شعر: تمام ناتمام من
دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ب.ظ
تمام نا تمام من مرا. خبر نمیکنی...
ازین زمین پر جفا، چرا گذر نمیکنی
به دشت لاله و چمن، به یاد گلشن و دمن
به عطر یاس و نسترن، چرا خطر نمیکنی
دلی که داغ دیده است، مرا به باغ دیده است
نه جفت و طاق دیده است، چرا زبر نمیکنی
برای عمر رفته ام، خیال پر شکسته ام
هوای غم گرفته ام، چرا ثمر نمیکنی
بر این نگاه خیره ام، بر این دل رمیده ام
بر اشتباه و کینه ام، چرا بسر نمیکنی
تمام نا تمام من، همه توان و نام من
که این نبود کام من، چرا شرر نمیکنی
شرر نما و داغ کن، عقاب دل تو ماغ کن
سر فتاده یاغ کن، چرا سفر نمیکنی
سفر کنی به یاد من، امید بود نام من
تمام نا تمام من، مرا خبر نمیکنی...
شعر: امید .م _مهران
عکس: فردین غرقی _زیدشت
۹۵/۱۰/۱۳