🔺 کبک کوهی یا همون خودمانی کوک
#حیات_وحش_البرز
📸 عکس از: حامد تیزرویان
بیدار شیم و یه روز خوبو شروع کنیم.
چای گرم امید به خدا و دوربین خوشبینی برای ثبت لحظه های خوش زندگی، فراموش نشه لطفا.
سلام صبح به خیر 🌤
🔺
دوکَفلی سوار گردین بشن گوگلوانی
گوگلوانی بَ چی میمانه جز خرسواری
✍ فلاحی - کولج
برخیز و سلامی کن
و لبخند بزن
که این صبح دگر آمده است 🌤
و یکبار دگر
سفره نعمتهای خدا پهن شده
می دانم تا پلک به هم بزنم
می آیی
و با نگاهت
دشت ها را کوه
کوه ها را پرنده می کنی
به قول فروغ:
من خواب دیده ام!
مرحوم خسرو شکیبایی گفته:
یه مدل "دوست دارم " هست که
گفته نمیشه
فهمیده میشه
بهش میگن: دوست دارمِ واقعی!
مثلا همسر من، با تدارک نهار امروز، چنین دوستت دارمی را ابراز کرده 😋
نمازجماعت خونه ما 👆
پر از عشق
پر از صفا
◀️ ارسالی از: آقای محمد گل محمدی - گلینک
اگر بگوتی این پیرِ سَر جوان، مانداچالی دیمه، پی چی میگرده؟
◀️ عکس و متن ارسالی از: آقای حجت الله مهریاری - آرتون
وَهمنی درجی در کوه «مای شین او» از کوههای آرتون طالقان - بهار 95
ارسال عکس از همراه درجی: آقای حجت الله مهریاری
توضیحات:
درجی: دریچه سقفی خانه های قدیمی
وَهمن: همان بهمن است و اصطلاحاً به انباشت برف در دره و کوهپایه ها می گویند.
در این عکس مشخص است که برفها، مانند یک تونل یا سقفی شده که دریچه قلب مانندی از آن، رو به آسمان باز است.
عکاس، زیر بهمن (داخل تونل آن) رفته و این عکس را گرفته. کاری که در عین هیجان انگیزی، بسیار خطرناک است چون امکان سقوط برف و مدفون شدن زیر آن وجود دارد.
درود بر همدیاران مهربان، صبحگاهان پر طراوت و خوش.
آفتاب از بلندای البرز به دره سرسبز طالقان سلامی دوباره میکند. خزان پر طمطراق و هزار رنگ قریه هامان، روزی نو را نوید میدهد. کبک های دری خرامان بر کوهها و دشتها حرکت میکنند و عندلیبان خوش آواز یاد آور خنیاگری باربد و نکیسا هستند در این صبح دل انگیز پاییزی.
آرامش صبحگاهی، دل را مملو لذت میکند و هوای خنک پاییز ریه های زندگی را انباشته میکنند و مژده شروعی تازه میدهند برای خوب بودن، برای مهر ورزی و برای نیک اندیشی.
همدیار مهربان طالقانی، روزی دگر آغاز شده است، روزی برای من، روزی برای ما تا باز عشق بکاریم و مهر درو کنیم. در این صبح زیبای خدادادی مهر و آبان را بهم بیامیزیم و مهربان باشیم.
صبح بر شما خوش
تنور دلتان گرم
🌺🌺🌺🌺
متن: امید م_مهران
صوت: دختر البرز_طالقان دریافت فایل صوتی
فیلم آوای طبیعت، ارسالی از همراه درجی دریافت کنید
صبح آغاز شد و پرتو خورشید رسید
در پسین روز خزان عاقبت بید رسید
در میان همه الوان خداوند جهان
زردی فجر برآمد، همه جا شید رسید
☀️سلام طالقان_صبح بخیر طالقانی☀️
شعر: امید.م_مهران عکس: بانو مهناز فلاحی_حسنجون
شنیدم زدرجی کنون آی هوار که طالقان شده جملگی ورف غار
مدیران درجی همه قلب شاد زره داری وزحمتش کرده یاد
ولی من بگویم به رب کریم مدیران درجی به طالقان نعیم
ندادی اگراین مدیران خبر ز رهداری جمله شان در هنر
که آباد گشته ره طالقان کجا من خبر داشتم این زمان
شعر:آقای فضل الله دری 95/9/25
عکس:سید محمد افتخاری
برف سنگین هیچ سالی
نمی تواند بپوشاند
ردپای تو را
از خیابان زندگی ام..!
یغما_گلرویی
عکس: مهدی صالحی_سوهان
با تشکر از عزیزان راهداری برای زحمات شبانه روزی شان
فردین غرقی_زیدشت
سر برآورد آفتاب و پرده شب را درید
صبح آمد سردی سرمای آذر را برید
پرتو نور خدا بر سرزمینم می رسید
طالقان چون بهشتی شد،پگاهی سر رسید
شعر: امید م_مهران عکس: کیوان دری_خسبان
دلبران دل می برند و دل سپاران دل دهند
من کجای قصه ام وقتی که جان و سر دهم ؟
سلام صبح سرد پاییزتان بخیر همراهان جان.
شعر:استاد عبدالناصر میرچی_میر
درود بر هم دیاران مهربان
تلألو آفتاب بر دَره ی هزار رنگِ خزان زده ی طالقان، زیباییِ خاک پاکمان را صد چندان کرده است.
صدای خش خش برگهای بر زمین ریخته، از سپیدارهای سر به فلک کشیده، در میان همهمه و هیاهوی طبیعت بی نظیر شهرمان، آوازی شنیدنی سر می دهد که رامشگر هستی، برای آرامش مان، با کوبه های پر طنین طبیعت، ساز میکند.
طبیعت دلچسب پاییزی، در این اورمزدشیدِ چهارمین روزِ آذر ماه، آغوش رحمت گشوده است و به خود میخواندمان.
با عطر علفهای وحشی دشت و بوی سرمازده ی درختان سیب و گردو، که رخت سبز از تن برون کردند و خود را یکسر، به فصل هزار رنگ خدا سپرده اند، تا قلم نقاش قهار هستی، به دلخواه لونی از الوان بی پیرایه و دست نیافتنی اش بر آنها بپوشاند.
چشم بگشایید و از این هنرمندی یگانه پروردگار، حظی وافر برید که هر صبح، نشانه ایست از صنع دادار بی همتا.
صبح بخیر طالقان
صبح بخیر طالقانی
تنور دلتان گرم ☀️🍃
متن: آقای امید. م - مهران
با صدای: دختر البرز - طالقان دریافت فایل صوتی
عکس: ابوالفضل یزدانی - خسبان
ای چیره دست ترین نقاش طبیعت!
خالق رنگ های سرخ و ارغوانی،
هر گوشه، اثر از نقشِ قلم توست.
کدامین قلم جادویی را توان خلق این هارمونی زیباست؟
از تارک آبی آسمانت، تا فرشِ رنگارنگ زمینت. برگ برگِ درختان قد برافراشته ات و جاری جویبار زلالت، همه فریاد از جاری عشق تو دارند.
خدای رنگ های زیبا
خالق خلاق ترین تابلوها
به راستی کدام قدرت عشق تو را، به شعر و رگهای کلامم درآورم؟ که تو با سرانگشت دستان مهربانت، آسمان را سقف، زمین را بستر و در قد قامت درختانت تن پوشی رنگارنگ، و درنغمه دلنشین رود، عشق به مخلوقت را با زیباترین رنگها، به تصویر کشانده ای
به راستی احسن الخالقینی!!
سلام صبح بخیر
به قلم: شیوا فلاحی - کولج
عکس: میترا هاشمی
آستان مقدس امامزاده هارون - جوستان طالقان
اثر استاد: محمد علی صالحی طالقانی
سهم خانه های قدیمی از نور، گاه به یک درجی کوچک، محدود می شد.
ولی همان درجی، نقطه اتصال خانه با آسمان بود.
🍃☀️🍂🍊🍁
عکس: اسماعیل بکان -گته ده
عکسهای بالا: فردین غرقی_زیدشت
عکس: بانو مصی مهرانی_مهران
عکس: سوده ادیبی_دیزان
عکس: فرشاد فلاحی_کولج
عکس: سعیده آقابراری - وشته
عکس: سید امیرحسین افتخاری_اوانک
عکس: مهدی بریری_خسبان
طالقان در مه ( محل عکاسی از روی ارتفاعات سره) - عکس از سید امیرحسین افتخاری - روستای اوانک
عکس: مهناز فلاحی_حسنجون
عکس: مینا صائمیان_شهرک
عکس: فریبا قاضی_حسنجون
عکس: مهناز فلاحی - کولج
یادی دی کنیم از بهار و تابستان طالقانی ملس الوچه(گوجه سبز)😜
از اتوبان که تابلوی طالقان را می بینی، حس غریب ولی خوشایند با دلت کلنجار می رود.
هر چه بیشتر گردنه های را دوره میکنی، خاطرات تو را در خود می پیچاند.
گاهی لبخند بر لبهایت می نشاند و گاهی چشمهایت را تر می کند.
فکر می کنم برای هر شخصی، در هر نقطه ای، خاطره ای آمیخته به حضور شخصی سنجاق شده...
خاطره ها مثل حکاکی روی سنگ و مس و طلا است و از آنها هیچ گریزی نیست.
هر چه در دل کوه پیش می روی، رنگهای گرم و زیبای پاییزی چشمهایت را بیشتر محصور می کند.
معجزه هستی تکرار می شود .
عظمت قدرت الهی رخ می نماید.
تپه باغهایی که یکدست زرد شده اند و تک درختانی که چون نگین یاقوت قرمز، در آن میانه طنازی می کنند.
چشمه ها اما همچنان جاری و بخشنده اند.
از درختهای سپیدار و تبریزی چه بگویم، همچنان قامت افراشته و مغرور.
حتی مغرور عریانی بی برگهای روزهای پاییزی اند.
و امان از وزش باد پاییزی.
سمفنونی برگهای باقی مانده در شاخه های بلند درختان را رهبری می کنند.
در سکوت کوهستان، صدای حیات بخش آب، همنوا با پیچش باد و برگهای تبریزی، رقصندگان فصل بهار و تابستان و پاییزند.
و آسمانی که همچنان آبی است.
آسمانی زیبا و پر نقش و نگار از ابرهای باران زا، خالق نقشهای بهشتی چشمهایت را می نوازد و تو را حیران می کند.
پاییز و باز پاییز و باز خالق رنگ و موسیقی و عشق...
و آسمانی که همچنان آبی است...
پاییز طلایی، آبی آسمان، زاغ های سیاه بی برگی باغها، عریانی درختان و لاجورد و غروب و پایان روز...
و پاییز سخت دلت را می لرزاند و عاشق می کند.
و پاییز سخت تو را دلتنگ عزیزانت می کند که دیگر نداریشان.
و پاییز تو را به میهمانی رنگها می کشاند، چه بخواهی چه نه!!
نوشته: بانو مصی مهرانی_روستای مهران
آبان ماه 1395
با صدای: بانو سارا شیرجی_روستای مرجان
عکس: مرتضی اله یاری