درجی، دریچه ایست برای من، به سوی ماه
درجی، دریچه ایست مُنیبه به سوی ماه
شبها همه خو اُوند مُنو نازنین خُدا
شاید ستاره ای دکوئه نورُش اون وسط
یا ترسوکی مُنیبه بیا، سمتُ بامِه راه
✍شعر: فضل الله دُرّی - خُسبان
درجی، دریچه ایست مُنیبه به سوی ماه
شبها همه خو اُوند مُنو نازنین خُدا
شاید ستاره ای دکوئه نورُش اون وسط
یا ترسوکی مُنیبه بیا، سمتُ بامِه راه
✍شعر: فضل الله دُرّی - خُسبان
تمام نا تمام من مرا. خبر نمیکنی...
ازین زمین پر جفا، چرا گذر نمیکنی
به دشت لاله و چمن، به یاد گلشن و دمن
به عطر یاس و نسترن، چرا خطر نمیکنی
دلی که داغ دیده است، مرا به باغ دیده است
نه جفت و طاق دیده است، چرا زبر نمیکنی
برای عمر رفته ام، خیال پر شکسته ام
هوای غم گرفته ام، چرا ثمر نمیکنی
بر این نگاه خیره ام، بر این دل رمیده ام
بر اشتباه و کینه ام، چرا بسر نمیکنی
تمام نا تمام من، همه توان و نام من
که این نبود کام من، چرا شرر نمیکنی
شرر نما و داغ کن، عقاب دل تو ماغ کن
سر فتاده یاغ کن، چرا سفر نمیکنی
سفر کنی به یاد من، امید بود نام من
تمام نا تمام من، مرا خبر نمیکنی...
شعر: امید .م _مهران
عکس: فردین غرقی _زیدشت
عاقبت شام سیه را سحرت روشن کرد
صبح با دست زمستان در دی ماه گشود
پای خورشید تو باشد،غم سرما سهل است
می شود صخره ی سرما زده را راه گشود
شعر: مسلم آهنگری_گوران
عکس: صدای بارون_مهرانی-مهران
🌺سلام طالقان_صبح بخیر طالقانی🌺
☀️تنور دلتان گرم☀️
به نام آن خدای مهربانم تی ب من این حکایت را میخوانم
گله ای دارم عزیز راه دورم گمون داری که من سنگ صبورم
عجب دارم ز دست این زمانه که گه یار، گهی نامهربانه
قدیمون مردمی دل با صفا بَ به لطف و مهربانی آشنا بَ
جوانان در پی کار زراعت زناکان آبرو دار قناعت
بیَن مردم همه راضی به قسمت زمینان سبز از باران رحمت
نجابت بَل میزه سرخ دیمان قناعت جیر می کَت پاره جیفان
به سفره گر نداشتن لقمه نانی ولی دل د می کردن شادمانی
دلم کردی هوای اون قدیمان دری کندا منیشتن سرخ دیمان
دری پیش او و جارو میکردون می شن مالانی چی دی میکردون
جای چشم وهمچشمی خوشدلی بَ به جای گچ دیواران کاه گلی بَ
کوفای واش تن هامیدا ارا داسه وچان با حَظ میخوردن جو کلاسه
سری صبح پا می اسان از زن و مرد نبه هیچ آدمی بی عار و بی درد
ترکتور یا که ماشینی نداشتن زمینانه گوی همراه میکاشتن
قدیمان هر کسی کاری بلد بَ میان مردمان روزی رصد بَ
ز گو گلبانی و گوسفند چرانی ز پالان دوجی و تعزیه خوانی
یکی او یار و دیگر چاروادار بَ تفنگچی به یکی اهل شکار بَ
یکی خشت زن یکی دی گیوه دوز بَ یکی کهنه گیوانی دور دوز بَ
یکی استای نعل و میخ طویله یکی کلاس می پت زرد کاجیله
زمستانان بساط کرسی جور بَ اگه چو دنبه گمره وفور بَ
دم عیدی به شور و شادمانی میکرد عباسعلی نوروز خوانی
بهار وقتی علوفه کم می آردن ز صحرا چایر و منجر می آردن
دیگه اون گو بمرد و واره بواُسی قدیمی راه و رسم کم کم دگردی
به جای واش چینی و گون بار میشون شرکت جوانان بر سر کار
چشمه او گرسی بسته بندی نمی دانی بنالی یا بخندی
اتاقانی کفان ماشینی فرشه نمد مالی دیگه یادان د درشه
زمانه گل بگیت درجیه راهه نمگویم که کارش اشتباهه
جوان مردی دیگه یاور نداره مرام و معرفت مُشتر نداره
پنیر خیکی میان جایی نداره ملخ مورچانه را وینای نداره
از آن وقتی که لاتی او بگیتی تو گویی مردمان خو بگیتی
دیگه باد تو نمیدی گندمان محبت یاد هاکردی ده میان
نکاس لو همه بامان د ور کت چپر خرمن داران د بی خبر کت
خانی گل بام دیگه معنا نداره پرندی چینه ی سر جا نداره
چه عزت هامینان گرسوزی نور اسه با چلچراغی سوت و کور
کجه بش اون صفای روستایی کبلا اله بداشت و مش بمانی
کجین ادمای صاف و ساده که تا گیلان میشن پای پیاده
چی گردی اون قدیمانی عروسی که تا هفت روز میکردن دیده بوسی
چه خوش به ناله ساز و نقاره عروسای خوشگل مادیان سواره
بگوتم تا سبک گردم ز غصه جوانان ره همین یک نقل بسه
جوان پیر نکن نامهربانی همیشه نو نیه تازه جوانی
محبت کن که تا دل شاد گرده ز شادی خاطرت آباد گرده
خدارو یاد کن صب تا نمازی که این دنیا نداره واپرازی
امیدوارم حسابت پاک پاک بی بسی نوروز بیا تن زیر خاک بی
این شعر بسیار زیبا از همشهریمان آقای امیر غرقی می باشد که با صدا و لهجه ی زیبا و مخملی همشهریمان آقای فرشید فلاحی تقدیمتان گردیده است. پیشنهاد می کنیم این فایل صوتی رو از دست ندید.
در این صبح خونیک ای طالقانی
سلام من به تو با مهربانی
ببین آخر هفته دی بیامه
بوشو سوی وطن با شادمانی
شعر از: سحر علیخانی_سنگبن
عکس از: مهناز فلاحی_حسنجون
کلیپ اول: شادی مهمان دلتان، مسیر بالاطالقان، ارسالی: اصغر ادیبی_دیزان دریافت کنید
کلیپ دوم: طالقان از فراز آسمان، ارسالی:گروه دنبلیدی ها دریافت کنید
📚 گپ گپ
آقام و نَنُم
کرسی پایه دراز کش، خُرخُر آقا جان، خُتی و ننم، غُرغُر
میگو پایسا، مالانه چاشت هادین واش دکن، ریز مالانی، آخُر
شیر بدوش و وگی بیور، ایوان کَت کُنُم، واهره، موسیه آخُر
مُن بَشُم، بیم، بیمرو بکشُم پسینه، اوو میایه، شُر و شُر
نَچرُم کُرده، زرد گوساله روز به روز ، نازُنین میبو، لاغُر
عوضُش، مای میشان، دوگل زایُن تا بُزان، حرفُمه، نکن، باوُر
خُو، دَ پایسا، یَهو، آقا جانُم هی، زُنُک، مُن بِشیم، اَکابُر
نَنُمی چُشم، دو تا بزی، میدان چکمه پا، موشی جور، میکرد، بَپُر
مثل نُفرین، آقامی پی داد، کُرد ای خدا، نانته کنه، آجُر!!!
تو وگردا، بیو، اگه نکنم! تیی بیر جامه رَ، جر و واجُر
آقام، اما دلش دَ می خنده شایدم، میگوه، نکن، ور، ور
عین، آفتاب و سایه میمانه جنگ و دعوای این دو تا، پُر پُر
من بشم تا نمردیه، خرمان گوش کر کُرد، لانه باری، عر عر!!
😂😂😂😂😂
✍ شعر از:
آقای مسلم آهنگری - گوران
قلب من چایی شب مانده ی یک سینی نیست
عشق تنها به همین گریه که می بینی،نیست
شعر از: مسلم آهنگری - گوران
دارم عاشقت میشم
با صدای امین زارعی
شهرک خور_ساوجبلاغ
دریافت کنید
همه دنیای دتر، این وَره بَ
وَره رِ خوش می داشت
وره رِ سفت بداشت
اما
وَره از دستش دَرش
دترک ما هستیم
وَره دی این دنیا
هر چقد بیشترک خوش داریم
این وَره را
وَره دی زودترک دَر میشو
✅ امیر اسلامی – سگران_بزج