درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

لذت کوه بشیَن

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ق.ظ

یکی از بهترین لذتهای کوه بشین، اینه که یا یه جمعی ره راهنمایی مینی یا خودته. آدم برای اینکه کوه دِ جَر شو، اول باید کوهستان و صخره های ناامیدی روح خودش دِ جَر شوئه و به قله برسه. درست مثل کوه واقعی دِ جَر شین. کوه جَر شیَن، سختی داره، سنگ ریزه و شن میشو کفشتی میان، تیغ میچسبه پر وپات، نفست به هِن هِن دِمیکوعه. امکان داره هوا خُراب گرده و باران یا تگرگ و حتی بدتر، وَرف بیا. شاید دی زبانم لال، پات سُر باخوره بکوعی زمین و دست و پات، زخم و زیل گرده. مار و مورچه لانِی سر باختُن و گَوَن بوتِی سر، بَنیشتن داره. خلاصه کوه جَر شینه و هزارتا سختی.کور شیطان هزارتا بهانه درست مینه که جَر نشی.

آها عزیزجان، برای اینکه قله رِ بَرسی، باید اول  قله اعتماد به نفس روح خودتِ فتح کنی. دیگه نباید وهانه بگیری که منی پا درد مینه و مُن عاجزم. بهانه نگیری، کارها درست میبو. حلا میخواه وزنت زیاد باشه یا منی جور، شَر و پَر باشی. یا اون یکیانی جور، کُل و شُل باشی، تنبل باشی یا اون یکی جور، کیفت و کارت بانکیت پر پول باشه و بگی همین شهرک دِ چند کیلو سبزی میخرم، ویلش کن، کی حوصله داره یه روز کوه بشو تا یه هفته دست و پاشه بُشقاله.

آها عزیز جان، اینجور بیخودی وهانه هانه که کنار بندیی، یه وقت مینی پنجاه تا صد کیلومتر راه جَر بشی. هرچی جَرتر میشی، روحت آزاد تر میبو. وقتی میرسی بلندِ قله ای سر و پس وگرد مینی و پشتُ نگاه مینی، میگی: آها خداجان من این راه بیامیم؟؟؟ احساس مینی خدا ره نزدیکتر گردیی. اگر شو باشه، میخوای دستت بلند کنی و ستاره بچینی. اگر روز باشه، آی چشم میکشی خورشد خانمی بَ .ای یه قشنگ نسیم میخوره دیمت. موهانتی میان اچین باد میخوره. چنان سبکبال و بیخیال و کیفور میگردی که نگو و نپرس. چنان قهقهه میزنی و کوه دی با قهقهه جواب هامیدی. هرچی میخوانی، کوه بلندتر و قشنگ تر، طوطی سخنگویی جور، تی بِ میخوانه. یه انعکاس و بازتاب درونی ایجاد میبو.
این نسیم که میخوره دیمت و موهانت، احساس مینی خداجان دَره نوازشت مینه. هر لحظه، عظمت یکتای عالم ویشتر نزدیک دِ لمس مینی. دلت میخواه روح از جسمت، جدا گرده. نه از ترس، بلکه از عشق، دلت میخواه خودته پرت کنی بغل پروردگار. اینان که میشُن زیارت، بدین چه جور تا یه مدت شنگولن؟ دقیق مثل زائران میگردی. اون قله ای تُک، چنان رخِ نیاز به سوی خالق بی نیاز مینی، کو نگو و نپرس.

کوه دِ که ومیگردی، درسته دست و پات درد مینه، شاید دیمت دی آفتاب سوز و بدنت عرق سوز گردی باشه، اما مطمئن باش که روحت صیقل بخورده. اگر کار نیمه کاره داشته باشی، مصمم میگردی که تُمان کنی. روحیه یک جنگجوی پیروزِ پیدا مینی. فکر مینی رستمی زور بازو رِ داری.
آها عزیزجان، کوه دِ ومیگردی و حسابی تغییر مینی. آها عزیز جان وهانه نگیر، روحتِ تغییر هادین. کور شیطانی سر، با تمام صدایی که حنجره تی میان دره، هورای کن، داد بزن سرش بگو: بشو رد گرد!! هرچی وهانه درست کنی، من مصمم که جَر شم. دستت هادین مُنه جر شیم....آها ....

✍متن: ابوالفضل یزدانی، خُسبان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: فرشید فلاحی، کولج
عکسها: سمت چپ، سیده فاطمه میرتقی (اورازان)، سمت راست، عکاس ناشناس
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


به طرف آبگرم سه هزار و تنکابن.... عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان


مسیر کوهنوردی "علم کوه" و آبگرم سه هزار، عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۷
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت پنجم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ق.ظ

در ادامه بحث کوه بشینمان، توصیه مینُوم حتماً یا بادگیر همراهتان دباشه، یا یه نایلون بزرگ مثلاً کیسه زباله خوبه ای جور که اگر گیر کوردین و باران دیگیت، بتانین اون ده خودتانی بِ یه بارانی درست کنین.
همیشک کوله ای میان، چند تا مشما داشتی بین، کمکتان مینه، هم میتانین اونِ رشته رشته کنین باندی چانی استفاده کنین، هم وسایل دُلش بریزین، هم اویی همرا خودتانی ب کلاه و بارانی درست کنین، هم اینکه در موقع لزوم، هر مشما خودش ده تا بیست دِیقه میسوزه و بهترین بن گارسون هسته و کار چیلوکه ره مینه در تش کوردن.
و یه درخواست دی شما دِ داروم. همینطور که کوه دِ جَر میشین، راهی میان هرچی پلاستیک و مشما پیدا کُردین، دکنین یه کیسه پلاستیکیِ میان، اونجه کو تش کُردین، جای گون و چو و کوهی علف، اونان تَش هانین، هم خوب میسوزه هم حرارت خوبی داره. بهترین روش دی این هسته کو اول تَشَ بر پا کنین و هانین تا یه کَمَکی ذغال گَرده بعد پلاستیکان یه ذره یه ذره دنگنین اونی سر، خودش او میبو و زغال ایچینه شمعی فیتیله، اونی مواد سوختنی میسبُجه و میسوزانه. مُن خودُم بارها امتحان کوردی یَم. دو تا همین نوشابه خانوادانی بطری، قشنگ یه کیتری دو لیتری جوش میاره. اگر این راهی که بوگوتم انجام هادین یه ذره پلاستیکی بو، در نمی یا. اینجوری هم آشغال جمع کُردی ییم، هم چو مصرف نوکوردیم، هم چایی بخوردی ییم.

لباسانتان طوری انتخاب کنین کو لازم نگرده هی درورین تن کنین. چند لایه لباس تن کنین که اگه گرم گردی، لباس رویی رو درورین و اگه سرد گردی، یه لایه اضافه کنین. 
هیچوقت هیچوقت کوهی میان لوخت نگردین و پرو بال بیرون ننگنین، چون عرق کرده هستین، ییهو یه باد دی گیره، بدنتانه چغر مینه. ضمناً خطر آفتاب سوختگی دی وجود داره.
کلاه دی خیلی خوبه کوهی میان، اما طوری کو گوشانتان نپوشانه کو بُتانین اطرافی صداهانه خوب بشنو یین.
کوه بشینی وقت، حتماً دس چو دستتان دَباشه. هم برای حفظ تعادل خوبه، هم میتانی دوش گیرین، هم اهرم هسته و هم سلاح. البته تیزی سرش دنبو چون ارتفاعات اکثر بارش ها با رعد و برق همراه هسته و این خیلی خطر داره. یه کارد خوب دی همراهتان دَباشه ضرر نمینین.
من خودم کوه میشم، طوری وسیله ومیگرم کو حداقل، دو برابر زمان تقریبی کوهپیمایی، وسیله داشتی ب یم.

نمی دانم تجربه شوکی کوهی میان باخُوتُون رو دارید یا نه؟ ولی اگه یه بار امتحان کنی، دیه ولش نمینی.
خا تا اینجا بگوتیم که این وسایل از جمله اوجب واجباته: دستچو، کلاه، عینک آفتابی، یه لقمه نان، سالمِ او، کفش خوب و کوله استاندارد
ایسه در مورد دستچو اینان خوبند: وزم چو (وزم یه جور گُچ یا کونوس یا ازگیله) ولی میگن پلار همه د بهتره،
چوب پلار خیلی سنگین ولی انعطاف پذیری خوبی داره ولی کمتر کسی دست دره. در چوبهای معمولی، وزم و سیب خوبه، آلبالو هم خوبه ولی سنگینه و به دست نمیچسبه. سیب هم بعد مدتی ترک میخوره.

✍ متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: پوریا فرامرزی، خُسبان
عکسها: پدرام سوداگری (حسنجون و سیدآباد)، سیده مریم قادری (اورازان) و سیده فاطمه میرتقی (اورازان)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۴
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت چهارم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ق.ظ

خا ایسه شورک چینی شروع گردی و میخوا بشیم کوه، با توجه به تجربه ای که در کوه بشیَن دَسُم بما، اینانَه شما ر َمیگم:
جدای از اون قند چایی، سیاه کتری و نان و پنیری که به صورت جمعی ومیگیرین، نفری یه نان جداگانه همراه داشته باشین، چرا؟ چون کوه باعث ضعف میبو و ممکنه اون نفری که کوله پشتی وسایل همراشه، شمای همراه فاصله داشتِه بو، با اون نانی که همراتان دارین، میتانین ضعفتانَ بیگیرین.
اگه کوهی میان به لیواسکای تَرُ و تازه برخورد کُردین، حدالامکان از باخوردنش خودداری کنین یا خیلی خیلی کم باخورین. چون لیواسک ترشَه و باعث افت فشارمیگردَه و توانتانَه خیلی زود ازدست هامیدی یِین. مشکل دلپیچه دی ممکنه به سراغتان بیا.

وقتی بارِتانَ بچی یِین وکوله پُشتی رَ دوش گیتین و بسلامتی بیامین خانه، فامیلانتانی سوغاتی رَ فراموش ناکنین.
این خیلی مهمَه، خیلان پیر یا مریضه آدُمن یا توان کوه بِشیَن نُدارن و چُشمشان به شمایی دَس دَره. خدا هرچی روزیتان کُرده، اوشانی سهم دی میانش دَره. نیَلین آه بَکشن و دلشان بخوا که برکت هر چی بچِی یِین از بین میشو.
ویشترِ طالقانیایی که میشن کوه، ازکیسه، به عنوان کوله پشتی استفاده مینُن. یادتان باشه که از طنافهای نایلونی استفاده نکنین، چون به شدت دوشتانَ درد میارَه و تا دوهفته دی دردش میمانه.
حتماً یه ظرف شربت عسل، با خودتان داشته باشین چون در ارتفاعات که اُفت فشار دَره که به اصطلاح میگن: "کوه بگیتی" خیلی چاره سازه. ضمن اینکه این شربت جلو تشنه ای ر میگیره.
از باخوردُن وهمنى او خودداری کنین. همینطور وهمنی وَرفِ ناخورین. چون بخوردنش امکان داره بیماریهای گوارشی ایجاد کنه. دل درد و دل پیچه و گلاب به روتان، اسهال خونی‌.
همیشه کوه میشین یه بوته سیر دی همراهتان باشه، شستشو دهنده خوبی برای دستگاه گوارش هسته. اگه همراتان نبو و گرفتار گردی یِن، بجای سیر می تانین کوه پیاز، شورک یا سیابن دی باخورین. البت قبلش تمیز بشورد گرده.

هرچی بار اضافی کمتر بَبرین، سرجوعَرى بشین راحتتره. بعد بیشتر می تانین سبزی و کمان گوش بیگیرین وگردین و سرجیری پایتان کمتر فشار میا.
کوهی میان هرگز تمام نیروتان صرف نکنین، تا پاتان خانه هانناین، هنوز میتانه یه پیش آمدی گرده که به توانتان احتیاج باشه.
خا یه چایی باخُوریم مینی گَل دی تازه گرده، بقیه ش شماییب بگم.

✍متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: سیده مریم قادری، اُورازان
عکسها: سمت چپ بالا، شهناز فلاحی (کولج)، سمت راست، عکاس ناشناس، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سیدامین میرزکی (اورازان)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۷
درجی طالقانی

تَنو (سینو)

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ق.ظ

❇️  طالقانی خاطرات  ❇️
 🏊 تنو (سینو)


سلام، یه خاطره شمایب تعریف کُنُم از دورانِ وَچگی
ما طالقان دبی یِیم، وچان بگوتُن بشیم دره ای گَل تنو بزنیم (تَنو = سینو = شنا)
دره دی یه جایی بی که مردم اون اطرافش باغ زیاد داشتن، همون دره ای اُوی همراه، باغشانه اُو میداشتُن. ما بشی یِیم یه خوبه جا پیدا کُردیم و سنگ و چو بیاردیم، اُوی دَمه دَوستایم که اُو جمع گَرده و به قولی استخر دُرُس کُنیم خودمانیب. بِدی یِیم با این اُوی کم، تا صد سال دیگه دی، استخر درست نمیبو، بگوتیم بِشیم اُون جویی دَمه که میشو باغانی میان، دَوستیم.
خلاصه ما این کاره کُردیم، اُو حسابی جمع گِردی، ما دی لباسانه دراردیم و بشی یُیم اُوی میان. همینطور که ما مشغولِ تنو بی یِیم، یگ دَفه بدیِیم یه نفر با بیل دَره میا مای طرف، یک سره دی فاش میدی.
آقا ما از ترسمان دِ وقت نکردیم، لباسانمانه تن کنیم. همون جور لُوختِ عور، فُرار کُردیم کوه کتلی میان. آقا این نامرد دی مای لباسانه بیت و خودشی همراه بَبُرد.
اون روز ما تا چهار، پنج بعدازظهر، همون جور لُوخت دبیِ یم کوهی میان، نمیدانستیم چطور وَگردیم خانمان. اِسه آفتاب دی چارنعل میتزانه و مایی تن و پوستُ بسوزاند.
تا اینکه یه پیرمردی ر بدیِیم، خرشی همراه دبی میابی مای سمت. داستان اویب تعریف کُردیم. بنده ی خدا، خرشی سرِ کج کُرد و بما محله، مای خانه خبرکُرد، مایب لباس بیاردن. تن دکردیم وگردییِیم خانه.
آخر دی مَلوم نگردی مای لباسانه چا کُرد. ما دی از ترسمان، هیچ وقت اوی دور و بر آفتابی نمیگردی یِیم. تا الان که چند سال از اون ماجرا میگذره، او ره میگیم: مای لباسانه چه کُردی؟ نمیگو😂😂 گمانم تَش بکشی باشه😂


✍ نقل خاطُره: محمد کیان، گراب
🎤 با صدای: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
📝 ویرایش و تنظیم: مریم قادری، اورازان
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این خاطره طنز با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۷
درجی طالقانی

نخودسبز کوهی

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ ق.ظ

        🔻 طالقانی گل و واش و سبزی 🔺

نخود کوهی یا نخود وحشی گیاهیه که در کوهانِ بلند در میا و اندازه اش کیچیکتر از معمولی نخوده. مزه اش کمی تند و شور هسته و خواص فراوانی داره. سرشار از پروتئین گیاهی و ویتامین و مواد معدنی هسته و تقریباً هر چی معمولی نخودی میان دره، اینه ای میان دی دره. مصرف خام آن سفارش گردیه اما میتانید در نخودپلو و انواع تاس کبابها دی استفاده کنین.
روغُنش برای تقویت مو و درد سر و همینطور درد دندان مفیده. در درمان زردی (یرقان)، قولنج کلیه و دفع رسوبات بدن استفاده میبو. بپته نخود دی همراه با کمی نمک، برای درد سینه و گلو مفید هسته.

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۸
درجی طالقانی

طالقانی دستپخت: خورشت گوجه سبز

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۵ ق.ظ

🍴 طرز تهیه خورشت گوجه سبز 🍴

🔶 برای سهولت و استفاده همه ی هم میهنانِ عزیزمان، پستهای آشپزی، به زبان و لهجه ی فارسی، تقدیم می گردد.

🔶 مواد لازم:
گوشت خورشتی ترجیحاً گوسفندی
سبزی شامل تره، نعنا و جعفری و کمی شنبلیه خشک و تخم شنبلیه آسیاب شده (در حد یک قاشق چایخوری)
گوجه سبز
پیاز
نمک، زردچوبه، فلفل
روغن
آبلیمو یا آبغوره *درصورتیکه خورشت ترش مزه دوست دارید

🔶 دستور پخت:
گوشت خورشتی رو با کمی روغن، در پیاز نگینی خُورد شده تفت می دیم و با آب جوشیده و سرد شده، بار می کنیم. در این حین که اونا میپزن، سبزی رو در روغن سرخ می کنیم و وقتی که گوشت پخت، به اون اضافه می کنیم. نیم ساعت بعد، گوجه سبزها رو میریزیم و حدود نیم تا یک ساعت زمان میخواد که اونها هم پخته بشن. در خاتمه نمک، زردچوبه و فلفل رو اضافه می کنیم. این غذا به خاطر وجود گوجه سبز، معمولاً به چاشنی دیگه ای نیاز نداره اما اگه دوست دارید خورشتتون ترش مزه و پر چاشنی باشه، کمی آب لیمو یا آبغوره به اون اضافه کنید.
حالا دیگه خوراکتون آماده است تا سر سفره بیاد و با برنج و پاسفره ای مورد علاقه سِرو و نوش جونتون بشه.

🔶 سرپرست مطبخ: مریم قادری، با سپاس از بانو مهدوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۵
درجی طالقانی

صبح نوشته های درجی 3

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ ق.ظ

سلام خداجان
این زندگی پر از جنجالی میان، اینه رِ مُن یاد گیتُم که این بدو بدو کُردنانمان، فقط مای پایی پی یَره دِرورد. جادِه مایی خلافِ جهت حرکت کُرد و انگاری که اُستابی یِیم، به جایی نرسی یِیم.
وقتیم که به هیچ جا نرسی ییم، چقد غصه باخوردیم. غُصانی که فقط مای مو ر ِسیفید کُرد ولی هیچ سودی نُداشت.
آخُرُش به این نتیجه برسی ییم که کسی دَرَه که همه چی اویی دسته و اگه بُخوا میبو، اگرم دی نُخوا هیچ رقمه نمیبو.
این گِردی که از آن به بعد، هر صبح که بیدار گردیَم، رو کُردُم به آسمان و بگوتم: ای صاب مالی که مینی سرنوشتی اوسال، تی یی دست دَره، الهی به امید تو و نه امید غیرِ تو
برسان مایی نصیب و قسمته که هرچی تو بخوای میبو

سلام خُجیران صبحتان به خیر و امیدتان به خدا بو

متن از خُجیره یارمان: سید مصطفی افتخاری وعکس دی از خُجیره همراهمان: محمد آقابراری  و با صدای مریم قادری تقدیمتان.

این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

پنج تا چیز هسته که هیچوقت نمیشا اونانه وَگُرداند
یک، سنگی که وقتی اَلَک دای
دو: حرفی که وقتی دهنت دِ درامه
سه: اون موقعی که میخوای کاری انجام بدی موفق گردی، نمینی، اون زمان تی دست دِ درشو
فرصت وقتی که بگذره، دیگه وِنمیگرده
دل دی وقتی بُشکی، دیگه دُرُست نمیبو
پس خیلی حواسمان بو خیلی
خیلی زود دیر میبو خیلی

✍ ارسال متن از: محمد آقابراری، وشته
🎤 با صدای: فرشید فلاحی، کولج (به صورت وُیس تلگرامی در کانال موجود است)
عکس: لاله واژگون یا اشک مریم، از: آزیتا عطایی، دنبلید


خدایا تو خودت دی می دانی که ما تو رَ به زُوانُ و به ظاهر، پرستُش مینیم، نه به حقیقت

هر وقت یه خیری به ما بَرُسَه، خیالمان راحت میگردَه، میگیم خودمانی کارَه
هر وقت دی شَر ّو نُدارایی بَرُسَه، با پُرّویی کُروکی میکَشیمُ و تُو ر َمقصر مینیم

پس تو با رأفتت با ما برخورد کن که خیلی جاهل و نادانیم
چراغ قُرمزهای اون دنیا رَ مایب سبز کن که زود رد گردیم و به تو که نابترین حقیقتی، برسیم ❤️

انشاءالله نور خدا، شب خوابتان باشَه
شوی عیدتان خوش

متن: سیدمصطفی افتخاری، پراچان


این فصل یواش یواش سمپاشی باغان شرو میبو
لطفا اطلاع رسانی کنین
بعد از غروب آفتاب یا صبح زود که زنبور عسلان در نیامین، باغداران سمپاشی کنن تا زنبورکان نمیرن🌺🐝🌺
با سپاس از خانم فلاحی

سلام
آغاز هر روز، آغاز شانس دوباره ی زندگیه
و داشتن شانس زندگی، رسم خوشایند هر صبحدمانه
با لبخند و امید، اول هفته را شروع مینیم...
الهی به امید تو

عکس: روستای زیبای❤️ خوران❤️فرستنده:علی خورانی

سلام به دوستان
ان شاءالله که امروز، از باغ محبت، چلک چلک خودتان و اطرافیانتانی وَن، گل و سنبل بیچینین تا همه روزتان خوشبو باشه.

متن: سحر سیدعلیخانی، سنگبن، عکس: ابوالفضل یزدانی، خسبان




سلامی چون خنکای نسیم رد شده از لابلای شاخه برگهای باغانِ دیار مادری

صبحتان دلنشین و پر از معجزه ی دوباره زیستن

عکس: ده کوچه ی آردکان، ارسالی از مریم قادری



خداجان مای هوا رِ داشته باش، هروقت ما به حال خودمان بی ییم، مای دل، مای سَرَ کلاه بُند


هر صُحب که میا، اَفتو فریاد مینه:
هِی آدُومان، حواستان هست؟ این زندگی، کتابیه که چاپ دویُم نُداره ها
پَ خانه آبادها، تا میتانین عاشقانه، خالصانه و شاکرانه زندگی کُنین.




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۱
درجی طالقانی

آمپول

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۰ ق.ظ

🔰🔰 طنز طالقانی 🔰🔰

وچان یه چی شمایب بگَم بخندین😂
دیروز دکتری مَطَبی میان نیشتی بیَم، بِدیَم یکی از همشهریانمان که الان شصت و چند سالشَه زُنَکِشی همرا، بیاما مطبی دُل، مُن دی بگوتم خا این بنده خدا پیرمردَه، خودمی نوبتَ هادام او رَ
مردک بَش دکتری اتاقی دُل، مُن زنُش دِ سوال کردُم: چی گردیَه؟ بگوت: سرگیجه دارَه، این چند سالی که از خدا عمر بیگیته، اولین بارش هستَه بیامیَ دکتر😳😳
صحت حرف زنک موقعی مَعلوم گردی که آقا اتاق دِ دارما، زنک بپرسی: دکتر تُو رَ چی بگوت؟ جواب هادا: میگو هیچی، دوتا سوزُن هادا بگوت باید بزنی، سوزنَ منی کجه رِمیزنُن؟😂😂😂😂😂
زنُش دی بگوت: تی کَفَلَه😂😂😂😂


🎤 ارسالی و با صدای: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
 🔰تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
(هر گونه درج یا کپی برداری، تنها با ذکر منبع _کانال تلگرامی درجی_مجاز می باشد.)

این داستان طنز با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۰
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت سوم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ق.ظ

کوه نوردی از کاملترین ورزشها هسته و مجموعه ای از مهارتها و ابزارها ر لازُم داره. خا و اما کوه بشین، اولین ابزارش پا و دومیش نفسه. باید بِینی پات چندی جان داره و نفست چندی میکشه. میدانین که کوه، خیلی آدُم دِ گتَره. پس همین بزرگی کوه و کوچکی آدمیزاده حساب کنیم، به این نتیجه میرسیم کوه شوخی نُداره و کوه بشیَن شوخی بردار نی. اولین چیزی که باید درخودت بینی، تا بتانی بشی کوه، توان جسمیَه بعدیش دی نفسَه، پوجارِ مناسب دی میخوا، دسچو دی کمک خیلی زیادی مینه که باید همراه داشته باشیم.
دومین اصل، انتخاب کوه و راه بلده. حالا مثلا شمالیان دِ بپرسین میگن که کوه دِ میترسن. ما طالقانیان دی که کوهی وچه هستیم، جنگل و دریا دِ میترسم. باید اینه بدانیم که بُهاری کوه با تابستانی کوه خیلی فرق مینَه و بهاری کوه خیلی خطر داره. (خطر سُرباخوردُن چون گل و شُله، خطر رعد و برق، سنگ جیر بیامین و ...)
خا بگوتم بهاری کو خطردارَه، پس اصلاً صلاح نی تنها بشیم کوه. باید رفیق داشتِه باشیم. رفیقی که هم پا باشه، یعنی بتانَه تی همراهی کنه. پس سومین اصل در کوه بشین اینه که خوبِ رفیق، همراهت باشه. همچین ناخوشه آدُمی همراه، نباید کوه بشین.
وقتی کوهی میان پخش گردی یِیم، باید دو به دو همراه باشیم. بهاری کوه، نرمَه. امکان داره سُنگان لَق باشُن دَر شُن و هر اتفاق ناخوشایندی پیش بیا که آن زمان باید یکی دَباشه به دادت برسه.
مطلب بعدی اینکه بایدکوهی میان، روبروی هم دباشیم. طوری که با یه فاصله مناسب، همدیگرَه بینیم. اگر فاصله با رفیقمان طوری باشه، که یکی جوعَر دَباشه، یکی جیرتر،خیلی خطرناکَه. اگه یه سنگ لوهایَه، اون جیری آدمانیب خطر داره.
یه چیز دیگه، شمارِ بگم اینکه دو سه سالَه که محیط زیست، طالقانی کوهانی دُل، گرگ ویل کُردیه. پس تنهایی کوه بشیَن، واقعاً خطر داره.
ایسه این ها نکات ایمنی کوه بَ، تا ایجِه رَ داشته باشین تا بقیّشه شمایب بگم

✍ متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: بختیار قاضی، حسنجون و سیدآباد
 عکسها: سعید شکراللهی (دیزان)، سیدعباس افتخاری (پراچان) و سجاد آقابراری (وشته)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۵
درجی طالقانی

طالقانی دستپخت: آبگوشت

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ

الوعده وفا

ایسه اولین پُست "طالقانی دستپخت" ر با یه خُجیره غذای طالقانی/ایرانی معروف شروع مینیم که بسیار محبوب و خوشمُزه و مفیده و طبیبان طب سنتی معتقدند که "هوشمندانه ترین" غذای ایرانیان هسته.

🍴 طرز تهیه آبگوشت (دیزی) 🍴

🔶 برای سهولت و استفاده همه ی هم میهنانِ عزیزمان، پستهای آشپزی، به زبان و لهجه ی فارسی، تقدیم می گردد.

🔶 مواد لازم:
گوشت گوسفندی با استخوان و کمی دنبه
لوبیا سفید یا لوبیا چیتی * انتخاب با شماست
نخود
گندم * الزامی نیست ولی بودنش کمک بزرگی به طعم و لعاب خوراکتون میده
سیب زمینی
پیاز
گوجه فرنگی و رب گوجه فرنگی
لیمو عمانی
چوب دارچین، فلفل سیاه و قرمز، زردچوبه و نمک
لواشک و آب لیموی تازه * الزامی نیست ولی ترشی لذت بخشی به خوراک میده.
روغن برای تفت دادن رب

🔶 دستور پخت:
از شب قبل حبوبات رو خیس می کنیم و صبح علی الطلوع، گوشت و شسته و همراه با یک پیاز پوست کنده شده ی درسته، با حبوبات و گندم و یک عدد لیمو عمانی که چندتا سوراخ در اون ایجاد کردیم، به همراه چوب دارچین و کمی زردچوبه با مقدار مناسبی آب (ترجیحاً جوشیده و خنک شده) بار می کنیم.
بهترین ظرف برای پخت آبگوشت، دیگ سنگیه ولی اگه ندارید، از ظروف سفالی، قابلمه چدنی و مسی هم می‌تونند استفاده کنید.
شعله ملایمی برای طبخ خوراکتون انتخاب کنید و اجازه بدید سر صبر و حوصله، طی چند ساعت بپزه و جا بیوفته.
وقتی حبوبات و گوشت کاملاً پخت، پیاز درسته رو در میارید و گوجه فرنگی، سیب زمینی، نمک و بقیه ادویه ها رو بهش اضافه می کنید. در این حین، دو قاشق رب گوجه فرنگی رو در کمی روغن سرخ کرده و به خوراک اضافه می کنیم. یک ساعت بعد که گوجه فرنگی و سیب زمینی خوب پخته شدند، یه کف دست لواشک آلو و آب یک عدد لیموی تازه رو داخل غذا ریخته و نمک چش می کنیم و اجازه میدیم با شعله ی ملایم نیم ساعت دیگه بپزه و خوب جا بیفته.
حالا دیگه خوراکتون آماده است تا سر سفره بیاد و با انواع ترشیجات و دوغ و سبزی سرو و نوش جونتون بشه.

🔶 سرپرست مطبخ: مریم قادری، با سپاس از بانو مهدوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۸
درجی طالقانی