درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

سد طالقان

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۴۴ ب.ظ


سد طالقان

کشور:ایران
رودخانه:رود طالقان
محل:۱۳۵ کیلومتری شمال غرب تهران،
شهرستان طالقان، استان البرز
نوع سد:خاکی با هستهٔ رسی
ارتفاع از پی:۱۰۹ متر
طول تاج:۱٬۱۱۱ متر
تاریخ آغاز ساخت:۱۳۸۱
تاریخ ساخت:۱۳۸۵
حجم مخزن:۴۲۰ میلیون متر مکعب
مساحت دریاچه:۱۲ کیلومتر مربع

  کلیپ سد طالقان در یک نگاه (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۴۴
درجی طالقانی

میلاد امام جواد مبارک

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۱ ب.ظ

می دهد عیدی رضا (ع) بر شیعیان و دوستانش

جشنی از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب

میلاد با سعادت امام جوادالائمه مبارڪ باد💐
______________________________

شعر زیبای غنچه گل با صدای محمد رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۱
درجی طالقانی

چپاک 6: فلسفه مَزه و مُوزّه

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ق.ظ

ایمشو میخوام شماییب یک تفلسف بنگنوم .
شاید بگید مزه با موزّه چه فرق مینه؟
حتما فارسیش میگرده مزه و طالقانیش میگرده موزّه!
اما فرق مینه، خیلی هم فرق مینه.

حتما شنیدید که قدیمی آدومان خاطراتشانه تعریف مینون و مثلا میگن:
قِدیم جو کولاس میخوردیم آی موزّه میکورد!
قِدیم بالی نان میخوردیم آی موزّه میکورد!
قِدیم ترشی ارشتاش ننه بار مینگت، همه چی دمیکورد اون میان، آی موزّه میکورد!
قِدیم گور ماست میخوردیم، آی موزّه میکورد!
قِدیم میشی ی یم سنو و بعدش نان و پندیر دُره میزی ی یم، آی موزّه میکورد!
حیف که دیگه نیه...!

شما که در حال شنیدن این خاطرات هستید، ممکن هسه که با خودتان بگید: اگر یکی از این اقلام خیک وری رِ بشا پیدا کوردون، میتانین چنین تجربه موزّه کوردون را تجربه کنید.
یا افرادی که چنین خاطراتی رو تعریف مینون، گمان مینون اگه مثلاً یه زمینی سر جو و گندم بکارند و  برداشت محصول کنند و دسچالی همرا آردکنن و اون آردِ تر کنند و نان دبندون، دوباره میتانن تجربه اون موزه ها رو پیدا کنند.

اما به واقع اینطور نیست

اینجاست که فرق مزه و موزّه مشخص میبو.
مزه همان طعم هست
اما
موزّه، طعم نیست.
موزّه یه حال هسه.
حالی که از اون طعم، در جان آدم میشو و در زمان و مکان و حالت و سن و شرایط جسمی و روحی خاصی اتفاق میکوئه اسمش موزّه یه .

مثلاً شما در حالت عادی یَگ لیوان عو میخورید و چیز خاصی نیه.
اما تصور کنین چله تابستان و آفتاب تموزی بیخ از گوران راه کوعید  به سمت اورازان زیارت و از تشنگی لب و جانتان خشک گرده
وقتی برسی ی ین اورازان مَچّدی پیش، آب زلال چهار چُشمه شمایی پیش دره و  مشتتان رو عو پر مینین و یه قشنگ مشت دلی عو نوش جان مینید.
اون مشت دلی عو آی شماییب موزّه مینه...!
 
معنی موزّه اینه.
اون حال و کیف رو میگوعن موزّه
وگرنه عِو که همان عِو هسه
در مثال بالا اگه ما بشیم جو بکاریم و نان درست کنیم، دقیقاً همان مزه را خواهد داشت اما هرگز اون موزّه رو نخواهد داشت.

خاطرم هست که وقتی ننه یی خانه، همه یالان جمع میگردی یِیم و نهار پلو با فیسینجان میخوردیم، مایی ننه میگوت:
این نهار آی مونیب موزّه کورد...!
حال آنکه در تنهایی شب های طویل پاییز و زمستان، شاید پِنجاه بار همان پلو فیسینجان رو بیدون یالان میخورد و نه تنها موزه نمیکورد، که به ضرب و زور، گَل دِ جیر میکورد.

در دوران بچه گی اگه یه پَر لواشک مینگتن آدومی دست، آی موزه میکورد اما الان دی همان موزه رو مینه؟

در نگاه وسیع تر: موزه در حقیقت دوران هست!
موزه دوران کودکی، موزه دوران نوجوانی، موزه دوران جوانی، موزه دوران میانسالی و پیری

هر دوره یه موزه یی مینه، خوب و بدش رو کار نُدارم

اون جو کولاس که شماییب اِچانی موزه میکور،د اون دورانی شین به.
اون فعالیت و جانکنشانی دوره بَ که گُسنه تان میکورد
اون ننه دبه که با دست نازنینش شمایی دست نان مینگت
اون نان اون دوندان جوانی یا نوجوانی بیخ میشی
اون تنوری و تشی دل د درمیومی
اون دوره تاریخ، اون موزّه ر میکورد

چند سال پیشان طالقانی شیر رو بخرسیم و مایه بزی یِیم و ماست کوردیم و کیسه .
هرچی قاشک بزی یم باخوردوم، بدی یم بیصحاب اون موزه ر نمینه
پس چبه عازات وقتی یال بی یم و انگوشتی همرا کیسه یی ماستانه ناخنک میزی یم اچانی موزّه میکورد؟؟؟.

بتم گِو کو همان گِو هسه!
خر نگردیه گو!
واش و اسبس دی همانه!
گِویی پستانه دی پروتز نکوردیون گو!
همانه!
پس این بیصحاب چب اون موزّه ر نمینه؟؟؟

بنشتوم عقل کار بزی یم و تفلسف کوردوم و بفهموسوم
بعلی
مزه و موزّه فرق مینه.

اگه شما دی از اون دسته افرادی هستید که حسرت اون مزه ها رو میخورید، بدانید که همین الان اگه همه اون چیانه یه گته ایزاری دل شمایی پیش بنگنون، نه تنها که اون موزه رو نمینه، بلکه نمیتانین باخورین و اَلَک مینین.

البته اولش یقدی موزه مینه، اون هم موزه یادآوری خاطرات هسته
مثه یه عطر قدیمی که شما رو به دوران جوانتر بودنتان میبره

خودمان دی نمیدانیم
ما حسرت مزه نداریم
ما حسرت اون موزه رو داریم
همون حاله
همون کیفه
اما اشتباه مینیم که اون کیف رو برابر با نان جو و ترشی ارشتاش مِینیم
موزّه یی که در حلقه آخر، حسرت از گذر عمر هست و جوانی و دوندانانی که بیخش اون مزه هان، موزه میکورد

آها عزیز جان... حسرت ما حسرت دوران است!


✍🏻 به قلم: حامد نجاری #گوران
🎤 با صدای: سیده مریم قادری #اورازان   دریافت کنید (دانلود)


https://t.me/TaleghaniDarji
موزّه های فراموش نشدنی خاطرات 👆🏻👆🏻👆🏻

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۴۰
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: دُنبلید

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ق.ظ


دنبلید یکی از بزرگترین روستاهای طالقان است، که در فاصله 12 کیلومتری شمال غرب شهر طالقان، در مجاورت روستاهای آردکان، آرتون و حسنجون و در موقعیت جغرافیایی 36درجه و12دقیقه و37.1 ثانیه عرض جغرافیایی و 50درجه و42دقیقه و38.7ثانیه طول جغرافیایی و ارتفاع 2114 متری سطح دریا واقع شده است.
دلایل نامگذاری دنبلید بسیار است، یکی اینکه گفته اند چون از بالای کوه به شکل اردک دیده میشود و به زبان محلی، به اردک دُمبلی میگفتند، این اسم به آن اطلاق شده است.
دوم اینکه چون در زمان جنگ جهانی تنها راه ارتباطی به شمال کشور بوده، برای عبور از آن بلیط ارائه میشد، به دم بلیط معروف که بعدها دمبلیط یا دنبلید نامیده شد.
سوم اینکه انتهای ده، تپه قطع میشود، به همین دلیل به آن دم بریده یا دم برید و درنهایت دنبلید گفته اند.
از میان این سه وجه تسمیه، مورد اول، مقبولتر و به یقین نزدیکتر است.
در گذشته این روستای بزرگ، بسیار سرسبز و آباد بوده ولی به دلیل ساخت و سازهای زیاد، بیشتر باغها به خانه های مسکونی تبدیل شده واز آن همه درخت و سرسبزی، کمتر اثری باقی مانده است.
آب این روستا از چند چشمه که دورترین آنها در سفیداب و سیف بنه قرار دارند، تامین میشود اماچشمه های دیلمان و جیرباغ، درداخل ده، هم تأمین کننده ی آب اهالی هستند.
قدمت بعضی از خانه های ده، به دوره ی قاجار و قبل از آن میرسد از جمله منزل انیس خانم، خواهر دکتر حشمت، یار و همراه میرزاکوچک خان و منزل مسکونی مرحوم عبادالله عطایی که به همان صورت حفظ ونگهداری می شوند.
دنبلید هم مانند دیگر روستاهای طالقان، شهدای بزرگی را برای آبادی و آزادی ایران عزیز تقدیم کرده است .
دانشمندان بسیاری هم دراین روستا پرورش یافته اند که بی شک جزء ارزشمندترین انسانهای عرصه ی علم و دانش ایران هستند که فقط به یک نام بسنده میکنم: دکتراسماعیل ذوقی که تلاش ایشان درکشف واکسن تب مالت کسب جوایز جهانی را به خود اختصاص داده است.
شاید بتوان گفت دنبلید، خود مهد علم ودانش بوده، و جزء معدود روستاهایی است که ازقدیم، معلم پرور و دارای دبیرستان می باشد که از روستاهای دیگر، برای کسب علم به آنجا روانه می شدند.کتاب عزیز و نگار، شاهکار عاشقانه خطه طالقان توسط مرحوم الله بداشت سردشتی، که یکی از شاعران و ادیبان دنبلیدی است به شعر درآمده و به چاپ رسیده است.
اطراف روستا جاهای تفریحی و دیدنی بسیاردارد ازجمله میاندشت که بسیارسرسبزوزیباست، یاه دره، جیرباغ، بندگاه، سیف بنه، مالخانی، نفت کمر، کوگهره، منداچال و... که هرکدام زیبای و جذابیت خاص خود را دارد.
اشتغال مردم این روستا، از طریق دامداری وکشاورزیست. بیشترین محصول باغات، گردو است که اگرچه در نوع بومی ریز و پوست کلفت است اما بسیارمرغوب وخوشمزه می باشد. دیگر محصولات: سیب و شلانک محلی است که آن هم بسیار خوشمزه و خوشرنگ می باشد.
در جیرباغِ این روستا، درخت گردویی با قدمت تقریبی چهارصد سال وجود دارد که بسیارگشن و پرشاخ و برگ وزیبا و پربار است.
فامیلی های شاخص دنبلید عبارتنداز: شجاعی، رضاخانی، صمیمی، ذوقی، سردشتی، فهیمی، شرافتی، وفایی، اشتیاقی و عطایی
از قدیم الایام، اهالی، با عبور از کوههای بلندِ پشتِ روستا، به شهسوار تردد داشتند و همین فاصله که معمولاً سه یا چهار روز طی طریق، در پی داشت، باعث مبادلات بازرگانی بین طالقان و شمال ایران، به خصوص شهسوار میشد و به همین دلیل، خیلی از اهالی، برای زندگی به آن دیار رفته و ساکن شمال شدند و هنوز با دنبلید مراوده و رابطه دارند.
درقدیم این روستا مرکز تجارت بوده وهنوز هم از دیگرروستاهای منطقه تجاری تر است. اهالی، نسبت به زمینهای آبا واجدادیشان حساس بوده وراضی به فروش آنها به غریبه نیستند اما به خاطر ازدواجهای غیربومی، غریبه های زیادی به این روستا آمده و رحل اقامت افکنده اند.
دنبلید در فصلهای بهار و تابستان بسیار پرجمعیت است (براساس سال 85، جمعیت آن ۷۶۶ نفر (۲۳۲خانوار) ‌است) اما مثل بقیه ی دهات در فصلهای سرد سال تعداد محدودی در آن ساکن هستند.
دنبلید روستایی تاریخی است و از آثار باستانی آن می توان به قبرستان تاریخی متعلق به سده های 4 و 5 (1100 سال پیش)، محوطه تاریخی مرغ استل مربوط به دوران اولیه اسلامی (1400 سال پیش)، غار کولی گردن تیخ چال (تیغ چال) (زاغه سنگی) و محوطه تاریخی خانه مالان مربوط به قرون 8 و 9 اشاره کرد.
در این مجال لازمست تا به وضعیت نابسامان جاده و کوچه های ده هم اشاره کنم. که با اینکه خانه ها و ویلاهای چندمیلیاردی در روستا ساخته شده، اما راه و جاده آن بسیارخراب و نابسامان است و برای آبادی و تعمیر، عزم همگانی میطلبد.

این دوبیتی بومی به عنوان حُسن ختام تقدیمتان می شود:
کبوتر بچه ای اور دوم از کوه
شاید از بچگی باما کند خو
ندانستم کبوتر بی وفا بو
پشتش بر ما کند رو به همان کوه

نویسنده متن: آزیتا عطایی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۳
درجی طالقانی

آب نیسان

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ق.ظ

خجیره همشهریانُم سُلام
این روزان که سرگرم جشن پنجه پیتک دریم، باران رحمت الهی دی می باره. حتماً راجع به اویِ نیسان، چیزهایی بشنوُستین. ایسه بهتره بدانید که از همین روزان، ماه نیسان شروع میبو و میتانید از بارشهای خُجیر پیش آمده دی نهایت استفاده ر کُنین و خودتانی بَه اویِ نیسان جمع کنین.
حلا برای آن دسته از عزیزانی که اطلاع کافی ندارُن، مطلب زیر را ارائه مینیم. باشد که مورد پسند و استفاده تان قرار گیره.
التماس دعای خیر همه ای بَه
      ☔️ ☔️ ☔️ ☔️ ☔️
💦 خواص آب نیسان
« نیسان » ماه هشتم از ماههای رومى است که از بیست و سوم فروردین شروع می‌‌شود و تا سى روز ادامه دارد (بنابراین قسمت عمده ماه نیسان، مقارن اردیبهشت ماه است و کمى از آن در آخر ماه فروردین قرار دارد).
از بعضى از روایات استفاده مى‌‌شود، بارانى که در این ماه از آسمان نازل مى‌‌گردد، خواص و آثار فراوانى دارد و اگر کسى مقدارى از آن را در ظرف پاکى جمع کند و سوره‌‌ها و دعاهاى زیر را بر آن بخواند، هر کس از آن آب بخورد، از بیمارى‌‌هاى گوناگون جسمانى و اخلاقى رهایى مى‌‌یابد و به قدرى در این روایت آثار و برکات، براى آن ذکر شده است که انسان در شگفتى فرو مى‌رود.
معروف ترین سند موجود درباره خواص آب نیسان، روایتی است که سید ابن طاووس(ره) در کتاب «زادالمعاد» دراین باره نوشته است. روایتی که در کتاب ارزشمند «مفاتیح الجنان» هم به آن اشاره شده و این طور شروع می شود:«روزى جمعى از اصحاب نشسته بودند،رسول خدا صلى اللّه علیه و آله وارد شد و به ایشان سلام کرد،و اصحاب جواب سلام ایشان را گفتند حضرت فرمودند:آیا مى‏خواهید دوایى را که جبرییل به من تعلیم داد که نیازمند دواى پزشکان نباشم به شما تعلیم دهم؟امیر المؤمنین علیه السّلام‏ و سلمان و دیگران پرسیدند آن دوا چیست؟»
و بعد پیامبر اسلام(ص)  چگونگی جمع آوری آب باران در ماه نیسان را به امام علی(ع) تعلیم فرمودند. براساس این روایت پیامبر اسلام(ص) درباره فواید آب نیسان هم ویژگی هایی از قول جبرئیل(ع) ذکر کردند. بعضی از این ویژگی ها به اختصار عبارتند از:

💧 شفای دردهای جسمی
💧درمان نازایی
💧درمان سردرد
💧درمان درد چشم با چکاندن قطره ای از آب نیسان به چشم
💧استحکام ریشه دندان ها
💧پیشگیری از سرماخوردگی و زکام
💧پیشگیری از بیماری های پوستی
💧اعتدال مزاج

ضمن این که پیامبر اسلام(ص) درابره آثار معنوی نوشیدن این آب نیز این طور فرموده اند:«پس جبرئیل گفت به حقّ خداوندى که تو را به راستى فرستاده هر که این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد حقّ تعالى دلش را مملوّ گرداند از نور و روشنى و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جارى گرداند و پر کند دل او را از فهم و بینائى و به او عطا کند از کرامتها آنچه به احدى از عالمیان عطا نکرده باشد و هزار مغفرت و هزار رحمت بر او بفرستد و غش و خیانت و غیبت و حسد و بَغْى و کبر و بخل و حرص و غضب را از دل او بردارد و از عداوت و دشمنى مردم و بدگوئى ایشان نجات یابد و موجب شفاء جمیع امراض او گردد.

 💦 آداب جمع آوری و نوشیدن آب نیسان
موقع بارش باران در این زمان(23 فروردین تا 23 اردیبهشت) ظرفی تمیز را زیر آسمان گذاشته تا آب باران جمع شود.
سپس هر یک از سوره‌‌ها یا دعاهای زیر را «هفتاد مرتبه» بر آن آب مى‌‌خوانید و بعد آب را می نوشید :
 ـ سوره «حمد»
ـ آیه الکرسى (طبق سند برخی روایات)
 ـ سوره «قل یا أیّها الکافرون»
 ـ سوره «سبّح اسم ربّک الاعلى»
 ـ سوره «قل أعوذ برب الفلق»
 ـ سوره «قل أعوذ بربّ النّاس»
 ـ سوره «قل هو اللّه أحد»
ـ سوره «قدر»
همچنین هر یک از ذکرهاى زیر را «هفتاد مرتبه» می‌‌خوانید:
 ـ «لا إله إلاّ اللّه»
 ـ «اللّه أکبر»
 ـ «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد»
 ـ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر»

💦 غسل کردن با همین آب نیز مفید می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۶
درجی طالقانی

مثل شماره 17

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۲ ق.ظ

📌 خود، خودی بهتره خود میدانه

یعنی هرکس صلاح و خوبی خودش رو بهتر از هر کس دیگه میداند.

معادل مثل فارسی: صلاح مملکت خویش، خسروان دانند.



با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۲
درجی طالقانی

قرارانمان...

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ

# دل نوشته ی از قدیمان
# بنوُشتُم بُمانَد یادگار
# شمس الله گورانی همان گورانی یال

💕 قرارانمان ...
چه طور مون اون همه فداکاریانته بُتانُم فراموش کنم یادته یک روز صحراسَران یک نفر خبر چین مارَه بِدیبه، مونی تمامه عزیزه کسانه فَش هادای که اگر خبر بَبِرد آقاتی به، یَنی یَنی ما باهم سروکاری نُداریم،عشق و عاشقی در کارنیه، اونی که  ماره بِدیَه اوره گول بزنی که من مزاحمت گردیمه توهم اصلا مونی به دُلُت نَسوت هرچی فَش و ناسزای طالقانی که کتاب لغتی میان دی پیدا نمیگردی به مون بیچاره بدای،راسُشَه بگو از ته دل گو نبه؟
اما بیخبر از اینکه مای همسایی دزدُپُسَرُک که مردمی دار و درخت د جوَر میشو،نمیدانم  صغیر کُجه دارپُشتان قَییم گِردیبَه فَشا نی که  مون بدابییِ ببُردی به  یکراست ننُمی دِسی دُل بِنگِتی به، اینجور رسم عاشقی و دوست بداشتنه؟ وقتی نُمازیَّه سَر بِشییَم خانه بدیم ننم سرش مینی همراه سنگینه، هرچی حرف میان میِوردم خدایا این چِبه با مون بد گِردیه؟ چون هروقت کار بدی میکوردم،ننمی اخلاق عوض میگردی و مینی همرا قاهر میکورد. مونَه مَحَلِّ سگ نمیدا اخلاقش اینجور به آدمه نگاه نمی کورد چون از دروغ خیلی بدُش میامه لال گِردییَم بعدها که با هم آشتی کوردیم میگو پسرجان مردمی دُتری پشت سر حرف میزنون. ای کاش الآن زنده به هرروز دو تا شَب پاتی مونی گوش بیخ می زی. این به مای رسمِ دوست داشتییَن وعاشق هم بییَن، چِبَه ماباید عشقمانه مخفی میکوردیم تا اون همه درد سر بکشیم. گرچه از دست خودم هم ناراحت میگردیم اما وقتی  قشنگ سُرخِوْ سُنجه دیمانته ،قد بلندته  که خیلی مشکل گشابه و با اون درازه دستانت شاخه هانه پیش میکِشی تا خوب سیف بُتانیم بچینیم  ارزش حرف باخوردن و قاهر گردیَنه نه فقط با  نَنُم داشت که هیچ اگه تمام فامیلای طالقان و تهران، شمال وجنوبیِ بِدرد باخور یا بدرد ناخوره  دوست و آشنا دی با مون بد میگردیَن و حرف نمی زیَن دَرُگْدَه
 تییِ چُشمانی قربان میگردیَم وقتی بورمَه میکوردی شَهروی روخانِی قایُدَه اشک چِشمانانِت دِ مییِومه انگار دَره لاه میا.
یادُت هَسَّه که بعد از مُدِتی سَرِوْ صدا بُخوابُس دوباره مادی دُزی دزی می شیِم صحرا سران روخانه پِی بعضی موقان دی تا یِه نَفرَه میدیِم خودمانه قَهیم میکوردیم چندی خوبُ خوب بَه.
یادُتَ یِه پاییزه روز نیمیدانُم کییِ زمین بَه سیب زیمینی دُرِوْدیم بِشییِم یِه خلوتُه جا دارانی دُل تَشا کنیم سیب زیمینیانه بَپُچیم کیبریت نُداشتیم بَگوتُم همینجه بِنیش تُکام ناخور. من مثل برق بشیم راهی سر یک اورزانی مردُک قاطری پی دبه چُپُق روشن میکورد اواِی کیبریت هاگیتَمِوٰ وَگردیَم چندی اون روز خوش بگذشت تَش دُرُس کُردیم سیب زیمینیان چَندی خوش مُزَّه به، اَمبا نمک نداشتیم گرچه خودُت دینیَی نمک ومزه بیی هزار بار از وُشته ی سرگُل نمک د مینی بَ با نمک تر بیی.چقد ناراحت گردیم تا بِشیی ِ اولین سیب زیمینی ره باخوری پوف ناکُردی داغ بَه تُکُت بَسوت اما وقتی همراه بییِم اصلا دردِ فراموش کوردی ولی من خیلی حالُم بیگیت گِردی. هی عجله داشتی بشیم بشیم میکوردی  میگوتی الآن ننم خواخورمه رایی کوردیه مینی پی. مَیْ دُمآغ دَ دُرِوٰردی.
راستی حِیف نَبَه اون وقتان٬ انگار گوخِو و رویا به.
یادمه بَگوتی پُسرُک بِشی به نَنُت رُ هم خبر بُدابَه، متوجه میگردیی ننه ها آدمی رازدار بییَن وداهانُشان قُرص به. دیگه اونجور مادران کم پیدا می بو. از این حرفان گوشمان پر به ما اَندی همدییِری خاطُرَ میخواستیم که بعضیان حسودی میکوردن.
یِه روز مُن خرسُوار بییَم توهم پِی سرُم٬ صحرا خلوت به بُخواستی مینی پِی سَر سُوار گِردی. خَرَه یِه کیشکاکَ بلندی وَر بُداشتُم٬ تا میخواستی سوآر گِردی صَحَب مرده جاخالی بُدا زمین باخوردی٬ زانوت چند روز درد و ورم داشت. چه قدر آن روز مون آن حیوان زبان بسته رَه با شوشْکْ بِزییَم خدا از سر گناهم بُگذَره. دوست بُداشتُن نباید آدُمَه بی رحم کُنه.
1395/01/26
ارسالی از نویسنده: شمس الله گورانی
با صدای: ابوالفضل یزدانی
ویرایش: سیده فاطمه میرتقی

این دلنوشته/خاطره ی زیبا با صدای ابوالفضل یزدانی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۰
درجی طالقانی

طالقانی هواشناسی

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ق.ظ

طــــالقانی   هواشنــــــــاسی
نوشته: حامد نجاری

 

قدیمان ایمروزی جور نَبـــه اداره هواشناسی و اخبــارهای موثق و سایت وُدُر دات کام و این چیـــان دباشه .
تجربه در طــول سالیان متمادی و نسل به نسل منتقل میگــِردی و در قالب ضرب المثــل های کوتاه ، سینه به سینه رد میگـَـنُس.
یکی از اون تجربیات در قالب هواشناسی بود که شرح آن خالی از لطف نیه
بدین مضمون :
اگر شُمبـــه هوا غضب کورد و ببارُست تا دوشومبه میباره
اگر تا دوشومبه دی بُبـــارُست و قطع نگِردی یقین تا جمعه دی میباره
اگر جمعه دی بُبارُست دیگه این لا خدا بدانه تا کی میخوا سرنگون بباره و قطع گرده .
البته این قانون که خودوم دی یک بار قِدیم تران تجربه صحت اون رو داشتم فقط برای زمانی هست که شروع بارندگی شومبه روز دکوعــــه..
دیگر اینکه این قانون صرفا طالقانی شین و این دوره که پدیده گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی ، کره زمینی بابا رو دروردیه بعید میدانم کارگر دکوعه.
این دوره یی سِگانی واق واق دی قِدیمی جور نیه ، عیسه وای به حال ابر و بـاد و بـاران.

ارسالی از: حامد نجـــاری، گوران

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۷
درجی طالقانی

مجموعه 3 عکسهای درجی

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ق.ظ

عکس از: ابوالفضل یزدانی، خسبان

سلام و صبحتان به خیر و شادی

پایستین امرو که تعطیله، یالانی همرا، بشین در و دشت.
اندی قشنگه و هوا دی عالیه، کلی خوش میگذرانین.
ان شاءالله که همیشاک روزگارتان شاد باشه
☘🌸 اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🌸☘
____________


ارسال عکس از: ستاره میرتقی، اورازان

اورازان بهشتی دیگر
____________


عکس از: مینا قادری، اورازان
(زنبق های وحشی البرز کوه)

سلام ای زادگاهم
سلام ای همشهری
سلام ای دوست
و سلام ای صبح زیبا
____________


عکس از: سیده فاطمه میرتقی

قوس قزح جاده پایین طالقان

____________


عکس از: ابوالفضل یزدانی، خسبان
سلام اهالی شهر مهربانی ها

صبحتان گرم و معطر و زیبا
امیدوارم بارقه های نور
امروزی خورشیدی جور
همیشه در آسمان زندگیتان  گل افشانی کنه


____________


عکس از: سعید سلطانیان،دیزان

دره آجیک - بهشت دره
____________


عکس از: سیدعباس افتخاری، پراچان

این لاله هانَه دیگروز، عمو عباس، ماییب از فشندی پشتی کوهان، نزدیک جاده جدید طالقانی بِچیه و برسانده. دستکت درد نُکنه مایی پراچانی عمو
____________


عکس: محمد آقابراری، وشته

ماه، تمثالی از چهره توست آقا
14 رجب و شب وفات عمه جانتان زینب و جمعه ای که بگذشت و دلهایی که همیشه بیقرار توست مهدی جان....
متن: سحر سیدعلیخانی، سنگبن

____________


کلمه سحرانگیز سلام چه قدرتی دارد برای تابش محبت

حس کرده اید که بیانش، چه خون گرمی، در رگ صبح میدواند؟

سلام را هدیه میکنم به تمامی اهالی صبح


____________

ارسال عکس از: سعید سلطانیان، دیزان

دیزان - تخته

____________

عکس از: کیشا بکان، گته ده
سلام خجیران، سلام طالقانی یان
سلام هر کجه دری صبحت بخیر، دست خدا تی پیسر

____________

عکس از: تیمور توکلی، (نویسنده کتاب دل گپی خودمانی اینجه طالقان)
اینجا طالقان: بهشت زمینی ما طالقانی ها

____________________________

عکس از: سعید سلطانیان، دیزان

دیار پر آرامش من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۰
درجی طالقانی

وطنم، طالقان را...

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ق.ظ

سلامی به خجیر همشهریان و عزیز همراهانمان


وطنم ٬ طالْقانْ را ...

می پرستم ز صداقت وطنم طالْقانْ را
می نویسم همه جا در کفنم طالْقانْ را

سرمه ی چشم کنم خاک پر از گوهر آن
می کنم جزء وجود و بدنم طالْقانْ را

می برم تا به ثریا همه آواز وطن
می کنم لفظ کلام و دهنم طالْقانْ را

بر سر دار و شب اول قبرم باشد
ذکر من یا رب و فریاد کنم طالْقانْ را

ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان
عکس: سحر سیدعلیخانی، سنگبن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۲۹
درجی طالقانی