مادر منتظر توست... بیا تا برویم
حَتم دارُم یا دروازِمانی زِنگ خُورابه!
یا دِهِمانی جاده!
شاید دی شمایی تیلیفُن قَعطه!
و اِلّا مُون کو بَعید میدانُوم تو مُنو یادا کُورده باشی بَبه جان...!
عکس از: مهدی ویسانیان
طالقانی درجی
حَتم دارُم یا دروازِمانی زِنگ خُورابه!
یا دِهِمانی جاده!
شاید دی شمایی تیلیفُن قَعطه!
و اِلّا مُون کو بَعید میدانُوم تو مُنو یادا کُورده باشی بَبه جان...!
عکس از: مهدی ویسانیان
طالقانی درجی
بگو بِینُوم کُجاهانی آدومی؟
مجلس با اعطای تابعیت به فرزندانِ زنان ایرانی، موافقت کرد. از این پس، هر فرزندی که مادر ایرانی داشته باشد، ایرانی محسوب میگردد.
این قانون در روز تولد دختری طالقانی تصویب شد که وصیتش اعطایِ تابعیت ایرانی به فرزند خردسالش بود.
مرحومه فخیمه مریم میرزاخانی طالقانی
مادرم ایرانی است، من هم ایرانیاَم:
امروز در خبرهای بوخواندُوم که لایحهی اعطای تابعیت ایران به فرزندانِ حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، تصویب گِردی.
از این رو تصمیم بیگیتُم چند کلامی راجع به امر مهم «تابعیت طالقانی» با شما عزیزان گفتگو کُنوم آن دی با لهجه طالقانی کمرنگ که همه متوجه گَردُون.
تابعیت طالقانی از چند راه محقق میبو:
1. اگر شما پدر یا حداقل یک پدربزرگ طالقانی داشته باشی، صد درصد طالقانی هستی.
2. اگر مادر یا مادربزرگانتان طالقانی باشند، صد و بیست درصد طالقانی هستی.
3. اگر همسر طالقانی اختیار کنی، خودت و خانواده ات بِالکُل طالقانی میبین. به میزان صد و چهل تا صد و هفتاد درصد. (بستگی به میزان سنواتی داره که از ازدواجتان میگذره. هرچه پیشتر میشین، طالقانی ویشتر میبین.)
4. اگه فرزندت با یک طالقانی ازدواج کند، طبق بند 3، شما هم تابعیت طالقانی پیدا می کنی.
5. اگر به هر دلیلی مادرتان در دیار پاک طالقان وضع حمل کند و آنجا دنیا بیایید، با کمی دوندگی میتوانید تابعیت طالقانی بگیرید. در هر صورت چه تابعیت بگیرید یا نه، نصف به علاوه یک وجود شما طالقانی است. (پنجاه و یک درصد).
6. حال اگر بدون داشتن نسبت خونی یا سببیت فامیلی یا شرایط مکانی تولد، صرفا عاشق طالقان و طالقانیان هستی، اگر ثابت شود که نیت سوئی از این علاقه ندارید، طالقانیان با آغوش باز شما را به جمع خود پذیرا هستند.
7. و اما اگر در طالقان دنیا آمده اید و پدران و مادران و اجدادتان هم طالقانی هستند و همسر طالقانی دارید و فرزندانتان نیز با طالقانیان وصلت کرده اند، آن وقت نه تنها تابعیت طالقانی شما نور علی نور است، (به میزان دویست درصد یا به عبارتی یک طالقانی دو آتیشه) بلکه قطعا یکی از خوشبخت ترین انسانهای روی کره زمین خواهی بود.
چون که طالقان ما، بهشت روی زمین است.
طنزی بر گرفته از حقیقت، تقدیم به مریم میرزاخانی عزیزمان
مادری که آرزو داشت، دخترش تابعیت ایرانی داشته باشد.
به قلم: سیده مریم قادری، یک طالقانی از اهالی #اورازان
عصرِ یک روز تابستانی است...
و دورهَمی مادران روستایی در سر گذرها برپاست!
و این میانه، تکراریترین سوالی که از تو... این غریبِ آشنایِ ده... میپرسند
همیشه راجع به اصل و نسب توست...!
- کُجِه یی آدومی؟ کی یِی یالی؟
- اصلم طالقانیست، پدرم البرزکوه و مادرم ایران بانوست...
عکس: بانوان روستای کَرود طالقان، از: آقای سلمان
طالقانی درجی
قُربانُت گَردُوم نَنجان
که «سلطان سکه» فقط خُودُوت
سکههات دی از جنس اُو... آرد... زیندیگی
برکت سفرههامان
توتُک و کُولاس: از نانهای شیرین و خوش طعم طالقان
این عَسک تا کُجان میبَره ما رَ؟
نَنه جان...
یه چایی بیور...
غمِ ایامه بَشوره بَبوره...!
عکس بالا از: سعید ملک کیانی
زندگی رواج عزیزان...
در طالقان، پخت نان، در تنور صورت می گیرد و استفاده از ساج مرسوم نیست. ولی گاهی اوقات، مثلاً مواقعی که همراهِ گله گوسفندان در کوه هستند، برای پخت نان، از ساج هم استفاده می شود.
عکس از: حسین ریاحی
برای بیشتر دانستن و خواندن از طالقان، به کانال و وبلاگ درجی مراجعه نمایید.
ننه جان تنور و تَش کن هیمه بارش پای مُن
تازه نان دَبِند میانش هادی وَچّان جای مُن
کوچه رو اوُ
بَزُن و دمی بِنیش سکویی سَر
سر و پَهلو دنی اَم به پیش تو زانویی سَر
چُشمان و
دَبَندُم و بُشُم خیالِ قَدیمان
اون روزان دلی میان صفایی داشتُن آدُمان
لنگه ی
دَروازُمان جُفت نیمیگِردی شُوُ روز
میجوُشی سُماوَرِت با شُعله های کورهِ سوز
همیشُک ایوانی
سَر صُدای میهمان میامی
عطری از محبَت و صفای خوبان میامی
ننه جان گاز
بیامه هیمه دِنی تنوری دُل
سماور دُکوشتیه مُن غصه دارُم، بی بی گُل
تِنوری خاکه
بِنیشت به چینه و ایوانی سَر
سوت و کورِ خانُمان چشمم بُماندی پی دَر
نیم عُمرُم
بِشیئه هیچی نُساتُم دُلی به
زندگی پیاخُتُم حلیم و دُل شَم حُولی به
رستگار
کجه دری نیمه ی عمرت بشیه
روزگار بگذشته و هوش و
حواست دنیه
رستگار چاره
ای نی گلویی سر بغض و بُدار
هر چه بود بگذشتیه تو بذر آبادی بُکار
شعر از: آقای قاسم رستگاری (روستای هرنج طالقان)
عکس از: علی خیری
سکانس اول: مادر
نَنه بَش وَچانه پیشاکُرد...
دَره وَگُرده خانه
این دی اویی جمعه... هِی روزُگار!
سکانس دوم: پدر
خا یالان کو بِشی یَن...
ایسه راحت باخوسیم!
(گَپ اول شویی یک پدر طالقانی در جمعه شبها)
عکس از: مجید دربندسری