نفرین - قسمت دوم
در قسمت قبل، تعدادی از ناسزاها و نفرینها را با هم مرور کردیم. نکته مهم در آن بود که این نفرینها بسیار تند و شدید هستند و استفاده از آنها چه به صورت جدی یا شوخی، کارِ درستی نیست.
اما گاهی در مکالمات، وضعی پیش میآید که ناچار بایست یک واژه ناسزاگونه به کار برد تا به قول معروف، دلِ آدم خنک شود یا حرصش خالی گردد و حتی لُبِّ مطلب رسانده شود.
گویشِ طالقانی ما برای این وضعیت، راه چارهای دارد که بسیار هوشمندانه و ظریف است: استفاده از واژگان به ظاهر بد و بیراه گونه که وقتی با نَهیب گفته میشوند، حرص آدمی را خالی میکنند اما در باطن و معنا، دعایی و خیرخواهانه هستند.
بعضی از این واژگان عبارتند از:
- پییَر صلواتی: معنای آن واضح است: پدر صلواتی.
- سَرِ خور: یعنی کسی که سر دیگران را میخورد که کنایهایست از آدمی که عمر دراز دارد و مرگِ بقیه را میبیند. پس اطلاقِ سرِ خور به یک فرد یعنی آرزوی دراز بودن عمر او را داشتن.
- جوان نَمُرد و ذلیل نَمُرد: یعنی الهی در جوانی نمیری و عمرِ طولانی کنی و به پیری برسی. یا در ذلت و خواری نمیری.
- خاک سَرِ مُرده: به جای گفتنِ خاک سرِ خودت از خاک سَرِ مرده استفاده میکنند. چون به هرحال خاک بر سر مردهها هست و اتفاقاً همین خاک، مأمن و پناهگاهی برای اموات است برای در امان ماندن از آسیبهایی نظیر حمله حیوانات وحشی، پس ناسزایی برای مردهها محسوب نمیشود.
- تَش به کَله: توجه کنید که کَله به معنایِ اجاق سنگی است نه کَلّه به معنایِ سر. کَلهی تَش دار و روشن در طالقانی، استعارهایست به جریان داشتنِ زندگی در یک خانه و سر و سامان داشتن اهلِ آن خانه، چیزی شبیه چراغ روشن. پس تَش به کَله یعنی الهی که زندگیات رونق داشته باشد و خودت سروسامان داشته باشی.
آرزوی داشتن همسر و فرزند و کار و رونقِ زندگی، همگی در این اصطلاح مُستَتِر است. اصطلاح قشنگی است، خیلی از آن استفاده کنید.
- روحُتی کَک بَسوجه: کَک موجود آزاردهندهایست و کَکِ روح هم یعنی آنچه باعث آزارِ روح و روان توست. پس روحُتی کَک بَسوجه یعنی آرزویِ از بین رفتنِ آنچه روانِ تو را میآزارد.
در آخر اینکه: با هم مهربان و مودب و در حق هم، مُنصف، مُنعطف و خیرخواه باشیم
تهیه کننده: سیده مریم قادری
تصویر اصلی کارتون از: خبرآنلاین