کینی سَری چُرت
کینی سَری چُرت به روایت تصویر
عامو جان خسته گَردی، راهی میان، اون سُکویی سر، یه کین سَری چورت بَزّی
عکس از: آقای سید امیر افتخاری (روستایِ اَوانَک طالقان)
با سپاس از کانال طالقانیها
کینی سَری چُرت به روایت تصویر
عامو جان خسته گَردی، راهی میان، اون سُکویی سر، یه کین سَری چورت بَزّی
عکس از: آقای سید امیر افتخاری (روستایِ اَوانَک طالقان)
با سپاس از کانال طالقانیها
نَنه وَچهشه ناز بُدا... بگوت: اِی تییِ انگور گیلِه چُشمانی قُربان!
وَچه بگوت: نَنه مُنه انگور!
ننه بگوت: خُبه خُبه.. شُلِ کین وهانه جو کُلاسه!
وَچه بگوت: نَنه مُنه کُلاس!
ننه بگوت: میزَنُم مُثلِ هَندِوانه دولاب گِردیا..!
وَچه بگوت: نَنه مُنه هَندِوانه!
نَنه چُوو رِ دَس گیت....
وَچه فُـرار.................!
متن از آقای مهدی رضاخانی (دُنبلید) - منتشر شده در کانال طالقانیها
طراحی پوستر از گروه تولید محتوای درجی
چشمه تروزان
چشمه تروزان که در مسیر صعود به قله سات قرارداد، معروف است که یکی از سردترین چشمههای منطقه طالقان میباشد. البته قله سات مسیرهای صعود مختلفی دارد و این چشمه در مسیر یکی از آنهاست.
آب این چشمه به قدری سرد هست که بیش از چند ثانیه نمیتوان دست را در آن غوطه ور کرد. از گذشته بومیها شرط داشتند که چه کسی تحمل جمع کردن ٧ سنگ ریزه از درون چشمه را در یک نوبت غوطه ور کردن دستانش دارد.
متن از: آقای سبحان زمانی (روستایِ سِگران)
عکس از: آقای علی محمودی (روستایِ کَرکَبود)
منبع: کانال طالقانیها
توضیحات درجی:
قله سات به ارتفاع 4،015 متر در منطقه طالقان واقع شده است و قلههای شاه البرز در شرق، سیالان در شمال و منطقه تخت سلیمان (عَلَم کوه) در غرب این قله قرار دارند. پوشش گیاهی این کوه شامل انواع درختان میوه در ابتدای مسیر و در طول راه، بوتههای گزنه و آویشن و کنار مسیر چشمه پونه و گیاهان وحشی است.
در ذکر پوشش جانوری آن میتوان به گرگ، شغال، خرس، روباه، خرگوش و برخی از انواع حشرات و خزندگان اشاره کرد.
این قله از مسیرهای مختلفی قابل صعود است که مهمترین مسیر آن از روستای کَرکَبود، گِزینان، بُزَج و نَویز میباشد.
روشهای طبخ این خورشت خوشمزه، فراوان است. میتوان آن را با گوشت، و یا بدون گوشت درست کرد. میتوان به آن گردو زد یا به همان عدس، بسنده کرد. در ادامه، دو روش پخت این خورشت را با شما در میان خواهیم گذاشت:
روش اول
پیاز نگینی را به همراه گوشت خورشتی، تفت داده و سرخ میکنیم. زردچوبه و کمی دارچین و فلفل به آن زده و با مقداری آب میپزیم. عدس را جداگانه پخته و همین که گوشت کاملاً پخت، به آن اضافه میکنیم. سیب زمینی را به دو صورت میتوان در این خورشت داشت. یکی به صورت نگینی درشت خورد شده که همراه گوشت و عدس در خورشت میپزد. یا اینکه به صورت خلالی سرخ کرده در هنگام سرو، روی خورشت ریخته میشود. به هر حال، بعد از یکی کردن عدس و گوشت، مقداری آلوخورشتی به آن اضافه میکنیم. در آخر کار هم، کمی آبغوره، نمک و رُب گوجه فرنگی تفت داده شده، به خورشت میافزاییم.
روش دوم
ابتدا عدس و گردوی سابیده شده و گوشت رو میگذاریم خوب بپزد و جا بیفتد. بعد پیاز را خُرد کرده و تفت میدهیم و به آن ادویه و فلفل و زردچوبه اضافه میکنیم و داخل خورشت میریزیم. سپس رُب آلو را اضافه کرده و اجازه میدهیم خورشت با حرارت ملایم بپزد. به مدت تقریبی دو ساعت. گوشت در این خورشت، سلیقهای است و میتوان بدون گوشت هم این غذا را درست کرد. در آخر کار، خورشت را با پلو سرو میکنیم. ترشی و سیرترشی خیلی با این غذا میچسبد. ضمناً سبزی خوردن دی یادت درنشو خجیر همشهری.
نوش جان
با سپاس از خانم زری مهرانی (اهل روستای مهران طالقان) و کانال طالقانیها
طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.
مواد لازم برای ۴ تا ۵ نفر:
طرز تهیه:
پیاز را رنده درشت کرده و در قابلمه روغن ریخته، تفت میدهیم. بعد گردوی چرخ شده را اضافه میکنیم و باز تفت میدهیم و زردچوبه و بعد یک لیوان آب اضافه میکنیم و هم میزنیم. سپس رب انار را ریخته و پس از هم زدن، روی حرارت کم قرار میدهیم تا به جوش آید. بعد نمک و یک لیوان دیگر آب اضافه میکنیم و شعله پخش کن گذاشته و گاهی هم میزنیم تا به روغن بیفتد. بعد بادمجان سرخ شده را روی خورشت میچینیم و از مایهی خورشت، روی بادمجانها میریزیم. گوجهها را از وسط برش داده و با کمی روغن سرخ میکنیم و روی خورشت میگذاریم و تا نیم ساعت دیگر به پخت ادامه میدهیم.
این خورشت از فسنجان غلیظتر است. درظرف کشیده و تزئین میکنیم.
نوش جان
با سپاس از خانم مرضیه سیفی (اهل روستای وِشته طالقان) و کانال طالقانیها
طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.
بچه بودم و تازه سواددار میشدم که خواهرم منو با دنیایِ خوندنیها آشنا کرد. اولش کتابهای قصه و شعر و بعد یک روز که از مدرسه به خونه اومد، برام یه مجله کوچولو گرفته بود به اسم «کیهان بچهها». از اون روز در کنارِ دنیای قشنگِ خوندنیها، پا به دنیایِ جذابِ «حل کردنیها» گذاشتم و شعر و قصه و جدول شد محبوبترین همبازیهای کودکیم. و لذتی عمیقی که در کامِ جانم نشست تا همین امروز باقیست. به همین خاطر، تا آخر عمر مدیون خواهرم، سرکار خانم مینا قادری هستم و از شما درخواست میکنم در دعاهایِ دمِ افطار و وقتِ سحرِ خودتون، ما رو یاد و شریکِ زمزمههایِ طلب سلامتی و عاقبت بخیری کنید.
ایسه با این مقدمه میشیم سرِ وقتِ مطلب اصلی که میخوام شماییبِ بِنویسُم اما آنِه دی خودُش یه کیشکه مقدمه داره! (باز کانالِ عَوُض مینُم و به فارسی میگوئَم همه رِ حالی گَرده).
یادم میاد ماه رمضون بود و «کیهان بچهها» به دست، لَمیده بودم و یکی از داستانهاشو میخوندم. داستان درمورد یه دختر بچه روستایی بود که بعدِ کلی دعا و نذر و نیاز، خدا بهش یه برادر داده بود و برادرشو خیلی دوست داشت. حالا تولد یک سالگی برادرش بود و دخترک میخواست به شیوه شهریها و اعیونها براش تولد بگیره. به همین خاطر همهی فامیل رو دعوت کرد اما تو روستای کوچیک و دور افتادهی اونها «کیک تولد» وجود نداشت و دخترک هم اصراااار که باید کیک تولد باشه. حتی رفت به تنها دُکـّان بقالی دِه و میخواست از این کیکهای صبحانه کارخونهای بخره که اونم نداشتند.
دخترک غصه دار و ناامید به خونه برگشت و اونقدر گریه کرد تا خوابش بُرد. عصر که از خواب بیدار شد، دید کلِ ده که فَک و فامیلشون بودند تو خونه جمعند و یِهو یادش افتاد که کیک ندارند اما رویِ چراغ والورشون یه سینی بزرگ «رنگینک» بود که مادرش درست کرده بود برای تولد. دخترک از خوشحالی بالا پایین پرید و به این ترتیب تولد برادرش به خوبی برگزار شد. بعد از تموم شدن متن اصلی داستان، اون زیر صفحه با یک فونت ریز نوشته بود: رنگینک= یک جور حلوایِ خرما که در جنوب کشور تهیه و مصرف میشه.
من هیچوقت «رنگینک» ندیده بودم و با این داستان و توضیح پانویسش فکر میکردم که یک چیزِ خیلی خوشمزه و رنگی رنگی باید باشه تا اینکه بعد از سالها که گذشت، فهمیدم رنگینک، یک چیزِ خیلی خوشمزه است ولی رنگی رنگی نیست.
خا.. حَلا میرسیم به دستورِ پختِ رنگینک
مواد لازم:
خرماها را شُسته و تو سبد میریزیم تا خشک بشَن. بعد هسته اونها رو گرفته و از وسط باز میکنیم و تویِ یک سینی به صورت پَخت شده، میچینیم. (تو سینی، پوسته خارجی خرما زیر و قسمت داخلیش رو باشه). بعد به اِزایِ هر ده تا دونه خرما، حدود سه یا چهار قاشق غذاخوری آرد لازم داریم. آرد رو الک کرده و تو تابه میریزیم و رویِ شعله ملایم، تَفت میدیم تا رنگش برگرده و طلایی-نخودی بشه. بعد روغن جامد یا کَره رو میریزیم و یک قدری هم روغن مایع اضافه میکنیم چون این حلوا، باید کمی شُل و کاچی مانند باشه. آرد رو تو روغن خوب سرخ میکنیم و اونقدر هَم میزنیم که یک دست بشه و فاقدِ آردِ گلوله شده باشه. آخرِ سر بهش هِلِ پودر شده و در صورت تمایل مقدار کمی شکر (ترجیحاً شکر قهوهای) و دارچین میزنیم. دقت کنید که اصلاً به شکر نیازی نیست و اگر حلوایِ خیلی شیرین دوست دارید، ازش استفاده کنید، اونم در حد نمک پاشیدن!
حالا حلوایِ شُل رو از رو اجاق برداشته و همونطور داغ داغ، رویِ خرماها میریزیم و با قاشق صاف میکنیم و روش، کنجد میپاشیم. یک لایهی خیلی نازک از حلوا رویِ خرماها رو بگیره کافیه. بعد، سینی رو داخل یخچال (حداقل یک ساعت) میذاریم و اجازه میدیم تا سفت و خنک بشه.
نکتهها:
میتونید خرماها رو هسته بگیرید و داخلش گردو بذارید و همونطور درسته، تو سینه بچینید و روش این حلوا رو بریزید. اینجوری شیکتر میشه ولی من طعم اون مدلی که یادتون دادم رو بیشتر میپسندم. راستی میزانِ آردِ حلوا رو میتونید کمی بیشتر هم کنید ولی به نظرم همون سه تا پنج قاشق به ازایِ هر ده خرما، کافی و عالیه.
من به یادِ اون خاطره کودکیم، رنگینکم رو با ترافلِ رنگی، تزئین کردم، ولی در اصل، تزئینش همون با کنجده.
نوشِ جانتون، دمِ افطار ما رو در دعاهای خیرتون شریک کنید.
سیده مریم قادری، اورازانی دتر
یالان (بچهها) جمع گردین میخوام براتان کالتوک حلوا بَپچُم.
اول از همه نازنینِ پولِ دِمینین جیفتان، میشید بقالی...
اوره یه نِهیب دی مینین که باباتو در میوروم اگه آلاشغال هادی یِ ی! بَتَرسانیدش خامه خوب هادیه!!
بعدش وِمیگِردین خانه. گازِ رِوشُن مینید ،خامه رو دِمینین تِوکُنی میان (ماهی تابه). شعله گازِ اندی جیر کشین تا آرام آرام و خیلیم خیلیم گرم گرده و روغنش درایه، بایس روغنِ پس هادیه.... اصل کار دی همان روغنه. اگه خدای ناکُردیه پس نُدا یعنی خامه ش بدرد باخور نیه و همان ماهی تابه ویگیرین بَبِرین بَکُتانین بقال مردُکی سر..!
بعدش که روغن پس بُدا آردِ دِمینین اویی سر و اِندی هم میدین تا خُجی سرخ گرده و بقولی بَر بَشت گرده و رنگش وگرده و قهوه ای طِوری. بعدش میخوا شهد رو قاطیش کنید. شهدی که مثل بقیه حلواهان با آب و شکر درست مینون، البته عسلی همرا دی میتانین درست کنین، عسلی همرا سُفت میبو اما آی قوه داره، اونه میخوا تازه عروس دامادان و زائو زُنُکان باخُرُن.
خلاصه که میتانین یه دانه مرغانه دی اویی سر اضافه کنین. سِلیقه ای یه. مرغانه دی سفت مینا.
خوب حالا دیگه مایی کالتوک حلوا آماده یه. صبرا کنین اذان گرده و باخورین و بگین حاموت جان دستکت درد نکنه، خدا توره بداره، خدا آقا ننه ته بداره، خدا زُنه یالته بداره، یکی مینگنی ده هزارتا ویگیری، خاکی سر دس بَکِشی طُلا گرده و هرچی میتانین مُنه دعا کنین
حقیقتاً عجب چیزی گردی، اگه به درد باخور دی نگردی به مُن هیچ مربوط دی نیه، خودوتان خوراب کوردین. اگه خوب گردی گو حتما منی گپانو خوب گوش گیتین.
چه خجیر گِردی چه نَگِردی اون بقال مردُکه محض احتیاط دوتا فاش هادی یِ ین، کنتور نُداره گو
باخورید، نوش جانتان
کالتوک حلوا پشت قباله طالقانی آشپزی یه، مگه میبو طالقانی آدوم کالتوک ناخوره؟؟؟ نیمیبو
کم باخورین ثقل سنگینتان نگرده، طاعات و عباداتتان قبول درگاه احدیت. ایفطاری سر مارو دی دعا کنین بلکم عاقبت بخیر گردیم.
حق نگهدارتان
نویسنده حامد نجاری، اهل آبادی گوران طالقان
عکس از: بانو مریم مومنی
این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است. با سپاس از بانو پروانه جوکار طالقانی
خبر خوش آن که الحمدلله طالقان جانمان در لیست شهرهای سفید بیماری کرونا قرار گرفت. بیشک بعد از لطف الهی، رعایت بهداشت و طرحهای فاصله گذاری اجتماعی و دستورالعملهای ستاد مقابله با کرونا و با همت مردم فهیم طالقان و همکاری نهادها و ارگانهای مسئول، در ایجاد و تثبیت این وضعیت، نقش عمدهای داشته و دارد. امید آن که بلاهای اینچنینی هرچه زودتر از کل کشور عزیزمان رخت بربسته و از صحنه گیتی به کل محو گردد.
در ادامه متنی را که در روزهای اوج بیماری کرونا توسط آقای حامد نجاری نوشته و در کانال طالقانیها منتشر شده است را میخوانیم. به نیت لبخند روی قشنگِ تُوکِتان.
چند روز پیش کاری سر دِبی یَم ولی بیکار. لعنة الله بر این ویروس منحوس یِزید صفت که همه دنیا کار و زندگی دِ بَکِتی ینه. از حق صُحب تا نُمازی مَغرُب دو تا مُشتر این دوکانی میان نمیا اقلکن دوتا فاحش هادیه آدومِ.
خلاصه، موباله دَس گیتوم و تلگرامه واز کُردُم. تقریباً هیچ گروه وکانال و در و دوجه ای دَنِبه که اسم این بیصحابه کورنا میانش نباشه. هر جایی دی دل میشی خبر بِزی ین اِندی مبتلا گِردی یَنه، اندی بَموردی ین، اندی میخوا هله رحمت خدا بشون. اندی زنده درشی یَن ولی هیچ معلوم نیه بعدا بخوا رحمت خدا بَشُن یا نَشُن و خلاصه اگه کورنا نکوشه این اخباران سُل باد دِمینگنه آدُمه میکوشه.
ای خدا جان، این کمونیسته ویروس بیصحاب کُجه دِ دریمی آخه؟!
بَتم بَشُم دنیای مجازی طالقان ببینم چه خبره؟ اول کانال طالقانیها، خجیره کاناله آخه، ادمینانُش همه مایی قِدیمه رفیقانُن، همه خجیره بَشورد دَشورده یالُن. البته یکی یَشان یقدی تور توری مینه گاهی وقتی ولی مایی عِزیزه رفیقه، بگذریم... خیلی اوشانه تعریف دی کنی مُندشان جَر میشو ایسه مایی سُلامه دی علیک نمیگیرون! وُلاااااا
القصه، کانالی میان بِدی یم یکی پیام مردمی بزیه که آقاجان، این طالقانی جاده رِ دَبِندین تا دیر نگردیه این ملعون ویروس اقلن طالقان نیا، طالقانی هوا سرده اکثرا دی پیر آدوم زیاده دَرِ و خلاصه یه مدیریتی گرده...
پیش خودم بگُتُم که باریکلا، حرف حساب بزی و بقولی پیشگیری همیشه درمان دِ بیهتره. از طرفی خیلی راحت دی میشا مدیریت کوردون. یه نیم باند جَعده ( جاده ) ویشتر نیه گو، کلاَ میخوا جاده ای دل راه بِشی بایس مواظب باشی دَس و پَرت نامحرمه که از روبرو میا وَرا نیگیره، البته یه چهار بانده جاده دی داریم منتها استفاده نمینیم. جزو میراث فرهنگی ملموس طالقانه. آنطور که ویل دورانت در تاریخ تمدن بَگُتیه کلنگ اولیه در دوران پارینه سنگی بِزیه گِردیه. بعدش در زمان اردشیر چهارم یقدی اوره هُموار کُردی ین بتانه چاپار اویی سر حرکت کنه نامه برسانه .حتی برای مدتی جزوی از جاده ابریشم بیه. مارکوپولو سفرنامه ای دل اشارتی به آن کوردیه. منظور اینکه اون چهار بانده جاده جزوی از میراث کهن طالقانه که طالقانی آدومان همیشه خِویی میان اون جاده د رفت و آمد میکوردی ین. اصلاً ضرب المثل داریم که میگو ایشالا پیر گردی رو ایشالا اون یکی طالقانی جاده ای سر بِشی و وَگِردی. حالا اینان به کنار، همشهریانی که درس تاریخ بُخوانسی ین بهتر میتانُن نظر هادی ین .
بعد از اینکه اون پیام مردمی رو بخوانسوم حقیقت خوشحال گردی یم.
ایضما کانالی دل خبر بزی ین که از طرف مسئولین طالقانی جاده تحت کنترل قرار بیگیت و جز افراد بومی که برای انجام کاری بِشی ین کسی نمیتانه تشریف بیوره طالقان .تازه اوشان دی باید تست هادین تب و لرز و قولنج نُداشتی باشُن. دواره پیامهای مردمی بزی ین کانالی دل:
برار جان، خواخور جان، شمایی بُلا مونی سر
ویروس شمایی خانه ای سند منگوله دار و شمایی سُجلِ نگا نمینه که طالقانی آدومید یا گیلانی آدوم؟! همانقدر من و شما میتانیم ناقل این بیصحاب ویروس باشیم که اون بابای غریبه که عمرش طالقانه ندیه، چه فرق مینه؟ چه فرق مینه ترک و بلوچ و لر باشیم یا طالقانی؟ هرکس بیرون د میخوا دلایه ممکنه ناقل باشه. اصلا ناقل دی نباشی هیچ بُلا دی نُداشتی باشی، این ورف و خُنُکی دل میخوا بِشی طالقان چه کنی؟ مال داری؟ قال داری ؟ یال داری؟ بنیش خانه تی دل آخه خانه ت آبادان. اندی درن طالقان مایی آقا ،مایی ننه ، پیر آدومون، خدای نکرده بخوا این ویروس طالقان فراگیر گرده حالا حالاها در نمیشو. طالقان سرده. کفیکون دو ماه گرمی ویشتر نداره گو، ایمسال دی گردیه خدایی ورف انداز. اندی کوچان ورف دَرِ نمیشا راه بِشی ین.
مُن دی میدانم شمایی دل تونگ هاییتیه، میخوا بشین خاکی سر، میخوا بشین خانه زندگی یتانه سر بزنین،میخوا بشین آقا ننه رو سر بزنین، اما وضعیت اُضطراریه ، همه باید باور کنیم که از یکسری خوشایند هامان باید بگذریم.
فکر میانبر بزی ین نباشیم، میخوا همدلی داشتی باشیم تا به امید خدا این مرض زهر ماری ردگرده.
بندگان خدا عوامل و نیروهای انتظامی و هلال احمر این ورف و سرمایی دل جاده ای سر خدمت مینون ماییبه، اوشانه اندی کوری هانِدین. عملا یک جنگی میان دَکِتیم ، موشک و خمپاره بیماری بر سر خانه سلامتی همه ماست، اونوقت دهوا دِریم خانه ای پرده صورتی باشه یا بنفش؟! این عادات و روند زندگی برای شرایط عادی تعریف گردیه نه این شرایط و بحران!!!
خدا همتانه بداره، خدا همتانی بلا بلی رو دور کنه، یقدی اتحاد و همدلی داشتی باشیم تا به امید خدا بتانیم این مرحله رو دی رد کنیم بشیم مرحله بعد!
نترسید خانه و ملک و سامانتان جاشی سر دَرِ فُرار نمینه، پا درنیوردیه.
مرحله بعدی فوران آتشفشان دماوند و برخورد شهاب سنگ و حمله موجودات هوشمند فضایی اَسه، باید بتانیم بشیم مرحله بعدی تا همگی باهم ببینیم فضایی یانی قیافه چطوره!!
خداوند پشت و پناه همه نازنین همشهری های طالقانی خودم
قابل توجه عِزیزان راهداری و ایست بازرسی اینکه شما دِ خیلی تعریف کُردُم یه پارتی وازی کنین بی یَلین مُن رد گَنوم بَشُم طالقان دُق مینوم بُ خدا!!!
نویسنده متن: آقای حامد نجاری (اهل روستایِ گورانِ طالقان)
یکی از غذاهای محلی و خیلی قدیمی طالقان که در روستاهای اورازان و اطراف وجود دارد و این روزها کمتر پخته میشود، اُجاره حلواست. البته حلوا بودن آن به این معنی نیست که شیرین و جزء شیرینیجات باشد. طالقانیها علاوه بر حلواهای شیرین، به بعضی غذاها که حالت پوره دارد، حلوا میگویند. مثلاً دوپیازه در طالقان به سیبزینی حلوا مشهور است. این اُجاره حلوا هم خوراکی پوره مانند است که با هویج درست میشود. (به هویج در طالقان، اُجاره میگویند.)
مواد لازم:
طرز تهیه:
ابتدا سیر را سرخ و عدس شسته شده را به آن اضافه میکنیم. همین که پخت، هویج یا زردک را خُرد و با کمی آب، به آن اضافه میکنیم. توجه کنید که زردک یا هویج باید بیشتر از عدس باشد.
بعد نمک و ادویهها را افزوده و در انتهای پخت، مواد را با گوشتکوب لِه میکنیم طوری که همه مواد با هم مخلوط شود. این غذا خیلی آب دار نیست.
بعد از کوبیدن، به مدت ۳ یا ۵ دقیقه روی گاز با شعله کم حرارت ببیند، بعد غذا آماده است. این غذا با نان خورده میشود، مثل املت و به خاطر سیر و هویج و عدس خیلی مقویست. قدیمیها کمی قورمه هم داخل این غذا میریختند. اصل این غذا با هویج محلی یا همان زردک پخته میشه.
نوش جان
با سپاس از خانم سهیلا کیان (اهل روستای گتهدِه طالقان) و کانال طالقانیها
طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.
دلا بنگر که اینجا طالقانست تجلیگاه و مهدِ عارفانست
بدیده چون عزیـزی و نگاری سراسر جایـگاهِ عاشقانست
فکنده دامنِ پرچینش البـرز چو مادر از برایش سایبانست
چنین بیحاصل از این بحر مگذر که بس گوهر به دامانش نهانست
به مستی جامِ شَهرودش سراسر زِ عُلیا تا به سُفلایش روانست
بهاران بلبلش از شوق و مستی زِ شب تا به سحرگه نغمهخوانست
به تابستان چنان خرم شود باغ که گوی روشه و باغِ جنانست
خزان آید ولیکن نی غمانگیز که شاد از رنگ و جشن گردکانست
زمستانست و برفش بر تنِ کوه چو رختی از حریر و پرنیانست
بیا زاهد که رازی با تو گویم بهشتی را که خواهی طالقانست
شاعر: آقای جعفر قواعد
عکس از: آقای سعید ملک کیانی
کانال طالقانیها