درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوه رفتن» ثبت شده است

خاطُرات کوه بشین و تَره (سبزی) چینی قسمت دوم: لیواسک

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۱۶ ب.ظ

سلام عزیزان
مُن یه خاطره از لیواسک چینی دَر وَکُنُم٬ ان شاءاللّه که خوشُتان میا
چند سال پیش، به اتفاق بابام٬ عموم و پسر داییم، برای اولین بار بِشی یِم کوه٬ لیواسکی بَ.
ما هم که تا اون روز اصلاً برای سبزی بچی یَن و این چیزانی بَ کوه نشی بی یِم٬ خِلی کیف میکُردیم ِو ذِوْقُ شِوْقَ خوبی داشتیم.
خلاصه... آقا اینان ینی بابام و عموم٬ اون روز ما ر اون قد راه بَبُردُن که عَرَق مای پاچه دَ دَرش😄
داغان و ماغان گَردی یِم تا بَرُسی یِم اون نقطه دلخواهی که اوشان میگوتُن که حتما باید بشیم اوجه😭
انصافا وقتی بَرُسی یِم٬ بـدی یِم یک منطقه وسیع و بسیار زیبا 👌 با لیواسک هایی به کلفتیِ بالِ آدُم😜 امّا آبدار٬ُ نرمْ😋
تا بَبامُشان تشْ مَشْ ها کُنُنْ٬ ما دی نمکدانَ بِی تیم اِو٬ جاتان خالی یه شکم سیر خجیره لواسکانَ باخوردیم😋
بعد از استراحت هم نفری یه گونی بچّی یِم او حرکت کُردیم...
اصل داستان ایجه یه که مُن بیچاره باید بارَ دوش میگیتُم...
اون قَد سنگین بی٬ اون طنافی که کیسه ی کَش دَوَستْ بی تا بُتانُم کیسه رـ دوش گیرُم٬ تمام مُنی دوشَ بالَ داغان کُردُ بی😭
مُنَم بدی یَم چون چاره ای نی٬ همراهانَ بگوتُم : مُن زودتر میشُم ٬شما دُمال سر دَ بیاین😊
پا رَ تند کُرْدُم اِو به محض اینکه مطمئن گردی که دِی نادّیار گردی یَم اِو دِی مُنه نُمِی نُنْ٬ 😜
لیواسک کیسه رَ دوشُم دَ جیر گیتُم او ٬اویِ سَرَ  دی خوب قاهیم(محکم) کُردُم اِو ٬با یک برانداز پایین دست و انتخاب بهترین نقطه رهایی😂 کیسه رَ لو ها دام ٬بَش تا رُخانه😂😂😂😂
حَلا تصویرش وختی جیر میشی تو ذِهنُم دَرَ😄😄
انگار ماشینی چرخَ لو ها دای جیرشی😂😂 تازه بعضی جاهان دی از رو موانع میپَّرُسْت😂😂😂
مُنَم بعدُش با خیال راحت٬ قبل از اینکه بابام قضیه رَ متوجه گردَ٬ مثل برق بشی یَم جیر، لیواسکَ کیسه ی ور٬ باخُتُم تا بقیه هم بمان😊😊😊
چند سال بعد بابامی بگوتم که چرا اون خجیرَ لیواسکان که بچّی بی یِم ٬ هَمُشْ لُهْ هاشی بی😂😂😂
قضیه شَ میگوتُم و کلّی میخَنْدی یِم😄😂😂😂😂😂
شاد باشید😊

✍ارسال و نقل خاطره از: سید عباس افتخاری، پراچان
🎤 با صدای: سید عباس افتخاری، پراچان
عکس از: غلامرضا رزاقی، ناریان
   تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این خاطره ی زیبا با صدای سیدعباس افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۶
درجی طالقانی

خاطُرات کوه بِشیَن قسمت اول: خُرس

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ب.ظ


دوستان، اِسه گو حرف این سبزی مَبزی هسته، بُدا شمایبِ ازکوه بشیَنِ خودُم بگم.
چند سال پیشی بهار، منُ و برارُم بشییم کوه، سبزی و لیواسکی بَ. یه مسافتی رِ با هم بشیِیم، بعد از هم جدا گردی یِیم، هرکدام یه سمت. فاصلمان آنقد گردی که دی با صدا، سوت، شول، هیچ جورِه نمیتانستیم خودمانِ پیداکنیم. البته ما کوهی میان گم نگردی یِیم، فقط همدیگرِ گم کُردیم.
همان طورکه می دانین، بهاری کوه خِلی خطر دارَه. هم کوه نرمَه، ینی سنگان لَقُّن، هم این که احتمال دارَه هرکدوم از این بندانی بیخ، جَکُ و جانورخُوتّه باشن. مثلاً یکی از این جانوران، خرسَه. مُن تو حال خودم بیَم، سرم دی جیر دبی، مشغولِ بچّیَن بیَم، تا برسیَم یه درّه ای میان، یه گته تخته سنگ دَبه. سَرِمَ راستا کوردم، یه سفیدی بدییَم، از ترس پسا کتُم. اوندی چطور تخته سنگ ارتفاش تا درّه، دو سه متر بی. مُن دی جیرکَتُم سنگی سر، اوزان گردییَم. اون حیوان خو دِبی، منی متوجه نگردی. من دی ازترس، نه میتانستم خودمه پرت کنم جیر چون بیدارمیگردی، نه میتانستم برارمَ صداکنم. فقط بتانستم خودمَه یواش جوعَرکَشُم، دی هیچی رِنگاه نکُردم. منی بدن دی مثل بید میلَرزی، رنگُم دی گردی اچینِ گچ!

همین طور یواش یواشَک خودمه حدود100متر دور ُردُم، تا خودمَه برسانیَم یه درّه، اون ورتر یه گته سنگی پشت بیاستام، یه دوربین شکاری دی منی همرا بی. نفس نفس زنان، دوربینی همراه، همون سمتِ نگاه کُردُم، بینُم اون بیصابک چیَه. چشمتان روزِ بدِ نینَه، بگیْن چی بی؟ اصلاً باورم نمیبی فقط ده دِیقه، دوربینی همراه از تعجب نگا میکردُم، چشمانم دراما بی. دبی دیوانه گردُم وقتی بدیَم وَرفِ جای خرس اشتباه بیتُم. درّه ای میان، که بهمن بمابی، یه مقدارش این سنگی بیخ که نُسامِ جا بی، بمانستِه بی، او نگرده بی، منی قلب دی هنوز 80 میزّی.
بالاخره بعد از 3ساعت برارمَ پیدا کُردُم، منَ بگوت تی رنگ رو چبه اچینِ گچه؟ مُن روم نمیبی بگم سرگذشتم چی گردی، اندی حالم بد بی تا خانه ای ور، اصلا گپ نزّیَم.
اسه نتیجه گیریش چیه؟ اینِه که هیچ وقت کوهی میان رفیقتان دَ جدا نگردین
کوه بر همه شما خوش

✍نقل خاطره: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: سید مصطفی افتخاری، پراچان

عکس از: جام جم آنلاین
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این خاطره ی زیبا با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۷
درجی طالقانی

لذت کوه بشیَن

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ق.ظ

یکی از بهترین لذتهای کوه بشین، اینه که یا یه جمعی ره راهنمایی مینی یا خودته. آدم برای اینکه کوه دِ جَر شو، اول باید کوهستان و صخره های ناامیدی روح خودش دِ جَر شوئه و به قله برسه. درست مثل کوه واقعی دِ جَر شین. کوه جَر شیَن، سختی داره، سنگ ریزه و شن میشو کفشتی میان، تیغ میچسبه پر وپات، نفست به هِن هِن دِمیکوعه. امکان داره هوا خُراب گرده و باران یا تگرگ و حتی بدتر، وَرف بیا. شاید دی زبانم لال، پات سُر باخوره بکوعی زمین و دست و پات، زخم و زیل گرده. مار و مورچه لانِی سر باختُن و گَوَن بوتِی سر، بَنیشتن داره. خلاصه کوه جَر شینه و هزارتا سختی.کور شیطان هزارتا بهانه درست مینه که جَر نشی.

آها عزیزجان، برای اینکه قله رِ بَرسی، باید اول  قله اعتماد به نفس روح خودتِ فتح کنی. دیگه نباید وهانه بگیری که منی پا درد مینه و مُن عاجزم. بهانه نگیری، کارها درست میبو. حلا میخواه وزنت زیاد باشه یا منی جور، شَر و پَر باشی. یا اون یکیانی جور، کُل و شُل باشی، تنبل باشی یا اون یکی جور، کیفت و کارت بانکیت پر پول باشه و بگی همین شهرک دِ چند کیلو سبزی میخرم، ویلش کن، کی حوصله داره یه روز کوه بشو تا یه هفته دست و پاشه بُشقاله.

آها عزیز جان، اینجور بیخودی وهانه هانه که کنار بندیی، یه وقت مینی پنجاه تا صد کیلومتر راه جَر بشی. هرچی جَرتر میشی، روحت آزاد تر میبو. وقتی میرسی بلندِ قله ای سر و پس وگرد مینی و پشتُ نگاه مینی، میگی: آها خداجان من این راه بیامیم؟؟؟ احساس مینی خدا ره نزدیکتر گردیی. اگر شو باشه، میخوای دستت بلند کنی و ستاره بچینی. اگر روز باشه، آی چشم میکشی خورشد خانمی بَ .ای یه قشنگ نسیم میخوره دیمت. موهانتی میان اچین باد میخوره. چنان سبکبال و بیخیال و کیفور میگردی که نگو و نپرس. چنان قهقهه میزنی و کوه دی با قهقهه جواب هامیدی. هرچی میخوانی، کوه بلندتر و قشنگ تر، طوطی سخنگویی جور، تی بِ میخوانه. یه انعکاس و بازتاب درونی ایجاد میبو.
این نسیم که میخوره دیمت و موهانت، احساس مینی خداجان دَره نوازشت مینه. هر لحظه، عظمت یکتای عالم ویشتر نزدیک دِ لمس مینی. دلت میخواه روح از جسمت، جدا گرده. نه از ترس، بلکه از عشق، دلت میخواه خودته پرت کنی بغل پروردگار. اینان که میشُن زیارت، بدین چه جور تا یه مدت شنگولن؟ دقیق مثل زائران میگردی. اون قله ای تُک، چنان رخِ نیاز به سوی خالق بی نیاز مینی، کو نگو و نپرس.

کوه دِ که ومیگردی، درسته دست و پات درد مینه، شاید دیمت دی آفتاب سوز و بدنت عرق سوز گردی باشه، اما مطمئن باش که روحت صیقل بخورده. اگر کار نیمه کاره داشته باشی، مصمم میگردی که تُمان کنی. روحیه یک جنگجوی پیروزِ پیدا مینی. فکر مینی رستمی زور بازو رِ داری.
آها عزیزجان، کوه دِ ومیگردی و حسابی تغییر مینی. آها عزیز جان وهانه نگیر، روحتِ تغییر هادین. کور شیطانی سر، با تمام صدایی که حنجره تی میان دره، هورای کن، داد بزن سرش بگو: بشو رد گرد!! هرچی وهانه درست کنی، من مصمم که جَر شم. دستت هادین مُنه جر شیم....آها ....

✍متن: ابوالفضل یزدانی، خُسبان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: فرشید فلاحی، کولج
عکسها: سمت چپ، سیده فاطمه میرتقی (اورازان)، سمت راست، عکاس ناشناس
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


به طرف آبگرم سه هزار و تنکابن.... عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان


مسیر کوهنوردی "علم کوه" و آبگرم سه هزار، عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۷
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت پنجم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ق.ظ

در ادامه بحث کوه بشینمان، توصیه مینُوم حتماً یا بادگیر همراهتان دباشه، یا یه نایلون بزرگ مثلاً کیسه زباله خوبه ای جور که اگر گیر کوردین و باران دیگیت، بتانین اون ده خودتانی بِ یه بارانی درست کنین.
همیشک کوله ای میان، چند تا مشما داشتی بین، کمکتان مینه، هم میتانین اونِ رشته رشته کنین باندی چانی استفاده کنین، هم وسایل دُلش بریزین، هم اویی همرا خودتانی ب کلاه و بارانی درست کنین، هم اینکه در موقع لزوم، هر مشما خودش ده تا بیست دِیقه میسوزه و بهترین بن گارسون هسته و کار چیلوکه ره مینه در تش کوردن.
و یه درخواست دی شما دِ داروم. همینطور که کوه دِ جَر میشین، راهی میان هرچی پلاستیک و مشما پیدا کُردین، دکنین یه کیسه پلاستیکیِ میان، اونجه کو تش کُردین، جای گون و چو و کوهی علف، اونان تَش هانین، هم خوب میسوزه هم حرارت خوبی داره. بهترین روش دی این هسته کو اول تَشَ بر پا کنین و هانین تا یه کَمَکی ذغال گَرده بعد پلاستیکان یه ذره یه ذره دنگنین اونی سر، خودش او میبو و زغال ایچینه شمعی فیتیله، اونی مواد سوختنی میسبُجه و میسوزانه. مُن خودُم بارها امتحان کوردی یَم. دو تا همین نوشابه خانوادانی بطری، قشنگ یه کیتری دو لیتری جوش میاره. اگر این راهی که بوگوتم انجام هادین یه ذره پلاستیکی بو، در نمی یا. اینجوری هم آشغال جمع کُردی ییم، هم چو مصرف نوکوردیم، هم چایی بخوردی ییم.

لباسانتان طوری انتخاب کنین کو لازم نگرده هی درورین تن کنین. چند لایه لباس تن کنین که اگه گرم گردی، لباس رویی رو درورین و اگه سرد گردی، یه لایه اضافه کنین. 
هیچوقت هیچوقت کوهی میان لوخت نگردین و پرو بال بیرون ننگنین، چون عرق کرده هستین، ییهو یه باد دی گیره، بدنتانه چغر مینه. ضمناً خطر آفتاب سوختگی دی وجود داره.
کلاه دی خیلی خوبه کوهی میان، اما طوری کو گوشانتان نپوشانه کو بُتانین اطرافی صداهانه خوب بشنو یین.
کوه بشینی وقت، حتماً دس چو دستتان دَباشه. هم برای حفظ تعادل خوبه، هم میتانی دوش گیرین، هم اهرم هسته و هم سلاح. البته تیزی سرش دنبو چون ارتفاعات اکثر بارش ها با رعد و برق همراه هسته و این خیلی خطر داره. یه کارد خوب دی همراهتان دَباشه ضرر نمینین.
من خودم کوه میشم، طوری وسیله ومیگرم کو حداقل، دو برابر زمان تقریبی کوهپیمایی، وسیله داشتی ب یم.

نمی دانم تجربه شوکی کوهی میان باخُوتُون رو دارید یا نه؟ ولی اگه یه بار امتحان کنی، دیه ولش نمینی.
خا تا اینجا بگوتیم که این وسایل از جمله اوجب واجباته: دستچو، کلاه، عینک آفتابی، یه لقمه نان، سالمِ او، کفش خوب و کوله استاندارد
ایسه در مورد دستچو اینان خوبند: وزم چو (وزم یه جور گُچ یا کونوس یا ازگیله) ولی میگن پلار همه د بهتره،
چوب پلار خیلی سنگین ولی انعطاف پذیری خوبی داره ولی کمتر کسی دست دره. در چوبهای معمولی، وزم و سیب خوبه، آلبالو هم خوبه ولی سنگینه و به دست نمیچسبه. سیب هم بعد مدتی ترک میخوره.

✍ متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: پوریا فرامرزی، خُسبان
عکسها: پدرام سوداگری (حسنجون و سیدآباد)، سیده مریم قادری (اورازان) و سیده فاطمه میرتقی (اورازان)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۴
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت چهارم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ق.ظ

خا ایسه شورک چینی شروع گردی و میخوا بشیم کوه، با توجه به تجربه ای که در کوه بشیَن دَسُم بما، اینانَه شما ر َمیگم:
جدای از اون قند چایی، سیاه کتری و نان و پنیری که به صورت جمعی ومیگیرین، نفری یه نان جداگانه همراه داشته باشین، چرا؟ چون کوه باعث ضعف میبو و ممکنه اون نفری که کوله پشتی وسایل همراشه، شمای همراه فاصله داشتِه بو، با اون نانی که همراتان دارین، میتانین ضعفتانَ بیگیرین.
اگه کوهی میان به لیواسکای تَرُ و تازه برخورد کُردین، حدالامکان از باخوردنش خودداری کنین یا خیلی خیلی کم باخورین. چون لیواسک ترشَه و باعث افت فشارمیگردَه و توانتانَه خیلی زود ازدست هامیدی یِین. مشکل دلپیچه دی ممکنه به سراغتان بیا.

وقتی بارِتانَ بچی یِین وکوله پُشتی رَ دوش گیتین و بسلامتی بیامین خانه، فامیلانتانی سوغاتی رَ فراموش ناکنین.
این خیلی مهمَه، خیلان پیر یا مریضه آدُمن یا توان کوه بِشیَن نُدارن و چُشمشان به شمایی دَس دَره. خدا هرچی روزیتان کُرده، اوشانی سهم دی میانش دَره. نیَلین آه بَکشن و دلشان بخوا که برکت هر چی بچِی یِین از بین میشو.
ویشترِ طالقانیایی که میشن کوه، ازکیسه، به عنوان کوله پشتی استفاده مینُن. یادتان باشه که از طنافهای نایلونی استفاده نکنین، چون به شدت دوشتانَ درد میارَه و تا دوهفته دی دردش میمانه.
حتماً یه ظرف شربت عسل، با خودتان داشته باشین چون در ارتفاعات که اُفت فشار دَره که به اصطلاح میگن: "کوه بگیتی" خیلی چاره سازه. ضمن اینکه این شربت جلو تشنه ای ر میگیره.
از باخوردُن وهمنى او خودداری کنین. همینطور وهمنی وَرفِ ناخورین. چون بخوردنش امکان داره بیماریهای گوارشی ایجاد کنه. دل درد و دل پیچه و گلاب به روتان، اسهال خونی‌.
همیشه کوه میشین یه بوته سیر دی همراهتان باشه، شستشو دهنده خوبی برای دستگاه گوارش هسته. اگه همراتان نبو و گرفتار گردی یِن، بجای سیر می تانین کوه پیاز، شورک یا سیابن دی باخورین. البت قبلش تمیز بشورد گرده.

هرچی بار اضافی کمتر بَبرین، سرجوعَرى بشین راحتتره. بعد بیشتر می تانین سبزی و کمان گوش بیگیرین وگردین و سرجیری پایتان کمتر فشار میا.
کوهی میان هرگز تمام نیروتان صرف نکنین، تا پاتان خانه هانناین، هنوز میتانه یه پیش آمدی گرده که به توانتان احتیاج باشه.
خا یه چایی باخُوریم مینی گَل دی تازه گرده، بقیه ش شماییب بگم.

✍متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤  با صدای: سیده مریم قادری، اُورازان
عکسها: سمت چپ بالا، شهناز فلاحی (کولج)، سمت راست، عکاس ناشناس، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سیدامین میرزکی (اورازان)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۷
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت سوم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ق.ظ

کوه نوردی از کاملترین ورزشها هسته و مجموعه ای از مهارتها و ابزارها ر لازُم داره. خا و اما کوه بشین، اولین ابزارش پا و دومیش نفسه. باید بِینی پات چندی جان داره و نفست چندی میکشه. میدانین که کوه، خیلی آدُم دِ گتَره. پس همین بزرگی کوه و کوچکی آدمیزاده حساب کنیم، به این نتیجه میرسیم کوه شوخی نُداره و کوه بشیَن شوخی بردار نی. اولین چیزی که باید درخودت بینی، تا بتانی بشی کوه، توان جسمیَه بعدیش دی نفسَه، پوجارِ مناسب دی میخوا، دسچو دی کمک خیلی زیادی مینه که باید همراه داشته باشیم.
دومین اصل، انتخاب کوه و راه بلده. حالا مثلا شمالیان دِ بپرسین میگن که کوه دِ میترسن. ما طالقانیان دی که کوهی وچه هستیم، جنگل و دریا دِ میترسم. باید اینه بدانیم که بُهاری کوه با تابستانی کوه خیلی فرق مینَه و بهاری کوه خیلی خطر داره. (خطر سُرباخوردُن چون گل و شُله، خطر رعد و برق، سنگ جیر بیامین و ...)
خا بگوتم بهاری کو خطردارَه، پس اصلاً صلاح نی تنها بشیم کوه. باید رفیق داشتِه باشیم. رفیقی که هم پا باشه، یعنی بتانَه تی همراهی کنه. پس سومین اصل در کوه بشین اینه که خوبِ رفیق، همراهت باشه. همچین ناخوشه آدُمی همراه، نباید کوه بشین.
وقتی کوهی میان پخش گردی یِیم، باید دو به دو همراه باشیم. بهاری کوه، نرمَه. امکان داره سُنگان لَق باشُن دَر شُن و هر اتفاق ناخوشایندی پیش بیا که آن زمان باید یکی دَباشه به دادت برسه.
مطلب بعدی اینکه بایدکوهی میان، روبروی هم دباشیم. طوری که با یه فاصله مناسب، همدیگرَه بینیم. اگر فاصله با رفیقمان طوری باشه، که یکی جوعَر دَباشه، یکی جیرتر،خیلی خطرناکَه. اگه یه سنگ لوهایَه، اون جیری آدمانیب خطر داره.
یه چیز دیگه، شمارِ بگم اینکه دو سه سالَه که محیط زیست، طالقانی کوهانی دُل، گرگ ویل کُردیه. پس تنهایی کوه بشیَن، واقعاً خطر داره.
ایسه این ها نکات ایمنی کوه بَ، تا ایجِه رَ داشته باشین تا بقیّشه شمایب بگم

✍ متن، تهیه شده به کوشش: ابوالفضل یزدانی (خُسبان)، سیدمصطفی افتخاری (پراچان)، سیده فاطمه میرتقی (اورازان) و سایر اعضای گروه تولید محتوای درجی
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: بختیار قاضی، حسنجون و سیدآباد
 عکسها: سعید شکراللهی (دیزان)، سیدعباس افتخاری (پراچان) و سجاد آقابراری (وشته)
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۵
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت دوم

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ

هر چیزی خودشی ب قانون داره. اصلاً اگه قاعده و قانون نباشه، همه چی خراب میبو. تره بچیین دی قانون خودشه داره.

🚩 با کسانی همرا گردین که رچشان با شما یکی باشه، بقول امروزیان با هم مَچ باشین. اون گروهی میان، حداقل دو سه نفر حساس، مسئول، دلسوز و مهربان دَباشه.
🚩 خوش قول باشین مثلا بگوتن فلان وخت حرکت مینیم، سر وخت اونجه حاضر باشین.
🚩 خودسر و خودرأی نباشین٬ نظرتان ر بگین ولی اگه با بقیه ضد بَ، سرسختی ناکنین و تابع جمع باشین. این در مواردی مثل راه بالا بشین تا زمان واستین برای ناشتایی و چاشت و امثال اینها هسته.
🚩 سعی کنین با یکی دو نفر، دسته تانی میان، صمیمی و راحت باشی که اگه خدای ناکرده یه پیشامدی فقط تیب دَکَت، بتانی اوشانی ب بگوی.
🚩 خیلی تند یا خیلی کند راه نشین. تند راه بشین زود خسته میبین یا نه٬ بقیه ر وادار مینین تند بشن٬ شاید یکی نتانه، جمان باشه٬ به فکر بقیه هم باشین. تا وخت شمی سختی، اوشانم به فکر شما باشن.
🚩 راه که میشین خیلی گپ گپ ناکنین قوه تان بیگیت میبو. سرجوعَری بشین قوه میخا. شوخی دی ناکنین، ممکنه خطرناک باشه.
🚩 تک چَره بزی جور، هی اینور و آنور نشین. جایی بشین که حداقل دو نفر ر بتانین با چشم بینین و با شول خبر کنین.
🚩 تره که بیدین، طمع ونگیرتان بخین همش بچینین. فکر ببردن تا خانه ر هم کنین٬ کسی شمی ب بارکشی نمینه.
🚩 سبزی ر با ریشه ونکشین. با یه دست تره ی سره بدارین، با دست دیگه کاردی همراه بِربینین. تا ریشش در نیا. با دست و ناخونتان دی می تانین این کار کنین٬ به شرطی بعدش دست درد نیگیرین. اگه یه دف دی با ریشه درومه، با کارد ریشش ر بربینین یه ذره خاک بریزین سرش، خودش میگیره. آنانی هم که گل بزیه و تخمش برسیه ر نچینین.
🚩 یه در میان بچینین٬ یه تخت کوه ر لخت ناکنین. بدارین سال دیری بم تخم افشان دبو. قحط نسل ناکنین.
🚩 اکَل (الکی و بی دلیل) گَوَنانه تَش نزنین.
🚩 کوکِ لان خراب ناکنین. اگه لانشان بیدین سمتش نشین٬ تخمانشان دست دست ناکنین بعد بنگنین سر جاش. حیوان بوی انسان ر تخمانش حس مینه دیگه اون تخمان ر نگا نمینه. گناه دارن چکار بکار اوشان دارین. تره تان ر بچینین.
🚩 آنانی که تازه کار هستن ر یاد بدین٬ کوه بخیل نی شمام نباشین٬ همِی اَندا تره دره.
🚩 بعضیان از رو ناچاری کیشک یالشان یا ننه پیرشان ر شمی همرا میرسن٬ غرغر و اوقات تلخی ناکنین٬ آخر سرم اگه کم بچی بیَن، یه قلاب تره تانی سر دِ ویگیرین، اوشانی ب داکونین. خوشحال میبُن. شما بعدا باز میتانین بشین. شاید اوشان نتانن بیان.
🚩 حتی الامکان یکی دو تا مرد بدارین همراتان بیان. فصل فصل کوچ هسته٬ آلکَی کوه فراوانَ. همه چوپانان که شُمی همولایتی نیَن.
🚩 صبح زود، اَفتو نِزی راه کوعین٬ خُنکا آدم ویشتر میتانه راه بشوَ.
🚩 شوکی حتما پوجارتان ر وارسی کنین اگه پاره ی بدوزین.
🚩 یکم توت ٬کیشمیش و جوز مغز  جیفتانی میان دبو.
🚩 یه کیشکه دبه ای میان، سالم او ویگیرین. وَهمنی او ر ناخورین. هر چشمه ای میان دولا نگردین.
🚩 بارتان ر به اندازه ویگیرین. اَکَّل بارتان سنگین ناکنین. ا‌ول و آخرش به کول خوتانه. به فکر خودتان باشین.
🚩 بقول آقام خدا بیامرز این سه چیز حتما همراتان دباشه: سوزنده(کبریت) و دوزنده( نخ  سوزن سنجاق) و بُرَّنده (چاقو )
🚩 الان همه گوشی دارُن. یه گوشی که باطریش دور تُمان گرده، خوتانی همرا ویگیرین. ولی وختی هوا بیگیت و البرق بزی حتما خاموشش کنین.
🚩 گت ترانی حرف گوشادین.

ان شاءالله یه خاطره خوب از تره بچین شمی ب بمانه. مینی بم یه قلاب بیورین.

✍ متن: سیده فاطمه میرتقی، اُورازان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: سیده فاطمه میرتقی، اُورازان
 عکسها: محمدآقا براری (وشته)، سیده فاطمه میرتقی (اُورازان)، مرضیه نعمتی (خچیره)، پری یگانه فر (گته ده) و علی فعال
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم میرتقی تقدیم به شما (دریافت کنید)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۷
درجی طالقانی

کوه بشین و تَره (سبزی) چینی - قسمت اول

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۱ ق.ظ

فصل اردیبهشت با تره بچین همراهَ. البته تره ی کوه. تره بچین یکی از کارهای مرسوم همه ی طالقان هسته که جَماعتی میشُن و انجام میدین. این کار جزو کارای زنانه به حساب میا ولی مردکان دی میشن تره ای بَ. بعضی یان از این کار پول درمیورن و کمک خرج آقا و ننه و شوَرانشان هستن. خیلیان دی از همین تره بشیَن، همسر آینده شانه انتخاب کُردین چون باعث ایجاد آشنایی و صمیمیت و شناخت افراد به هم می گرده. بعضیان دی این یه خجیره تفریح سالُم هسته که روح و جسمشان ر به طبیعت بسپارُن و از یه ورزش مفرح دورهمی، لذت بَبرن.

🚩 یالان کی میا بشیم تره بچینیم؟
یکی دو روز قبل از راه کَتُن، میگن ما دریم میشیم مَثل وارکَش تره ی بَ.‌ این اعلان کُردُن بیشتر فک و فامیل نزدیک یا رفیقانی میان دَره. اگه کس دیگه ای هم  بفهمُست، بخواست اوشانی همرا بشواَ مانَع نیمیبُن. مثلاَ جواَر محلیان با هم میشن. ولی این قانون کلی نی.

🚩 حلا میخیم راه کوایم چی خودمانی همرا بَبُریم؟
۱-  ایزارُمان (سفره) وِمیگیریم، دُلُش چن تا بالی و پنجه کش (نان) دِمینیم. چندتا کَلو پِندیر، اگه ننومان می خاطُر خیلی بخوا و خانه دی دباشَه یه کم زیله، آنم سالُمَ روغُنی زیله، نه روغُن نباتی زیله که مُفت نمی ارزه، قند و چایی٬ توت و جوز و کیشمیش، یه کیشکه قُمقمه یا بطری اُو، قَب جوش (قهوه جوش قدیمی) یا کتری هر کدامش دبه٬ یه دانه دی استکان نشکن (استیلی یا لعابی)
خا اینه خیکه بار بَ که گسنه نُمانی، حلا بسته به وضع و اوضاع جیب این بار کم و زیاد میبو. مثلاً بعضیان خرما و شکلات و بیسکوئیت و کمی مغز آجیل دی ومیگیرُن.
سنگین بار نبرین که وگرد با تره میمانین.
۲- ایسه میشیم سرِ وقتِ خود تره. یه کول توبره٬ چادر شب٬ پیش٬ کارد٬ دس چو، چندتایی گته مُشما و گونی.
قدیمان گو این همه دنگ و فنگ نداشت، کول توبره های آن چنانی داشته باشن. یه کنفی گونی رو وِمیگیتون این گوش و آن گوشُشَ یه دانه جوز مینگیَن و یه سره طنافَ این ور دِمبستان آن سرش آن ور دمبستان تا طناف در نشواَ میانش دی گونیِی درَ دمبستان.
چادر شب یا هر پارچه چهار گوش بزرگ که هم در مواقع لازم ازش استفاده کنین و هم اینکه اگه یه وَخت اندی تره بچین که کول توبره تان جا نُداشت یا سنگین گردی، بریزین اونِی میان.
پیش، پارچه ای هسته مثل پیش بند، پیشتان دمبستین امبا عوض اینکه اوزان باشه آن دو گوشش دمبستین گردنتان. حلا پیش به چه دردی می خوره؟ وختی درین تره میچینین، بجای اینکه دم بِ دِیقه، کول توبره تان وا کنین، ترانتانه دمینین پیشتان، بعد دمینین کول توبرتانی دُل. اینجوری وختتان ویشتره و ویشتر تره میچینین.
کاردم کو معلومه چیه. 🔪
دست چو٬ وختی میخین دست چو ویگیرین، چویی انتخاب کنین که خیلی کلفت نباشه، خیلیم نازک نبو٬ جنسشم طوری باشی اگه یجا مثلا وَهمنی سر (بهمن) بخواستین خوتانه حَییل کننین روش، وزمتانه تحمل کنه. بعدم اگه جک و جانور بیومه سمتتان، بتانین راست کنین و او رِ رد کنین و فراری بدین.
اینان فقط لوازم تره بچین ب تا بعد که قوانین تره بچین شمی ب بگوام.


✍ متن: سیده فاطمه میرتقی، اُورازان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: پوریا فرامرزی، خُسبان
 عکس: مینا قادری، اُورازان
    تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۱
درجی طالقانی

مقدمه ی کوه بشیَن

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۳ ب.ظ


دوستان با توجه به اینکه الان فصل سرسبز بهار هسته، ما طالقانیان دی گو اَندی عشق طالقانیم، اگه کُچیک ترین  فرصتی گیراریم، کیشی جور سمت طالقان در میشیم، که هم از هواش استفاده کنیم هم اینکه دکوئیم کو کَتَلی میان، لازمه که حساب آمادگی جسمانیُ و وزن خودمانَه داشته باشیم.

بعضیان اندی چاقن، راه بشیَنشان حالت ویبرِه دارَه. ایسه حساب کنین یه گروهی همراه میخوایم بشیم کوه، یکی دو نفر از اینان دی مای همراه باشن، دوصد رحمت به اتوبوسهای داخل شهر، اندی این راهی میان مینیشن که یه نفس هاکنن، صحرا بشیَن آدُمَ کُفت میبو.
این گو هیچی نی، وسط راه متوجه میگردی که یکیشان دنی، نگران میبی یه کم ومیگردی عقب، یه دفه یه صحنه ای همراه روبرو میبی😳😳😂آقا نیشتَه سنگی پُشت، درَه خودشَه روغُنکاری مینَه😂😂چون عرق سوج گردیه.
تازه ایجه گو صافِ جا بی، اندی بلا بکوشت،کوهی جوَر شیَنِ بگو، اون دَسچویی که بیتی که راحت کوه دَ جوَر شی دی خودتی بدردنمیخورَه. باید یه سرِچورَ هادی یی اوی دس، تا بتانَه جوَر بیا. اون سَرکه میرسی اُزمُ جانت خوردَه.

آقا تو رو خدا این وزنتانَه کنترل کنین. تازه وگردستنی موقع، اگه چیزی دی بچّی باشیم باید هم شمارَ دوش گیریم، هم بارتانَه، هم خودمانی سبزیه. آخه خدا اون پیَرِتَ بیامرزَه، وقتی نمیتانی کوه بیای، همون اول بگو ما دی هرچی بچّییم، یه مُشتَک دی تُو رَه هامیدییم، امید است که در وزنتان تجدید نظر فرمایید. 😅

✍ طنز/شکوا نوشته ای از سید مصطفی افتخاری، پراچانی خُجیره کوهنورد
🎤 با صدای خودشان، تقدیمتان

این متن ارزشمند با صدای سید مصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۳
درجی طالقانی

کُتل

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ق.ظ

یه کلمه و چند معنی: کُتل

عزیزان میدانید کتل یعنی چی؟

1-  به شخص قد کوتاه میگن کُتُل یا همان کوتول.

2-  در عزاداری سیدالشهداء دی علم و کُتَل ومیگیرن.

3-  کوه و کَتَل دی داریم.

4-  همچنین کتل یه چارپایه چوبی کوتاهه که مینیشتن سرش و شیر بدوشتنی بَه.

5-  یه جور فُحش دی بَه. مثلاً خر و کتک میزیَن و میگوتُن: ای پِدَ سُخته کَتل بُشو.

 

 

با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۸
درجی طالقانی