استفاده میکُردُن و به سادگی وصلت برگزار میگردی.
یه خُجیر رسم که داشتُن این بَه کو معمولاً هر پولی جمع میگردی، شاباش و پول پیشانی و اینان، همه ره هامیدان عروس و داماده.
پول پیشانی: یکی از بزرگانُ امین قرار هامیدان، میهمانان، یکی یکی میشیَن اویی ور، آنچه در وسعشان دَبَه، از پول و طلا پیشکش میکوردُن عروس و داماده. آخر مجلس، با اون چیزی کو جمع گِردی بَه، عروسی یی خرج در میامه و یه چیز دی عروس و دامادی بَه میماند. الانی طور نَبه کو پنج سال بعدِ عروسی، هنوز مجلس عروسی یی قسطانُ هامیدییَن.
قدیمان، هدف از عروسی، وصلت بَه و اینکه دور هم جمع گردُن و شادی کنن. نه اینکه چشم همچشمی باشه و همدیگه ره کوری هادییَن یا خدای نکُرده فخر فروشی کنن. خرج هر دو خانواده یه اندازه بَه. عروس و دامادی جیب دی اول زندگیشان، پُر میگردی.
با سپاس از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۶
درجی طالقانی

 


طالقانیانی عاروسی
قسمت دویُم: رسوم مربوط به عاروسی


آن قدیمان، هفت شو و هفت روز عاروسی میگیتن. هر روزش دی یه رسم بخصوص داشتن.

جُهازبران، بنداندازان، چاچمان، نان دبُندان، حنابندان، عروس بَران (روز اصلی عروسی)، سربندان (همان پاتختی)

مثلاً چاچمان، زیر سایه داران جشن میگیتن و مجمعه میوه و شیرینی میوردُن.

بقیه رسوم مربوط به عروسی دی عبارتند از:

بوته کردن، قند بشکتُن، تُک بیگیتن، عقدکنان، خیاط سر، انتخاب دست خوآر و دست برار (ساقدوش)، هرزان ورزان و خرج بار، پیشانی پول، حمام بَران، نار اندازی و طشت بِزیَن که این آخری منسوخ گردیه.

اولین دور همی دو تا خانواده ره میگوتُن خلوتِ شیرنی خوران (یا چایی خوران). از دو طرف، فقط درجه یکان میامین. بعد از این جریان، تازه نامزدی ره علنی میکُردن و بقولی پیلا شیرینی خوران میگیتُن. که تقریبا کل دهی بزرگترانه خبر میکردُن تا در این روز خرج  و مهر بربینُن. مثلاً خرجی واستان میگتُن یه گوسفند و چند کیلو پنیر و یه مقدار آرد که از سوی زامایی خانواده به عروسی خانه میوردُن و همانی همراه، ناهار عروسی رو تهیه میکُردن. بعد هم عروسی به یه انگوشتر یه چادر میبوردُن. مهریه ره دی که میگوتُن مهر معمولاً یه مقدار پول تعین میکُردن ولی هیچ وقت دریافتی درکار نَبَه مگر در موارد خاص. البته گاهی دو مبلغ تعیین می گردی، یکی به اسم مهر که همان مهریه به و پرداخت نمیشد و یکی دی "نقدینه" میگوتُن که معادل شیربهای امروزی بَه و ننه عروسی میگیت ولی دراصل خرج تهیه جهاز دختر میگردی.

هفته قبل از عروسی دی خیاط سر میگیتُن یعنی خیاط میاردُن خانه، بعد برای خانواده عروس و داماد لباس میدوتُن. همچنین رسم بَه که برای فامیل دی یه تیکه لباس دوخته و هدیه میدادن.

یکی دو روز قبل از عروسی دی نان دبندان، دان کوبی و کشک بسابین داشتن. بدین ترتیب زناکان و جوانان میومین عروس و زامایی خانه و برای روز عروسی، نان دمیبستن یا برای شام حنابندان که معمولاً آش بَه، گندم میکوبستن و چوبی تشتانی میان، کشک میسابیَن.

روز قبل از حنابندان دی خر میگیتُن و دهی میان فرش جمع میکوردُن برای عروسی جشن.

هرزه برزان (هرزان ورزان) یه شو قبل از حنابندانی شو بَه کو زامایی دست بُراران و عروسی دست خُوارا نو دعوت میکردُن. یعنی دترکان و پسرکانی که عروس و زامایی همسن و سال بیَن تا هماهنگ کنن چه ساعتی زاما بیا. کجه نار بزنه و از این جور هماهنگیان. بعد دی با کمک اوشان برج و لوبیا پاک گرده. بعد از کار دی دُترکان جمع میگیردیَن عروسی دور، بزن و برقص و بگو و بخند. یه مقدار دی زاما ره اذیت میکردن که باید ازاین به بعد وچه ماری کنی. یه مقدار دی عروسی ته دلُ خالی میکردُن که باید وچه کهنه ره بشوری. اینانو شوخی شوخی میگوتُن و میخندیَن.

بعد دی خرج بار که همان وسایل اولیه طبخ ناهار عاروسی به، مثل آرد، برنج، قند، شکر، چایی و.... میوردُن عروسی خانه.


با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم تاجدینی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۱
درجی طالقانی

خیاط سَر و گُشاده دامن

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۳ ب.ظ

خاطره وچه ای کو میشه طالقان عروسی، خیاط سَری رسم، اویی به یه دامان میدوجُن....

خب چکنه وَچه، دامن اوی بِه گوشاد بَه

این خاطره با صدای خانم میرزکی (قادری) تقدیم به شما دریافت کنید





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۳
درجی طالقانی

عاروسی و شادمانی در طالقان، قسمت اوُل: آشُنایی

يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ


طالقانی عاروسی
قسمت اوُل: آشُنایی

نحوه آشنایی عاروس و زاما خیلی مهم هسته. این نحوه آشنایی میتانه خیلی نرمال و طبیعی اتفاق دُکوئه. امکان داره خیلی محیرالعقول و غیرمنتظره باشه. میتانه خیلی رمانتیک و عاشقانه یا ساده و صمیمی و بی غَل و غَش باشه.
داستان عروسی میتانه با چند تا برکر قُزان یا به قول بالا طالقانیان لبِ کَله ای سر شروع گَرده.
میتانه به حکایت دلخواه شما یا گترانتان شروع گرده.
میتانه با یه نمای میکروسکوپی از یه جنین شروع گرده. (اینو دیگه از کجاشان دروردیَن مُن نمیدانُم.)
داستان عاروسی میتانه با یه متلک شروع گرده. با اسپس بار، چشمه ای سَری او بیوردُن، اینانُ همه ره بوگوتیم ولی همه میدانیم که اصلُ داستان عاروسی با یک نگاه شروع میبو. با یک تصمیم.
طالقانیان تمامِ تابُستان و بهار و اول پاییز ره کار میکُردن. همون کاری میان، عاشق میگردین، آشنایی پیش میامه، تا زمستان این آشنایی قشنگ پخته و تبدیل به خاطرخواهی می گِردی، اومبا گت تران پا پیش هامینان.
سرده فصلان زمان عاروسی بَه، مردمی سر دی خلوت میگردی، کمتر پیش میامه کاری فصلی دُل، کسی عاروسی بگیره.
زُمُستان، یکی از کارهای معمول طالقانیان نمد مالی بَه. روز، زناکان، مالی پَشمه که تابستان برش کرده بیَن، میشوردُن، تمیز میکُردُن و  دستی همراه چنگ میزیَن. شو دی رسم به شب نشینی میگیتن. زناکان یه وَر، کالِ گپ میزیَن، مرداکان دی یه وَر نمد میکوبیَن.
زیرانداز نمدی، شولا چوپانی، کلاه نمدی و غیره. این شب نشینیانی میان، جوانان، پای ثابت بیَن. زناکان دی اوشانو زیر نظر میگیتن. جوانانی ننه دی یه سری دخترکانه زیر نظر میگیتن. وقتی پسندشان میگردی، با خنده و شوخی میگوتُن: آها فلانی، چوبه پسرتی بِه زن نمیبرین. و این یعنی که ما پسرتان ده خوشمان بییامییه، دختر داریم اگر مایلین بیاین جلو.
یا کسی که پسر داشت، میگوت: فلانی ماشاءالله بزنیم به تخته، دخترخانمت هم قشنگه هم کدبانو هسته. چوبه شوهر هانمیدین. یعنی ما پسر داریم و دخترتان ده خوشمان بیامیه. اگر اجازه هادین پیش بیایم. حالا این وسط اگه جواب ننه دختر این به که «کنیز شماست»، یا جواب ننه پسر این که «شمایی غلام هسته» آن خجیره اتفاق منجر به عاروسی دَکتی بَه.
این دی در طالقان رسم بَه که تا دُتر خوب فامیلشانی میان دبه، غریبه ده دتر نیمیگیتن. کلاً تمایلی به غریبه جا دُتر دادن دی نُداشتن. اکثر وصلتها فامیلی و همشهری ئی بَه. متداول ترین روش عاروسی دی، انتخاب دُتر از میان هموازیهای وچگی و دخترخالُک و دخترعمه و عمو دُتر و دَیی دُتر بَه. این روش ازدواج، خیلی دی خوب جواب میدا. شناختها کامُل به، فرهنگها یکی، دلها نزدیک و کمتر مخالفت و سنگ اندازی و این جور مسائل پیش میامه.
یه نحوه آشنایی دی این بَه کوپسری دختری ده خوشش میامه، خلاصه ننه باباشی مخُ میزَه که مثلا بشیم فلانی خانه شب نشین. مینیشتُن کرسی پایه. همونطور که میدانین رو کرسی، لحاف بزرگی دره. خانواده میزبان یه طرف مینیشتن، خانواده میهمان دی یه طرف. پسرک اینور کرسی ده پاشه میبرد اونور کرسی، میزه میزبانی دختری پاره. اگر دتر دی این کارُ تکرار میکُرد به این معنی بَه که داستان حله بیاین پیش.
 این امامزادان دی یه خوجیره وَهانه به آشنایی ون. این گناه روزان (روزهای عزاداری مذهبی) که میگردی، دترکان و پسرکان راه میکتن جوستان و میراشو تکیه ون و اینجور جاهان، اونجه دی، یه دل نه صد عاشق میگرستن. تا ماه عزا تمام گرده، اوشانی عاروسی دی سر میگیت.
همین الان دی رواج داره. دتران سعی مینن تو سفره بنگتن، تو چایی هادان و نظافت جلو بکوُن. پسران دی محکم سینه بزین و خودی نشان هادیَن که تهش به اون قشنگه اتفاق برسن.
 یه روش دیگه آشنایی، سیزده بدران بَه. یه بلنده تو (تاب) دمیبَستان، دختران و پسران جوان تویی سر،  به نوبه، سُوار میگردیَن. باقی جوانان، اونی که تویی سَر، سُوار بَه، شلندِ شوشی همراه میزیَن و میگوتُن بگو کی ره میخوای، اَندی میزیَن تا یکیی اسمه بیاره. تا یکی اسمه میگوت، سریع میشین خبر هامیدان گت ترانه.

گل من، پرنده ای باش و به باغِ باد بگذر
مه من، شکوفه ای باش و به دشتِ آب بنشین
 گلِ باغِ آشنایی، گلِ من، کجا شکفتی
که نه سرو می شناسد
نه چمن سراغ دارد؟

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۰
درجی طالقانی