درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

محتاج به دعای خیر اموات

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

وَچه که بی‌یَم، ننه میگوت: خوبه پِنج‌شَمبه‌هان خانه‌ای میان دِ حلوایی بو بلند گَرده، آخه اموات چُشم انتظارُن.

میگوتم: ننه جان، مرده‌هان دی به غذا احتیاج دارُن؟

میگوت: نه ببه جان، اونان فقط یه خدابیامرزی میخوان
و ماییم که به اوشانی دعای خیر محتاجیم.

🌻🍁خدا بیامرزدتان عزیزان در خاک خفته
        ما محتاجان دعای خیرتان‌یم
🍁🍂

 

عکس از: بانو ملک محمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۶
درجی طالقانی

خُونُک اُو و شَعبان عمو

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ق.ظ

خاطره مرده شورِ دُنبلید

نقل می‌کنند، در یک زمستانی سرد، مردی به رحمت خدا بَش. مُرده رِ ویگیتُن و بَبُردُن مرده‌شورخانه و دست به کار گردیَن. همینطور که مرده رو میشوردُن، آخُرِ سر که میخواستن اُو بَکشُن، آب گرم تُمام میبو.

وردستِ مُرده‌شور زورُش میا دُواره بَشوئه اُو گرم کنه، هامون یَخِ اُویی که قراَفتوئه‌ای میان دَبَه، سرازیر مینه مُرده‌ای سَر.

بنده خدا پیرمردِ مُرده‌شور، آن سرمایی میان، یَخِ ریتِه اُو که بالُشی سَر می‌ریزه، شوکـّه میبو و داد میزنه: خُونُکِ اُو... خُونُکِ اُو... مُن جَهَندُم، مُرده رِ میکوشین!

 

نقل از آقای مهدی رضاخانی، از اهالی روستایِ باصفایِ دُنبِلیدِ طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۹
درجی طالقانی

آداب و رسوم تدفین در طالقان

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۳۷ ق.ظ

از خاکیم و به خاک دی وِمیگردیم

رحلت از دنیا و داشتنِ زندگی اُخروی، از اساسی‌ترین باورهای مسلمانان است که مردم طالقان هم به آن اعتقاد راسخ دارند. به هرحال، مرگ، جزئی فراموش نشدنی و غیرقابل حذف از زندگی است. از این رو مراسم کفن و دفن در طالقانِ قدیم، خیلی خاص برگزار می‌شده است. رسومی که متأسفانه در حال فراموشی است. در این مقال و مجال، سعی داریم مروری داشته باشیم بر این آداب و رسوم قدیمی، ضمن آنکه آرزوی سلامتی و طول عمر برای همه عزیزانمان داریم.

متن به گویش طالقانی است.

 

اون موقان کو بلندگو و تُلفُن و تُلُگرام دَنُبَه، هر گاه ناغافُل اذانی صدا در میامه، خبر از فوت کسی هامیدا. مردم دَس بُکار میگردَن، به کمک هم قبر میکندون. طالقانی قَبران، قشنگ و گَته و دلبازه. یه اصطلاح دی دارُن که میگو: «قبر مرد تا دوش، قبر زن تا گوش» یعنی قبر مرد ر تا اندازه‌ی کتف یک مرد با قد معمولی می‌کَنُن و زنی قبر ر تا گوشش، یعنی جیرتر میشُن. آخه زُناکان همه جا باید قَهیم باشُن، حتی موقع مردن. این که زنی قبرِ گودتر میکندن، شاید به این خاطره که کفن دزد حالیش گرده زنانه نامی خاکه، غیرت کنه دی کفنی سراغ نشو. در واقع با خاک اون پایین، یه چیزی شبیه تابوت منتها جمع و جورتر میکنُن. آن گودی که ما از بالا مِینیم، پایین جمع و جور و تنگ هسته.

 

قدیمان غسالخانه کو دَنُبَه، معمولُاً میتَ یا در خانُشی حیاط میشوردون یا در روخانَه‌ای کُنار یا در مچُد. میتَ تخته سنگی رو میشوردون. اول با اِو و سُدر، دویّوم با اِو و کافور دستَ آخُور با خالی اِوْ. سپس اونه کفُن میکوردون. کفن که به آن «خلعتی» دی میگُتُن عبارت بَ از لُنگ، پیرهَن و سرتاسری که از پارچه نخی و معمولاً سیفید تهیه می‌گردی. اگه میت، زُن بَ یه مقنعه دی سَرش میکُردُون و یه پارچه دی دور کمر و سینه میبَستُن. بعد اگه میت بُرد یمانی که سوغات مکه بَ یا لباس احرام داشت، اونی همراه دی میپوشاندُن. مستحب بَ اوشانی که به فکر سفر آخرت بی‌یَن، از قبل روی کفن با زعفران و مُشک و گاهی با گِلِ تربت ایمام حسین، دعا، شهادتین یا جوشن کبیر می‌نوشتُن.

 

اگه تابوت داشتُن که چه بِیتَر، اگه دَنُبَه، یه نَمُد مینگَتون چَپَری رو و میتِ اونی همرا به قبروستان میبردون. میت با یه پارچه، شمط یا پتو پوشانده می‌گردی. اهالی دی با بوگوتونَ  اذکار «لا الا الله محمد است رسول و علی ولی الله» او ر مشایعت می‌کُردُن. سپس اونی سریندان نُماز میت میخواندون و پس از تلقین اونَ قبری میان، هامینان. تمام میتان، رو به قبله می‌خُسُن، یعنی به پهلوی راست، در حالی که صورتشان رو به قبله هسته و پاهانشان سمت امام رضا. همه در یه حالت و یه جهت! بعد کفن میتِ پَس مینُن و صورتش دی مینگنُن خاکی سر.

 

رسمه میتی زیر بغلان چو مینگنُن. دو تا چو هسته هم قد که میگن «پَرِ بنی چو» که باید تازه دار دِ بکنن (بهتره چوب بید باشه) و روش آیه قرآن مینویسُن، بعد مینگنن میتی دو تا بازویی بغل. یه بار آبّام دِ سوال کوردُم چُبَه میتی بغلان چو مینگَنُن؟ بگوت شایُد نکیرَ مُنکُرَ اونی همرا بَزونه! اما آبّا شوخی می‌کورد. سنت اون دو ترکه چو، بنا به توصیه امامان هست که فرمودند باعث تأخیر و کاستن از عذاب میت میگرده و اُسمش جَریدَتین هست. در قسمت‌هایی از بدن میت دی پنبه میذاشتُن.


بعد نوبه «پس تلقین» می‌رسی. در هُنگام تلقین شخصی میت تَکان هامیدا. بعد سنگ میچینُن سرش تا به کله میرسه که روی میان گورَ با لانَه یا لَحنه (سنگ پهنی که لَحَد نام دارد. امروزه از بلوک سیمانی به‌جای آن استفاده می‌کنند) میپوشاندون و اونی رو رَ  شُفته میریختون و با خاک قبر پُر میکوردون. بعد بالای مزار، یه سنگی هامینی‌یَن.

 

رسم بَ شب اول قبر اونی رو تَش میکوردون تا کفتاران قبر نُشکافون. می‌گوتُن گورکن و کفتار میا جنازه رِ در میوره تا باخوره، لذا تَش روشن میکُردُن تا جَک و جانور بَتَرسه. بعد، تا هفت شب، میتی بَ فانوس میوردُن و شب تا صبح، قبری سَر، فانوس روشُن میکُردُن.

 

در هنگام تدفین از مشایعت کنندگان با حلوا که که به آن «حلوای پیش خاک» می‌گوتُن و در چلک مییَشتون، پذیرایی میکُردُن. اوشان دی با قرائت فاتحه، سوره اخلاص و صلوات، خیراتِ پاسخ هامیدان.

 شام غریب، ختم، هفت و چُلَه و سال مراسُمَ مخصوص به خود رَ داشت که در این مقال جا نیمیبو.

تصویری از امامزاده و مزار روستای اورازان. عکس از: محمدعلی نادعلی‌زاده - پایگاه خبری جماران

 

رسوم بعد از تدفین:

یکی از بهترین رسوم طالقانی بعد از تدفین، بردن «تَلِ کاسه» برای خانواده ی داغدار است. در اسلام مستحب است همسایگان و فامیل، تا سه روز برای خانواده عزادار غذا بفرستند. در طالقان این رسم اجرا می‌گردی، برخلاف الان که همه دِمیرجُن خانه متوفی و شام ناهار میمانن، در قدیم خانواده‌ی عزادار اصلاً غذا نمیپَت و همسادگان و آشُنایان اوشانیب غذا میبردُن که به این غذا میگُتُن: «تَلِ کاسه».

رسم بعدی، «سَر بتاشیَن» و اصلاح کُردُن بَ. در قدیم، بعدِ هفت، میشیَن صاحب عزایی خانه و او ر عزا دِ درمیوردُن. ولی الان بعدِ چهل، این کارِ مینُن. برای این کار، معمولاً زِنکانی بِ پارچه و حنا می‌بَرُن و مردکانی بِ پیرهن و اوشانی سرِ دی میتاشیَن و اصلاح میکُردُن.

بَد و بیراه‌های مرتبط:
لَتی سر بُشورد!   کافورُت کُنُن!   قُبله‌ای رو هاکِویی!   کفن کورد!   تخته‌ای سر دُکُرد!   عزّات باخُرُن!

 

برخی باورها و حواشی مرتبط:

  • شمطی را که روی میت می انداختن، وقتی آخر کار برمیداشتُن، هامیدان دست یه بچه و میگُتُن بَبُر خانه ولی پشت سرت نُگاه نکن. میگُتُن اگه نُگاه کنه، ممکنه یکی دیگه دی به رحمت خدا بشه.
  • اگه سنگ لَحَد (لحنه) اضاف میامه، میگوتُن ای امان یکی دیگه میمیره.
  • تدفین در بازه زمانی، صبح تا قبل از غروب آفتاب انجام می‌گِردی. اگه کسی بعدِ غروب آفتاب، فوت میکُرد، روزِ بعد، او رِ دفن میکُردُن.
  • اگه در یک خانواده به مدت کوتاهی از هم، دو نفر به رحمت خدا میشیَن، یه عقیقه (گوسفند قربانی شده) رِ درسته دفن میکوردن تا به قولی سومیش باشه و دیگه کسی نمیره و ختم به خیر گرده.

و آخر سخن:

قبل از به دنیا بیومیَن داخل آبیم. بعد وارد هوا می‌گردیم. بعد که بُمردیم میشیم خاکی بُن.  

خدایا این چرخه آب و باد و خاک ر به آتش ختم ناکن. الهی آمین

همیشُک تنُتان ساق

 

مشارکت کنندگان در تهیه این متن:

آقایان شهرام صادقیان، پدرام سوداگری، مهدی رضاخانی، ابوالفضل یزدانی و خانم‌ها سیده فاطمه میرتقی و سیده مریم قادری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۷
درجی طالقانی

امروز روز جهانی آلزایمره

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۰۱ ق.ظ


بیماری آلزایمر یا فراموشی مصیبت روزهای کهنسالی است

ایلاهی هیشکی فراموشی نیگیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۱
درجی طالقانی

یک پنجشنبه ی دلتنگِ دیگر

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ


عصایِ دستِ آقاجان، هنـــوز

کنارِ کفشاش، تویِ ایـوونه

یادش جاریه، تو کُنجِ خونه

خودش کُجاهاست؟ خدا میدونه!


جمیع اسیران خاک، غرقِ رحمت الهی


عکس از: سعید ملک کیانی
شعر: سیمرغ (با الهام از ترانه میرن آدمها...)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
درجی طالقانی

ننه پَر

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ب.ظ

وختی قُلاچ پر وازیی میان
قُلاچی جا بُگوتم:
 نَنُم پر
بخندِستی و بگوتی:
مُن کو پر نُدارم!!!

پارسال همین وختان بَ که بِفهمییَم، تو دی پر داشتی...
وختی که بِشِیی بهار بَ و از آن روز که بِشِیی بهار دی مایی بَن بِشَه.

دَنَبن هایی هسه که هیچ دِبِیَن هایی جبرانشان نِمینِه و
آدم هایی هستُن که هرگز تکرار نمی گردُن و تو اِچین بِیی ننه جان

🌷🌷🌷❤️❤️❤️🌸🌸🌸

 یک سال از عروج آسمانیت گذشت و چه غریبانه گذشت بی تو(ننه گلی)

 1397/2/5سالروز عروج آسمانی توست.
برایت مادرعزیز، ازخداوند بزرگ رحمت و مغفرت
و برای پدرعزیزم و برادر و خواهران گرامی صبر و بردباری مسألت دارم.
روحت شاد و یادت گرامی 🌷

به همین مناسبت مجلس یادبودی در روز پنجشنبه مورخ 97/2/6 از ساعت 16:30 الی 18 درمسجد روستای سنگبان برگذارمی شود.
حضور سروران عزیز، باعث شادی روح آن مرحومه و تسلای خاطر ما بازماندگانش خواهد بود.

✍🏻 سید مجید سید علیخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۱
درجی طالقانی

نمیرستان

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۴۶ ب.ظ
📌 نقلُک قدیمی: نَمـیرستـان

یکی بَه یکی دَنبَه، یکی از دهاتانی میان، یه پیرزنُک زندگی میکُرد به نام گُلنساء
گلنسائی یالان، همه در وچگی تلف گردی بیَن.
آقا ننه اش دی جوانی بمردی بیَن.
گلنساء یتیمی بزرگ گِردی بَه و هیچ خواخور یا بِراری نُداشت.
همینی واستان، خیلی از مُردن میترسی.

یه شو که همه خوتّی بیَن و گلنساء از ترس بمردن بیدار بَ
یه کولی دوره گرد بیامی پنجره ای پشت و شروع کُرد به خواندن:

آهای اونی که هستی ترسان لرزان
بیو ببرمت مُن به نمیرستان
آنجه اصلنی مردنی دِنی
تا آخر دنیا زندگی مینی
آی نمیرستان، باغ و گلستان، مُن دروم میام...
کی میا همرام؟

گلنساء ترسش د جُرأت نکرد پایسته بِینه کیه این کولی
ولی تا اِلاهِ صُحب پَرپَر بِزی و خوش نبُرد

صبح به شووَرُش که خیلی اویی خاطره میخواست، بگوت که: منیب نمیرستانه پیدا کن
مُن میخوام بشُم اونجه زندگی کنم، تا نه تو بمیری و نه خودُم

بیچاره مردُک دی بگوت: خا... زُنُکِ قشنگُم تو همینجه بُمان، مُن میشُم سفر
اَندی این دنیایی میان می گردُم تا تیب نمیرستانه پیدا کُنُم...

خلاصه مَردا بَش سفر
هِی این شهر، هِی آن شهر
این آبادی، آن آبادی
این روستا، آن روستا
هرجا بَش مردم دِ سراغ نمیرستانه میگیت
اما هیشکی بلد نَبه...

تا اینکه یکی او ر بگوت: نمیرستان پشت این گَته کوهه.. تا بحالی دی هیشکی نُتانسته اون دِ جَر شوئه و به نمیرستانه بَرسه

مردا بگوت: اما مُن میشُم
خلاصه با هزار ضرب و زور، مردا به نمیرستان بَرسی.

بِیدی بَه بَه... عجب خُجیره جا هسته...
یه جایی شبیه همین خودمانی طالقان.
مردمش دی همه خوش بَر و رو و جوان
خانه هاشان تمیز و آبادان
هیچ قبرستانی دی آنجه دِنی... چون اونجه نمیرستانه...

مَردا چن روزی مهمان نمیرستانیان بَه و بعدش وگردی خودشانی ولایت، تا گلنساء ر دی همراش بَبُره.

تا مَردا به روستاهاش برسی، بِیدی ای دل غافل... خانه شان خُراب گردیه
هرچی دی گلنساء ر صدا کُرد، هیشکی جواب هاندا
تا بالاخره زُن همسایه بگوت:
مَشدی، گلنساء پارسال زُمُستان مِریض گردی و بَمُرد!
ما دی هرچی وَره و بز و مال داشتی، بپتیم و باخوردیم...
گلنساء ر دی تنورستانی میان بنگتیم تا تو بیای و دفنش کنی!

مردا تا اینه ر بشنوئوست، بِزی سرشی میان و با آه و ناله و بُرمه شروع کُرد به خواندن این آواز محزون:

گلنساء جانُم گلنساء جان
مُن بیومیَم از نمیرستان
تا تو ر بَرُم مُن آنجه
اما تو دنیِی عزیزِ جان
مایی خانه گردی خُرابه
باخوتی تو میان تنورستان

و آنقدری اونجه ناله کُرد که مرگش سرآمه و اهالی روستا، جفتشانه در قبرستان دِه خاک کُردُن...


خلاصه که از آن به بعد هیشکی نُتانست نمیرستانه پیدا کنه
و همگی به این زندگی که آخرش به قبرستان منتهی می گرده، رضا دادند.


برگرفته از یک افسانه قدیمی
✍ نوشته: سیده مریم قادری #اورازان

https://t.me/TaleghaniDarji



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۴۶
درجی طالقانی

تحریم غذا خوردن در مراسم ختم

سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ق.ظ

#تلنگری_از_جنس_فرهنگ

🔴 تحریم غذا خوردن در مراسم ختم
 
باسپاس از نشر متنی با عنوان «تحریم غذا خوردن در مراسم ختم» که در کانال طالقانی ها آمده، (متن مذکور در ادامه مطلب همین پست آورده شده است) لازم دیدم در این خصوص، چند نکته رو عرض کنم.

دوستان و همشهریان گرامی

▫️ می دونستید در فرهنگ اصیل طالقان، هیچگاه خانواده عزادار برای پذیرایی از افرادی که برای تشییع و تدفین و عرض تسلیت آمده بودند، دچار زحمت نمی شدند؟
زیرا تمامی مراسم با یک وعده پذیرایی (عموماً بعد از تدفین یک مجلس ترحیم می گرفتند) همراه بود که خرج آن را هم اهالی دِه از محل خودیاری و نذورات می پرداختند.

نظیر این رسم، هنوز در برخی روستاهای البرز، نظیر روستای کَلها در جاده چالوس وجود دارد.
اهالی روستا، یک صندوق محلی دارند و ماهانه مبلغی در آن پس انداز می کنند که برای مواردی نظیر بهسازی راه و آبادانی روستا، خرجی مراسمهای مذهبی، کمک به خانواده های بی بضاعت و جبران خسارت در مواقع بلاهای طبیعی و ... خرج می شود.
یکی از مهمترین مصارف این صندوق، هزینه مجالس ترحیم اهالی روستاست. به این ترتیب، خانواده ای که عزیزی از دست داده اند، دیگر نگران برگزاری مراسم نخواهند بود و شورای روستا، از محل همان صندوق، ناهار و پذیرایی مجلس ترحیم را تدارک می بیند.

چه خوب است چنین صندوقی در تمامی روستاهای طالقان هم تشکیل شود. صندوقی که مثل یک بیمه مطمئن، در مواقع ضروری و حوادث تلخ، چتر حمایت و یاری خود را بر سر اهالی باز کند.

▫️ در قدیمِ طالقان، اتراق و ماندن در منزل عزادار مرسوم نبود. مردم به خانه متوفی می آمدند، یک سرسلامتی و عرض تسلیت می گفتند و چند دقیقه ای کنار خانواده مصیبت دیده می نشستند و بعد می رفتند. اینطور نبود که چند روز به بهانه تسلیت گویی، بمانند و شام و ناهار و صبحانه و جای خواب و پذیرایی بین روز طلب کنند.
 
▫️ در طالقان، رسمی بسیار پسندیده که مطابق با آموزه های دین اسلام هم هست، جریان داشت.
رسمی به نام «تَلِ کاسه» به معنای کاسه یا غذای تلخ.
به این صورت که وقتی فردی از دنیا می رفت، خانواده او تا چندین روز، آشپزی و تدارک غذا نداشتند و همسایه ها و فامیل، برای ایشان، غذا و خوراکی می آوردند.
چون این غذا در ایام مصیبت و تلخی آورده می شد، به آن تَلِ کاسه می گفتند. رسمی که امروزه یک عادت بد به نام «مُرده خوری» جایگزین آن شده است.

البته خیرات و مبرات برای درگذشتگان جای خود دارد ولی در زمان مناسب و با میل و رضایت خانواده متوفی.

باشد که با شناخت فرهنگ اصیل خود، راه و روش حیات درست را در زندگی خود پیاده کنیم.

بلا از جان و فکر و زندگیتان بدور

✍️ سیده مریم قادری  #اورازان




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۵۵
درجی طالقانی

دو یک و یک نُه: یازده آذرماه

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ

روز عجیبی بَه...

آن وَر تبریک بیامیَنه جلال بَه...
آن وَر خبر بیامه ریزعلی بَش...

تکراریه عزیزجان، بگوتن این که این بیامیَنها ر حُکماً بِشیَنی در پی هست
اصل دی، نه بیامیَنه و نه بِشیَن
که جُفتشان حکم تقدیرِ خلقت و تدبیرِ خالقه

اَمبا مردمانی هُنر، در همین فاصله بین دو نقطه بیامیَن و بِشیَن نُمایان میبو

همان دَم کو جلال، قلم ومیگیره و ریزعلی، قباشه تَش می کشه

جلال و ریزعلی هر دو بِشیَن
اما ما کو بُماندیم، نیَلیم قلممان از جوهر صداقت خُشک گَرده
و چُراغ فداکاریها، بی سو بُمانه

جانتانی قُربان، به کارتان بَرسین، دی عرضی نی..!

#جلال_آل_احمد
#ریزعلی_خواجوی

TaleghaniDarji

✍🏻 به قلم: سیده مریم قادری
🍂 تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی🍃



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۲:۴۲
درجی طالقانی


زیمین لَرزه یه تلنگره

یه ناتریک

که یادُمان بیا زندگی کوتاهه و وَخت رفتن هر آن میتانه باشه
که ویشترک عزیزانمانی هوا ر بُداریم

این سوز و سرمایی میان، هموطنان مصیبت دیده ر یادا ناکُنیم
هرچی میتانیم کمک برسانیم
مخصوصاً اهدای خون، این زمان بهترین کاره



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۶ ، ۰۹:۵۳
درجی طالقانی