عکس نوشته های آخر بهمن ماه 95
بسم الله النور
صبح زیبای دیگری را با ترنم
دلنشین پرندگان و بوی خوش تازه نان، آغاز می کنیم
شُکر
برای زیباییها
و وجود ارزشمند عزیزان
برای سلامتی جسم و جان
و رزق و روزی حلال و بی نیازی
صبح را براتون،لطیف آرزو میکنم
مانند گلهای زیبا وخوشبو🌺🌸🍃
که استنشاق کنی
وسیر نشوی از آنها🌺🌸🍃
و عطرش
در خاطرت بماند🌺🌸🍃
صبح زیباتون بخیر هموطنان 🌺🌸🍃
یِتیم بُماند، جیر او... میکوئی!
نَنُت مُنه خانه دِ دَر مینه 😱😤
میدانی چیه؟
نگرانُم!
ننه بشیه میدان، کیلی🔑همراش نی
همیشاک گَلِش اُوزان بَ ها
اما دیروز که لباسانشه عوُض کُرد، یادُش دَرش کلیشه وگیره
ایسه مُن دی میخوام بشُم مدرسه، او میمانه پُشت در!
ای خاکی...
باز خاله زبیده بش شهر
مون بماندوم دری پشت
غریب و تنها...
هی... غریبی درد بی درموون غریبی😿
ای که می دانی ندارم، غیر درگاهت پناهی
دیگر از من برنگردان روی خود،گاهی نگاهی
دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ
نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا
دلم یک فنجان چای داغ میخواهد و یک دوست
که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد
قدیمان برق نَبه، چه راحت بی یِیم 😾
از صُحب نُشتیَن پای این بیصَحَبه تیل ویزون
نه چاشت دُرُست حسابی هادان مُنه
ناهار دی گو خبری نی!
گُسنگی دَ بَمُردُم خداااا
به زودی...
خیابانهای شهر، تسلیم بهار خواهد شد
و این گلها، اولین سربازان فاتح بهارند...
#حس_خوب
هـرکسی می کند از یـار مـرادی حـاصـل
حـاصـل من غـم یـارست و خـوشـا حـاصـل من...