شعر اهرک کشی
اهرک کشی خودش یه داستان داره
آن کمک خرجی، اهرک باره
گندم اول میشورُن، خشک مینُن
بعد میپچُن بامی سر ولو مینُن
تا خشک گردی بلغور گردد و بار
زیمینی اهرک کمکِ خرجِ بار
شو که گردی اهرکی سر می گرده
اهرک کشان بغل بغل می گرده
اهرک کشانی دی بگو بخنده
هر چی میگون همش چرند پرنده
بعضی شوآن یکی یی بخت وا می کُرد
یکیشانی دلخواهو پیدا می کُرد
خلاصه که، اهرکی سر می گرده
نامزه وازی بعدش شروع می گرده
برگرفته از کتاب فرهنگ طالقانی
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی