درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عید» ثبت شده است

روز شمار برسیَن بهار

جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۲ ق.ظ

سلام
بهارک بیومیه تا لب طاقچه
خودُش نُشتیه به انتظار تحویل سال



همه تانی سال و ماه و روز به خیر  و شادی

🌷 فقط دو روز دیگر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۲
درجی طالقانی

سمنویی داسُتان

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۳ ب.ظ

 

 داسُتان سمنو🌱🍲🌱

                        نجما چند سالی بَ کو زُن قاسم گِردی بَه. روزگارشان به آرامی در جریان بَه تا کم کمُک صدای قاسم و اطرافیان درومی کو ....

✍ نویسنده: نصیر محله    
🎤 راوی: مریم قادری

این داستان با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۳
درجی طالقانی

سمنوپزان

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

🌱سمنوپزان طالقان🌱
سمنو یه خوردنی خوشمُزه و مفید هسته که در باورهای مذهبی، شیرینی حضرت زهراست و برای نذری و همینطور، سفره نوروز بَپُت می گرده. مواد اولیه آن جوانه گندمه و کمی دی آرد سبوس دار، بادام و در بعضی جاهان شیره انگور دی اضافه مینُن.
زناکان طالقانی دی برای عید دور هم جمع میبُن و سمنو میپَچُن. برای این کار، از چند روز قبل، گندمانه خیس مینُن و بعد سبزه ای جور، وقتی جوغکش درومی (گندم نوک بِزی) آنه رو دمیریجن سینی ای میان و سرش دستمال دمینگنن تا سبز گرده و هر روی کمی دست نم آنه ای سر می زنن تا خشک نگرده. تو این مدت کسی حق نُداره سبزان رو دست بزنه و نگاه کنه، اگر دی زن صابخانه بخوا بینه کو گندمان سبز گردیه یا نه، اوُل وضو میگیره و بسم الله میگو و یه صلوات دی میفرسته و بعد سبزه ای سره ومیگیره.
بعد کو گندمان خوب جوانه بِزی، آنانو ومیگیرُن و هاونی میان میکوبُن و بعد قشنگ میفشرُن تا شیره آن خارج گرده، بعد شیره رِه صاف مینن و در قابلمه به آرد اضافه مینُن و هی هم میزنُن (حلوایی جور) تا آرد حل و مایع سمنو دی غلیظ گرده. بهترین ظرف برای بپتن سمنو، گته قزان مسی هسته و برای هم زدنش دی گته ملاقه چوبی لازمه. سمنو مرتب هم خوردُن میخوا و برای اینکار تمامی همسادگان و فامیلان و دوستان، علی الخصوص آنانی کو نذر و حاجت دارُن، در این کار به صاحبخانه کمک مینُن. یه صبح تا ظهر طول میکشه تا سمنو حاضر گرده. آخر کار که تش زیر قُزان و خاموش مینُن، یه پارچه ومیگیرُن و دور در قُزان دمیبندُن و به قولی سمنو ره دم مینان. در این مدت صابخانه و اطرافیان، دعا میخوانُن و اعتقاد دارُن حضرت فاطمه زهرا میا و اوشانی سمنو رِ سرکشی مینه و از خودُش دی یه اثر باقی میذاره. به این ترتیب بعد از گذشت یک ساعت، در قزانه با سلام و صلوات وِمیگیرُن و دنبال نشانه های میگردُن کو معمولاً اسم یکی از ائمه یا اثر دست (پنجه) یا نام الله، روی سمنو نقش می گرده.
سمنو رِ داخل ظرفان میکشن و بین اطرافیان تقسیم مینُن.
در بعضی جاهان، کمی شیره انگور و بادام درسته (با پوست و مغز نکرده) دی به سمنو اضاف مینُن و اعتقاد دارُن اگه کسی بادام سمنو گیرش بیا، حاجت روا می گَرده.
سمنو یه خوراکی خوشمُزه، سالم و بسیار مفید هسته و انواع ویتامینها و مواد معدنی مثل ویتامین کا، ای، آ، گروه ب، فسفر، روی، آهن و مس را داره و برای همه از جمله زناکان باردار و شیرده، مریض آدمانی کو دوره نقاهتی میان درُن و ورزشکاران و وچان بسیار مفید هسته. خواص شفابخشی سمنو برای بیماریهایی زیادی ثابت گردیه از جمله مریضیهای زناکان، اختلالات دستگاه گوارش  کیسه صفرا و پادرد و مریضیهای ناشی از سؤ هاضمه و کمبود ویتامینها و خیلی موارد دیگه کو اینجه مجالی برای بگوتن همه شان نی.
سمنو، یه قشنگه داسُتان دی داره که اگه وقت کُردُم، شمایی بِ تعریف مینُم.
عجالتاً اوشانی کو سمنو پزان دارُن مایی بِ یه کاسه برسان یا اقلش اینکه ما رو دی به وقت بپتن سمنو دعای خیر کنُن.
        🌱 همه شان دِ قبول باشه 🌱
با سپاس از گروه تولید محتوای درجی
تنظیم و ویرایش متن: مریم قادری
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

 آقا و خانم صیادی عزیز، در حال پختن سمنو
عکس: شهرام صیادی، امیرنان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۵
درجی طالقانی

روز شمار برسین بُهار 2

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ق.ظ

گته سُلام مینُم
روزهای آخرسال هسته، عید راهی میان دره
یادش بخیر، عیدی دمادم که میگردی، خلی ذوق داشتیم، خب اون سالان مثل الان نبی کو هرخانه ای میان یه ماشین دباشه. یا مردم آنقد سودای مسافرت داشته باشن، اونم طالقانی میان که اصلاً مردم یه حال و هوای دیه ای داشتُن.
ما طالقان دبی یِیم وخوشحال از این کو فامیلانمان، عید میان طالقان، ما میتانیم اوشانه بِینیم، بازی های خِلی جالبی دی داشتیم که این تعطیلاتی میان انجام هامیدایم. مثل قِییش بازی، خرارو، درنه یا وورد وورد، سنگکی رارو... اینها رایج ترین بازیهایی بَه که ما تعطیلات عید داشتیم که البته این درنه بازی بیشتر عروسیان انجام میبی که متاسفانه همه ی اینها از ذهن مردم درش، شاید ما دی اون بازیانه انجام ندیییم اما امیدواریم که بتانیم این درجی میان، خاطرات گذشته و بازیها ر دوواره زُنده کنیم.


✍متن: سیدمصطفی افتخاری
عکس: الهه تاجدینی

🌷 سه قدم مانده به صبح، سه صبح مانده به عید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۲۵
درجی طالقانی

روز شمار برسین بُهار 3

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

سلام
صبح بخیر
به به، بَه بَه چه هوایی
ای خدا شُکرت به نعمت طالقان، آدُم وقتی صبح، خو دِ راست می گرده، طالقانی کشکریتانی صدا که به گوشُش میرسه، از صد تا بلبلی چَه چَه لذت بخش تره
خداجان، شکرت به این همه حال
ما رو برسان به احسن الحال

✍ متن: سیدمصطفی افتخاری
عکس: شهناز فلاحی

🌷 فقط چهار روز دیگر مانده تا بهار...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۵
درجی طالقانی

داستان سیاوش

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۰۱ ب.ظ

 

وچان امروز شما دِ میپرسم: میدانید سیاووش کی بَه؟ و چارشنبه سوری چوطور به وجود بیامی؟

سیاووش، کیکاووس شاهی پسر بَ و  یه خجیره پسر با کمالات امبا خیلی مظلوم، یه پیرزُنِ جوان داشت، اُسمُش سودابه بَه. این زُنُک عاشق سیاووش گِردی اما سیاووش اویی دامی میان دَنکت و سودابه دی عصبانی گِردی و خواست انتقام هاگیره.

بَش کیکاووسی وَر و بگوت که این یالُت مُنُ نظر داره. کیکاووس دی خیلی ناراحت گِردی و سیاووش دِ جواب خواست. او دی بگوت: پیَر جان اگه میخوای مینی پاکی و صداقت تو رِ ثابت گرده، هفت تا تَشِ کوپا درست کن تا مُن اونانی میان دُل شَم. اگه مُن بی گناه باشُم، تَش مُنه نمیسوجانه و سالم در میام، اگر دی اچین که این زُن میگو گناهکارُم، تش مُنه میسوجانه و عذاب مینه.

خلاصه این طور گِردی که غروب آخرین سُشمبه ی سال، این واقعه اتفاق دَکَت و سیاووشی امتحان برقرار گردی. او با اسبش بَش تَشی دُل، امبا چون پاک و بیگناه و صادق بَه، مثل حضرت ابراهیم، تَش او رِ نسوجاند و سالم میدان بیامی.

مردم شووول بَکشیَن و خوشحالی کُردُن چون سیاووشه دوست میداشتُن. شاه دی آن روز تا آدینه را جشن ملی اعلام کُرد و از آن به بعد همه این روزو جشن میگیتُن و به یاد سیاووش پاک، تَشی سَر دِ می پریَن و شادی میکُردُن.

امبا این مظلومه پسرُک از دست سودابه ای مکر فُرار کُرد و بَش به جنگ با افراسیاب، بعد دی همان توران (کشوری همسایه ایران باستان) بُماند و زن بیگیت امبا باز گرفتار دسیسه و مکر گِردی و به دروغ به او تهمت بِزیَن که قصد جان شاه افراسیاب را داره و او دی سیاووشو شهید کُرد. اویی خون دِ یه گُل درآمی که او رِ لاله واژگون یا اشک مریم نام بُدان.

ایسه الآن رسمهای دیگه دی به این چارشمبه سوری اضافه گِردیه. مثل کوزه بُشکتن و فالگوش و قاشق زِنی و شال اندازی حتی، یا باخوردُن آجیل مشکل گشا و آش رُشته که اینان همگی خوب و خجیر هستن امبا خدایی ترقه بزین و نارنجک پرت کُردُن این ترق تروقان که آدُمی جانه میگیره و زهله تلک مینه اصلاً پسندیده اخلاق و منش یک ایرانی اصیل نی.

 

با سپاس از آقای آریو برزن کیان، همشهری خوبمان از گته ده و گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۱
درجی طالقانی

چهارشنبه سوری در طالقان

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

🔥 ⚡️💥 آداب چهارشنبه سوری در طالقان 💥⚡️🔥



1-  در شب چهارشنبه سوری (کُل چارشمبه)، کله پاچه میخُوردُن. یه جور، سورپرایز اهل خانه بَه، چون اون زمانان، اندی تنوع غذایی دنبه کو، کله پاچه رِه چاچی کین اُوزان میکُردُن تا کُل چارشمبه ای شو برسه، هر شو باخُتنی وقت، سیاه تیرانی میان، یه چرخی میکُردُن تا بینُن اوشانی کله پاچه دَرِه یا دِنی. این کله پاچه دی اندی دود میخورد، اِچین سیاه میگردی سیاه چرمی لنگه. امبا چنان بامُزه میخوردُن و شکر خدا میکُردُن انگار طعام بهشتیه، بلی عزیزان، آن زمانی آدُمان ناشُکر نَبین. 


2-  قدیمان کوچانی میان نخ دمیبستُن و نیت میکُردُن تا مشکلاتشان حل گرده و حاجتشانه خدا هادیه. وچان دی وقتی میخواستن خانه دِ دَر شُن، ننه شان سفارش میکُرد مواظب باشید کسی یی نخی میان دنکویین و اونه رِه پاره نُکُنین. میگوتُن چُله درمی کوئین.


3-  یه کار خوب قدیمی طالقانیان این بَه کو از تشی که چارشمبه سوری یی بَه روشُن میکُردُن، از آن تَش، یه چراغ یا فانوس یا گردسوزی چیزی روشُن میکُردُن و فتیله شه جیرد میکشیَن و میداشتُن تا سیزده بدر روشُن بُمانه.


قاشق زنی و شال اندازی: وَچان جمع میگردیَن و دوتاکی یا دسته جمعی میشیَن همسادانی بومی سَر، از درجی شال جیر مینگیَن و اهالی خانه دی اوشانه خوراکی هامیدان. گاهی دی یه کاسه ومیگیتُن و سرشانه یچی میکُردُن تا دیمشان پیدا نباشه، میشیَن در خانه همسادانِ میزیَن و خوراکی میگیتُن. ﺩﺭ طالقان ﻣﺮﺳﻮﻡ به ﻛﻪ ﺷوی ﭼﻬﺎﺭﺷﺒﻪ ﺳﻮﺭﻱ، ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺮﻱ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﻭ ﻳﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﻣﺘﻘﺎﻝ ﻧﺨﻲ ﻭ ﻳﺎ ﻳﻚ لنگهﺟﻮﺭﺍﺏ ﭘﺸﻤﻲ ﺭِ ﺑﻪ ﺭﻳﺴﻤﺎن دیموستن، اونه از ﺩﺭﺟﻲ میان خانان میرستان، ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ دی بنا به وسعش یه چیزی اون میان به چی همینا، صابﺧﺎﻧﻪ ای بَه ﻣﻬﻢ بَه ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﺭ پشت بامه. ﻣﻌﻤﻮﻻً ﭘﺴﺮﺍﻥ نُمزه دار، ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﻳﻚ ﻫﺪﻳﻪ ‏( ﻋﻄﺮ،ﺭﻭﻏﻦ ﺻﻮﺭﺗﻲ، ﺁﻳﻨﻪ، ﺭﻭﺳﺮﻱ ....‏) ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻧﺞ ﺧﻮﺩ ‏(ﺟﻮﺭﺍﺏ ﭘﺸﻤﻲ،ﺩﺳﺖ ﻛﺶ ﭘﺸﻤﻲ ،ﺷﺎﻝﭘﺸﻤﻲ ...... ‏) ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﺗﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ.


4-  ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍﺳﻢﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ طالقان ﻓﺎﻝ ﮔﻮﺵ بداین به، اون ده ویشتر ﻣﺨﺼﻮﺹ ﮐﺴﺎﻧﯽ بَه ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. مثل  ﺩترکان ﻭ ﭘﺴﺮکان دم بخت ﯾﺎ ﺯﻧﺎنکان و  ﻣﺮﺩکانی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ وچه بیَن،  اونم  ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺎﻝ ﺍﺩﺍﻣﻪ همیدان.


5-  در طالقان، زناکان، تَشی سر دِ نمی پَرُن، اوشان خانه ای میان، شیر برنج درست مینُن و میان هم ولاتیان پخش مینُن به نیت خیرات. مردکان دی گون میوردُن و بومی سرَ جمع میکُردُن و چند تش به تعداد طاق (فرد) درست میکُردُن و اندی گت بَه کو خردکان و نوجوانان به سختی میتانستن اونه ای سر دِ بپرن. عموماً شعرهایی چون "زردی من از تو، سرخی تو از من" و "غم برو شادی بیا، نکبت برو روزی بیا" تشی سر دِ میپرستن.


6-  در این شو مواظب بیَن چیزی نشکنه، چون اونه خوش یمن نمی دانستُن. غذاهان مرسوم این شو کله پاچه، ماهی پلو، رشته پلو و آش رشته به، همچنین شب چرز دی داشتن مثل کیشمیش، سنجد، بادام، جوز، کُلاس، اگردک، بپته لبو، کدو، شَلُم، بلگه سیف، بلگه شیلانُک، آلوچه، آلبالو خشکه و میوه آنی چون گندوس، گهری، انگور، انار، سیف که کرسی بُن دور همی میخُردُن و شو رِ به شادی سپری میکُردُن.


با سپاس از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۵
درجی طالقانی

خانه تُکانی: پرده بِزیَن

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

گردگیری عید: گندال ترین قسمت: پرده بِزیَن

 

گمان نمیکنم مزخرف تر از پرده درودون و اوزان کوردون این پروژه گردگیری میان دباشه، اول اینکه خانه دیار میگرده انگار که همه شهر درون تورو نگاه مینون.

دوم اینکه هیچوقت صندلی و سردی دنی که تو جوعر شی.
به چه بدبختی و جانکنش صندلی میذاری و دوتا بالش و متکا تا دست برسه....
حالا دروردون اندا مشکل نیه، این پرده جا بزی ین ....
مصیبت         بدبختی         بیچارگی.
.شش متر دستان رو ها میکشی تا این بیصحابه گیره هان رو میل پرده یی دل جا بزنی. گیره ها داغان، میل پرده وله دیم، جا نیمیشوو. جا میشو، راه نیمیشو. راه میشو، پیش نیمیشو. پیش میشو اونوقت خانم اون پایین دست به کمر هُسایه که چی ؟؟ همه ره درور....
- چبه ؟؟
- دوتا گیره دکتیه صحاب مرده ماشین لباسشویی دل
- کو؟؟؟
- عِوهاااا اون میانان پرده اچینی پیر خری لمچ اوزانه....
- نه بابام اون چینه پرده یه
- نه.
- درور.... گیره نداره...
حالا هرچی با دست اورو درست مینی فایده نداره، عقابی جور نگاه درون.
دستان سراکت، شانان سراکت، کمر و پلینجاره درد بیگیت، پاهان اچینی خشکه چو.
کفن رو در میوری.... از اَسَّر
این وسط کینی همرا تکیه کوردی دیفاله تعادلت حفظ گرده، یه دستی همرا پرده بیگیتی، یه دستی همرا و دُندان گیره جا میدی.
اینان که تُمان گردی حالا دو ساعت این سرنگون میل پرده یی قلفی پی دری
-کجاست؟؟
- دکتیه پشت میز توالت
- حالا نیمیشا بیخیال گردی؟؟
- نه در میشو.
دوواره اون میز توالت لَشو کریش بکش، اونو میکشی یهو یه شیشه عطر میکوعه و میشکنه. ای خداااااا
- بشو، بشو، تویی نکرده کار هُزار تومون می ارزه... بشو رد گن
خب خانمها مردکانی نکورده کار یَک میلیون میارزه، خواهوش مینیم همین اول این جمله زیبا رو بگید و ما بشیم رد کارمان....
نیمیگرده؟؟؟
حالا هفتاد دقیقه فوتبال نگاه کوردی هیچ خبری نبه، این بیست دقیقه بیصحابه پرده اوزان کوردون: سه تا گل، چهارتا تیرک، دوتا پنالتی، کتک زدن داور و بهترین حواشی فوتبال سال اتفاق میوفته.
آخه مایی نسل چه گناهی کوردیه یک تاریخ بشریت مرد سالاری بیه، حالا مایی  دوره همه گردی ین سارتر و سیمون دوبووار خوان.
اروپایی دُل سگ سالاری، ایران زن سالاری ایضما یال سالاری
مردکان دی گربه یی جور نشتی ینه میو میو مینون....
- بله، بله، چبه شول میکشی؟؟
الان میام عزیزم .. خلاصه گیره پرده پیدا گردی.....

 

نویسند: حامد نجاری از گوران

 

این داستان با صدای پدرام سوداگری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۹
درجی طالقانی

نارگیل

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ


یدانه نارگیل قشنگ تمیز و پر آب که نشکی باشه ره ویگیرین اونی اضافه ره پاک کنین فقط مواظب باشیم اونی چشمان زخم و زیل نکنین بعد دی اون هانین یه مشمایی میان یه ته لیوان دی او دکنین اونی سر مشمای در دبندین نارگیل بطور هانین کو اونی سه تا چشم روبه بالا دباشه بعد دی اون هانین یه جای گرم حلا یه ماه اوره هر رو نگاه کنین تا از اون سه تا چشمی کو داره جوانش دربیا.
جوانه کو بزه باز یزره او دکنین سرش هر چند روز یه هوا هادین اون اول برگانش در میا بعد دی اونی بغل ده ریشه در میا
اومبا نارگیل هانین که گلدانی میان کو 30 سانت  خاک داشتی بو .یطوری هانین کو یک سوم اون بیرون خاک دباشه.
این دی شمای نارگیل.👍
منتها نباید عجله داشتی بین خیلی کند رشد هسته ایشان.🐌
بعد دی کو یدانه میمون 🐒 میخواین بوشو داری سر شمای به نارگیل جیر اینگنه😂😂

این دی مای عزیز دل جناب جوانه  نارگیل.💚
 ایندی لذت داره اینی جوانه بزی ین و اونی  رشد تماشا کوردن آخه عجیب هسته وخوشمزه😋😋😋😋

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۶
درجی طالقانی

اسفند

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ

اسفند، ایچینِ پنجشنبانِ میمانه
که همیشه کلی خُجیرتر از جمعیه
اصلاًُ همان شروعش دِ، یه شوق خاصی داره
بوی خانه تکانی و کلی جراجیرا
حسِ بُهاری بوو، یه آغازی نو
اسفندی آفتو، کم کمَک جان میگیره و خورشید گلک می تابه تا زمستان، باورش گرده که وقتِ پروبال جمع کُردُن و بِشیَنه
هرچند اسفند، زمستانی فصله، اما طینت بُهاری داره

اسفند یعنی آماده گرستن واسه پیشواز بشیَنِ یه شانس تازه
مهم نی وسیلانمانو نو کنیم، یا چیدمان خانمانُ تغییر هادی یِیم،
مهم اینه کو بُتانیم فکر و خیالمانی خانه رِ تمیز و بقولی خانه تکانی کنیم
خوش بیامی خُجیرترین ماه سال
و سلام ای خجیرترین آفریده خداجان
میدانی، فقط 29 روز تا آغازی نو بُماندیه؟

متن: سحر سیدعلیخانی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۶
درجی طالقانی