حدود ۴۰۰ سال از پیدایش پدیدهای به نام قهوهخانه در ایران میگذرد و سالهای زیادی است که رسم دمکردن قهوه و قهوهنوشی در قهوهخانهها منسوخ و به جای آن نوشیدن چای معمول شده است.
در فرهنگهای لغت فارسی آمده: قهوه خانه محلی است برای نشستن، گفتگو کردن و نوشیدن چای (و نه قهوه!) و خوردن غذاهای ساده.
قهوه خانه، در دوران صفویه پدید آمد اما در دوره قاجار و پهلوی به اوج شکوفایی و رونق رسید و دیری نپایید که در هر شهر و روستا، کنار معابر، بازارها و حتی جادههای بین راهی، حضور خود را به رخ کشید. برخی، قهوه خانه را نخستین پدیده اجتماعی در جوامع شهری و روستایی میدانند که مردان را برای معاشرت و گپزنی به دور هم جمع میکرد. بله درست شنیدید: مردان و نه زنان، زیرا که رسم قهوه خانه رفتن، مختص مردان ایرانی بود و تاکنون نیز (جز در موارد نادر و استثنائی و به قصد صرف یک غذای ساده) زنان به قهوه خانه نمیروند.
البته رفتن به قهوهخانه فقط برای لمدادن روی تخت و نوشیدن چند استکان چای و زدن چند پُک قلیان یا چُپُق نبود بلکه قصد اصلی، همنشینی و همصحبتی با همشهریها و هممحلهایها و مطلع شدن از اخبار، همزمان با خوردن چای داغ و کشیدن قلیان بود.
قهوهخانهها هم برای سرگرم و مشغولکردن مشتریان خود، مجالس نقالی، سخنوری، تقلید و بازیگری، بازیهایی مانند «گنجفه»، «شطرنج»، «پیچاز»، «قاپ» و «تخته نرد» برپا میکردند. پس از ورود گرامافون، رادیو و تلویزیون در تهران و شهرهای بزرگ ایران، به تدریج وسایل صوتی و تصویری هم به قهوهخانهها راه پیدا کردند و به اسباب سرگرمی و تفریح قهوهخانهنشینان اضافه شد.
همچنین قهوهخانهها نقش پررنگی در برپایی مراسم و شعائر مذهبی داشتند و یکی از پایههای شکلدهنده تجمعات و دستهگردانیهای عزاداری مردم در جامعه شهری بودند. قهوهچیان در ایام عزاداری، قهوه خانه را سیاهپوش میکردند. به حرمت ماه مبارک رمضان، روزها قهوهخانهها را میبستند و موقع افطار باز میکردند و برنامهای برای سرگرم نگه داشتن مردم، بین افطار تا سحر ترتیب میدادند.
در دیگر ایام سال هم هم مجالس نقالی و شاهنامهخوانی بهراه بود. قهوهخانهروها که بیشترشان سواد و دانشی نداشتند، از زبان نقالان و داستانگزاران با تاریخ و ادبیات حماسی ایران و تاریخ تشیع و واقعه کربلا آشنا میشدند. رسم و شیوه شاهنامهخوانی و نقل داستانها در قهوهخانهها مکتبی شد برای انتقال فرهنگ و ادب ایران و آموزش رسم و آداب زندگی گذشتگان. سبک نقاشی قهوهخانهای نیز حاصل این حضور پررنگ در فرهنگ و هنر ایرانی است.
قهوهخانههای روستایی، در زمانی که استفاده از وسایل ارتباط جمعی، چون تلویزیون رواج نداشت و یا امکانات برق و آنتن هنوز به روستاها نرسیده بود، نقش مهمی در پُر کردن اوقات فراغت مردان روستا داشتند. مردان، هر روز، پس از ساعتها کار و تلاش روزانه و نیز در ایام بیکاری نیمه دوم سال، در قهوهخانه جمع شده و به گپ و گفت، تبادل نظر و اخبار، بازی و حتی داد و ستد میپرداختند.
قهوهخانههای بین راهی نیز مأمنی بود برای مسافران خسته یا درراه ماندگانی که آب و نانی طلب میکردند و گاهی که راهها به دلیل بارش برف و باران بسته میشد، جای خوابی امن و گرم برای ایشان مهیا میکرد.
اگر از پدران و مادران سالخورده و کهنسال بپرسید، حتماً خاطرات شیرینی از قهوهخانههای قدیمی در یاد دارند و از قهوهچیان با صفا و مهمان نواز، به نیکی یاد خواهند کرد.
علیرغم آنکه امروزه، با توسعه تکنولوژی و تغییر فرهنگ اجتماعی و سبک زندگی، نسل قهوهخانههای قدیمی آخرین نفسهای خود را میکشد اما در طالقان عزیز ما، همچنان چندتایی از این قهوهخانهها وجود دارند که چون ستارگانی در میان زرق و برق کافیشاپها و رستورانها، سوسویِ کم فروغ اما زیبای خود را دارند.
منابع: ایسنا، فرهنگ معین و با تشکر از آقای مهدی ویسانیان
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی