سجده بر خاک بهشت، دشت سجاده ی من
🌿 سجده بر خاک بهشت...
دشت سجاده ی من 🌿
ایمروز بابامی همرا گپ میزی یَم از مال بُداشتن درطالقان، با آن شرایط خیلی سخت. از سختیهایی که این کوکتلانی میان بَکشییَن، گپ بزی. میگوت: پُسرجـــان تو هیچ میدانی این چشمه هانی سر، که امروزه گردیه محل خوشگذرانی یه عده، آن دی یه عده غریبه ی بی مراعات، با آن سروضعشان، که یه سری فرهنگ متاسفانه غلط وارد طالقان مینُن که اصلاً به مرام طالقان و طالقانی نمیخوره و بقولی دَر رقاصی دَرُن و زمین و زمانه کثیف مینُن، ما چندی این چشمانی خُنکه اویی همراه، وضو بیتیم، آن زمینانی سر، نُماز بخوانستیم. تک تک این چشمانی سر، ما نماز بخوانستیم. خیلیها با وجود اینکه مالی همراه بییَن، خسته بییَن، اما آنقد دلشان به خدا نزدیک بَه که حتی آن شرایط سختی میان، نمازشان ترک نمیگردی که هیچ، نُماز شب دی میخوانستن. روزه هانشانو میگیتُن حتی در تابُستانی که از گرما، جَهَندُم بَه.
ای کاش یه شرایطی بوجود بیا که طالقان، طالقان بمانه، خدای نکرده یه طوری نباشه که ما طالقانه فقط آب و هواشی واستان بخوایم، دی هیچ سرِسویی از آن فضای معنوی و دوست داشتنی نباشه.
یادگته آباآن وگته نَنان بخیر، نَنُم میگوت: پُسر، ما گو خودمانی دوره ره بگذرانی ییم، سختی زیاد بکشیییم اما راضی هستیم، ولی گمان نمینُم شما بتانین این صلح و صفایی که الان دَره، برقرار بُدارین. بیایم فکر کنیم بِینیم اگه درست بگوت، کمر همت دَوَندیم با همین دوستانمان در کانالهای طالقانی تلاشمانه شروع کنیم برای بُداشتنِ طالقانی با همآن فضای دوست داشتنی، به خواست و یاری خدا.
به قلم: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
این متن زیبا با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجاده ی من.
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ی سرو
من نمازم را، پی تکبیرة الاحرامِ علف می خوانم
پی قد قامتِ موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهربه شهر
حجر الاسود من روشنی باغچه است