درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

شهدای طالقانی جنگ 12 روزه

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ

لاله‌های پرپر دشت وطن که در تجاوز اخیر رژیم کودک‌کش صهیونی به شهادت رسیدند.

 

 

شهیده سیده معصومه عظیمی فرزند پر افتخار روستای گزینان

که در حمله به ساختمان صدا و سیما به شهادت رسید.

--heart--

شهیده فاطمه صالحی فرزند پر افتخار روستای گوران

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید سید مجتبی معین‌پور فرزند پر افتخار روستای اورازان

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید دکتر صادق محمدیاری فرزند پر افتخار روستای مرجان

که در حملات وحشیانه رژیم صهیونی به شهادت رسید.

--heart--

شهید حسن ملاداودی فرزند پر افتخار روستای وشته

که در حملات وحشیانه رژیم صهیونی به شهادت رسید.

--heart--

شهید غلامرضا اوجانی فرزند پر افتخار روستای اوچان

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید علی جوادی‌پور فرزند پر افتخار روستای میراش، داماد سادات اورازان

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید سجاد ادیبی فرزند پر افتخار روستای دیزان

که در حملات وحشیانه رژیم صهیونی به شهادت رسید.

--heart--

شهید سیدمهدی سیدمیرزایی فرزند پر افتخار روستای گلیرد

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید سیدمحمدحسن سیدی فرزند پر افتخار روستای انگوران مرزن‌آباد (اصالتاً طالقانی)، نوه سادات اورازان

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

شهید اصغر نجاتی مهر فرزند پر افتخار روستای خودکاوند

که در حمله به سپاه کرج به شهادت رسید.

--heart--

پیام ادمین: لطفاً اگر شهید طالقانی دیگری می‌شناسید که در جنگ 12 روزه اخیر به شهادت رسیده، نام و عکس آن عزیز را برای من بفرستید. روح ما با یاد شهدامون شاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۴ ، ۰۹:۲۴
درجی طالقانی

زری جان مهرانی

چهارشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۹ ق.ظ

 

زریِ جانِ مهربان همیشه صبح را اینگونه آغاز می‌کرد: سلام صبح بخیر، لبخند فراموش نشه

حالا کجاست تا ببیند که لبخندها همگی به هق هق گریه‌های فراق تبدیل شده.

آری در نهایت غم و اندوه، پرکشیدن یاری از یارانِ طالقانی خویش را به سوگ می‌نشینیم.

بانو زری (زهرا) مهرانی، عزیزِ دل همیشه همراه و همیشه پُرمهر، بعد از تحمل یک دوره کوتاه بیماری، به دیدار حضرت معبود شتافت و ما را تا ابد در داغِ فقدان خویش باقی گذاشت.

این مصیبت را خدمت همسر فرهیخته ایشان جناب آقای ایوب مهرانی و فرزندانشان پوریا و پگاهِ عزیز تسلیت عرض نموده از درگاه الهی برایشان صبر و اجر و علو درجات مادر مکرمه را خواستاریم.

مراسم ترحیم این بانویِ مهربان، روز پنجشنبه پنجم مهرماه 1403 از ساعت 3 تا 4:30 در مسجد صاحب الزمان روستای مهران طالقان برگزار می‌شود.

 

 

پ.ن: رد مهربانیِ زری جان، پایِ نظرات برخی پستهای درجی هست. یادش همیشه گرامی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۳ ، ۰۷:۱۹
درجی طالقانی

دو نقل مشابه از بالاطالقان و پایین طالقان با موضوع «تمارُض»

  • نقل اول: نالُش

دیشب مادرم چغندر پخته آورد و جاتون خالی باخوردیم. مادرم گفت: زیاد نخور آزارت مینه. گفتم: خیالت راحت نالُش نیمیا. همینکه این رو گفتم خنده‌اش گرفت و یک ساعت داشت می‌خندید. حالا داستان این نالش چیه؟ بشنویم:

زمان قدیم طالقانی میان یه پیرمردی دَبَ که خیلی جُهود هم بَه، یعنی ترسو. این بنده خدا آفتاوه رو وِمیره و میشو یَک عو بَپُرانه. (دستشویی) زمستان بوده و ورف زیمینی سر دبه.

وقتی کارش تُمان میگرده همینکه راست میگرده که شُلوارشو جَر کشه میبینه که ای داد بر من، تمام ورف قُرمُز گردیه، خون تمام ورفانو قُرمُز کوردیه.

وحشت مینه و قبض روح میگرده، دوان دوان میشو خانه و با رنگ پریده میشو کرسی بیخ و شروع مینه استغفار و اشهد بخوانستون.

زنش میگو: مَرد، چبَ رنگُت پریده؟ چی گِردیه؟ جُن بِدی یِی؟

مرد میگو: اصن مُنی همرا حرف نزن، مُن دروم میمیروم، پیغام بَرِسان یالان جمع گردون و وِصیت کنم.

بعد دی شروع مینه جهود وازی دروردون و داد و قال کوردون. هرچی زنک میگو: آخه چه بُلا بَکوشت گِردی یِی؟ توگو ساق بی یِی؟ مرد حرف نیمیزنه و میگو فقط یالانو جمع کن، دم آخر گِردیه، مُن دروم بمیروم!

دوتا پسر اون مردک چند ده پایین تر زن گرفته بودند و پیغام میرسونن و ورف و سرمایی دل به یه بدبختی خودشانو میرسونن و بر بالین پدر حاضر میگردون. سوال مینون: آقا جان آخه تو چِتِه؟ چی گردیه؟

آقاجان دی یواش میگو: ]گومانُم سرطان خون بیگیتُم![ صُحب بِشی یَم کُش دَکُنُم، تمام ورفان خون خالی گِردی، مُن دروم میمیروم. مُنو فلان جا خاک کنین، کَفُن رو دی بَخَرِستوم. (این عادت تمام طالقانی‌ها هست که کفنشونو در زنده بودشون میخرن و فکر میکنن مردن فقط همین یه بدبختی رو برای اطرافیان داره)

یه دفعه زُنُش میگو: مـرد، کدام آفتاوه رو ویگیتی؟

مردک میگو: اون قُره آفتاوه رو، اون کیشکُک رو.

زن میگو: خاک سرت کنن، آخه غووول، اون آفتاوه یی میان چَندَری عو دَکوردی یَمَ (آب چغندر).

مردک دی میگو: خاک خودتی سر کنن، کدام غول آفتاوه یی دُل چَندَری عو دِمینه؟ پُدَسسوخته کَفُن دِپیت، مُن قبض روح گِردی یَمَ!

خلاصه دعوای زن و شوهر در میاد و پسر ها هم هاج و واج نظاره گر.

آخرش مردک میگو: زنک چَندَری عو دکوردیه، مُن چی میدانستوم؟ مینوم مُنُ نالُــش نیمیا!

پسرها هم شاکی میشن که در اون برف و سرما زا به راه شده بودند و میگن: آقا جان این لا اگه خواستی رحمت خدا بِشی تورو خدا قبلش ببین تورو نالُش میا یا نیمیا، یه کُشی واستان مارو ورفی میان تا اینجا بیوردی.

به قلم: حامد نجاری از گوران

 

 

  • نقل دوم: مُنَ نالَه دِنی!

اون قِدیمان از دِهات اطراف میامیون شهرُک خِرید میکُردُنِ و وِمی گِردیون.

یه پیرمرد، پیرزُن دِبیون که زُنُک مردُکَ برُساند خِرید کلی سُفارش کُرد که چی بَخر چی نَخر، کُجِه دَ بَخر کُجِه دَ نَخر. از جمله قندِ و چایی رَ بُشو آقابراری دوکان، برنج بشو لایقی دوکان، لمپا لوله بشو حاج یونسعلی دوکان و از همه مهم تر مُلکی کروم (همان مرکورکرم که به آن دوا گلی هم می گفتند و محلولی است برای ضد عفونی کردن زخم) دی هاگیر، وَچَّن واش چینی مینون دستُشانه مِربینون دَبُستیم.

مردُک خرَ سوار گِردی، راه کَت بَشه شهرک، با کلی زحمت هموشه بَخَری. آخُرِسَر بشه یک دورَ دواگلی بَخَرُست، همه رَ هانا خرجینی میان، خودُش دی سوار گِردی وگَردَ خانه.

راهی میان هوس کُرد آواز بُخوانَه. یِهو روم بُخواند دستچویی که خرَ میراند میزَ پاشی دیم و خرجینی هاله. همین میانه میانه چو میگنه دورِی دواگلی میشکی و میشانه پاشی رو.

مردُک فکر مینه چو بَگُنیهَ پاشه شروع مینه بنالُستُن: آی پام آی پام، ننَه جانُم، ننَه بُمُردُم اَندی خون بِشیه.

همینجوری میشو خانه. زُنُش اورَ بیدی دُلتَرک گِردی، زود بارَ جیر گیت بِینه مردُکَ چی بِبی. نُغافُلی مِینه دورَه دواگلی بُشکُستیه.

مردُکَ می‌گو: خاکُم سَرُت، دوره بُشکُستی اوسه چی بُمالُم پاتَ؟

مردُک تازه حالیش می‌بو جِریان چیه، بلند می‌گو: آخِیش پس این خون نی‌یَه، پام سالُمه.

دیمُشه کُرد زُنُشی رو بُگوت: زُن، مُن مِینُم مُنَ نالَه دِنی یه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۸
درجی طالقانی

در جستجویِ مزارِ عزیزی

يكشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ

با سلام

من دنبال مزار گمشده‌ی دوستانم هستند که در سال 1399 به رحمت خدا رفتند و در یکی از روستاهای طالقان دفن شدند.

اسم این عزیزان: مرحومان سعید جواهریان، لیلا نکونام و مهدیس جواهریان هست.

لطفاً اگر نشانی از مزار این عزیزان دارید، اینکه در کدام روستای طالقان است، به ادمین کانال اطلاع دهید.

من برای پیدا کردن مزار عزیزانم چندین بار اقدام کردم اما در طالقان روستاهای زیادی وجود داره که نمی‌تونم همه رو بگردم. ممنون میشم من رو به آرامگاه آدمهای عزیز و مهم زندگیم برسونید.

سایه‌ی عزیزانتون مستدام

پیام ادمین:

لطفاً اگر نشانی از مزار این مرحومان دارید، در زیر این پست پیام بگذارید. متشکرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۵۹
درجی طالقانی

داستانکی از ننه: آخــرت

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۸ ق.ظ

خدا بیامرز، مایی گَــتِ نــنه خیلی شوخ بَ و یک روز دَبه نُمـــاز میخوانست، نُمازش تــُـمـان گـِردی و بَـگـُت: صغیـــر بمانی ، پایَــس نمازت رو بخـوان!
_ بخوانستوم 😉
_ اَوراح خیـــکت.. آهاااا... بخوانستی، کِی بخوانسی مون نِدی یمه؟پایسا... پایسا.... پایَس رو به خــدا بیور و آخــر نُماز دی خودتـــو دعــا کن بَگو یا حضرت رحــمان به حق پنج تَن، مونی این کُلِ شُـلِ  نــنه رو بُــــدار.
بگوتم: عـــِــو هااا..... ننه جــان! قربانــُت گردوم، این گـــو دعــا در حق توعه، دیــگه چب منت مینگنــی؟ بَــگو تو رو دعـــا کنم خب!
بگوت:  نخیــر.. این دعــا خودوتی شینیه! نَوِلّاه لازوم نکوردیه مونه دعا کنی! تو بشو خودتـــو بــَرُس.
_چـــِبه؟ یعنی چــــی؟
_  یعنی این که مُن اگه بَمُــردُم، اونوقتی ســر، شمایی بمــوردونی نِــــوبه و وَخت میگرده، عیسه دعا کن مــون دَباشوم و خدا مــونه بُـــداره تا شما دی بُمانین!
_  عجب حرفی بِزی یِ ی ننـــه😂

ننـــه اینو بگُـت و شروع کُرد سیفیدِ سجادُه‌شَ جمع کُرد و زیر لب پِچ پِچ میکورد:

یَــگ پُدَسسوخته دی اون دنیا دَ وَنَگِــــردیه بُدانیم اون وَران چه خبـــره 😁

 

به قلم: حامد نجاری، از روستای گوران طالقان

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۸:۲۸
درجی طالقانی

مهرداد میناوند

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۰۸ ب.ظ

یکی بَ... یکی که این روزا دیگه دنی!

آها ببه جان، این قشنگه طالقانمان، یه روستا داره به نام مینواُوند... اون دی یه پسری داشت که برای مردم خاطره سازی کُرد...

ای جانم به آن شوتهایی که چپ پا میزَه...

یه سالی که هوا سرد بَ، هِمینان با غیرت و تلاشی که نشان بودان، به یه جان کـَنُشی که جان به لب برساند، تیم ملی ر بَرساندُند به جام جهانی...

آها ببه جان، یکی بَ... که دیگه دنی...

  روحت شاد هم دیاری

مهرداد_میناوند

از آبادی میناوندِ طالقان

زادۀ ۹ آذر ۱۳۵۴ – درگذشتۀ ۸ بهمن ۱۳۹۹

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۸
درجی طالقانی

به یاد مرحومه سارا شیرجی

يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۴۸ ب.ظ

به یاد شاعره جوان و دوست فرهیختهٔ مان بانو سارا_شیرجی از روستایِ مرجان، که متأسفانه امروز، در اثر ابتلا به بیماری کرونا به دیار باقی شتافت.

صلوات و فاتحه‌ای تقدیم روحشان می‌کنیم.

#کرونا #دختر_طالقان #صدا_و_قلمی_که_دیگر_نیست

شعر زیر از بانو شیرجی تقدیمتان

کاش با من سخن از خاطره ها میگفتی

کاش چشمان پر از حادثه خیس مرا            که پر از بیم جدا ماندن از احساس تو بود

در شب سبز هم آغوشیمان میدیدی

کاش می ماندی و شبهای دراز                 تنم از خواهش لبهای تو لبریز و خموش

به تمنای دو چشمان سیاهت می‌رفت

دل تنهای من از رفتن تو می‌گیرد             تن تبدار من از رفتن تو میمیرد... میمیرد...

 

اثر صوتی «چهل سالگی» با صدای شادروان سارا شیرجی تقدیمتان

کلیک و دریافت کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۴۸
درجی طالقانی

مرگ در تنهایی!

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۴۴ ق.ظ

قدیما...

اگر یک پیرزن در آبادی و دهات‌های ما فوت میکرد، بلافاصله ده ها نفر از اقوام بالای سرش بودند.

ولی برای چندمین بار است که یک سلبریتی (آدم معروف) فوت میکند و جنازه‌اش بعد روزها پیدا میشود؛

زندگی‌ِ ما معمولی‌ها آنقدرها هم بد نیست اگر قدردان باشیم...

به قلم: آقای ح.صارمی عکس از: آقای م. ویسانیان

#آزاده_نامداری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۴۴
درجی طالقانی

💌... دلنوشته ای برای بانو رقیه (شهین) شهرابی، همسر گرامی استاد غلامحسین امیرخانی که به معشوق ابدی و معبود همیشگی پیوستند.

ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی؟

مامان شهین مهربانم، فرشته‌ی صبوری و معرفت

سال ها شاهد بودم چگونه با عشقی بی بدیل برای استاد و شاگردان و میهمانان و علاقمندان، مثل خورشیدی گرم و بخشنده می تابیدی.

حضورت شور زندگی بود و دلت دریای وسیع مهربانی.

پر کشیدنت پایان دردهای سال ها فداکاری و مهرورزی بود اما برای ما که از حضور گرم و نوازش های مادرانه ات محروم ماندیم، داغی است سنگین و بزرگ.

رفتنت را باور ندارم که همیشه و در تمام لحظه هایم هستی و یقین دارم جای فرشته ی ای چون تو در آغوش مهر پروردگار است.

آرام بخواب که خستگی ۷۰ سال فداکاری و تلاش عاشقانه از وجود عزیزت رخت بربندد.

دکتر سوگل مشایخی

متن تسلیت فرماندار طالقان به مناسبت درگذشت بانو شهرابی (کلیک کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۴۴
درجی طالقانی

نفرین - قسمت دوم

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

در قسمت قبل، تعدادی از ناسزاها و نفرین‌ها را با هم مرور کردیم. نکته مهم در آن بود که این نفرین‌ها بسیار تند و شدید هستند و استفاده از آنها چه به صورت جدی یا شوخی، کارِ درستی نیست.

اما گاهی در مکالمات، وضعی پیش می‌آید که ناچار بایست یک واژه ناسزاگونه به کار برد تا به قول معروف، دلِ آدم خنک شود یا حرصش خالی گردد و حتی لُبِّ مطلب رسانده شود.

گویشِ طالقانی ما برای این وضعیت، راه چاره‌ای دارد که بسیار هوشمندانه و ظریف است: استفاده از واژگان به ظاهر بد و بیراه گونه که وقتی با نَهیب گفته می‌شوند، حرص آدمی را خالی می‌کنند اما در باطن و معنا، دعایی و خیرخواهانه هستند.

بعضی از این واژگان عبارتند از:  

  • پی‌یَر صلواتی: معنای آن واضح است: پدر صلواتی.
  • سَرِ خور: یعنی کسی که سر دیگران را می‌خورد که کنایه‌ایست از آدمی که عمر دراز دارد و مرگِ بقیه را می‌بیند. پس اطلاقِ سرِ خور به یک فرد یعنی آرزوی دراز بودن عمر او را داشتن.
  • جوان نَمُرد و ذلیل نَمُرد: یعنی الهی در جوانی نمیری و عمرِ طولانی کنی و به پیری برسی. یا در ذلت و خواری نمیری.
  • خاک سَرِ مُرده: به جای گفتنِ خاک سرِ خودت از خاک سَرِ مرده استفاده می‌کنند. چون به هرحال خاک بر سر مرده‌ها هست و اتفاقاً همین خاک، مأمن و پناهگاهی برای اموات است برای در امان ماندن از آسیب‌هایی نظیر حمله حیوانات وحشی، پس ناسزایی برای مرده‌ها محسوب نمی‌شود.
  • تَش به کَله: توجه کنید که کَله به معنایِ اجاق سنگی است نه کَلّه به معنایِ سر. کَله‌ی تَش دار و روشن در طالقانی، استعاره‌ایست به جریان داشتنِ زندگی در یک خانه و سر و سامان داشتن اهلِ آن خانه، چیزی شبیه چراغ روشن. پس تَش به کَله یعنی الهی که زندگی‌ات رونق داشته باشد و خودت سروسامان داشته باشی.

آرزوی داشتن همسر و فرزند و کار و رونقِ زندگی، همگی در این اصطلاح مُستَتِر است. اصطلاح قشنگی است، خیلی از آن استفاده کنید.

  • روحُتی کَک بَسوجه: کَک موجود آزاردهنده‌ایست و کَکِ روح هم یعنی آنچه باعث آزارِ روح و روان توست. پس روحُتی کَک بَسوجه یعنی آرزویِ از بین رفتنِ آنچه روانِ تو را می‌آزارد.

 

در آخر اینکه: با هم مهربان و مودب و در حق هم، مُنصف، مُنعطف و خیرخواه باشیم

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

تصویر اصلی کارتون از: خبرآنلاین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۶
درجی طالقانی