صبح با نرگس و شقایق
سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۲۶ ق.ظ
تازه صُبح بیامی و شقایقی چُشمان باز گردی
نرگِسَک دی زُلفِشه شانه بِزی، چندی ناز گردی
چُنُسک از خندهی اَفتو، هاگیته تازه جانی گرم
بَشِ تا آن گَلاهان، با پَنبه ابر، دمساز گردی
پَرپَروک آهسته بَش تا چُشمهای وَر دیم بَشوره
اِسپی داری در نُماز با بلبلان همساز گردی
سلام، صبح و عاقبت به خیر عِزیزانِ درجی
وَگُردانی از یک شعر با شاعری ناشناس، مزیّن به عکسی از آقای کولیوند
سلام وب خوبی دارین . بنده هم تک بیت همراه با عکس نوشته کار می کنم خوشحال میشیم در خدمتتون باشیم.
چه کرده برق لبت با دلم؟ نمی دانم
همیشه کشته ی یک اتصال کوتاهم
همیشه زجر دشمن شادی آور نیست گاهی هم
دل یک گربه با مرگ سگی ولگرد می گیرد