درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

چشمم سفید شد به در...

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۵۵ ب.ظ

یه معلم ادبیات میگوت: این روزان، بدجور این نسل جدیدی کارانی دَس درمانده گردییَم!!
چند سال پیشان، وقتی برسییَم به درس لیلی و مجنون، با آن حسّ شاعرانه خودُم، این دوتایی داستانِ تعریف کُردُم، دانش آموزانی چُشمی گوشِه دِ اشک جیرامی...
یا وقتی به مرگ سهراب که میرسییَم، همیشک یه ناراحتیِ عجیبی دانش آموزانی چهره ای میان میدییَم.
همیشک قبل ازعید مدرسه ای فرّاشیب وچان دِ عیدی میخواستم؛ خیلیان این کاری بَ خودشان پیش قدم میبیَن...
اما امسال وقتی این پیرمردِ خدمتگزاری بَ عیدی بُخواستم، تازَه بعداز کلّی سخنرانی که آدُمی جیگرِ او میکُرد، هیچ کس حاضر نگردی حتی دسِشَ راست هاکُنَ...
وقتی به مرگ سهراب برسییَم، یکی کلاسی تَه دِ داد بزّی: چندی احمقانَه!؟ چو بَ رستم خودُشَ به سهراب معرفی نکُردکه این اتفاق دنِکواَ، ایسه این وچان ناراحت نگردییَن هیچ، رستم وسهرابِ دی نسبتِ نادانی وحماقت هادان...!!
وقتی لیلی و مجنونی شعرِ با ذوق کلاسی سر بُخوانستُم و ازجنون مجنون در دوری لیلی بگوتُم، یکی بپرسی: لیلی خیلی قشنگ بی؟
بگوتم: از نظرمجنون آها، قشنگ بی ولی یه دُتَری بی سیاه چهره کوقشنگی دی نُداشت.
این دفه نه یه نفر، که کلّ کلاس بایه حالت روانشناسانَه، به این نتیجه برسییَن که قیس بنی عامر، از اوُل دیوانه بیه، عقل درست و حسابی نداشت که یه زشتِ دِتَری عاشق گردی و اویی پی بَش بیابان دکَت.....!!
خلاصه مُن گیج و مات و مبهوت، کلاسی سر دِ درامیم و بمانستم که باید این نسل جدیدَ چه درسی هادان که مسخره نکن و بدون فکر قضاوت نکن....
این نسلی که:
از جان بگذشتن در راه عشق اوشانیب مفهومی نُدارَه
کمک به هم نوع، اوشانیب اهمیّت نُدارَه
مرگ پسر، پیَرشی چُشمی پیش، حماقت حساب میبو...
ایمروز مُن به این نتیجه برسییَم، پیَر مارایی که کچیک وچه دارُن، از همین الان، یه جا خانه ی سالمندانی میان، خودشانیب رزرو کنن...
این نسل خانهٔ سالمندانَ آباد مینُن.

برای اینکه یه تمدن نابود گردَه، باید سه چیز نابود گردَه
اول خانوادَه
دوم نظام آموزشی
سوم الگوها
برای اولی، شأن زن باید بشکست گَرده
برای دومی شأن معلم
وبرای سومی شأن و منزلت گتان و اسطوران

نیَلیم قشنگه تمدنمان بمیره عزیزان
خودمان ضرر مینیم
پس دست به دست هم دهیم به مهر تا بسازیم میهنی بافرهنگ و آباد

📝 برگردان به طالقانی: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
🎤 با صدای همیشه صمیمیِ: فرشید فلاحی، کولج
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی


این دل نوشته ی زیبا با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۵۵
درجی طالقانی

مجموعه 4 عکسهای درجی

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۵۱ ب.ظ

عکس از: سیده فاطمه میرتقی، اورازان

کَل و بُز البرز
مشاهده شده در ارتفاعات طالقان
به تاریخ 10 اردیبهشت 1395

_______________

عکس از: مینا قادری، اورازان

مجموعه پُستهای کامل و کاربردی "کوه بشیَن و تره چینی"
همراه با خاطرات شیرین و به یاد ماندنی از کوه
با صوتهای جذاب و شاد

____________________

ارسالی: احمد لهراسبی

طالقان ای خطه ی زیبای من، پرفروغ و بهترین دنیای  من
استوار و محکم و سبز و بلند، زادگاه مردم کوشای من

____________________

عکس از: مهناز فلاحی، کولج

مهر مادری ❤️❤️❤️


عکس: سیدعباس افتخاری،پراچان

وختی طالبی رَ تو شعاعِ چندمتری شما روی سفره بُندانْ😂 از این فرمول استفاده کنید😂 واقعا جواب میدی😄
همین امروز بعد از ظهر...مُنی بابا😍 خدا ایشانه بداره ❤️

دو عکس بسیار زیبا از طالقان، از جناب آقای قاسم فلاح نژاد

سلام و چراغ روزتان چون خورشید تابناک

سراسر نمایی زیبا (پانوراما) از طلوع خورشید بر فراز البرز کوه (عکس را باز کنید)

ارسالی از: علی خورانی، روستای خوران



گاهی دلم برای کوچ تنگ می شود...

عکس: سیده مریم قادری



طبیعتی هوا ر بُداریم
عکس: ارسالی توسط کوهنوردان آرموت و تکیه طالقان



نمای از سد طالقان از روستای میناوند
عکس: ارسالی ارسلان میناوند



هرکجابرگی هست شورمن میشکفد
می دهم گوش به موسیقی روییدن.
سلام سلام صبح شنبتون بخیر باشه و پرازشادی هرروزتون پرانرژی پرتلاش ویادخدا.
دوستون دارم فاطمه از خسبان.



شعر من‌ که‌ عاشقم‌
همیشه‌ از تو گفتن‌ است‌..

ای‌ که‌ در بهار سبز نام‌ تو
رسالت‌ گل‌ محمدی‌
شکفتن‌ است!

مادر در حال چیدن گل محمدی،
ارسالی از بانو رضایی، سنگبن

نا امید از در رحمت
به کجا باید رفت...؟

یا رب از هرچه خطا رفت
هزار استغفار...!

شعر از: سعدی
عکس از: سید امین میرزکی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۵۱
درجی طالقانی

خاطره مدرسه 2

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۷ ب.ظ

خاطُره مدرسه 2

آن زمان که ما درس میخواندیم، مدرسمان سرویس داشت. ما دی مختلط بیِیم ولی تا میرسیم سرویسی دم، راننده فقط دُترکانِ سُوار میکُرد و میشه. یا اگر دی ما رِ سُوار میکُرد، صندلیانه هامیدا دُترکان و ما هَمُش سرپا بیِیم. موقعیکه دیر میشیم، دیگه راه نمیدان وِمیگردیم پیاده تا خانه.
خلاصه یه روز  نقشه بَکشیم که یک موش بگیریم و زودتر بیایم سُوار گردیم. بعد دی موشه ویل کنیم سرویسی میان.
آقا هِمینطور دی گردی، موشه رِ نِزدیک مدرسه، ویل کُردیم اتوبوسی میان. جاتان خالی، جیزوله بَ که میشه هُوا.  آی بَخندییم. 
از فردای آن روز، ما را سُوار میکُردُن که هیچ، جای خالی دی مایبه میندان😂

✍ خاطُره از: محمد آقابراری، وشته ای شیطان وچه
🎤 با صدای: علیرضا قادری، اورازانی یال

خاطُره مدرسه 2 با صدای علیرضا قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۷
درجی طالقانی

گزارش عملکرد عمرانی پروژه تعمیر و بازسازی پل حسنجون

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ب.ظ

این مطلب از کانال کوشکوروت (حسنجون/طالقان)  برداشت شده که نمونه بسیار موفقی از رشد و بلوغ اجتماعی و خیر اندیشی عمومی را به نمایش میگذارد که کاملا توسط جوانان و در بستر دنیای مجازی رشد نموده است.
آینده متعلق به جامعه ای است که جوانان اینچنین پرورش داده باشند.


با سلام خدمت کلیه اعضا
موضوع بحث امشب
گزارشی از عملکرد فعالیت عمرانی هفته گذشته توسط گروه کوشکوروت؛یادآور خاطرات در روستامون
پروژه تعمیر و بازسازی پل کوچک واقع بر روی جاده در  سرازیری بعد از قبرستان کولج
گزارش فعالیت عمرانی هفته گذشته در روستای زیبامون
(پروژه تعمیر و بازسازی پل روی جاده سراشیبی ورودی روستا روبروی پلاک 1روستامون)🌺
سلام خدمت اعضای محترم
روز چهارشنبه 8اردیبهشت ماه ساعت 8شب
پل بوسیله پتک از محل قرار گیری ازاد گردید و به پشت نیسان انتقال پیدا کرد.این عملیات یک ساعت و نیم به طول انجامید.
توسط اقایان
 احمد محمودان(فریبرز)
محمود محمدی(عزت)
علی رمضانی
سید کیومرث قاضی
انتقال پل  به شهرک
توسط نیسان اقای علی رمضانی

عملیات جوشکاری در شهرک با توجه به فشار کاری دوستان جوشکارمون در این فصل وبا معطلی های موجود و همیشگی این فصل طالقان از صبح 5شنبه تا ساعت 6بعدازظهر بطول انجامید

حمل پل از شهرک به روستا توسط نیسان اقای علی رمضانی

عملیات لایروبی جوی زیر پل و مسطح کردن محل قرارگیری پل 1/5ساعت

نصب پل حدود 1/5ساعت
توسط یک نفر کارگر ویاری اقایان

امیر سوداگری(حمدالله)
سعید محمودان(فریبرز)
حسین تاجدینی(حسن)

این طرح  روز 5شنبه 9اردیبهشت ماه ساعت 9شب افتتاح گردید.
هزینه پروژه

 136کیلو اهن به پل سابق اضافه گردید و با اجرت جوش کلا مبلغ476000تومان

خییرین:

1خانم سمیه سوداگری(نوه شیخ مرتضی سوداگری)(وجه نقد)
2خانم فاطمه قاضی (سید ناصر)(وجه نقد)
3اقای سید نیما قاضی(سید نعیم)(وجه نقد)
4اقای سید اسماعیل قاضی(سید ابوطالب)هزینه کارگر

جمع پرداختی خییرین200/000تومان

بدهی پروژه به جوشکاری
مبلغ 276000تومان


پل تعمیر شده ؛سنگین و با کارایی بالا و بادوام


یاری دهندگان با صفا و با وفا/دمتون گرم بچه ها


پل تعمیر شده و نصب شده بر جاده


فاکتور مبلغ هزینه شده برای پل



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۰
درجی طالقانی

مثل شماره 22

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۳۲ ب.ظ

📌  آوازَ ورفی دَر شییَه، اَمبا چُنُس پا میسوزانه
    یا ورفی آواز در شییَه، چُنس پارَه میسوجانه

یعنی اسم فلانی به فلان کار بد در شییَه ولی کسی که اصلا باوُرُت دِ خُطور نیمینه، نسبت به ها مُن کار، خُبره تر هسته. معمولاً در کارهای منفی کاربرد داره. چون سوزاندن دست و پا بر اثر سرما برای بدن ضرر داره. پس عمل منفی هستش .

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی





با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۳۲
درجی طالقانی

اسامی برخی معلمهای نازنین طالقان

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۲۹ ب.ظ

به رسم تقدیر از مدیران و معلمان و فرهنگیان زحمتکشی که در سالهای گذشته، نقش مهم و برجسته ای در تربیت بچه های طالقان داشتند، لیستی از اسامی این عزیزان را که اهالی گروه تولید محتوای درجی معرفی کرده اند، در زیر می آوریم.
مطمئناً این لیست، کامل نبوده و فقط به مثابه مشتی نمونه ی خروار، است و نامبردگان، نماینده کلیه عزیزان فرهنگی شاغل در گذشته و حال حاضر طالقان می باشند.
با آرزوی سلامتی و شادکامی برای همه فرهنگیان طالقانی و غیرطالقانی در سراسر مرز و بوم اسلامی
روز معلم را به تک تک این بزرگواران، صمیمانه و با عشق، تبریک عرض می نماییم.
اسامی تعدادی از معلمان و فرهنگیان طالقان (به ترتیب حروف الفبا)
خانمها و آقایان: ابوالقاسمی، امین زاده، احترام قاضى، اختر نیازی، اسماعیل محمودان، امین عباسى، ایثار اجلالی، آخوند علی میر مجیدی، بتول صائمیان، پروانه رجبی، جبار اکبریان، جواد سوداگرى، حسن عباسی، حفیظه بیگی، حمیرا صادقیان، خسرو احمدى، رضا اجلالی، روحیه اجلالی، زکریا میرنورالهى، ستاره اکبریان، سلطان علی اکبریان، سوسن اکبریان، سید ابوذر میراحمدى، سید برات عبادی، سید عزیز سادات رسول، سید نبی میرحسینی، سید ابراهیم قاضى، سید اسماعیل قاضى، سید حسن میر حسینى (فرزند مرحوم حاج حسین)، سید صدر قاضى، سیدعباس میر حسینى، سید عبدااکریم قاضى، سید على اکبر قاضى، سیدمحمدحسن میر احمدی، سید محمدرضا قاضى، سید محمد قاضى، سید محمود قاضى، سید یوسف میر حسینى، شاهرخ عباسی، شریفه فرامرزی، شیرین تمیمی، صبورا صادقیان، ضیاء احمدی، عبداله میر احمدى، غیب الله میر نورالهی، فاطمه صائمیان، فاطمه طاهریان، فاطمه محمودان، فرح قاضی، فرح نجاران، فرشید فلاحی، فرهاد شاملو، فریبرز فلاحى، فریبرز محمودان، فضل اله شاملو، کوکب سلیمیان، لیلا فرامرزی، محسن طیبی، محمد نقی یزدانی، مرحوم خلیل شاملو، مرحوم سیدفضل اله میرحسینی، مژگان منافی، منیژه هادیان، مهدى محمودان، مهری جلیلی، مهوش اجلالی، میرزا اجلالی، نعیم سلیمیان، نقی اجلالی، نقی شاملو، وجه الله احمدى، وجیهه قاضی، هدایت احمدی، همت اکبریان و هوشمند اکبریان

این روز و به تمامی معلمان دلسوز کشور و خودمی عزیزِ همسر آقای فریبرز محمودان، براران و خوآران نازنینم تبریک میگم.
همیشاک از اینکه خانواده ای دارُم که اکثریتشان معلّم و فرهنگین، خوشحال و شاکر بیَم و به وجودشان افتخار مینُم.

شهناز فلاحی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۹
درجی طالقانی

دلنوشته هایی برای معلم

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۲۶ ب.ظ

1⃣ یکی از مهمترین افرادی که باعث مرور خاطرات ما ازدوران گذشته هستُن و همیشک آرزو مینیم که بتانیم برای چند لحظه دی گردی، برگشت به گذشته داشته باشیم، قشر زحمت کش و دلسوز معلمان هسته
چرا که ما، درصد بالایی از خاطرات گذشتمان از کلاس درس هسته.
آنقدر دلسوزانه و با عشق درس هادای که اون تراشوشی که منی دسی کف بزّییی یه ذرّاک از دوست داشتنمان نسبت به تو کم نگردی
روزت مُبارک معلم عزیز

خدا در عالم خلقت کسانی، گمارده تا که آموزند زبانی
زبان دست گیری،رادمردی، زبان عشق، الفت، مهربانی
اگر امروز داری جاودانی، بُوَد از زحمت آن یارجانی
نماینده فرستاده خداوند، معلم باشداسمش گرب دانی
ارادتمند همه معلم های طالقانی و معلم های گروه درجی
🔶 سیدمصطفی افتخاری

2⃣ سلام به همشهریان گرامی، صبحتان بخیر و شادی، روز معلم را به همه معلمان عزیز مخصوصاً معلمان طالقانی تبریک عرض میکنم، یاد و خاطره معلم عزیزم شهید حسینی (از اهالی زیدشت) را گرامی می دارم.
تعدادی از معلمانم به رحمت خدا رفته اند، روحشان شاد، همه آنها با محبت و دلسوز بودند. بیشتر معلمانم از بر و بچه های زیدشت، فشندک، گیلینک، حسنجون بودند، آنهایی که زنده اند خداوند عمر با عزت به آنها بدهد.
🔶 اکبر گرشاسبی

3⃣ معلمانم:  کلاس اولم خانم پروین اکبریان، کلاس دوم عباس آقا فامیلیش یادم نی فقط چوش یادمه😨، کلاس سوم خانم افضل هادیان، کلاس چهارم دی یادم نی ولی معلم دینی مان خانم بانو ذوقی بَ، کلاس پنجم خانم فضه مقیمی، مدیر مدرسه مان اول آقای میرحسینی بَ، خدا رحمتش کنه، بعد شم خانم احسانی، اول راهنمایی دی تا چهارم نظری  چند تا معلم داشتیم: آقای وقاری معلم زبان، خانم مهوش اجلالی معلم علوم، آقای کاظم غفاری معلم ریاضی، خانم اعظم سهرابی منش معلم عربی (خدا رحمتش کنه مدیرمان دی بَ)، خانم وجیهه سادات قاضی هم معلم بَ هم مدیر، خانم عباسی معلم زبان، خانم اقدس جلیلی زیست شناسی، خانم مهری جلیلی اقتصاد و آمار، آقای هوشمند اکبریان ادبیات و تاریخ و جغرافیا، آقای بیگلری شیمی، آقای صفت اکبریان فیزیک، آقای رجبی ادبیات، خانم صادقیان عروض و روانشناسی، خانم اسحاقی فلسفه و منطق، خانم فاطمه طاهریان ورزش، خانم زاهدی آزمایشگاه، خانم مختومه سلیمیان خدمتگزار مدرسه، آقای سلیمیان سرایدار مدرسه، خانم هادیان ناظم مدرسه، خانم ذوقی زبان دبیرستان، خانم عبداله پور کودکیاری تغذیه کمکهای نخستین، تعجب ناکنین من رشته ی تحصیلیم فرهنگ و ادب بَ ولی آن موقان سال اول زیست و شیمی داشتیم، سال دوم دبیرستان فیزیک ربطی هم به رشته نداشت.
 دست تک تک این عزیزان ماچ مینم و برای رفتگان آرزوی علو درجات ر دارُم
🔶 سیده فاطمه میرتقی


عکس نقاشی از: طاهر شعبانی

شعر روز معلم همراه با خاطره کلاس انگلیسی با صدای محمد رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۶
درجی طالقانی

🌷 پابوسی ارباب 🌷


ز میناوند زائر شد تنی چند، که تا سازند شیرین کام، چون قند
خدا خواست و سعادت یار گردید، میسر دیدن دلدار گردید

زیارت تا کنندخون خدا را، علمدار رشید کربلا را
امیرالمومنین و قاسم، اکبر، دوطفلان، مسلم وشهزاده اصغر

امام کاظم و پور رضایش، مصفا جان نمایند از صفایش
امام هادی و هم عسکری را، نواده گان دلبند نبی را

چه تل زینبیه گریه دارد، غم واشک و محن همسایه دارد
زیارتگاه حر، مختار و هانی، حبیب ابن مظاهر یار جانی

قبول حق زیارت حاج روح الله، رضا و حاج حمید و ولی الله
امیر و حاج بلال، محمدحسین خان، زینل داش، اللهیار، هوشنگ و رضوان

حمیدرضا، نظرعلی، خدایار، ز ناصر هم شود مقبول دادار
تمام خواهران حاضر آنجا، سعاتمند باشند روز عقبا

شعر از: حسن ریاضی
ارسالی از: ارسلان میناوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۳
درجی طالقانی

خاطُره مدرسه 1

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۸ ب.ظ



ایسه امروز که معلمای عزیزی روزه، یه خاطره دی شمایب میگم:
ما دورهٔ دانش آموزیمان، خیلی این معلمانی دَس دِ کتک باخوردیم. دوران راهنمایی کم، دبستان ویشتر اما دبیرستان کتک ناخوردیم، شاید یکم میترسیَن والّا میزّیَن😂و اما دوران ابتدایی که تَلِ خاطراتش هنوزم  مای چُشمی جلو، عین جُنّ و پری، ترس ایجاد مینه.
مای مدرسه ای وچان، دی اندی شیطان بیَن که حد و حساب نُداشت. کمتر درسی خاطر کتک میخوردُن، ویشتر کتکشان، شیطانیشانی واستان بَ. یکی دی پیدا نمیگردی این معلمانَ بگو: خا دی وسته، بزّی یی بکوشتی مردمی وَچِه رَ، الانی ابتدایی وچانه آدم نگاه مینه، نمیتانه فکرشم کنه که ایان کتک باخورن، چه کلفته پوستی داشیم ما.
یه دفتر حضورغیاب داشتن یادتانَه؟ اون گته دفتران. مای معلم یه چو داشت یک متر و نیم الی دو متر اویی بلندی بَ. میندا همان دفتری لا. خدا شاهُده وقتی کلاسی درِ واز میکُرد،قبل چهرهٔ نورانی معلم، یک متر اوُّلِ چو میامی کلاسی دُل،😢😢😢ایسه خنده دارش اینجه هسته که همین که وارد کلاس میگردی، همه پامیَستایم یک صدامیگوتیم: سُلام برمعلّم خوبَم.
به قول ننُم: آخه خدا تی عقل بَبُرَه، اندی کتک میخورین درین بَمیرین، تا میا کلاسی سر، این "معلم خوبم" کجاتان دِ در میا😂😂
بعضی از مای معلمانی بزّیَن، کتکِ نمیمانی ویشتر به "نوازش" شبیه بَ. شاید بعضی مواقع باید کتک میخوردیم، مادی همهٔ کتکانَ فراموش کُردیم. همه شانه دی دوست داریم. برای همین آرزو داریم یک بار دیگه اوشانه بینیم. همهٔ معلمای زحمتکشَی روز مبارُک باشه. ان شاءالله که هرجا دَرُن موفق باشُن

🌹خلاصه که معلمی چو، گُله _____ هرکی ناخوُرده خُله 😁

نقل خاطره از: سید مصطفی افتخاری، پراچانی شیطان وچه

نقاشی عکس از: رضا باقری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۸
درجی طالقانی

متلی متون یا حکایت (طنز)

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۱ ب.ظ

یه آقا  معلم  که  پونزده سال ٬ سابقه کار داشته و از  اوجه ای که ٬ وی حقوق و درآمد کم بیه ٬ کسی وره   دتر  ندیمبیه تا زندگی مشترک ره  شروع  هاکنه ٬ یعنی عارسسی بیره.
تا اینکه   یه  روز  که  دره  شمبیه ٬ مدرسه  ٬  یک  دترکه  بدیه  که خلی قه شنگ  هسسه  چهار  راهی  سر
خدشی پیری  همرا ٬  دره گدایی کنده.
معلم بشیه جلو ٬ دترکی پیره بوته ٬ خدتی دتره ٬ دیه نی منه و من تی زوما ببم.
دترکی  پیر  بوته ٬ تره  دتر  دیمه ٬ اما  یه  شرط  دارنه.
معلم بوته :
چه شرطی؟
دترکی پیر بوته که ٬ ته سه روز می همرا گدایی  هاکنی.
معلم بشیه فکری  دله ٬  قبول کرده.
بوته :
قبوله.
معلم روز  دوم ٬ که مشغول گدایی بیه ٬  شروع کرده به برمه بکردن.
دترک وره بوته:
چی به برمه کندی؟
معلم  وی  جواب بوته:
به حاله  خدم  برمه کنمه٬ که خدمی عمر  پونزده سال ٬ آموزش وپرورشی دله ٬ هدر بدامه.
ایکاش از اول ٬ شمبیه مه گدایی

آریوبرزن کیان

این متن به صورت صوت تلگرامی در کانال موجود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۱
درجی طالقانی