شعر گردو (جوز)
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ
حالا که فصل جِوز هست و موسم سیاهی حنایی دستان، این شعر تقدیمتان:
گردوى سبز و تازه، چیدم من از درختى در جستجوى مغزش، رفتم ولى به سختى
با سنگ و دست و ناخن، بعد از سه مرحله پوست معلوم شد چه رازى، پنهان میان گردوست
مغزى سفید و جالب، خوشمزه و کمى تُرد البته باید آن را، یک کم نمک زد و خورد
انگشت و دست اگر شد، رنگش سیاه حنایى دل بد نکن که دارد، هر لذتى بهایى
شعر از: آقای ناصر کشاورز عکس از: خانم مهرنوش میرزائی