درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خنده» ثبت شده است

بیخیالِ کرونا و غمِ دنیا

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۵۰ ب.ظ

یعنی این وَله پیتِ بشکه

                        مُن دِ ویشتر حالیشه

                                      که اینجور با دُهانِ وا

                                                       به دنیا میخنده...

آها... بــــخــــنــــد...

یه لَگه دی بَزَن به این بیصَحَب غم دنیا...:))

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۵۰
درجی طالقانی

طنز انتخاباتی 2

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۲۶ ب.ظ

چَپُک بگوت:

ما در انتخابات پیش رو، فقط این لیست دِ حمایت مینیم و تومام!! 😒

ما دی بِیدی‌یِیم گَپی برا بگوتن نوداریم، تصمیم ر به خودتان واگذار مینیم 😄

#صرفا_جهت_خنده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۶
درجی طالقانی

خاطره طنزِ شهرک، مغازه آقای اجلالی

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۳ ق.ظ

دم ظهر بود که رسیدیم شهرک و طبق معمول غصه نان بود و نگه داشتیم که مایی آقا بَشَ نان هاییره.
زمانیکه از گردنه به سمت طالقان سرجیر میشی در حالیکه محو و مسحور عظمت شاه البرز زیبا هستی و انگار موتور ماشین هم در سر پایینی آرامش، دیگه صدایی ازش در نمیاد، اولین صحبتی که میشه این هست که نان داریم؟؟؟

  • نه نداریم.
  •  پسر شهرک بُدار نان هاییریم.

اون روز وقتی که به شهرک رسیدیم، طبق معمول بعد از کشیدن ترمز دستی، چهار در ماشین یهو باز شد و پنج نفر سرنشین در کسری از ثانیه پیاده شدند و چنان پرندگانی که از قفس میگریزند، نفهمستوم کُجه دَرشی یَن! فُرار کُردُن! هرکس دی یک چی رو ویانه مینه و قِیشی جور درمیشو!
یکی نان، یکی هوا خوری، یکی کُش دَکوردُن، یکی من برم ببینم مامان کجا بَش و یکی دی سیککار بَکِشی یَن!

نمیدانم درب صندوق عقب چجور باز شد. حالا پیاده میگردون جای خود، نمیدانم چبه این بیصصحاب ماشینی دران رو باز مینگنن و نمیبندن؟؟
پیاده شدم و درب ها رو بستم و درب باک رو دی چک کردم که محض احتیاط بسته باشه و بنزین هوس درشی یَن نکنه!
دربها رو بستم و ماشین از اون حالت ماشینهای عبدل‌آباد که برای فروش، در و پیکرش رو برای خریداران باز میگذارند درآمد و یک جا خجیر پارک کردم و بد جور گُسنه‌م کوردی بَ و کالا کِتی بی یَم.
رفتم دکان آقای اجـــــــــــلالی
سلام و علیک و خوش آمدی و قفسه هانو نگاه میکردم یک چی پیدا کنم و باخوروم. یهو چشمتان روز بد نِینه بِدی یَم یک پیر مردک با کمری خمیده و بیل به دست بیومی و یک مشمع قند رو بَنگَت پیشخوانی سر و بسیار ادیبانه و شمرده شمرده داد زد: جناب آقای اُجلالــــــــــــــــــی چِب گُران فروشی مینی؟؟؟؟
چنان ضمه غلیظ و زیبایی بر سر الف اجلالی گذاشت که حافظ بر الف قامت یار نگذاشته بود.. مایی خنده درومی!
جناب آقای اُجلالی چب گُران فروشی مینی؟؟؟ یک کیلو قند مُنَ بُدای دو هُزارر تُمُن، جَری دُکان میدیه یَک هُزار و هشتصد و پنجاه تُمُن....چب گُران فروشی مینی؟؟؟
آقای اجلالی پیش بیومی و بگت: پدر جان این قندان حبه‌ای یه، گُرانتَرَ، اون قندان فَله‌ای یه. عِوهااااا اونجه اون سه خطه گونی یی دُل دَرَ... اینان فرق مینه.

پیر مردک که سوزنش رو صفحه خراشیده گیر کرده بود و خون جلو چشمهاش رو گرفته بود گفت: هیچ این حرفان نیه..... جناب آقای اُجلالی چِب گُران فروشی مینی؟؟؟
هرچی بنده خدا توضیح میدا پیرمردکی سر در نیمیشی و خلاصه پولش رو پس بُدا و پیر مردکه در کورد.
حالا مُن دی اِندی بَخِندی بی یَم روده هانوم بِسوتی بَ. یه بایره کیک ویتوم و بَتوم چندی میگرده؟؟؟ بگُت: دویست تُمُن.
بَتوم: جناب آقای اُجلالی چب اندی گُران فروشی مینی؟!

آقای اجلالی که کارد مینگتی قُرتشه خون در نیمیومی بَگُت: صِغیر خفه گرد، مُنی اعصاب داغانه! بشو رد گَن تا یک بُلا تی یِِی سر در نیوردوم.... بِدی یِی بِزی یَم تورَ بَکوشتوم... بشو رد گن... بشو!

ما دی فرار بر قرار ترجیح دادیم و از شهرک تا گوران ماشینی دل میگُتُم جناب آقای اُجـــــلالی و مایی آقا ننه دی میگُتُن: ای کُفتِ کـــــــاری!

 

شاد باشید

به قلم: حامد نجاری، روستایِ گوران
 منبع: کانال طالقانی‌ها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۳
درجی طالقانی

صرفِ فعلِ بتوکانتُن

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ق.ظ

خانم مهری بهزادی از وشته نوشتند:

بتوکانتُم، بتوکانتی، بتوکانت

بتوکانتیم، بتوکانتین، بتوکانتُن!

 

در دَهوا (دعوا) دی این فعل صرف میبو!cheeky

 

فعلِ بتوکانتُن یا بتوکاندُن = کتک زدن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۷
درجی طالقانی

چپاک 8: یال عزیزه، تربیتش عزیزتر

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۷ ق.ظ

چپاک تهریف میکُــرد:
این دوره یی یالان ماشالا همه شان حضرت سلیمانی جور پادشاهی مینون و آقــا، ننه دی گِــردی یِنه  هُد هُد حلقه به گوش.
ای خاک جمیع دو عالم دَکُنـُــن  مایی دوره سَرَ که مایی سطح اجتماعی یه کُــلاچه بـُـزی قایُـده دی نَبَ.
الان اگه یالو بَــگِی که کُفت بیگیته چوشموتی سر ابــرو دَره اٍچینی گـُــراز وحشی همچین میا دلچالتی دُل و دِمیقـُرانه آدومه که پِشیمان میگِردی از هرچی زُن ببردون و یال دار گـــِردیَن

امبـــــا چه نیم ؟؟. قِـــدیم تا حال بگُتی یِنه که،،، دِوری طـــِـــوری،،
حالا مایی قُسمت درد و بــلا گِـردی و این آقازادانی قُسمُت دی اربــــابی.
آقایی دست دِ یَک جور کتک میخوردیم
ننه یی دست دَ یَک جور
کوچه یی میان یَک جور
مدرسه یــِو و مدیر و ناظمی دست دَ یَک جور کتک میخوردیم
گَته بُرار و خاخوری دست دِ یَک جور و آقای همساده دی هر وقت مارو میدی فقط یا فاهش میدا یا لَگه میزی
به عبارتی مثلث زندگی ما میگردی: باخوردون.... باخُتُن.... کتک باخوردون.
اگر یک دوربینی همرا مایی دوره رو ضبط میکوردن بالاترین رتبه واژه گان در طول فیلم ، تعلق داشت به :
نکُّـــــــــن.... نکـــــــن
صغیر پُدسسوخته
ذلـــیل مرده
ننه ت بمیـــــــــــــــره و آقات بمیـــره
بیشَـــــــرُف
لانتـــــوری
یِتــــــــیم بُـــــمانی
جیــــــــرو یا همان ( بیا پایین)
و البتع واژه گان مذهبی از قبیل
یا حضرت ابوالفضل
یا ایمام رضای غریب
البته بالاترین  رتبه مربوط بود به نَــکن نَـــکن
واقعا ما چی میکوردیم که این دوره یی یالان نیمینون!!!!
خانه تَش میکشی یِ یم؟
قتل میکوردیم؟
راهزنی میکوردیم؟
سرقت مسلحانه میکوردیم؟
آخه چـــــــــــی میکوردیم ما؟
یه بایره توپ پلاستیکی بَ ، یه خاک وازی بَ ، یه کارتون هادی و هدی و آق بابا بَ که آدوم قبض روح میگردی تُماشا میکورد و یه کیش تفنگ وازی و سگ کُته و گربه کُتانی پِیا کوردون....
این مایی زندگانی بَه...

هنوز نفهمستوم مایی دوره چه علاقه یی به جــَرشی ین از در و دیفال و درخت و این چیان داشتیم
شایدا کتک باخوردون د فورار میکوردیم.
عملا ما جزوی از حیات وحش بودیم و با هر مــــــُـــندل میکروب و ویروس و آبله مرغان و اوریون و سرخکی همرا دی رفیق فاب بی یِ یم.
این دوره روانشناسان میگوعن اگه یالو کتک بزنی اونوقت سرخورده میگرده و دیگه شمایی حرف اویی سر در نیمیشو و گپتانه دا نمیگیره...
خوب ما که انـــدی کتک باخوردیم الان سرخورده آدومیم؟
الان دیوانه ایم؟
الان جانوریم؟
چه بُـــلا داریم؟
ما گو از وقتی اذان مایی گوش بخوانسون همه د کتک باخوردیم ، آیا تربیت نُداریم...؟
مایی آقاجان نود سالشه و یه اخم که مینه ما خِوف مینیم و شولوارمانه خیس مینیم .
این دوره یی آقا ننه هان خودشانی اختیار دستشان در نَـشو ، عیسه یالی کنترل گری  پیشکش
بچه هنوز پستانک دهنش میسوُجه و کلامش اچینی حکم حکومتی رو میمانه.
چند وقت پیشان مایی خواخور زا مونه میگو دایی
--- جان دایی.. بله؟
شما وقتی مونی هم سند و سال بودی حتما خیلی بدبخت بودید که اونوقت موبایل و تبلت و پلی استیشن نداشتید ، آره ؟
بگتم آره دایی جان.... ولی الان خیلی بدبخت تر هستیم که شمایی گیر دکتیم..
خوب الان این یال لگه نیمیخوا؟
یه شپاتی اون بَل بَل  گوششی بیخ نیمیخوا؟
صغیر رو هیچی نَگِی ی درسته میسُراوانـُه آدومه.
اون لا بِشی بی یَم عروسی و مایی عزیز رفیقی بچه مونه بگت عمو عمو ...
جان عمو...؟
تو قدت بلند هست تورو خدا منو دوش گیر مثلا تو خـــر هستی و من سوارت بشم
بگتم پدسّوخته صغیر، خـــر اون باباته که تورو پس درنگتیه .خر اون آقاته تورِ تربیت یاد بُدایه و تو دی اویی قشنگه خر کره هسّی . حالا یه جُفت بزن عمو ببینه... آفرین
الان این صِغیــری دهنه فلفل هندی دکوردون جایز نیه؟
القصه که مایی دوره و این دوره خیلی توفیر مینه .. اون دوره گَت ترانی دست د کتک میخوردیم و این دوره یالانی دست د و انگار که کتک باخوردون مایی پیشانی نوشت هسه.

 

نوشتار فوق یک طنز اجتماعی بود و پرواضـح است که نه تنبیه بدنی در آن زمان صحیح و جایز بود و نه بی قیدی ها و چهارچوبهای تربیتی این دوران
در پایان ، این نوشتار طنز را به کلامی زرین از استاد شهید مطهری مزین میکنم که میفرماید :
یکی از بزرگترین عواملی  که موجب افت فرهنگی و انحطاط تربیتی و ناهنجاریهای اخلاقی و عقب ماندگیها اجتماعی در سطح جامعه میشود چیزی نیست جز مصیبت نازپروردگی نسل جوان آن جامعه

نوشته: حامد نجاری - گوران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۹ ، ۰۹:۵۷
درجی طالقانی

سیاسُت

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ

سیاسُت چی هسته؟ 🤔🤫🤥

 

پی‌یَر: پُسروم میخام بوشوم تی ای بَ خاستوگاری!
پُسر: زُن نیمیخام 😡
پی‌یَر: اگه بیل گیتسی دختر باشو چی؟
پُسر: اوکی حلَه! 😊

 

پی‌یَر بَش بیل گیتسی لَپ: بیامَم دختَرُتَ پُسرومی بَ خاستُگاری کُنوم .
بیل گیتیس: نه، هانمیدمُش، شرمُندَه 😠
پی‌یَر: خود دانی، وِلی پُسروم مُعاوُنَ یو اِس بانک هستَه 😊
بیل گیتس: خا... اوکی حلَه 😁


پی‌یَر بَش یو اِس بانکی رئیسی وَر و بوگوت: میتانین مُنی پُسرَ اُستُخدام کُنین و اونه پستَ مُعاوُنُت هادِیْن؟
رئیس: چُ خوش اُشتُها! نه که نمی‌بو!
😠

پی‌یَر: آخه مُنی پُسر بیل گیتسی زاما هستَه 😊
رئیس: تصدقت گردُم آقاجان، اوکی حله 😁
اینه میگون سیاسُت، 😳 حَلا بینیشین تُلُگرام و لاینی میان ٫ ودیگرانی بَ جوک بُسازین٫٫٫😒

 

با سپاس از آقای شهرام صادقیان، مدیر کانال اصیل طالقانیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۲:۰۳
درجی طالقانی

اندر حکایتهای گپ من و ننه جان

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۴ ق.ظ

 

وقتی گَپِ تو با ننه‌جانت، ثابت مینه زُوانِ اینگیلیزی، تنها شعبه‌ کوچیکی از زُوانِ بین‌المللی طالُقانیه..!

در ادامه کشف ریشه طالُقانی کلماتی نظیر:

اَدمین: اونی که آدُمه به گروهان اَد مینه!

ناتریک: که هامون نات رینگِ یعنی انگُشتِت رِ گُرد ناکُن (اگه دقت کنین وقتِ ناتریک بِزیَن، انگوشت این شکلیه 👌 بعد باز میبو) و دیگر کلمات (که الان یادُم نمیا! 😁) )

ایسه الان های دی طالُقانی گِردی و طالُقان دوستانِ متعصب، با خیالِ راحت میتانُن از آن در گپانِ خود استفاده کنن.

 

تا های و هویِ بعدی، مُن بِشی‌یَم... 🚶‍♂

 

کار مشترکی از گروه طالقانی درجی و کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۹ ، ۰۸:۰۴
درجی طالقانی

شوخی پیامبرِ جان با امیرالمومنینِ جانان

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ق.ظ

آقاجانم رسول الله با امام جانم علی نُشتی بی‌یَن خُرما نوش جان می‌کُردُن.

آقا رسول الله، هر خرمایی می‌خورد، هسته‌شه یواشُکی مینگَت امام علی جانی پیش. آخُر سرِ که خرما تُمام گِردی، پیامبر بگوت: هر کی یِی پیش هسته ویشتره، ویشتر دی خرما باخوردیه. علی جان، چِندی زیاد خُرما باخوردیِی.

امام علی دی بگوت: اما مُن فکر مینُم اونی که خرماهانه با هسته قُرت بُدایه، ویشتر خرما باخوردیه، هرچند هیچ هسته‌ای پیشُش دَنُباشه.

بعد همدیگه ر نُگاه کُردُن و بَخندی‌یَن.

آها عزیز جان، دینِ ما دین شادی و مزاح دی هست. اما باید دقت کُرد که شوخی با مسخره کُردُن فرق داره و نباید باعث خدای نکرده گناه و کدورت گرده.

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۲
درجی طالقانی

چپاک 10: نانوایی سنگکی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ق.ظ

کاری سر دبی یَم که زنُـک زنگ بِـزی که مـــــرد
---ها
راهی سر یه دو پر نان هاگیر بیور که نه کُــندیلی میان آرد دَرِ و نه اَهَرکی دل دان دَرِ و نه چَلکی سر نــان..
بتوم یعنی ما اندی بدبختیم؟ حالا چبه مونیب تعزیه میخوانی؟ خـــــا
مونیبه شاعر گردیه و چطوری قافیه سُرایی دی مینه
ظهر گردی و راهی سر بدی یم یه نانوایی لواشی راهی سر هسّه
ماشینو بداشتوم و بشی یم نانوایی لواشی دل
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا نانوایی هسه یا کانون بازنشستگان؟؟
بدی یم پانزده نفر پیر مرد خوش شانس نشتی ین ، خوش شانس از آن روی که به پیری برسی ین . حقیقتا این دوره مهر مرگ به دلیل کهولت سن کم کم داره از ثبت احوال جمع میگرده
این گردی پِشیمان گردی یم و بتوم اگر وایَسوم یه نصمه روز عمر بر سر دو پر نان بُدامه
از اَســَّـــر راه کتوم و پیشتر یه نانوایی سنگکی دبه.
خلاصه که دِلشی یم و بدی یم عِــوهااا
باز صد رحمت به قبلی. اینجه خود دفتر مرکزی کانون بازنشستگانه..
عجب گیریفتاری گردی ی یم این پیر مردکانی دست د.
این شهر به این بزرگی رو قُرُق کوردی ینه.
بیست و پنج نفری دبی ین ... آخه مگه این محله یی دل چندتا پیر مرد دَرِ؟..
حالا همشان دی نان میخوان؟
زنگ بزی یم زنک که زن ، همه نانوایی هان رو پیرمردکان عملیات انتحاری بزی،ینه.
اینان فوکر مینون قدیمی جور قحطی میخوا بیا ..حالا نیمیبو یه کَته استامبولی بَپَچی باخوریم؟
آخه مرد... آبه گوشت بار کوردی یمه.. یا نیـــا یا با نان سنگک بیــا.
گوشی رو قطع کورد..خدا مایی زنک رو بداره ، هم آبه گوشت خیلی دوست داره و هم صراحت لهجه خوبی داره .
ای خداه ..حالا چه خاک سر کنم؟
  بدی یم چاره یی نیــــه و بنشتوم و اوشانی کُتــاری بیخ دیم کِتی یم.
یکی شان از دوران خدمت در اداره مخابرات تعریف میکورد.. یکی شان تحلیل های اخبار بی بی سی میکورد. یکی شان مفسر اخبار روزنامه و الباقی کلا واحد تولید خبر بی یَن .. همانجا خبر تولید میکوردون
نیمیدانوم چبه آدومیزاد هرچی پیرتر میبو علاقه بیشتری به اخبار پیدا مینه.
از علت بالا رفتن قیمت نفت برنت و ربط اون به پسته رفسنجان تا
  مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و بی وفایی فرزندان و خریت نسل جوان و  سر آخر دی فاهش و کتره.
یکی شان خیلی بی ادب بَ..صغیر کلا کمر به جیر گپ میزی. هرکس هرچی میگوت او دی آخرش یه قشنگه فاهشی همرا تکمیل میکورد و فوکر مینوم صراف بَ ، آخه متخصص تبدیل قِـــران پنجاه سال پیش با ریال الان بَ... تو اورو میگتی سال سی و دو یک کیلو لوبیا چیتی چند بیه ، دقیق تورو میگت.
اندی گب گب و نک و ناله کوردون گو مونی کله کاس گردی
از دریچه تنور فرشی از سنگ ها دیار بَ و تَشی نور اوشانی سر میتابی و گویی جهندمی ترسیم و تشبیه بَ..
انگاری اون تنوری سُنگان ، خلق الله هستند و اون تنور دی جهندم موعود
ولی تنور ویشتر شبیه همین دنیا بود و سنگان دی همان خلق اللا و تنها شانس بیرون بشی ین از آن
  چسبیدن به نان مرگ.
تنور دنیایی سراسر به جنس رنج و تقلا و ترس و آدمیان دی یه بزک به اویی لمچ و دیمان میمالن که شایدا حقیقته بتانن پنهان یا فراموش کنند.
اون طروف آقای شاطر دی فقط ویبره میزی و الکی کین میکتانست و هر ده دقیقه دوتا بسوته
  نان تندور د درمیورد و چندتا سنگه از تشی بیخ نجات میدا..
حالا اینان به کُــنار... بازنشستگان دی زیر ده تا نان
  نیمیگیتون.
یکی یشانو بگتم عمو جان، شمایی خانه برنج دِنی؟ شما فقط نانی همرا خیکتانه سیر مینین؟ شما که آفتاب نزیه این نانوایی یانی مِیمَلید... خب سه تا هاگیر به بقیه دی برسه.
بدی یم غضب کورد و هیچی نگت.
دوتا دی اضاف بخرس که مونی غیض رو جروره.
همانطور الرگی جور تشی سر بپر بپر میکوردوم که بدی یم آقای شاطر اون سیخی سر نان کنجدی هانه اوزان مینه و کسی دی کاری نداره.
بتوم آقای کین کتان آیا اون نان ها صاحب دی داره؟
بگت نه.... میخوای؟
بتوم خاک عالومه دکنن سرت
  صغیر یتیم..خب زودتر میگفتی..اونجا بفهمسوم که اون گته نانانی قیمت هزار تومون گرانتره و پیرمردکان اورو کار نودارون .
جلدی پنج تا بخرسوم و فوراررر کوردوم.
حالا هی پشتمو نگاه دروم نکنه این پیرمردکان مونه پیا کنن.
بشی یم خانه یو خیلی ناز بوداشت نان ها رو بنگتوم سفره یی دل و زنک رو بگتم زن ، این یک پر نانی ارزش از یه گوسفندی گوشت د ویشتره
تو نیمیدانی به چه جانکنش
  اینانه از کانون بازنشستگان صید کوردوم و حتی سُنگانش رو دی سوا نکوردوم و بیوردوم.

کمتر باخور که ایمروز جهاد و طوفان کوردی یمه، تو مونه بگو بشو خرمن کن و چپر بکش و آسیو ببر و آرد تر کن و نان دبند ولی نانوایی نشو
زنک خنده یی کورد و بگت عیسه دوتا نان هاییتی. ببین میتانی کفتـــمان کنی

🌸🌸

نوشته: حامد نجاری - گوران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۹ ، ۰۹:۲۸
درجی طالقانی

واحد خوراک طالقانیان

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ق.ظ

 

طنز

 سوال امروز: واحد خوراک طالقانیان چیه؟
و اینک جواب دوستان همیشه حاضر در درجی....

 

1- یه چام ؟؟؟
مثال: یه چام باخوریم، بَعد بشیم کاری سَر.
2- سلام منی نظر کُفت باشه
مثال: چی کُفت کُردی؟
کیِی همراه کُفت کردی؟
چندی کُفت کرد؟
کُجه کُفت کرد؟
چیِی بِه کُفت کرد؟
کُفتُش گرده!

3-  واحد قلاب، یا قاشق
مثال: میگوتن یه قلاب چی دَکُن مالانی بَه یا یه قلاب عِو هَدین یا یه قاشق واش دَکُن وَرانی بَه یا یه قاشق عِو هدین.

4- یه مشت
مثال: بُدا راهنمایی کنم، واحد خوراک در طالقان که جنبه طنز دی داره، این لغت وقتی دَرون بشن مردمی باغ دستبرد بزنن دی استفاده میبو. میگواَن بیشیم اوشانی باغ، یه مشت گیلاسک بزنیم!

5- تُک!
مثال: یه تُک بِزی بَش.

6- خیک!
مثال: یه خیک از عزا دوروریم.

7- تا قُرت ناق!

مثال: اَندی باخور تا قُرت ناق.

8- ما کو میگیم یه اُشکم!
مثال: یه اُشکـُم سیر بوخوریم.

9-  تا لاب گردین!
مثال: چِندی باخوردیَم دروم لاب گردوم.

10-  تا وَزُرُستُن!!!
مثال: آن قدری باخوردیَم کو خیکم دَره وَزره.

باقی اهالی باصفای طالقان، شما چی میگین؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۷
درجی طالقانی