درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واژگان» ثبت شده است

قرابت گویش طبری و طالقانی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ب.ظ

آقای محمد برایمان نوشتند:

بنده عضو کانال درجی هستم. دیدم گویش طالقان خیلی به مازندرانی شباهت دارد. مخصوصاً گویش بایزرودی و ناریان و دیزان که به گویش شهرستان چالوس، به شدت نزدیکه. گویش چالوس، کلاردشت و عباس آباد، از نظر دستوری با گویش منطقه بالاطالقان یکی هست. مثلاً در چالوس می‌گویند: «درشومه». در بالاطالقان نیز: «درشُمه». یعنی: دارم می‌روم. حالا همین کلمه در تنکابن: «دره بوشوم»، در رامسر: «شادرم»، در شرق گیلان: «شو درم» و غرب گیلان: «شوندرم» و فومن: «شاندرم» تلفظ می‌شود که همگی به همان معناست.

جالب اینجاست که گویش چالوسی، از نظر واژگان و آوا تحتِ تأثیر گویش کُجور است ولی از نظر صرف و دستوری، با عباس آباد و کلاردشت، یکی است.

به نظر بنده، تعاملات فرهنگی بین این نواحی، باعث ایجاد قرابت و نزدیکی گویشی در طالقان و چالوس شده است.

 

عکس از: علی شفیعی

در ادامه «واژه نامه بزرگ تبری/طبری» را خدمت دوستانِ درجی، عرضه می‌دارم. (در کانال درجی قابل دریافت است.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۹
درجی طالقانی

مِهرُبان

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۹ ق.ظ

مُنِ حالی نمیبو تو مِهرُبانی یِی

یا مِهرُبانی تو

امبا اینه رو می‌دانُم که شما دوتاکان با هم یه قوم و خویشی دارین!

 

مِهرُبانانِ درجی، روزتان گرم و آرام

 

 

طالقانی‌ها بچه گربه رو با واژگان زیر نام می‌برند: گُربا لیله، گُر وَچه، گُرباک، پیچا کوته

عکس از: مهدی ویسانیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۹ ، ۰۸:۴۹
درجی طالقانی

صرفِ فعلِ بتوکانتُن

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ق.ظ

خانم مهری بهزادی از وشته نوشتند:

بتوکانتُم، بتوکانتی، بتوکانت

بتوکانتیم، بتوکانتین، بتوکانتُن!

 

در دَهوا (دعوا) دی این فعل صرف میبو!cheeky

 

فعلِ بتوکانتُن یا بتوکاندُن = کتک زدن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۷
درجی طالقانی

نوایِ خوشِ بـُـسّـواُستُن

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۰ ق.ظ

برخی واژگان، آهنگِ بخصوصی دارند

یک نغمه‌ی پنهان در پسِ آوای ظاهریِ تلفظ

آهنگِ یک خاطره

یک شوقِ به جا مانده از قدیم

یک دلخوشی کوچک

مثلاً «بـُـسّـواُستُن» که آهنگِ کوفتنِ سنگ بر لاکِ چوبی مادر را دارد

و بویِ خوشِ «جوزِ خورشتی» که پِی سَر می‌آید!

و رنگِ گرمِ دورِهمی‌های خویشانِ آشنا

 

این روزها کودکانمان از زبانِ مادری چه می‌دانند؟

عشق و شوقِ آمیخته با نوستالژی‌های دیارمان را درک نمی‌کنند!

جوزِ خورشت مادربزرگ را دوست ندارند!

با خویشان غریبه‌اند... سال تا سال، رنگِ صورتِ همچو ماهشان را نمی‌بینند!

 

حالا اگر تو هم مثل من، دل نگرانِ این زبان و فرهنگ رو به احتضاری!

و دغدغه از خود بیگانه شدنِ نسلمان را داری

یک بار دیگر به گویشِ مادری خود برگرد...

بیا اصلاً از صرفِ فعلِ «بـُـسّـواُستُن» شروع کنیم:

بُسّواُستُم، بُسّواُستی، بُسّواُست، بُسّواُستیم، بُسّواُستین، بُسّواُستُن...

نگو که خیالِ باطل می‌سّـُواُم، مُن این دیار و این زُوانِ جوزِ خورشتی جور خوش دارُم!

 

به قلم: سیمرغ

عکس از: عادله میر

بـُـسّـواُستُن = سابیدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۰۸:۴۰
درجی طالقانی

جوره یا چوره

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۴۶ ق.ظ

یک کلمه طالقانی: جورَه یا چورَه
که جمع آن می‌شود: جوران یا چوران

به معنایِ: جوجه، جوجه‌ها

 

 

ماشالله کُرگمان چندی جوره (جوجه) داره!

جوره رِ بیاردیه پیک نیک، آب و هواشان عَوُض گرده.
اِی امان الان بِدی چند تا گته جوره همسایه بیامیه وچانشی دانه رِ دَرَه میخوره.
عصبانی گردیه، پَرانشه پوش بُدایه که اونانه دُِندِک (نوک) بَزَنه که وَچانشی دانه رِ ناخوره.

 

متن تصویر از بانو مهری بهزادی (روستای وِشته)

با سپاس از بانو پروانه جوکار و آقای شهرام صادقیان

کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۱:۴۶
درجی طالقانی

اندر حکایتهای گپ من و ننه جان

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۴ ق.ظ

 

وقتی گَپِ تو با ننه‌جانت، ثابت مینه زُوانِ اینگیلیزی، تنها شعبه‌ کوچیکی از زُوانِ بین‌المللی طالُقانیه..!

در ادامه کشف ریشه طالُقانی کلماتی نظیر:

اَدمین: اونی که آدُمه به گروهان اَد مینه!

ناتریک: که هامون نات رینگِ یعنی انگُشتِت رِ گُرد ناکُن (اگه دقت کنین وقتِ ناتریک بِزیَن، انگوشت این شکلیه 👌 بعد باز میبو) و دیگر کلمات (که الان یادُم نمیا! 😁) )

ایسه الان های دی طالُقانی گِردی و طالُقان دوستانِ متعصب، با خیالِ راحت میتانُن از آن در گپانِ خود استفاده کنن.

 

تا های و هویِ بعدی، مُن بِشی‌یَم... 🚶‍♂

 

کار مشترکی از گروه طالقانی درجی و کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۹ ، ۰۸:۰۴
درجی طالقانی

اصطلاحی خاطره‌انگیز: مِچّی یا مِچّیل

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ق.ظ

خاطره اول:

جمعه روزی، صبحِ زود، با داد و قالِ ننه، خِو دِ راست گِردی‌یَم. ننه میگوت: پایستین هرچی رخت و لباسِ چِرک دارین بیورین، میخوام ماشین لباسشوییه روشُن کُنُم. یالان همگی رخت چِرکانشانه بیوردُن و ننه ماشینِ روشُن کُرد.

مُن دی کَله‌مه بَبوردُم پتویی بُن و دوواره خُوتّی‌یَم.

ساعت دَه بَ با نوازشِ دستانِ گرمی، چُشمانمه وا کُردُم. گَته ننه بَ که بیامی بِ خانُومان. خوشحالی دِ بَپُرُستُم و او دی مُنو دیما گیت و ماچ کُرد. همان دَم که او مُنو ناز آمیدا، ننه بیامی اتاقی میان و یِگهو، بِیدی اِی اَمان، دو تا تیکه از مینی رختان که کثیف بَ، جالباسی‌یی وَر کِتی.

فوری مینی سَر داد بَکشی و بگوت: ذلیل بمُرد، مگه نگوتُم چِرکِ لباسانه بیورین، ایسه اینانه چه کُنُم ماشینه بِزی یَم؟

بَعد تا خواست مُنه ویسگیل هاگیره، گته ننه اویی دستِ بُداشت و با خنده بگوت: عاروس جان، چبه اندی غضب مینی... حلا آن دو تیکه لباسه دِسی همرا بَشور... نَه اصلاً بنگن سبدِ رخت چِرکانی میان، بُدا مِچّی گَرده و تا هفته دیه، هِمین موقعان، کُلی لباس تیب جمع میبو تا باز ماشینته روشُن کُنی عزیزجان!

از آن به بعد، هرکی اولین لباسِ چرکِ در سبد خالی لباسان مینگَت با صدای بلند میگوت: ماشین لباسشویی بِ مِچّی بنگیَم!

mail   نقل خاطره از: بانو میرزکی (اهل روستایِ اورازان)

 

خاطره دوم:

اون قِدیمان که وَچّه بی‌اَم، یه روز بِشی‌اَم گَته ننه‌ای خانه. از آنجا که بسیار کنجکاو بی‌اَم (مدیونین فکر کُنین چیزِ دیگه‌ای بی‌یَم‌ها! فقط کُنجِ‌کاوی نه فُضولی!) بِشی‌اَم کُرگِ لانی سمت، بِدی‌یَم اوووو آخ جان، کُرگ، مُرغانه بُندایه.

با خوشحالی ویگیتمش و بِشی‌اَم ننمی سُراغ، بگوتم: ننه جان، کُرگ مُرغانه بُندایه!

بگوت: کو؟

بگوتم: اِی‌هان...

بگوت: کی تو رِ بگوت ویگیری... اون مِچّیل هسه، اونِ بُندامه کُرگ تلاش کنه مرغانه کنه...

ایسه مُن خُجالتی دِ هیچ نمی‌گُمblush، ننه قُرمُز از غضبangry و کُرگ دی با تعجبsurprise ما و مُرغانه رِ نُگا مینه...!

mail   نقل خاطره از: بانو مهری بهزادی (اهل روستایِ وِشته)
   منبع: کانال طالقانی‌ها

 

اصطلاح مِچّی یا مِچّیل:

در روستاها مرسوم است برای ترغیب مُرغ به تخم گذاشتن، یک تخم مرغ داخل لانه و جایِ تخم‌گذاری قرار می‌دهند تا مرغ با دیدن آن، تخم گذاری کند.

در اصل این اصطلاح برای همان تخم گذاری مرغهاست اما به هر چیز دیگری که موجبات جمع شدنِ مانندِ خود گردد، هم اصطلاحاً مِچیّ / مِچّیل گفته می‌شود.

 

گناهان هم مِچّیل دارند:

طبق کلام بزرگان، هرگز گناه نکردن، آسان‌تر است از توبه کردن و جبرانِ گناهانِ گذشته. تا وقتی که آدمی سراغ گناه و معصیت نرفته، می‌تواند سرنوشت خود را از آلودگی‌ها به دور نگه دارد. اما همین‌که اولین گناه را مرتکب شد، به سرعت در دامِ دیگر گناهان می‌افتد و تا به خود می‌آید می‌بیند که اِی دلِ غافل، کلی گناه و ناپاکی در کوله‌بار اعمال و سرنوشتش تلنبار شده است طوری‌که شاید رهایی از آنها بسیار سخت و جبرانشان غیرممکن باشد.

هِمینی واستان، گَته آقاجانم میگوت: حواستان باشه بَبه‌کانُم... گناهان دی مِچّیل دارُن!

 

mail   متن و گردآوری خاطرات از: سیمرغ

 

 

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۴۴
درجی طالقانی

بیو بیو کَج بِنیش و راست بگو

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۴۶ ق.ظ

اصطلاحِ کَج بِنیش و راست بگو

معنایِ آن واضح است: کج بشین اما راستش را بگو.

این مثل در ستایشِ راستگویی و ذکرِ عاقبت خوبِ صداقت داشتن، به کار می‌رود.

اما چرا کج نشستن؟

اولاً شاید به این خاطر که خیلی صاف و به اصطلاح سیخ نشستن، حالتِ معمول کسانی است که معذب و ناراحت هستند و طبق علم روانشناسی، نشانه‌ای از آدم دروغگو در گفتگو است.

دلیل دوم آن است که کج نشستن، اشاره به لمیدن و راحت نشستن دارد. یعنی راحتی و آسایش در راستگویی است. البته در راستگویی نیز رعایت شرط حکمت، دلیلِ عقل است. چون گفته‌اند:

جز راست، نباید گفت                 هر راست، نشاید گفت

خا حَلا بیو کَج بِنیش و راست بگو بِینُم درجی یی مطالبِ دوس داری؟

 

متن از: سیمرغ

گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۴۶
درجی طالقانی

تکمیل مطلب «کینی داسُتانان» با نظرات ارسالی دوستان:

به لطف و مرحمت و عنایت شما عزیزان همراه، تعدادی اصطلاح و مثل دیگر رو تقدیمتون می کنیم:

🔸 کین وار: ته زمین

🔸 کین سوگرک: کرم شبتاب

🔸 کینکی سر پینک بزن: خطاب به خیاطها یعنی پشت شلوار رو وصله بزن

 🔸کین تِـ‌‌ئو: کنایه از کسی که از امری سرپیچی میکند، مثلا میگویند فلانی کینتِـ‌‌و بززی.

🔸 قر کین: کسی که بر اثر سربالایی رفتن باسنش به سمت عقب کشیده شده.

🔸 کین تتله: نرمی نشیمنگاه.

🔸 کین کینا: عقب عقب رفتن و گاهی در اصطلاح به بر عکس موافقت عمومی حرف زدن و عمل کردن نیز گفته می شود.

🔸 سر کین بدوت: کیسه ای یا ظرفی که پلمپ شده باشد. سر و ته کیسه ی دوخته شده باشد.

🔸 تله کینه میزنه: بعد از خوردن میوه یا خوراکی که آخرش به تلخی می زند می گویند. مثلا این خیار، تله کینه میزنه.

🔸 پرسه کین: پشت بامهای قدیمی که پلکانی بود به پله پایینی که آفتاب گیر و از باد سرد ایمن بود، گفته می شد. همچنین به کناره کوپا هم اطلاق می گردد.

🔸 داسه کین: یعنی ته داس که اشاره دارد به فعلی. با پشت داس، ترکهای بامهای گلی را میکوبیدند تا از نفوذ باران به داخل خانه جلوگیری شود. گاهی هم در دعواها با داس کین به طرف مقابل ضربه میزدند.

🔸 گرد کین دار: این اصطلاح مربوط به درخت گردویی است که میوه اش کاملا گرد باشد.

🔸 پیر شنگ کینه: نوعی شنگ (سبزی) که غده مغذی دارد.

🔸مینی کینی کار نی: یعنی من از پسِ این کار برنمیام.

    yes با سپاس فراوان از آقایان: جناب علوی نیا از #خودکاوند و جناب فلاحی از #کولج

 

mailenlightenedmail


 کینی داستان سر دراز داره، الحمدلله با مشارکت فرهیختگان طالقانی، باز مطلب کاملتر میبو.

اصطلاحاتی که در ادامه می آید، توسط جناب آقای علی لطفی از #نویز برایمان ارسال شده است:

🔶 بخش اول_ عبارت هایی که در نویز بکار می رفت و به یادم مانده است:

🔸 کینه کر kine kar : آنچه پس از پخت و پز به ته دیگ می چسبد که البته باتهدیگ (پوشتی) که خوردنی است تفاوت دارد.

توضیح درجی: کریدن همان کندن ته مانده غذاست که به ظرف چسبیده است. البته معنای عام آن کندن سطح هر چیزی به وسیله دست، ناخن و یا وسایل کمکی دیگری است. مثلا کریدن پوست با ناخن... خیلیهامان یادمانه ننه مان میگوت: زخمتی سره نککر!

🔸 کین وری kine vari : رو به عقب راه رفتن. اصطلاحا معامله ای که سود در آن نیست و فروشنده از سر طعنه به خریدار سمج و ناخن خشک می گوید: می خواهی مال را مفت ببری.

🔸 کینی بیخ بنگتن kini bikh bangaten: چیزی را زیر پا نهادن و بر آن نشستن. همچنین کنایه از بی اعتنایی و اهمیت ندادن به چیزی. مثال: منی حرفه کینتی بیخ بنگتی؟

🔸 کین وزرس kin vazares: لفظا ماتحتی پاره شده معنی میدهد. اما کاربردش شبیه «کینش پاره گردی» هست. مثلاً کسی که در دعوا عربده می کشد و زیادی شلوغ  می کند، طرف روبرو می گوید: چه خبرته؟ چبه دری کینته ومیزرانی؟

🔸 داری کین dari kin: پای (زیر) درخت.

توضیح درجی: گفته بودیم کین به همراه هر کلمه ای بیاید به ته یا زیر آن کلمه اشاره دارد.

🔸 غیرت کین گیتن gheyrat kin giten : ِپایداری کردن و کوتاه نیامدن.

 

🔷 بخش دوم_ این اصطلاح ها را درکتاب «درآمدی بر گویش و فرهنگ طالقان» دیدم:

🔹 کین قر بدان(کین بچرخاندن) kin gher badan: قر دادن باسن، عمدا به کسی پشت کردن.

🔹 کین گرد kine gard: ته مانده ی خرمن.

🔹 کین مشتی moshti: رشوه، حق حساب، انعام بچه ها، و همچنین مشت در باسنی.

🔹 کین واز kine vaz: بالا نگهداشتن گاو آهن برای شخم زمینی که سفت است تا گاو آسیب نبیند.

🔹 کین وال val: پایین نگهداشتن گاوآهن در زمین خیس.

🔹 کینه kina: باقی مانده ی ریشه درخت یا ریشه ی گیاهان پیازدار.

🔹 پل کینه: پای پل، دم پل.

🔹 کینه بزین kina bazien: رشد پیاز و هویج و...

🔹 کینه بنی kine beni: نمد پاره، فرش کوچک، زیرپاانداز .

🔹 کینه پس بزین: جمع شدن آب پشت مانع و به عقب رفتن، همچنین پشیمانی از کاری.

🔹 کینه پس کینه پس: عقب عقب رفتن.
🔹 کینی گل kini gal: مزاحم، دست و پاگیر.

   yes با تشکر از جناب آقایان علی لطفی و ابوالفضل یزدانی

 

mailenlightenedmail

 

دو اصطلاح دیگر:

🔸 کینا کَت: نشست

🔸 کینا بَرد: از بین برد /هاپولی کرد/پس نداد

 

🍃🙏 با تشکر از خانم فاطمه پوررستگار و آقای فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۷
درجی طالقانی

دو اصطلاح کولی و کوری

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ق.ظ

تشابه و تفاوتی جالب در دو اصطلاح طالقانی

طالقانیان وقتی میخوان بگن که کسی به کسی دیگه، خیلی لطف می‌کنه یا یه جورایی زیادی بهش باج و بها می‌ده از اصطلاحِ «کـولی هادان» استفاده می‌کنند.

مثال: مَشتی شَهربانو دی خیلی عاروسِشه کولی هامیدیه!

یا:      چِندی این هَمسادتان دِ کولی هامیگیری زُن!!

به همین ترتیب وقتی بخوان بگن که کسی یه نفری رو خیلی اذیت می‌کنه، حرصشو درمیاره یا حسودیشه تحریک می‌کنه، از اصطلاحِ «کوری هادان» بهره می‌گیرند.

مثال: این جوان نَمُرد، یاری‌شه خیلی کوری هامیدیه!

یا:      مُنه اِندی کوری هاندین وَچه!

می‌بینید که این دو اصطلاح، در حالیکه از لحاظ تلفظی، شباهتی با هم دارند، در معنایِ لغوی دقیقاً متضاد هم هستند. حالا اگه بیشتر در بحرِ معنی این دو دقت کنیم می‌فهمیم که در اصل، هر دو کارِ «کولی هادان» و «کوری هادان» فعلی نادرست و خطاست. کولی هادانی که منجر به تربیتِ بد و عادتِ ناپسندِ «بار خود را بر دوش دیگری نهادن» میشه و کوری هادانی که ظلمی آشکار است و اذیت و آزار و نفرینِ مردم را در پی خواهد داشت.

ایسه شما رِ این آخر کاری نصیحت مینُم: هیشوَقت هیشکی رِ نه کولی هادی‌یِین و نه کوری!

 

  enlightenedبه قلم: سیده مریم قادری
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۴
درجی طالقانی