درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصطلاحات» ثبت شده است

مفهوم غول در زبان‌های مختلف

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

«غول» موجودی است افسانه‌ای با جثه بزرگ و قدرت بدنی زیاد که دشمن انسان محسوب می‌شود. با نگاهِ واقعی‌تر، غول موجودی از جنس اجنه و جنیان است که در قابلیت‌هایِ فیزیکی از انسان برتر است اما قوه‌ی فکر، هوشمندی و ادراک انسانی بر او می‌چَربَد. 

در زبانِ فارسی صفتِ غول، به چیزی اطلاق می‌گردد که هیکل درشت و زور زیاد دارد و بعضاً خشن است. از اصطلاحات مرسوم در این زبان، «غولِ بی شاخ و دُم» و «غول بیابانی» است لذا این کلمه در فارسی، بارِ معناییِ ترس آوری با خود به همراه دارد.

حالا اگر یک آدمِ انگلیسی زبان، کلمه «غول» را بشنود، فی الفورِ یادِ آرزوهایش می‌افتد، چون این کلمه در ذهن او یادآور غولِ چراغِ آرزوهاست که با اینکه اصل افسانه آن از مشرق زمین است اما انگاری غربیان بیشتر باورش کرده و به آن پر و بال داده‌اند.

و اما مفهوم «غول» در طالقانی، لطیف‌تر شده و جنبه طنزآلود به خود گرفته است. اینجا دیگر آن غولِ بی شاخ و دمِ ترسناک در کار نیست و حتی قدرت برآورده کردن آرزوها نیز به فراموشی سپرده شده بلکه با یک موجودِ هالو، تنبل و ساده طرفیم که علیرغم هیکل درشت و تنومندش، کار زیادی از او برنمی‌آید. موجودی که به راحتی گول می‌خورد و اسباب خنده اطرافیان می‌شود. از این رو وقتی یک طالقانی به کسی می‌گوید غول! طرف نباید به این توهم بیفتد که از هیکل درشت او ترسیده یا چون غربی‌های خوش خیال، امید به جادوگری او بسته، بلکه باید بداند که در طالقانی، به آدمهای ساده لوح و بی فکر، صفت «غول» یا «غولیل» اطلاق می‌گردد. همینطور اصطلاح «غول غولی کردن» یعنی هالوواری زیستن و کارهای ساده لوحانه، از رویِ بی‌فکری کردن. به عبارت دیگر همان خُل خُلی کردن! است.

 

تهیه کننده متن و پوستر: سیده مریم قادری

نقاشی‌های کارتون از آقایان: رضا باقری شرف (طراح غولیل و غول بی شاخ و دم) و حامد بذرافکن (طراح غول جادو)

 

نظرات ارزشمند همراهان

آقای مهدی رضاخانی: ترکیباتی مثل «خدا غولی» و «دریا غولی» هم داریم. [که اشاره دارد به زیادی این غول بودن!] وقتی میگن: جوان نمرده دریا غولی، یعنی طرف به اندازه یک دریا غول می‌باشد. laugh

آقای شهرام صادقیان: ترکیب وُرِ غول هم داریم. [البته این ترکیب در بعضی روستاها به صورت «غولِ وِر» یا «غول و وُر» هم استفاده می‌شود.]

 

با تشکر فراوان از همراهی دوستان

منتظر دریافت نظرات شما در ذیل پُست‌ها هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۶
درجی طالقانی

واحد خوراک طالقانیان

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ق.ظ

 

طنز

 سوال امروز: واحد خوراک طالقانیان چیه؟
و اینک جواب دوستان همیشه حاضر در درجی....

 

1- یه چام ؟؟؟
مثال: یه چام باخوریم، بَعد بشیم کاری سَر.
2- سلام منی نظر کُفت باشه
مثال: چی کُفت کُردی؟
کیِی همراه کُفت کردی؟
چندی کُفت کرد؟
کُجه کُفت کرد؟
چیِی بِه کُفت کرد؟
کُفتُش گرده!

3-  واحد قلاب، یا قاشق
مثال: میگوتن یه قلاب چی دَکُن مالانی بَه یا یه قلاب عِو هَدین یا یه قاشق واش دَکُن وَرانی بَه یا یه قاشق عِو هدین.

4- یه مشت
مثال: بُدا راهنمایی کنم، واحد خوراک در طالقان که جنبه طنز دی داره، این لغت وقتی دَرون بشن مردمی باغ دستبرد بزنن دی استفاده میبو. میگواَن بیشیم اوشانی باغ، یه مشت گیلاسک بزنیم!

5- تُک!
مثال: یه تُک بِزی بَش.

6- خیک!
مثال: یه خیک از عزا دوروریم.

7- تا قُرت ناق!

مثال: اَندی باخور تا قُرت ناق.

8- ما کو میگیم یه اُشکم!
مثال: یه اُشکـُم سیر بوخوریم.

9-  تا لاب گردین!
مثال: چِندی باخوردیَم دروم لاب گردوم.

10-  تا وَزُرُستُن!!!
مثال: آن قدری باخوردیَم کو خیکم دَره وَزره.

باقی اهالی باصفای طالقان، شما چی میگین؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۷
درجی طالقانی

اصطلاحِ میانه خور کناره خُوس

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱ ق.ظ

دیدید بعضیا وقتِ خوشی و خوردن و بریز بپاش (از جیب دیگران) که میشه، تندی سر صحنه حاضرند و واسه خودشون میانداری می‌کنند اما همین که تَقّی به توقّی می‌خوره و زمان سختی و مشکلات یا کار کردن می‌رسه، دیگه نمی‌توانی اثری ازشون پیدا کنی؟

مثلاً اون عروسِ زیادی زرنگی که زودتر از همه میاد سر سفره، بالای مجلس می‌شینه و گُلِ غذا رو برای خودش می‌کشه و تا «قُورت» می‌خوره اما موقعِ ظرف شستن و جمع و جور کردن، غیبش می‌زنه و آخرشم می‌بینی یه گوشه‌ی دِنج واسه خودش پیدا کرده و خوابیده؟

برای این آدما دقیقاً یه مثل خیلی جالب در طالقانی هست که در وصفشون میگه:

آدم‌های میانه خور و کِناره خُوس

کسایی که همیشه به دنبال اینَند که بیفتند وسطِ بهره برداری‌ها (میانه خوری) و در عینِ حال، حاشیه‌ی امنی برای خودشون پیدا کنند که کسی کاری به کارشون نداشته باشه (کِناره خُوسی).

خلاصه که بَبه جان، میانه خور و کناره خُوس بودن، دور از انصاف و ادب و آدمی‌زادیه. و طولی نمی‌کشه که مردم اینها رو می‌شناسند و دیگه تحویلشون نمی‌گیرند و به دردِ تنهایی و طرد شدن، گرفتار خواهند شد. پس سعی کن همیشه محبتها رو جبران کنی و از هر دستی که می‌گیری به همون دست، پس بدی.

این طالقانی خوشگِلِ مَثَلِ دی یاد گیرین، به کارتان میا.

یا علی

 

یادداشت ادمین:

لطفاً برای شادی روح مادربزرگم خانم سیده خاور میرنوراللهی که گنجینه‌ای از مثل‌ها و اصطلاحات طالقانی در سینه داشت و به خوش قلبی و مهربان، مشهور بود و امروز سالگرد فوتشون هست، صلوات و فاتحه‌ای قرائت فرمایید.

ممنونم. جانتانی قربان، سرتان و عزیزانتان سلامت و ساق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۱
درجی طالقانی

دو ضرب المثل مرتبط با هم

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۱۳ ق.ظ

در طالقانی یک ضرب المثل داریم که می‌گوید:

کاهِلِ خَر منتظرِ چاشِّه

به معنای: خرِ کاهل (تنبل) منتظر شنیدن صدای چاش (هُش = فرمان ایست) است.

کاربرد: این مَثَل در مورد آدمهایی به کار می‌رود که تنبل و از زیرِ کار در رو هستند و منتظر یک بهانه تا کار را تعطیل کنند.

مثال: مایی کارگر دی، کاهِلِ خرِ منتظرِ چاشّه، کرونا رِ وَهانه کُردیه سُ ماهه نمیا کاری سَر.

معادل فارسی: ﺧﺮ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﻌﻄﻞ ﯾﮏ ﭼُﺶ/هُش ﺍﺳﺖ.

در ادامه این مثل، گاهی از یک مثلِ مشابه هم استفاده می‌شود که به طور غیرمستقیم اشاره به مثل اول دارد. آن مثل این است:

چـاشّه ناخوری!

به معنای: فرمان ایست نشنوی!

کاربرد: وقتی یک نفر در حالِ کار است، برای بازداشتن او از ترکِ کار، این مثل را به کار می‌برند. گاهی هم ذکر این مثل، در تمسخر نحوه‌ی کارکردن فرد است. چون به جدیت مشغول کار نیست و این پا آن پا می‌کند که کار تعطیل شود.

مثال:

بچه به مادر می‌گوید: ننه بِین همه مشقانمه دَروم بِنویسُم.

مادر: خا ایسه... بِپّا چاشـّه ناخوری!

معادل فارسی: چِشم نخوری! (خیلی جالبه که معادل فارسی این مثل، چشم خوردن است که از لحاظ تلفظی مشابه مثل طالقانی، چاشّه خوردن می‌باشد. یعنی دو کلمه با معنایی متفاوت و کاربردی یکسان.)

 

تصویر اصلی از: مهدی صادقی

طراحی برای ضرب المثل طالقانی و متن: سیده مریم قادری

گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۱۳
درجی طالقانی

ضرب المثلی برای خوشبختی

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۲ ب.ظ

 

این قشنگِ کُرگِ لانه بِینین، چه پنجره ای داره...  چه قُرمُزه پرده ای اوزان کُردیَن
آدُومی دل میخوا اینجه زندگی کنه!

 

حَلا حکمت آن مثل طالقانی ر درک مینُم که میگو:
            آدِمی دِل خوش بو             خِنِه ش کُرگِ لان بو

یعنی:
آدُومی خوشبختی به دلشی خوشیانه، نه به کَمّ و کِیفْ دارایی‌هانُش

دلتان خوش عزیزان

عکس از: خانم زهرا بیگدلی

 

نظر یک همشهری: آدُومی دُل خوش بو، سه تا زُن (کُرگ) دی میگیرَه! اینه عسک میگو!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۲
درجی طالقانی

اصطلاح بوورمِه (بُرمو)

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۴۶ ق.ظ

سلام دوستان، امروز می‌خواهیم راجع به یک کاری صحبت کنیم که خیلی از روستائیان انجام هامیدیَن و مختص قشر خاصی هم نی، مثلاً نمیشاست بگوتُن که فقط دامداران اینکارِ مینُن یا کشاورزان، بلکه این عمل به فراخور نیاز در بین خیلی از روستائیان و حتی برخی مشاغل شهری مرتبط با حیوانات انجام می‌گرده.

این عمل که اصلاح محلی اون «بورمه» کردنه بر روی حیوانات خانگی از قبیل اسب، خر، بزغاله چَپُش و سگ انجام میبو. بورمه کردن معادل اَخته و خَتنه کردن در فارسی هسته.

 

 

خیلیان این بورمه کردن رِ مذمت مینُن و خیلیان دی تشویق، هر شخص دی در مذمت یا تشویق دلایل خاص خودشانِ دارُن. اما به هر ترتیب این عمل، مرسومه و حتی در کلینیک‌های دامپزشکی این روزان، بسیاری از حیوانات خانگی ر عقیم و بورمه مینُن. در هر صورت ما در اینجا سعی نداریم تا از این عمل دفاع یا اونِ محکوم کنیم، بلکه هدف فقط دادن اطلاعات و توضیح درباره این اصطلاح هسته.

حالا بِی‌نیم که دلیل افراد برای بورمه کردن حیوانات چیه. یک باوری در بین مردم مرسومه که نیروی جنسی و جفت‌گیری، حیوانِ ضعیف مینه و چنانچه غریزه جنسی در حیوانی که هنوز جوانه از بین بشو، او قوی و توانمند می‌گرده و تمام قوه بدنیش مختص کار کردن میبو. ما نمی‌دانیم آیا از لحاظ پزشکی این باور تأییده یا رَد میبو. اما در مورد آدمی‌زاد، وقتی اَخته می‌گرده، چون نفسیات جنسی وجود نداره و به اصطلاح به فکر زن و فرزند نیَن، معمولاً وسوسه‌های مادی در ایشان اثرگذار نی و بهتر رویِ کارها و اهداف خودشان متمرکز میبُن. مثل فدائیان کیش باطنی پیرو حسن صباح، که تاریخ بنوشتیه به راحتی گول نمی‌خوردُن و چون به فکر زن و بچه نبیَن، دربست در خدمت کیش و اهداف خودشان، جانفشانی می‌کُردُن. البت تاریخ مملو از جانفشانی‌های افرادیه که با وجود اخته نبودن، باز هم بر سر آرمان‌های خود مردانه ایستادگی و ایثار کُردُن اما خب طرفداران اخته کُردُن با ذکر وقایع تاریخی زیادی که وسوسه‌های جنسی، بزرگانی را از دسترسی به اهداف خودشان، عاجز کُرده، در مقام دفاع از نظریه خود برمیان. به هرحال موضع ما همچنان اطلاع‌رسانی است و وارد بحث رد یا دفاع از این عمل نمی‌گردیم.

از طرفِ دیگه، حیوانِ سالم، در فصل‌های جفت گیری، سر به هوا میبو و بدِ بو مینه. مثلاً خران بهار فرار می‌کُردن، گوساله جانی‌گو نیمی‌گردی و بُز دی وُشِ بو میدا. اینها دلایل دیگه‌ای برای روستائیان بَ که حیواناتشانِ بورمه کُنُن.

بورمه کردن در واقع کشیدن و قطع بیضه جنس نر هسته که حیوان قدرت توانایی کارش بالا بشوأ و به قولی از سرکشی و نافرمانیش کم گرده. البته هامون طور که بگوتیم این عمل در مورد انسانها دی انجام می‌گردی. مثلاً در زمانهای دور، ایرانیان و رومیان این بلا ر سر برده‌هاشان میوردُن که هم نگهبانان و نیروی کار قوی داشته باشُن و هم نگهبانان حرمسراهاشان نظر سوئی به زنان دربار نوداشته باشُن و به اصطلاح «خواجگان حرمسرا» میگوتنشان.

بورمه کوردن فقط مختص جنس نَر نی و در بعضی اوقات، حیوانات ماده دی خَتنه می‌گردُن که بیشتر به هامون دلیل افزایش قدرت و جلوگیری از بوی بد و سرکشی آنان هسته. تجربه نشان بُدایه اخته کردن گاو نر سبب میبو رشد استخوانها زیاد و بدنِ گُِو حجیم گرده که به همین دلیل، وَرزوهایی که برای کار کشاورزی انتخاب می‌بُن، برای افزایش جثه و قدرت بدن و همچنین رام شدن اخته می‌گردُن. در مورد سگ دی میگن بعدِ بورمه عاقل میبو، آدم گیریشِ از دست هامیدی و فقط جک و جانور وحشی مثل روباه و گرگه مِیره.

روشهای بورمه کُردُن در حیوانات مختلف هسته. در روش سنتی، عمل غیر جراحی هسته که از پنس بوردیزو یا هامون گاز استفاده مینُن که به تناسب جثه حیوان گت و کیچیک میبو. یعنی برای حیوانات ریز جثه از پنس کوچکتر استفاده مینُن. نکته اینجاییه که سن حیوان در زمان اختگی پایین هسته (معمولاً 2 تا 4 هفتگی) و باید فرد واردی اقدام به این عمل نمایه که حیوانِ زجر هانُدا و خطر جانی دی نُداشته باشه.

 

پنس بوردیزو را در عکس زیر، سمت راست، مشاهده می‌کنید.

 

به هر حال، دلایل روستائیان برای این عمل هر چی هسته، در دین مبین اسلام، عملی ناپسند شمرده میبو و از جمله حقوق حیوانات بر گردن صاحبانشان، حق جفت‌گیری و تولید مثل هسته.

حلا کو زندگی روستایی به شکل قدیمی در حال انقراضه و رسمِ بورمه کوردُن دی در جامعه روستایی تقریباً بَکَت گردیه، اما این عمل همچنان در زندگی شهرنشینی نوین درخصوص حیوانات خانگی در حال انجامه و متأسفانه رو به رشده.

ما به شخصه خوشمان نمیا سر هیچ انسان و حیوانی این بلا بیا و مدافع حق زندگی طبیعی برای هر جانداری هستیم.

 

با تشکر از آقایان ابوالفضل یزدانی (خُسبانی یال)، محمدحسین رضایی (سنگبُنی یال) و سرکار خانم سیده فاطمه میرتقی (اورازانی یال)

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

 

نکته: بوورمِه با بُرمه به معنای گریه کردن، متفاوت است و با واوِ غلیظتری تلفظ می‌شود.

نکته دوم: در پایین طالقان، این کلمه به صورت بُرمو تلفظ می‌گردد. 

______________________

نظرات ارزشمند و تکمیل کننده این مطلب از دوستان طالقانی:

آقای شهرام صادقیان: البتَه «بُرمو کُردون» به لِحاظ تلفظی، صحیح ترَه که ویشتر جَهُت‌َ تک سُمیان نظیر اسب و الاغ اُستُفاده میگرده

و برای نشخوارکنندگان نظیر بز و گوسُند اُصطُلاحَ «بُکُتاندون» مرسومَه. بُهرحال خجیرَ مطلُب ب َ.

آقای مهدی رضاخانی: گوساله را من ندیدم که برمو کنند. در مورد الاغ هم اینکار رواج نداشت. بلکه به الاغ ماده معجونی میخوراندند که دچار سقط یا نازایی می‌شد.
بزغاله، بره و سگ را برمو می کردند و در مورد سگ خیلی همراه با خشونت بود. حیوان را لای در ورودی یا همان دروازه قرار می دادند و در بین فشار دو در، حیوان را نگه می داشتند تا این کار انجام گردد.

به هر حال در همه موارد با چاقو و غیر بهداشتی و سنتی بود. ولی کمتر دچار عفونت و عوارض می‌شد. گوشها و دم سگ را هم کوتاه می‌کردند.  در مورد سگ و بزغاله و بره اینکار بیشتر انجام می‌شد. چون بره و بزغاله علاوه بر اینکه در لاغری حیوان تأثیر داشت، موجب به هم خوردن نظم زاد و ولد گله می‌شد و آن تعداد از نر و کَل را که برای اینکار نگه می‌داشتند، از گله جدا و در زمان مناسب وارد گله می‌کردند تا فصل زاد و ولد در کنترل باشد.
سگ هم به علت اینکه سگ‌های ماده ولگرد بودند و سگ‌های گله به‌دنبال آنها از گله جدا می‌شدند، اینکار باعث می‌شد که سگ‌ها هم در کنترل چوپانان باشند و از گله جدا نشوند.

 

از این بزرگواران تشکر مینیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۴۶
درجی طالقانی

واژه زیبای اُسکُول

يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۵ ق.ظ

اُسـکُـول

این واژه هم اکنون در فارسی، با تلفظ اُسکُل به معنای احمق که نام پرنده‌ای هم می‌باشد، به کار می‌رود، اما وقتی یک طالقانی این واژه را استفاده می‌کند، معنایِ دیگری دارد.

در طالقان (و گویشهای البرزی) غار یا شکاف درون یک کوه را اُسکول Oskool می‌گویند. حتی روستایی در منطقه ولیانِ کرج با نام اُسکول دَره وجود دارد.

 

روستای اُسکول‌دره در کرج

منبع عکس: https://placesmap.net

 

اُسکول می‌تواند یک غار طبیعی یا به صورت پناهگاهی صخره‌ای در دل کوه که دست‌ساز انسانهاست، باشد. از جمله اُسکولهای طالقان می‌توان به اُسکول روستای سوهان و اُسکول روستای وشته اشاره نمود.

 

اُوسکول‌های مسدود شده روستای سوهان طالقان

منبع عکس: http://www.zeinali.ir/souhan.htm

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۸ ، ۰۹:۳۵
درجی طالقانی

 

گـَرُنِه بـُز، سَر چُشمه دَ اِوُ می‌خورَه

وقتی که بزی به بیماری گری مبتلا می‌شود معمولاً او را از گله جدا می‌کنند تا دیگر حیوانات را دچار بیماری نکند. اما گاهی این بز، چنان اعتماد به نفس و خودشیفتگی دارد که برای آب خوردن، به جای آنکه به انتهای جوب برود و به دور از دیگران باشد، سَرِ چشمه را انتخاب می‌کند. وقتی هم که از سرچشمه آب می‌خورَد، کل آب را آلوده و دیگران را بیمار خواهد کرد.

بنابراین این ضرب المثل برای افرادی به کار می‌رود که در عین نالایق بودن و مشکل داشتن، باز هم اعتماد به نفس بسیار زیادی دارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۰۹:۲۴
درجی طالقانی

خطِ چُنُس

سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۵۶ ق.ظ

 

سلام

هوا سرد گِردی (گَرِستی) اَمبا هَنو قشنگیانُش دَره

این قُرمُزه وَلگه بِینین، طبیعت اویی دور چُنُسی همرا خط بَکِشیه

راستی میدانین چُنُس یا چُنُسک چی هَسته؟

اینی سَر اَنگُشت بَزَن و بُخوان «چُنُس» کلیک

 

صُبحتان بخیر عِزیزانِ جان

 

 

معنی چُنُس یا چُنُسک: در روزهای سرد پاییز و زمستان، شبنمی که بر روی برگها، گیاهان و زمین می‌نشیند، یخ می‌زند و شکل زیبایی به طبیعت می‌دهد. انگار که همه چیز در زیر بلور نازکی از یخ پوشیده شده. به این شبنم یخ زده در گویش طالقان، چُنُس یا چُنُسک می‌گویند.

یه طالقانی مثل میگو: وَرفی آواز دَر شییَه، اَمبا چُنس پا رَ میسوجانه.

به این معنی که اسم کسی بد در رفته اما از کسی که اصلاً به ذهنت خطور نمیکنه، آسیب و بدی می‌بینی. کلیک

 

در عکس، شبنم یخ زده را روی چمن و پرچین شمشادها می‌بینید.

 

 

 

عکسها از: سیده مریم قادری #اورازان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۸ ، ۰۸:۵۶
درجی طالقانی

یورد کوهستانی

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۵۶ ب.ظ

شیردوشی در پناهِ یوردِ کوهستانی

 

عکس از: آقای ادیبی، دیزان طالقان

 

برای خواندن بیشتر در مورد «یـورد» اینجا رو کلیک کنید

طالقانی درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۸ ، ۱۳:۵۶
درجی طالقانی