درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۱۵ مطلب با موضوع «متن و صوتها» ثبت شده است

🍁🍁 طالقانی زبان مادری 🍁🍁

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۱۹ ب.ظ

🍁 پدرام سوداگری: ما نباید خجالت بکشیم
🍁 همایون سوداگری: سخن نگفتن بهتر از بیهوده سخن گفتن است
🍁 فرشید فلاحی: در اوج افتاده باشیم هیچکی تواضع دَ کم نیمیبو
🍁 شهره عقبایی: بایدغیرت و وطن پرستی داشته باشیم
🍁 رها اسدیان: باید از داستانای قدیمی بیشتر استفاده کرد
🍁 مریم قادری: حق ماست که به زبون مادری حرف بزنیم.
🍁 همایون سوداگری: اگر کم رو درک نکنیم معنی زیاد رو هم نمیفهمیم
🍁 مهسا رییس پور: پیشکسوتان گنجینه حفظ زبان مادری هستند.
🍁 ازیتا عطایی: هرجایی که هستیم ازخونه تامحل کاروجامعه باهم زبانانمان طالقانی گپ بزنیم
🍁 سعید محمودان: نقل قول از استادم پروفسور فلاحی; در امریکا هم در خانه با فرزندانم طالقانی و به زبان محلی صحبت میکنم. در خانه با اعضای خانه به زبان محلیمان صحبت کنیم
🍁 پونه سوداگری: طالقان سرای من است وزبانش سرشار از مفهومات
🍁 پریسا سوداگری: اشاعه فرهنگ وزبان طالقانی با افتخار
🍁 مینا صائمیان: با تکرار و تمرین و نوشتن زبان طالقانی اونو حفظ کنیم.
🍁 سجاد صایمیان: در همه ی شرایط طالقانی صحبت کنیم
🍁 سعید محمودان: تا این زبان را بلد نباشی نمیتوانی آن را آموزش دهی، در بحث ها شرکت کنید و یاد بگیرید تا بتوانید به دیگران نیز بیاموزید
🍁پرستو سوداگری: طالقان وگویش هایش را عاشقانه دوست میدارم
🍁شهناز فلاحی: ایران وطنم و طالقان بهشت من است
🍁المیرا قاضی: طالقان را دوست دارم و تمام سعیم اینه که زبونشو کامل یاد بگیرم، اینجوری اصالتمو حفظ میکنم
🍁رضا بریری: طالقان فقط یه گویش نیست بلکه یک فرهنگ فرهیخته وتاریخیست و تک تک ما به عنوان سفیر طالقان محسوب میشویم پس بیایید هر جا هستیم طوری رفتار کنیم که همیشه خاطره فرهنگ طالقان در میان ذهنها باقی و ماندگار بماند
🍁 بختیار قاصی: من همیشه به اینکه اهل طالقان هستم افتخار میکنم
🍁محمد سوداگری: وقتی که به زبان طالقانی حرف میزنم احساس میکنم که به جایی تعلق دارم و این احساس ریشه داشتن، بسیار دلپذیر است.


دریافت فایل صوتی "مُن میتانُم طالقانی گپ بزنُم"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۹
درجی طالقانی

قسمتی از افعال طالقانی

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ

بُشاندُن: ریختن آب
بودوتُن: دوختن
بُداشتُن: نگه داشتن
بوسوتُن: سوختن
بِنجتُن: خرد کردن
بوخودردن: خوردن
بینیشتُن: نشستن
بشییُن: رفتن
بیامییُن: آمدن
بوسُتُن: پاره شدن
بُتُّزاندن: تاختن
بشو: امر ب رفتن
بوخوس: امر ب خوابیدن
بَپُچ: امر ب پختن
بیامییَم: آمدم
بروتُن: فروختن
بَچُّرُست: چریدن
بُناشو: به زیر برو
بناشییَن: زیر گرفتن
بزاستن: زائیدن
بُناگیت: به زیر گرفت
بوچِّوْٓست: مکیدن
بُسبُت: اونقدر مکید که خشک شد
بوگوتن: گفتن
بُمردن: مردن
بیامین: آمدن
بَکَتن: افتادن
بفهمستن: فهمیدن
بوشقالوستن: له کردن
بپوسین: پوسین
بِنگَتن: انداختن
بَکُشییَن: کشیدن
بوشکوستن: شکستن
بینویشتن: نوشتن
بُچُّزاندن: چزاندن
بمالستن: مالش دادن
بوکوتاندن: کوبیدن
بوتورّییَن: ریختن
بوغورییَّن: ریختن و آوار شدن
بکاشتن: کاشتن گیاهان.
به لاتن: گنداندن میوه .حرام کردن میوه ها
بجورین: جستجو کردن
بوجوتن: یافتن
بنشاندن:به زمین نشاندن یا درخت کاشتن
بگانندن: گنداندن
بسلفاندن: ترستاندن
بودوشتن: دوشیدن
بر کردن: جرات داشتن

این متن با صدای آقای سعید محمودان تقدیم به شما (دریافت کنید)

درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۲۶.۱۱.۱۵ ۲۱:۱۵]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۹
درجی طالقانی

داستان راه بِشی یَن و بنشتُن

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ب.ظ

راه رفتن در طالقان انواع و اقسام حالت داره که برای انسان و حیوان متفاوته و بعضی ها هم مشترکه.

علاوه بر اون، راه رفتن بسته به احوال آدُم دی داره، مثلاً راه رفتن تو حالت:  قهر، خوشحالی، ناراحتی، کار و بیکاری، راه رفتن برای تفکر، راه رفتن از سر بی خوابی، اینم یه نوع دسته بندی.

البته باز میشه بهش اضافه کرد. مثلاً کسی ،کسی رو خیلی وقته ندیده، داره میره ببینتش (پراگیت)، یا کسی که میل به رفتن نداره (لَس لَس). با عجله و عدم عجله.
راه کَتون یعنی راه افتادن.
دویدن تو طالقان نداریم به جاش میگن: تاخت کوردون، بُتازوندن، وشت بزین، جَست بزین
شصتک بزی و راه میشو: یعنی خوشحاله.
دبه میشه راهی میان بز رقص میکرد.
کین خوزک کین خوزک (خزیدن روی باسن)

کین شره (رو باسن رفتن)

کین کرش (خودش رو روی باسن کشیدن)

کُل کلی یعنی کسی که پاش سالم نیست،

ور ورا یا یه ور یه ور معنیش اینه که کسی پشت کرده به آشناها که نبیننش
توک پا (آهسته و رو انگشتی راه رفتن)
چران چران بشین

لنگان بشین
واز واز راه بشین
بچه ای که تو شلوارش خرابکاری میکنه یه اسم داره
یا کسی که چورش دره دی اوره حالی نی چتو میشو برسه دستشویی
بپر و بوزک
لُک دو: بین تند رفتن و راه رفتم: ایچین ماراتن
غلطت بزین
مَلَق بزین
هاله بزین
فُرار همون فرار کردن هست
سر سوم بشین یعنی بتاخت رفتن با عجله
تیش داشتن یعنی عجله داشتن
لی لی
البته نشستن هم حالت ها داره
مثلا چوک سر و ....
البته کسی که با کسی قهره تو راه رفتن تو برخورد یه اصطلاح داره یخورده بده
کین تُوُ
واز بزی یعنی یهو شتاب دویدن گرفت
به دو قسمت تقسیم میشه: راه رفتن انسان   و   راه رفتن حیوان

 

 

و انواع نشستن:

نشستن جزو حالت سکون راه رفتن هست
مثل ایست، پا سر، چوک سر، لَم هادا، باخوت، یه پایی سر بیَستا، کولی سر
کولی هادین یعنی سواری دادن
گورده ای سر، گورده به پشت میگن
نهیب برای بلند شدن اخر مهمانی مثلا مردک زنک را میگو زنک پایست بشیم خانه باخوسیم شما رِ چندی حرف دره



این متن با صدای آقای فرشید فلاحی تقدیم به شما دریافت کنید
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۱
درجی طالقانی

طالقانیانی خُجیره غذاهان

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۶ ب.ظ


انواع آش شامل: بلغور آش، کَشک آش، دو آش (دوکَجیز)، کلم آش، کنگر آش، وَچانی دندان کشان آش (آش دندونی)، تِلی آش (تِلیارد): یه جور ماش بَ آردش میکردن با آردش آش درست می کردن، جَرَند آش مخصوص پراچان: جرند یک نوع سبزی تلخه، تُرش آش (آش زرشک یا سُج-قره قوروت آش یا آش آلوچه)، آش کدو حلوایی، صورتی آش (آش لبو چغندر)



انواع سبزی پلو شامل: آتُک پلُو  (والک پلو)، شوُرُک پُلِو، سیابُن پلو (سیابن نوعی سبزی کوهی)، سبزی باغی پلو




غذاهای تریدی: آبگوشت، تاس کباب، خوراک، کَلّه پاچَه، اوُ پیاز (پیاز اِوُ یا اشکنه)، کشک او (کاله جوشیخنی (شبیه آبگوشت اما میانش حبوبات دِنی)، شیر تریت، شیرپَت، گورماست (شیر و ماست و نون)، آبه دوغ، حرش (آقوز گاو تازه بزاست)




پلوها: آلبالوپِلو، لوبیا پِلو، کلم پِلو، اَرشته (رشته خالی) و رشته پِلو، بلغور پِلو، کله پلو (کله پاچه رو میریزن تو برنج بار میزارن)، اُجاره (هویج) پِلو، لَخ و لوخ پلو (پلویی که توش همه چی میریزن مثل کلم و هویج و اسفناج)، مَرجو (عدس) پِلو، قورمُزه پِلو (لوبیا پلو یا استامبولی پلوسیب زمینى پلو با ماستى همراه.       



غذاهای نونی: پنیربیج، بَپُته تَرَه، گزنه تره، ترشه تره، سیب زمینی برشته یا همون سیب زینی حلوا (سیب زمینی پیاز داغ، دوپیازه)، کوکو  کدوحلوایی، کوکو گزنه، کوکو وارنگو (کوکوی گل ریواس)، قورمه با تخم مرغ، زیره با تخم مرغ، کچور (کشمش سرخ کرده با تخم مرغ، یتیمچَه، زیراجوش (زیره و تخم مرغ و عسل)، تراقلیه (پیاز سرخ میکُردُن میانُش تخم مرغ میزیَن، میخوردُنسیب زمینی پخته با تخم مرغ آب پز با شورِ پنیر قاطی میکُردُون با گوشکوب میکوبین میخوردُن       



پلوخورشتها: جوزه خوروش (سیا خوروش، فسنجان)، لوبیا خورشت، ریواس خورشت، کمانگوشت خورشت (کمانگوش قلیه)، مرجو خورشت، کلم خورشت، کَنگر خورشت، قلیه (کوبیده آبگوشت و پیاز داغ میکنن، آب میریزن میشه خورشت)   


   

سایر خوراکها: شیر برنج، حلیم، آروشه یا آرشو (تخم مرغ آرد روغن عسل)، بوربنی (سیب زمینی زیر آتشتوک حلوا (بجای روغن یا کره، خامه فراوان میریزن)





طالقانیانی کباب: گوسفنده درسته خورد میکردن، دمیکردن پوستشی میان، تنور میان هامینان با دمبش پوستشی میان میپت






لازم به ذکر است که خوراک طالقانیان، به غذاهای ذکر شده محدود نمی گردد و این خوراکها، تنها بخشی از غذاهای متنوع و خوشمزه دیار طالقان است.


فایل صوتی این متن، با صدای استاد فرشید فلاحی تقدیمتان

دریافت کنید




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۶
درجی طالقانی

اصطلاحات خانه ها و معماری طالقانی

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۵ ب.ظ


بنوره،   سنگ چین،   دیفال،   ستون،   تیربند،   نکاس،   درجی،   ناچولوک،   اندود،   گل کار،   ایوان درست کردن،   هیزم دان،   تنورستان،

لکومبر

پستو،   پسینه،   طاقچه،   لتازه،   گوربا راه،   دروازه،   کولون،   زنانه کوبه،   مردانه کوبه.

صوتهای زیر را دریافت کنید:

دریافت صوت اول                دریافت صوت دوم                 دریافت صوت سوم


عکسهایی از خانه های روستایی و معماری قدیمی طالقان






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۵
درجی طالقانی

محل قرار طالقانی عُشاق

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ

عشق

کوله ی نزدیکی یه مزرعه دره اوره میگوون رَزان
کو عشاق میشُن اونجه، خودشانی به دل خوش میبُن.
حلا یک اورازانی میخوا خودشانی رَزانه مای به معرفی کنه.

صوت اول (حسین دَره)   و    صوت دوم (هَندِوَر)   تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۱
درجی طالقانی

پاییز

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ب.ظ

باز هم پاییز بیومی و مُنو یاد دکت کو هیچوقت تی ئی همرا، خش خش کُنان بَـلگی سَر، قدم نِیزیَم...

یادُمه همین وقتان بَ

بَلگان، چانی نقل کو عاروسی سر دمیریجون، مینی سر میریت

دیر کُرده دی یِی،  

سنگ سرد بَ  

دستام یخ بزی،

نفسُم دی نگرانی دَ در نمیومی

اولین قرار و بی قراری و این همه تأخیر!
آن هم از آن عزیزی کو میشو تا نگار پیچکی سُفته دیوار گَرده...

غُرابان جوزداری سر، مینی همرا، چشم به راه بیَن

اَفتو پیچی سر دِ غروب میکُرد که توره باد بیومی اسپیداری بیخ گوش،
وز وزان بگوت:

نیمیا... دیشو خالُک دخترشو اویی بِ شیرینی باخوردین

دهانم تلخ گِردی،   

غرابان فریاد کُردُن،

درختان مینی کله ای دور، رقصشان بیگیت

اَمبا دیه سردُم نَبَه،

مینی چشمه چشمُ قُل قُل میزه،

راهی که تو ره مینی ب نیورد، تار میبی و غرابان خاموش گردی بیَن...

دلنوشته دخترک طالقانی
از قلم: سیده مریم قادری، #اورازان
تقدیم به سعیده عزیزم



دریافت فایل صوتی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۴
درجی طالقانی

سِنگ و کار بُردُش

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ب.ظ

ما هنوز که هنوزه سنگی همراه کله میزِنیم  چایی بَ
خودمانی چینه چینی، دیفال چینی
قدیما کیش تفنگی همراه چوچوک میزیم
سنگی همراه هفت سنگ و یقول دوقل وازی میکوردیم 

سنگ ومیگیتیم هامینایم خورجینین حاله ای میان تراز گرده نکِوَ  .
یُرد میساتیم سنگی همراه
اَر دیچی یَن
مرز دُرس کُردُنی به از سنگ استفاده میگردی
سامان هانان....   
قدیمان جوزَ باسنگ  اسیاب میکردن برا فسنجان، سنگ دسته همرا.
رود خانه ای میان دی سد میبستیم تابستانان بُتانیم شنا کنیم
سنگو مینگتیم دلمه ای سر وا نشو
پنیریی سر دی هامینایم هوا دل نشو
جوز و بادام و شیلانکی هسته دی سنگی  همراه میشکوستِیم
ملاوازی میکردیم هر نفر ده تا ای یادُش بخیر
قبرُستانی بَ هم   کاربرد داشت
سنگ هامینان قبلمه ایی سر بخارش در نوشو.
سنگی همراه مالان ومیگرداندیم
رب کو میپچین اونی میان چندتا کوچیک سنگ مینگَتون پولوق پولوق نکنه.
آقا جان آقایی کیتری دی سنگی بیخ دبه کُرکمری  رو برو. (کُرکَمَر نام مکانی در ارتفاعات روستای حسنجون)
سنگی کار بردن یکی این بو  کو بوکوبی سره خوری پسرکانی کله ای میان.
سنگ اهرُکی بَه خیلی کاربرد داشت.
کیسه رَ کوله پشتی می کُردُن بیخُش طُنافَ سنگی همرا بَند میاردُن.
دروازه ای مرزو سنگی همراه مشخص میکردُن واسه فوتبال جوانکان که ملوم نبه کی گل میگردی.
با سنگ قَلَت تو بازی میکردیم،
درجی چاهار گوشَه سنگ هامینایم باد مشمارَ نبُرَ،.
بهترین سنگان آنانین کو آدوم میخره مینگنه نومزدشی انگشتری میان .
بَندِ گاه درست مینُن با سی نو چاه ابتنی بَه.
اسبس باری میان دی خَیلی به کار میامه
مینگتیم کشکی پی بار میزان گرده.
ماشینی چرخ بیخ بنان. هرچند اون موقان خیلی ماشین دِنیبَ.
روخانه ای رد شدن زیر پامان سنگ هامینایم رد میگردِیم.اونو میگوتیم سنگِ واز
تُرازویی سِنگ دی دبَ.
سنگ لَحد،.
البته سنگ نمکً هم هسته
کارد تیز کردونی بَ
آسیو سنگ دی دبَ اکثر خانانی میان
سیا سنگ قُرمزَ سنگ سُو سنگ
سنگَ پا ،ایضا داس و گیل داس. کحَل سنگ،سنگ دَستَه،
کتری درنداشت سنگ هامینایم،
سنگِ لوکی سر هامینان باد نبره
بازی هَلن گیلیس سنگ میخواست،همان لی لی وازی بَ البته منی عمه خانم فاطُمه جان میگو بالیلی فرق داره این 6خانه داشت به صورت مستطیل،
بامبروسنگ دی دبَ گلی پشتبامانی سر.
سیر بوکوبستنی بَ از سنگ استفاده میگردی.
نُمازی مهرم صحرا سنگ ویمیگیتن (چندی دی مایی وچان نُماز خان بیَن)
دیزی سنگی. دی داریم
بعضیان شیطنت میکردن سنگ هامینان ورف گوله وسط، یاروی پیشانیه نشانه میگیتن. خدارحم میکُرد، من دی یادُمه  مدرسه ای میان یکی این کارو کرد نزدیک به چشم وچه کور گرده.
سنگ چخماق دی دبه اونیی همرا تش درست میکردُن.
رِنگرَزان سنگی همرا می موتاندُند الان میگن شمعِ شور.
بعضی گُرده سنگانَ دری پشت هامینایم در واز نگُرده،
سنگی همراه سرسنگ بن سنگ بازی میکردیم انگشتان دی سنگی همرا داغان میکردن اسمش هانابن سر سنگ بن سنگ دو طرف ده لُه میکرد لامسب تا سو ماه سیا به.اووووووف. درد داشت دُل غَش می کُرد. ما دی خیلی خُل بیم . اَخه این دی گردی وازی؟
یه قل دو قل سنگ. سنگی بیخ قایُم می کُردُن
سنگی همراه جوز بادام مشکُتیم،
گلاب ب روتان، سنگ مستراب دی جزو سنگانَ.
قبری سنگ دی بوگِیم حَلا که همرو بوگوتیم. دور از جان اینجایی وچان .
سنگی دیم می نُوشتُن خط میخی
یادش بخیر اورازانی قبرستان سنگ میخی دبَ
هرکیو بگوتوم منو مسخره کورد
تا بیامین بکندن و ببردون
البَت شمایی بَ بوگوُم سنگ قبر عربی دی دبه اونان دی بَکَند گردی.
طالقانین خط میخی هم مینبشتون قرمز رنگ بَ سنگانُش.
سنگانه پنیر خیکانی بیخ آرد کیسانی بیخ هامینان نَم وِنیگیرَه،
دیشی دیم دی هامینان تکان نوخوره البت الانا. اون موقعان ازین قرتی بازیان دِنی بَ
سنگی همراه دی کله میزیم تش میکردیم فکر کُنم اینو بگوتی بیَم. نی!؟
گربا راه دی یه سنگ داشت دبین گوش خورد کنن اونُ هامینان
ی یه سنگ دی دبَ تنوری سر مینگنن
اسمش لانه بَ.
سنگ با خود میبردن کینی بیخ هامینان
قدیمان سنگ داغ میکوردون هامینان پارچه ایی میان میذاشتون جایی که درد میکورد،
سرد جا دی میخوتن این کار ر میکردن.
مُنی عَمّنی وچان خیلی باکُلاس بیَن ، اون قدیمان دی  آجر هامینان بخاری ای سَر.
اون موقعان سنگ داغ مینگَتُن بادیه شیری میان شیرجوش میگوتون اونِ.
 اینی دی بوگیم بعد از سینو ( شنا کردن) سنگی سر میخوتُن گرم گَردُن،.
این دی امروزی روایت
خجیره علامت به همِتان
ممنونم از بهناز محمودان عزیز
ممنون از همه گردآورندگان در گروه تولید محتوای درجی


این متن با صدای آقای فرشید فلاحی تقدیم به شما   دریافت کنید

دریافت فایل با فرمت mp3


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۳۴
درجی طالقانی

طالقانی جَک و جانواران

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ


کرگ: مرغ                     گو: گاو                   کولی: بزغاله

وَره: بره گوسفند             میش: گوسفند ماده



کَل: بز اخته نشده           ورزو: گاو نر برا شخم زدن

مارچکول: مارمولک           تشی: خارپشت


چَپُش: بز دوساله            کشکروت، کشکریک: کلاغ زاغی
گورگودال: عقاب              گل خور و کپیش: آبدزدک



قرماچغول: سوسمار         بید: بید
زنگو: زنبور سیاه بزرگ با بال بنفش رنگ
گُشک: زنبور وحشی زرد رنگ
چمچه گلینک: بچه غورباقه دم دار
سیسوروت یا سیا سوروت: جیرجیرک
زَرُچ: کبک                     اوراز: جیرجیرک



رقصندک: آخوندک           گومگس: مگس بسیار بزرگ خونخوار
شال: شغال                 قُلاچ: کلاغ، غراب
سیاگوش: گربه وحشی
دال: لاشخور



خَرتُسنی: سوسک سیاه
توسک
کله: کهار بز نر
تلیسه: گاو ماده ی تا بحال نزاییده
سبزقبا: پرنده با بالهای رنگی
وش: بز نر بالغ اخته نشده در سن جفت گیری






کوکرگ: مرغ کوهی با پرواز کوتاه
کلاه کفن
کارتن: عنکبوت بزرک بت پاهای باریک و کشیده
لَل: پشه ی بسیار بزرگ
غُراب: کلاغ
اوسیکا: یه پرنده که بیشتر روی آب رودخانه یا جو می پره



فایل صوتی این متن، با صدای آقای پدرام سوداگری تقدیم به شما

دریافت کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۹
درجی طالقانی

این دوره ای یالان

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ

اگه قدیمیان مارو میگتن این دوره یی یالان خدایا دوووور کن، ما باید بگیم این دوره یی یالان خدایا دوووود کن
صغیر شش ماهش تُمان نگردیه اون سر میشو ننه شی سینه قُرت قُرت کُفتی بَ شیر میسوجه و حولیب کین شره کین شره میا اینور تبلت دست میره و ایمیل چک مینه.
تا چند سال پیشان که مایی ریش و سبیل تازه درومی بَ میهمانی که میگردی، عمو و دایی مارو مینشاندند زانویی سر و بعد از عوارضی بیگیتون در قالب ماچ و گاز و لیس و لیش خلاصه ماییب ده دقیقه قص تحریف میکوردون.
حالا مثلا قصه ارباب حلقه ها و چیمیدانوم اسپایدر من و این چیان نبه گوووو. خیلی عَنایت میکُردُن قصه آقاخان چاروادار و سگش ببری یا مَثَل خاطرات توهمی تحریف میکُردُن و دقیقا ما دی عین یک غوله وره با دهن باز و چُشمانی گٍو یی جور وُرق بزیه  محو و مسحور میگِردی یِ یم.صد رحمت و درود به شکارچیانی داستانان.یک نمونه شماییب تحریف مینوم که اگه خواستید شما دی یالانتانیب تحریف کنین.
البته در دوران بارداری.
چون این دوره یی یالان که بپرستون این دنیا و نزول اجلال کوردون همه ریالیست هستند و  این قصه هان رو نه باور مینون و نه سرشان در میشو.
حالا مایی قصه چی بَ؟
مایی دایی یا عمو مینشانست زانویی سر و قصه طالقان بشی ین در زمستانی سخت رو تحریف میکورد
که یک روز خِو دً راست گردی یم و هوس کوردوم بشوم طالقان گت ننه یی ور.آقا ننه رو دی هیچی نگُتُم که دروم میشوم.( آموزش استقلال)
بشی یم و منگلان همینکه ماشین د پیاد گردی یم بدی یم سه مُتر ورف دَرً.
دوتای این سقف خانه.
حالا ما دی سقف رو نگاه مینیم که یا خدااا.
مگه میبو؟
باوُر میکوردیم چون دوست داشتیم باوُر کنیم.آدومی فی حد نفسه  یک حس دارهَ که میخوا چیانی رو باور کنه که غیر طبیعیه.ماوراالطبیعیه.
راه کتیم ورفی دل بشی یِ یم سمت گوران.ورف شروع کورد ببارستون و هوا دی تاریک گردی بَ و ما دی تنها راهی پی هیچ کس دنبه.
ورفان مایی پایی بیخ خرت خرت صدا میکورد یهو صدا بیومی اون بوته پرسانی پشت یَک چی بدی یم منو نگاه دره دوتا قُرمُزه چوشم.بِدی یم گرگ دره یه خُرسی قایده.آفتاب دی بشی بَ و تاریک گردی بَ.بتوم خدایا چه نُم.اگه درشوم که منو میدراغانه.اگه نشوم گو باز مایی اشهد بخوانستیه یه.بتوم تنها راه اینه که بشوم ورفی میان یَک تُنل بزنم.هیچی خلاصه سریع ورفانو سوراخ کوردومو موشی جور بشی یم ورفی میان اون بیصحابه گرگی اعصاب دی خورد گردی بَ و اویی دوماق بسوت هی زوزه میکشی (آموزش سو رعال)
تونل بزی یم و بشی یم و بشی یم و کله مو ورفی دل جرروردوم بدی یم تعاونی پیش دروم.صدای سگان دی درومی و گرگ جرهت نیمیکورد بیا دهی میان
خلاصه تُنل د درومی یم و دِ بدو ننه لعیایی خانه.(آموزش حس غلط کردم)
ننه گو منو بدی شروع کورد مونی همرا دهوا که چبه بی اجازه خانه د درشی یِ ی.ولی بعدش مونی دیمانه ماچ کورد.اورو نگتوم که منو گرگ دمالا کوردیه.ننه بگت نهار باخوردی رو؟
من دی خجالت بکشی یم و بتوم آها ننه.باخوردوم.ننه بگُت بشو کرسی بیخ گرم دکو تا مُن بشوم گِوانی شیران و بدوشوم و وَگردوم.من دی دلشی یم کرسی بیخ و بتوم خا.( آموزش ادب)حالا من دی گسنه.یواشکی بشی یم پستویی میان بدی یم سه تا مرغانه رپی سر کتی و اونانو ویگیتوم و درنگتوم کُلاهمی میان و کلاه رو سر کوردوم تا ننه نِینه بعدش اون کنار دی یه قالب کَرَه دی بَ و اورو دی ویگیتوم که بشوم اویی همرا یه مرغانه بپچوم باخوروم همین موقع ننه یهو بیومی مون دی سریع بشی یم کرسی بیخ و کره رو دی لنگه پی یی میان قایم کوردوم.ننه یه لیوان شیر بیورد و باخوردوم و شروع کورد گپ بزی ین یهو ننه گفت پسر.بتوم ها؟؟ بگُت این چیه بویه تی یِ ی لنگه پی د در میا؟؟ خطا کوردی؟؟بتوم نه ننه.هیچی نیه.ننه بفهمست یک چی قایم کوردی یمه.کرسی بیخ که داغ بَ کره عِو گردی بَ.ننه لحاف رو پس بزی و بدی عوووووهاااا همه کره هان عِو گردیه و گند و کثافت همه لک و لا بیتیه.شروع کورد دهوا کوردون که آخه یتیم غول.مگه کره رو مینگنون کرسی یی بیخ؟
عصبانی گردی و یکی بزی مونی کله یی میان و یهو اون سه تا مرغانه دی بشکی و از سر و کله م مرغانه جیرومی و ننه دی تا مایی قیافه رو بدی خنده ش درومی.القصه بشی یم خودمو بشوردوم و ننه بگت چب دورو بگتی؟؟؟ خب میگتی منو گسنه یه یاد گیتوم  که همیشاک راستشو بگم و تا نگم منو گسنه یه که مونی پیش غذا نیمینگنون.ننه سفره پهن کورد و غذا بیورد و دلانا باخوردوم.
این مایی دورانی قصه گت تر گردی یم مثنوی میان داستان مردی رو بخوانستوم که سبیلانش رو چرب میکورد که مثل کباب باخوردوم و همیشه گسنه میمانست.یالش بیومی اورو لو بدا و همه بفهمستون و اورو غذا بدان و سیر گردی و این داستان خواستن بود.
تا نخواهی و نخوانی خدای را انتظار کُفت کاری رو دی نکن که تی ی ی پیش بنگنون.


نویسنده: حامد نجاری، گوران


درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۲۰.۱۱.۱۵ ۱۹:۵۸]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۳
درجی طالقانی