درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالقانی» ثبت شده است

مثل شماره 6

يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

📌 همه کلاه بسرانه تو بزاستیه

در مواقعی استفاده میبو کو یکی خیلی ادعای فضل کنه و خودش خیلی دیگران ده گته تر و فهیم تر بدان اوره میگون همه کلا بسران تو بزاستی یی .
کلا به سر کنایه به بزرگ و با منصب هسته.
تا چند سال پیش شان و مقام افراد از روی کلاهی کو سر هامینان معلوم میگردی.
کلاه یطوری به کو رابطه مستقیم با کار و رتبه اجتماعی افراد داشت چوپانان و درباری و همه و همه خودشان به کلاه مخصوص بخود داشتن

با تشکر از گروه تولید محتوای درجی
جناب آقای محمد حسین رضایی



با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۰
درجی طالقانی

مثل شماره 5

پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ

📌 اگه کَلیم، هَم سَریم.  اگه کوریم، هَم چُشم

یعنی هرچی هستیم و هر عیبی داریم، با هم برابریم. هیچ برتری نسبت به هم نداریم، عیوب و درد و مرضهامان مشترکه.

تقریباً معادل این مثل فارسیه که میگو: دیگ به دیگ میگه روت سیاه، سه پایه میگه صَلّ عَلی.

با تشکر از خانم شهناز فلاحی (معلم کلاس مثلهای درجی) و آقای محمدحسین رضایی (که بهترین معنی رو برای این مثل گفتند)



با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۱
درجی طالقانی

مثل شماره 4

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

📌 نپُته گَگالی، گاهی تو ره حالی بِ حالی

معنی لغوی: نان نپخته (خمیر)، هر دم به یک شکل در میا
کنایه از افراد خام و کم تجربه که رفتارشان قابل پیش بینی نی و مثل خمیرِ نان قطور (گَگالی = گاگیلی) هر آن ممکنه تغییر شکل هادیَن و روش دیگه ای در پیش گیرَن.
با تشکر از خانم شهناز فلاحی (معلم کلاس مثلهای درجی) و آقای احمد لهراسبی (که بهترین معنی رو برای این مثل گفتند)


با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۵
درجی طالقانی

مثل شماره 3

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۹ ق.ظ

📌 زیمینی گُلی گاز بیگیتُن


اول یه چی بگوئم شما رِه: گُل در طالقانی دو معنی داره: هم گُل و گیاه هم گِل، در این مثل، گُل به معنای گِل هسته.
یعنی از درد به خود پیچیدن، از کلافگی سر به زمین کوفتن
از درد زیاد گِل یا خاک زمین را با دهان گاز گرفتن
این مثل گاهی به عنوان رجزخانی طالقانیها در درگیری لفظی دی استفاده میبو: اِچین میزنم، زمینی گُلُ گاز بِیری (بگیری).


با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۹
درجی طالقانی

طالقانی قدیمی وازیان

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ب.ظ

پول وازی
لیس پس لیس
جوز وازی
قاب وازی
قیش وازی
خرپشت وازی
هلنگه وازی
تیله وازی
تو وازی(تاب وازی)
سنگکی رورو وردار برو
گردون وازی
هفت سنگ
الک دولک
گل یا پوچ
وسطی
طناف کشی
دوز وازی
یه قل دو قل(هپوش وازی)
کلاه هو هو
سود بخوردون
ورف گوله وازی
چشم دارک
تخم مرغ وازی
جیزق وازی
لتار وازی
بام بپرستن
زو بکشین

درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۰۶.۱۲.۱۵ ۲۱:۰۷]

 

این متن با صدای ولی فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)

دریافت فایل صوتی با فرمت mp3

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۲۲
درجی طالقانی

از داس تا کوپا

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ب.ظ


🍁داس                  🍁سو سنگ              🍁لجه
🍁بند                    🍁سرکوله                 🍁لوک
🍁بندتو                  🍁ریسمان                🍁کفه
🍁غیاثه                 🍁چمبل                   🍁کمانه
🍁کشی               🍁دست او                 🍁دیمنه
🍁بار دبوستان        🍁بار انداز                  🍁بکندن
🍁بشکتن              🍁بوکوشتن               🍁پیش انگتن
🍁پس کشین         🍁پی بار و پیش بار     🍁هاله کشی
🍁هالا بار              🍁میانچین یا میانبار    🍁دوشاخ ، چنگر یا چنگک
🍁کوپا                 

🍁داس:
داس رو که همه میدونن چی هست بوسیله اون علف رو میچیدن
🍁سوسنگ یا سنگِسو:
نوعی سنگ که خاصیت خورندگی داشت و بوسیله کشیدن روی تیغه داس باعث تیز شدن داس میشد.
🍁لجه:
بعد از چیدن علوفه آنهارا در طول زمین پهن میکردند تا علوفه خشک و سبک و قابل حمل و نگهداری برای مدت طولانی باشد که به علوفه در این حالت لَجه گفته میشد.
و روستائیان معمولا قبل از طلوع آفتاب و با استفاده از شبنم صبحگاهی و رطوبت نسبی اقدام به تبدیل لجه به بند مینمودند.
🍁بند:
مقدار مشخص و متعارفی از علف های چیده شده و خشک شده را میگویند که بوسیله نخ یا ریسمانی از جنس علف مهار و بسته میشدند
🍁سرکوله:                                        انتهای بالای بند اسبس با یک گره از خود علف گره زده شده. و چون گره محکمی است تمام بند علوفه تحت فشار اون محکم نگه داشته میشند. به اون میگند سرکوله.
🍁بندِتو:
معمولا پس از خشک شدن علوفه نیاز به بستن آن میباشد و این کار در گذشته با استفاده از مقداری گیاه بلند که آنهارا به دو دسته تقسیم نموده و از انتها بهم متصل میکردند و با تاباندن خلاف جهت هر قسمت باعث پدیدار شدن ریسمانی محکم از جنس گیاه میشدند و بندها را با آن میبستند.
🍁لوک:
همان بند علف است با این تفاوت که لوک بیشتر از گیاهان خودروی کوهی تشکیل شده است.
🍁ریسمان:
طناب بلندی که یک طرف آن به حلقه‌ای چوبی متصل است و طرف دیگر آزاد است
🍁کمانه:
طنابی به طول حدودا ۲متر که از هر دو سو به حلقه‌های چوبی متصل بود.
🍁کشی، کفه و غیاثه:
کشی ابزاری است جهت سفت نمودن بار بر روی چهارپایان که خود از سه قسمت « تنگ، غیاثه و کفه » تشکیل میشود
تنگ به بخش پَهن کشی و غیاثه قسمت فلزی آن و کفه به قسمت تنظیم کننده میزان سفتی بار گفته میشد که عمدتا از چرم یا بصورت تسمه بوده
🍁چمبل:
از چوبی به اندازه تقریبی ۴۰ تا ۵۰ سانتی متر درست میشد که در زمان تر بودن دو سر چوب را در آب به یکدیگر میرساندند تا حلقه ایجاد شود. سپس در محل برخورد دوسر چوب، آنرا مهار میکردند تا خشک شدن آن صبر مینمودند سپس از آن استفاده میکردند
🍁دست اوِ:
اصطلاحی که به معنی پاشیدن آب با دست میباشد و برای مرطوب کردن علوفه و جلوگیری از ریختن وُل ( برگ و گل علوفه) علوفه انجام میشد. همچنین ایجاد رطوبت باعث جلوگیری از سر خوردن ریسمان بر روی علوفه میشد.
🍁دیمنه:
مقداری علف تازه که بر روی کمانه پهن میکردند و سپس بندهارا روی آن میچیدند و در آخرین مرحله از چیدن بندها نیز روی آنها را با علف تازه میپوشاندند تا مانع ریختن و خرد شدن علوفه در طول مسیر شود به به آن دیمنه میگفتند.
🍁بار دبوستان:
ابتدا ریسمان را که دارای یک چمبل است را روی زمین قرار میدادند،
سپس کمانه را که دارای دو چمبل بود را عمود بر ریسمان پهن میکردند و هر دو لایه طناب کمانه را به نسبت قدّ بندها باز مینمودند.
در این مرحله چهار یا پنج بند علف را در ردیف اول، و به همان تعداد روی ردیف اول میچیدند
و در آخر یک یا دو بند نیز در طرفین قرار میدادند
در این مرحله با عبور دادن ریسمان از روی بار و داخل چمبلها کاملا دور و اطراف علوفه را مهار و با رفتن بر روی بار که بصورت برعکس روی زمین قرار دارد اقدام به کشیدن ریسمان و سفت کردن آن میکردند.
🍁بارانداز:
در مواقعی که حیوان بارکش بلند قد بود مثل اسب و قاطر با را بر روی جای بلندی می‌بستند و حیوان را در قسمت پائین بار مهار میکردند تا بار را راحت تر بر روی حیوان قرار دهند و این محل را بوسیله سنگ و گل درست میکردند.
🍁بکَندن:
اصطلاحا به عملی گفته میشد که فرد با گرفتن ریسمان، یک طرف بارِ روی چهار پا را به سمت خود بلند میکرد و میکشید تا بار روی پالان جا بی‌افتد و برای طرف دیگر هم تکرار میشد.
🍁بوکوشتن:
پس از انجام عمل بکندن دو نفر از طرفین بار روی حیوان را به سمت پائین میکشیدند تا بین بار با پالان هیچ خلائی وجود نداشته باشد ، به این عمل اصطلاحا بوکوشتن میگفتند
🍁پی بار و پیش بار:
بستن بار به حیوان را به گونه ای که پالان و رانکی چهارپا را در بر میگرفت را گویند که باعث ثبات بیشتر بار در هنگام حمل میشد
🍁هاله کشی:
متمایل شدن بار به یک سمت و برهم خوردن تعادل بار را اصطلاحا میگفتند هاله میکشه
🍁هاله بار یا هالا بار :
در مواقعی که فردی تنها بود یا میزان بار به حد یک بار کامل نبود کاربرد داشت
به گونه ای که در هر طرف تعداد ۳ بند قرار داده میشد و معمولا یک نفر قادر بود آنرا روی چهارپا قرار دهد همچنین برای حمل و نقل انواع کیسه، مالِ‌شام و ... از این تکنیک بار بستن استفاده میشد
🍁میانچین یا میان بار:
به باری که در بین دوطرف هاله بار قرار میگرفت میان بار یا میانچین میگویند.
🍁دوکل چنگر یا چنگک:
وسیله ای چوبی با طول حدود ۲/۵ متر که بوسیله آن بندهای علوفه را از محل تخلیه بار به پشت بام منتقل میکردند
🍁کوپا:
به نوعی به انبار علوفه‌ای گفته میشد که بر روی بام طویله ها قرار داشت و از چیده شدن بندهای علف بر روی هم تشکیل میشد و چیدن کوپا هم نیاز بسیاری به مهارت داشت و در صورت عدم مهارت بالا بردن ارتفاع کوپا میسر نمیشد
ارتفاع کوپا در طالقان گاهی به حدود ۶ تا ۱۰ متر نیز میرسید

محمد سوداگری


این متن ارزشمند با صدای محمد سوداگری تقدیم به شما (دریافت کنید)

درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۰۶.۱۲.۱۵ ۰۹:۲۵]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۲۲
درجی طالقانی

معرفی دکتر اسماعیل فلاحی

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ب.ظ

دکتر اسماعیل فلاحی، استاد برجسته ایرانی دانشگاه آیداهو آمریکا و نایب رئیس انجمن علوم باغبانی آمریکا می‌باشد.او تحصیلات خود را در رشته مهندسی علوم باغبانی از دانشگاه جندی شاپور اهواز به پایان رساند و بعد از آن راهی امریکا شد و زیرنظر بهترین اساتید دنیا از جمله پروفسور وست وود مدرک دکتری خود را دریافت کرد و بعد از ان به عنوان استاد دانشگاه آیداهو انتخاب گردید.

تخصص او پرورش درختان میوه می‌باشد. به دلیل خدمات او به ایالت ایداهو روز تولد او به نام روز پروفسور فلاحی نامگذاری شده‌است.از جمله خدمات او به ایران مشاوره پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری می‌باشد.



  توضیحات کامل تر در ویدیو (دریافت کنید)

منبع متن: Wikipedia
منبع تصویر: Bb( World News America Report On Dr Esmaeil Fallahi



دکتر اسماعیل فلاحی (متولد طالقان) ملقب به "دکتر میوه ها" با ابداع روشهای نوین باغبانی، انقلابی در پرورش میوه در سراسر دنیا ایجاد کرده است. ایشان به همراه همسر(بهار فلاحی) و خانواده اش (ارژنگ و آناهیتا)، چند سال پس از فارغ التحصیلی رشته مهندسی علوم باغبانی از دانشگاه "جندی شاپور" راهی آمریکا شد و زیرنظر بهترین اساتید دنیا از جمله پروفسور "وست وود" مدرک دکتری خود را دریافت کرد ؛ بعد از آن به عنوان استاد دانشگاه آیداهو انتخاب شد. تخصص او پرورش درختان میوه است. به دلیل خدمات او به ایالت ایداهو، روز تولد او را بعنوان "روز پروفسور فلاحی" نامیدند. از جمله خدمات او به ایرانیان، مشاوره پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری می‌باشد .
او حتی برای تک درختی در باغچه شخصی افراد به ایمیل های آنان پاسخ می دهد. شما هم می توانید امتحان کنید ایمیل شخصی ایشان efallahi@uidaho.edu است. (البته استاد سرشان شلوغ است و به ندرت، ایمیل دوم شما را پاسخ می دهد! پس سعی کنید در همان ایمیل اول کامل هر سئوال و هر چه دل تنگتان می خواهد، بفرستید). هرساله او نمایشگاهی رایگان بر پا می کند و جدیدترین میوه هایی که با روشهای نوین خود یعنی آبیاری مقرون به صرفه و نگهداری با حداقل هزینه در خاک های گوناگون تولید کرده را نمایش می دهد. برای آشنایی بیشتر با دکتر فلاحی، صفحات زیر را ببینید:

درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۲۸.۱۱.۱۵ ۱۵:۴۴]

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۷
درجی طالقانی

اصطلاحات خانه ها و معماری طالقانی

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۵ ب.ظ


بنوره،   سنگ چین،   دیفال،   ستون،   تیربند،   نکاس،   درجی،   ناچولوک،   اندود،   گل کار،   ایوان درست کردن،   هیزم دان،   تنورستان،

لکومبر

پستو،   پسینه،   طاقچه،   لتازه،   گوربا راه،   دروازه،   کولون،   زنانه کوبه،   مردانه کوبه.

صوتهای زیر را دریافت کنید:

دریافت صوت اول                دریافت صوت دوم                 دریافت صوت سوم


عکسهایی از خانه های روستایی و معماری قدیمی طالقان






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۵
درجی طالقانی

سِنگ و کار بُردُش

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ب.ظ

ما هنوز که هنوزه سنگی همراه کله میزِنیم  چایی بَ
خودمانی چینه چینی، دیفال چینی
قدیما کیش تفنگی همراه چوچوک میزیم
سنگی همراه هفت سنگ و یقول دوقل وازی میکوردیم 

سنگ ومیگیتیم هامینایم خورجینین حاله ای میان تراز گرده نکِوَ  .
یُرد میساتیم سنگی همراه
اَر دیچی یَن
مرز دُرس کُردُنی به از سنگ استفاده میگردی
سامان هانان....   
قدیمان جوزَ باسنگ  اسیاب میکردن برا فسنجان، سنگ دسته همرا.
رود خانه ای میان دی سد میبستیم تابستانان بُتانیم شنا کنیم
سنگو مینگتیم دلمه ای سر وا نشو
پنیریی سر دی هامینایم هوا دل نشو
جوز و بادام و شیلانکی هسته دی سنگی  همراه میشکوستِیم
ملاوازی میکردیم هر نفر ده تا ای یادُش بخیر
قبرُستانی بَ هم   کاربرد داشت
سنگ هامینان قبلمه ایی سر بخارش در نوشو.
سنگی همراه مالان ومیگرداندیم
رب کو میپچین اونی میان چندتا کوچیک سنگ مینگَتون پولوق پولوق نکنه.
آقا جان آقایی کیتری دی سنگی بیخ دبه کُرکمری  رو برو. (کُرکَمَر نام مکانی در ارتفاعات روستای حسنجون)
سنگی کار بردن یکی این بو  کو بوکوبی سره خوری پسرکانی کله ای میان.
سنگ اهرُکی بَه خیلی کاربرد داشت.
کیسه رَ کوله پشتی می کُردُن بیخُش طُنافَ سنگی همرا بَند میاردُن.
دروازه ای مرزو سنگی همراه مشخص میکردُن واسه فوتبال جوانکان که ملوم نبه کی گل میگردی.
با سنگ قَلَت تو بازی میکردیم،
درجی چاهار گوشَه سنگ هامینایم باد مشمارَ نبُرَ،.
بهترین سنگان آنانین کو آدوم میخره مینگنه نومزدشی انگشتری میان .
بَندِ گاه درست مینُن با سی نو چاه ابتنی بَه.
اسبس باری میان دی خَیلی به کار میامه
مینگتیم کشکی پی بار میزان گرده.
ماشینی چرخ بیخ بنان. هرچند اون موقان خیلی ماشین دِنیبَ.
روخانه ای رد شدن زیر پامان سنگ هامینایم رد میگردِیم.اونو میگوتیم سنگِ واز
تُرازویی سِنگ دی دبَ.
سنگ لَحد،.
البته سنگ نمکً هم هسته
کارد تیز کردونی بَ
آسیو سنگ دی دبَ اکثر خانانی میان
سیا سنگ قُرمزَ سنگ سُو سنگ
سنگَ پا ،ایضا داس و گیل داس. کحَل سنگ،سنگ دَستَه،
کتری درنداشت سنگ هامینایم،
سنگِ لوکی سر هامینان باد نبره
بازی هَلن گیلیس سنگ میخواست،همان لی لی وازی بَ البته منی عمه خانم فاطُمه جان میگو بالیلی فرق داره این 6خانه داشت به صورت مستطیل،
بامبروسنگ دی دبَ گلی پشتبامانی سر.
سیر بوکوبستنی بَ از سنگ استفاده میگردی.
نُمازی مهرم صحرا سنگ ویمیگیتن (چندی دی مایی وچان نُماز خان بیَن)
دیزی سنگی. دی داریم
بعضیان شیطنت میکردن سنگ هامینان ورف گوله وسط، یاروی پیشانیه نشانه میگیتن. خدارحم میکُرد، من دی یادُمه  مدرسه ای میان یکی این کارو کرد نزدیک به چشم وچه کور گرده.
سنگ چخماق دی دبه اونیی همرا تش درست میکردُن.
رِنگرَزان سنگی همرا می موتاندُند الان میگن شمعِ شور.
بعضی گُرده سنگانَ دری پشت هامینایم در واز نگُرده،
سنگی همراه سرسنگ بن سنگ بازی میکردیم انگشتان دی سنگی همرا داغان میکردن اسمش هانابن سر سنگ بن سنگ دو طرف ده لُه میکرد لامسب تا سو ماه سیا به.اووووووف. درد داشت دُل غَش می کُرد. ما دی خیلی خُل بیم . اَخه این دی گردی وازی؟
یه قل دو قل سنگ. سنگی بیخ قایُم می کُردُن
سنگی همراه جوز بادام مشکُتیم،
گلاب ب روتان، سنگ مستراب دی جزو سنگانَ.
قبری سنگ دی بوگِیم حَلا که همرو بوگوتیم. دور از جان اینجایی وچان .
سنگی دیم می نُوشتُن خط میخی
یادش بخیر اورازانی قبرستان سنگ میخی دبَ
هرکیو بگوتوم منو مسخره کورد
تا بیامین بکندن و ببردون
البَت شمایی بَ بوگوُم سنگ قبر عربی دی دبه اونان دی بَکَند گردی.
طالقانین خط میخی هم مینبشتون قرمز رنگ بَ سنگانُش.
سنگانه پنیر خیکانی بیخ آرد کیسانی بیخ هامینان نَم وِنیگیرَه،
دیشی دیم دی هامینان تکان نوخوره البت الانا. اون موقعان ازین قرتی بازیان دِنی بَ
سنگی همراه دی کله میزیم تش میکردیم فکر کُنم اینو بگوتی بیَم. نی!؟
گربا راه دی یه سنگ داشت دبین گوش خورد کنن اونُ هامینان
ی یه سنگ دی دبَ تنوری سر مینگنن
اسمش لانه بَ.
سنگ با خود میبردن کینی بیخ هامینان
قدیمان سنگ داغ میکوردون هامینان پارچه ایی میان میذاشتون جایی که درد میکورد،
سرد جا دی میخوتن این کار ر میکردن.
مُنی عَمّنی وچان خیلی باکُلاس بیَن ، اون قدیمان دی  آجر هامینان بخاری ای سَر.
اون موقعان سنگ داغ مینگَتُن بادیه شیری میان شیرجوش میگوتون اونِ.
 اینی دی بوگیم بعد از سینو ( شنا کردن) سنگی سر میخوتُن گرم گَردُن،.
این دی امروزی روایت
خجیره علامت به همِتان
ممنونم از بهناز محمودان عزیز
ممنون از همه گردآورندگان در گروه تولید محتوای درجی


این متن با صدای آقای فرشید فلاحی تقدیم به شما   دریافت کنید

دریافت فایل با فرمت mp3


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۳۴
درجی طالقانی

لَبلَبو

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ب.ظ

یَک چی شمایی بِه تحریف مینوم مونو خنده نکنین
یه تاکسی دل بنشتوم مردک از این داش مشتی یان بَ
آهنگ جواد یساری بنگتی بَ
لب لب لب لب تشنه آب میخواد
چشم خسته خواب میخواد
دل عاشقم فقط از تو یه جواب میخواد
این صغیر تیک کورده کلا هی میخوانست لب لب لب
یهو اندی هوس لب لبو کوردوم که نگو و نپرس.... ویار کوردوم جانان.
همه آهنگ گوش میدی ین یاد معشوقه شان میکوعون.ما دی آهنگ گوش میدیم یاد گت ننه مانی لب لبو میکوعیم.
شُش ماه آزگار بگذشت تا طالقان بشی یم و یه مشتی قایده لب لبو گیروردوم برای نیمیدانوم صد سال قبل پیشان ب َیا  بلکم ویشتر
احمد شاهی دِوران
سُنگی جور گردی بَ
سعی کنین هیچوقت از این بایره آهنگان گوش ندین..... بیصحاب عاشوق مینه آدومی بابا رو در میوره
وُلااااا بُ خداااا

نویسنده: حامد نجاری، گوران

فایل صوتی این متن، با صدای پدرام سوداگری تقدیم به شما

دریافت کنید


-------

دوستان من ده بپرسین این لبلبو اصلا چی هسته؟
زرد آلوره ره کو بخوردی اونی هسته در نمینگنون.
جمع کو گردی اونه ره میجوشانن چند بار دی اوش عوض مینن تا اونی تل مزه درشو. اونه ره میگوون لبلبو.
تهران من ندیم دباشه اما ایلامی طرفین دره اوره میگوون  بنک باسورک.
این دی لبلبو ی معنی.


دریافت فایل صوتی دوم


درجی : برای احیای زبان و فرهنگ طالقان, [۲۱.۱۱.۱۵ ۲۱:۳۸]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۷
درجی طالقانی