آواز کوچه باغی
🎶
♡ هیچ میدانی قبلا عشاق، زیر پنجره و پای دیوار خانه ی معشوق می رفتند، آهنگ می نواختند و با سوز دل، آواز می خواندند...
شبـی کـه آواز نـی تــو شنیـدم
چــو آهـوی تشنـه پـی تـو دویـدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشـانـهای از نــی و نغمـه نـدیـدم
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
♫♫♫
♡ شبگردهای آوازه خوان کوچه های روزگار قدیم، هم نوای عشاق شب زنده دار بیدار که از غم عشق، چشمشان تر است، بودند.
یک دم از خیال من،
نمیروی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من
تا هستم من، اسیر کوی توام، به آرزوی توام
اگر تو را جویم، حدیث دل گویم، بگو کجایی
♫♫♫
♡ در ایران امروز، آواز کوچه باغی که عشاق در محله ی معشوق می خواندند، مثل تمام چیزهای قشنگ و اصیل دیگه، از یاد رفت...
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری
جای ما هم تو بخوان یک دو نوای غمگین...
✍ نوشته: سیده مریم قادری
این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.
عکس: مجید دربندسری
زخمه بگشا و دگر بار بزن پرده ی شور
تا که شوری فکنی در همه عالم به سرور
ای شهِ ناز دگر باره خرامی بنما
زخمه بر تار دل ما بزن و عقده گشا