صبح با نرگس و شقایق
تازه صُبح بیامی و شقایقی چُشمان باز گردی
نرگِسَک دی زُلفِشه شانه بِزی، چندی ناز گردی
چُنُسک از خندهی اَفتو، هاگیته تازه جانی گرم
بَشِ تا آن گَلاهان، با پَنبه ابر، دمساز گردی
پَرپَروک آهسته بَش تا چُشمهای وَر دیم بَشوره
اِسپی داری در نُماز با بلبلان همساز گردی
سلام، صبح و عاقبت به خیر عِزیزانِ درجی
وَگُردانی از یک شعر با شاعری ناشناس، مزیّن به عکسی از آقای کولیوند