سلام صبح بخیر، اینجه طالقان...
پائیز و ...
وَلگ ریز و ...
چینه ی سنگِ ریز و ...
هوای مِه ریز!
آها بَبه جان... اینجه طالُقانَه... قشنگِ طالقانی روستای آرموت
عکس و متن از: آقای سیدمجید سیدعلیخانی، اهل روستای سنگبُن طالقان
پائیز و ...
وَلگ ریز و ...
چینه ی سنگِ ریز و ...
هوای مِه ریز!
آها بَبه جان... اینجه طالُقانَه... قشنگِ طالقانی روستای آرموت
عکس و متن از: آقای سیدمجید سیدعلیخانی، اهل روستای سنگبُن طالقان
دفتر نقاشیِ خدا، هَمیشک قشنگه
اَمبا پَییزه خودتی دلی واستان، یَواشتَرَک وَرق بَزن
همه رِنگانِشه خاطرتی میان بسپار
که عشق و دوستی، لابه لای همین قشنگِ برگهایه
مهرتان پُر مهر
ارسالی از بانو شهناز فلاحی، از اهالی حسنجون طالقان
قِدیمانی پاییز...
آخرین روزایی که مالان میتانُن صحرا دَباشُن. دی کم کم وقتِ آخورنشینیِ اوشان و شُونشینیِ مردمانِ روستا شُروع میبو. آها عزیزجان، پاییزَک بیومی
وَختی صبحت با
تُندرآغوش و «خدایا شکرت» شروع میبو
عصری هم که به خانه میرسی مِینی بانویِ خانه، یه قُزان دو آش بار کُوردیه...
تُندرآغوش: قوس و قَزَح = رنگین کمان
مایی قراران هِمین روزان بَ
زَردِ سیفان که میرسی
و زَردِ وَلگان که جیر میامیَن...!
مُنَ قول بُودای وَختی پَییز گِردی
تییِب دل بیُورُم
و تو مُنیبَ انـار...!
عکس از: مهدی ویسانیان
آغازِ
پاییزِ
یک هزار و
سیصد و
نود و هشت
ایلاهی عاقبتتان به خیر بو عِزیزان
عکس از ابوالفضل صدر
جمعه باشه... پاییز باشه... جوزِ خوروش باشه...
این دی خوشگُلیایِ پاییز
عکس از پَلاپَچ
عزیز جان، بیو دستانته مُنه هادین
پاییز جادهای نی که یک تَنه بِشی
دو نفره راهه...!
آها عزیزجان، پاییزه دو نفره میشُناین زَردِ قشنگِ وَلگانِ مِینی این روزان جیر میکُوئوُن؟
هامونانی اَندا تو رِ خوش دارُوم...!
عکس از: محمد آقابراری، روستای وشته طالقان
خدا قوت عزیزان
بَرا ارباب، خُجیر سنگِ تمام بِنگی یِین
عزاداریهاتان مقبول حق
دی باخوسین تا فردا با انرژی بِشین کاری سَر
ایمشو یه ساعت دی ویشتر میخوسین
یادتان باشه ساعتانه دُرُست کنین
شوکیتان خوش
عمو بابالله دی بَش
هامُون مرد مهرُبانی که همیشاک، کنار طالقانی جاده دَبَه و با دعایِ خیرُش، مسافرانِ بدرقه میکُرد...
او رِ «خوشقلبترین عوارضی دنیا» نام بُدا بیَن و اینک او رِ «نوستالژی جادهی طالقان» میخوانُن...
در ادامه، دلنوشته خانم اشرف حکیم الهی، برای ایشان را میخوانیم:
نابینا بود، ولی از بیشتر بیناها بیناتر...
با چشم دل میدید، با گوش دل میشنید
بیشتر طالقانیها از او خاطرات شیرین داشتند. همیشه لبخند بر لب داشت و با لبخند جواب میداد.
گله و شکایت نمیکرد، با خوشرویی از مسافران استقبال میکرد و با دعای خیر بدرقه میکرد راننده ها رو
سالیان دراز سرجاده جاخوش کرده بود و همه به او عادت کرده بودند. در سرمای زمستان و گرمای تابستان
یار همیشگی جاده بود. اگر نبود، انگار چیزی رو گم کرده باشیم، جویایش میشدیم.
هرقدر هم اتومبیل سرعت داشت، نزدیک او که میشدیم ناخودآگاه می ایستادیم و راننده کمی باهاش خوش و بش میکرد وبعد از دعای خیرش، با خیال راحت به راهش ادامه میداد.
دیگر عضوی از جاده شده بود، جاده هم همیشه درانتظارش بود
اما امروز دیگر نیست و چشمان مسافران دنبال صدا و دعای خیرش میگردد. فکر کنم جاده هم امروز از رفتن مسافر همیشگی خود غمگین است!
مسافر زندگی خسته نباشی، این زندگی هرچند سخت و تاریک گوارایت باد
خدایت بیامرزد، روحت شاد، بنیانگذار زندگی همراهت، مرحوم باب الله سلمانیان
منتشر شده در کانال طالقانیها
خـُـج: گلابی اصیل طالقان (و گیلان)
بالی نان: نان گرد لواش
جُوز: گردوی طالقان
و خواص بیشمار آن
انشاءالله که مردمی باغ و دَر نمیشیم!
بیماری آلزایمر یا فراموشی مصیبت روزهای کهنسالی است
ایلاهی هیشکی فراموشی نیگیره
Words are like keys, if you choose them right, they can open any heart and shut any mouth.
کلمات کِلییی جور میمانُن!
اگه خُجیر انتخابِشان کنی، میتانی هر دلی رَ واز کنی یا هر دُهانی رَ دِبندی!!
برگردان (به طالقانی): سیدمجید سیدعلیخانی، از اهالی روستای سنگبُن طالقانی
عکس از: مجید انجم شعاع
منتشر شده در کانال طالقانیها