درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالقانی» ثبت شده است

درویشخان

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۸ ق.ظ


دوم آذر سالروز درگذشت غلامحسین درویشخان (۱۲۵۱ طالقان- ۱۳۰۵ ) اولین درگذشته تصادف اتومبیل در ایران است. یاد و خاطره او گرامی باد.

پدر درویشخان، حاجی بشیر، اهل روستای زیدشت طالقان و مادرش از ترکمانان تکه بود. علت شهرتش به درویش خان این نکته است که پدرش هنگام صدا زدن او همیشه از لفظ درویش استفاده میکرد و همین بعدها بعنوان نام خانوادگیش برگزیده و معروف شد. دوران کودکی را در خانواده دولتشاهی گذراند و در همین خانه مادرش را از دست داد. پدرش با موسیقی آشنا و سه‌ تار مینواخت، غلامحسین را در 10سالگی به شعبه موسیقی مدرسه نظامِ دارالفنون سپرد که به سرپرستی موسیو لومر فرانسوی ایجاد شده بود. او در آنجا خط موسیقی و نواختن شیپور و طبل کوچک را فرا گرفت. پس از مدرسه، ابتدا نزد داود کلیمی تارزن، مشق تار کرد.

پس از مدتی آموزش از استادش، گوی سبقت را از او ربود و به مرتبه عالی نواختن دست یافت، اما حضور در جلسات درس استاد بی‌بدیل تار، آقا میرزا حسینقلی او را به دنیای دیگری کشاند. آشنایی با برادر بزرگ آقا حسینقلی، میرزا عبدالله نوازنده تار و سه‌تار، به‌ کارش غنای زیادی بخشید. چندی هم در دسته موزیک عزیزالسلطان (ملیجک) و دسته موسیقی کامران میرزا نایب السلطنه، طبل کوچک مینواخت. کارش در نوجوانی چنان مورد استقبال ناصرالدین شاه قرار گرفت که او را  تارچی خطاب میکرد. مهارتش در نوازندگی موجب شد تا او پس از مرگ ناصرالدین‌شاه به دستگاه شعاع‌ السلطنه پسر مظفرالدین شاه والی فارس دعوت شود.

در سفر اولش به شیراز به‌ اصرار شعاع‌السلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت، ازدواج کرد. حاصل این پیوند 2 دختر بود که اولی در 16 سالگی مُرد. چندی بعد رابطه صمیمی میان درویش و شعاع‌السلطنه بهم خورد. از سویی او از اینکه همواره در پناه دستگاه شعاع‌السلطنه باشد ناراحت بود و طبع آزاده‌اش رهایی از بند را آرزو داشت و از طرف دیگر شعاع‌السلطنه، برآشفته میشد از اینکه نوازنده خاص او در مجالس دیگران حضور میافت.

هنگام بازگشت شعاع‌السلطنه به ‌فارس از رفتن با او سرباز زد. این سرپیچی سبب شد تا از سوی شاهزاده دستور قطع انگشتان این نوازنده صادر شود. اما او به مدد دوستانش و با تحصن در سفارت انگلیس از این بلا رهایی یافت. وی در این دوره به گروه اخوان‌ الصفا و دیدگاه‌های آنها نزدیک شد و منش و روش آنها را برگزید و به ظهیرالدوله داماد فرهیخته ناصرالدین شاه و مرکز صوفیگری موسیقی‌پرور آن زمان سر سپرد. او با تشکیل و سرپرستی ارکستر انجمن اخوت، در جهت هر چه مردمی‌تر کردن موسیقی ایران و کمک و یاری به مستمندان و بلادیدگان گام برداشت.

یا پیر جان تکیه‌ کلام درویش بود، او به همه از روی صفا یا پیر جان میگفت. بعدها همین 3 کلمه یکی از القاب درویش شد. او از نبوغی خاص بهره میبرد و همین سبب شد تا برخی از فرمهای موسیقی ایرانی را ابداع کند از جمله میتوان به تثبیت رِنگ و ابداع پیش درآمد و افزودن سیم ششم به تار (به تقلید از مشتاق علیشاه که سیم چهارم را به سه‌تار افزود که به سیم مشتاق معروف شد) اشاره کرد.

کنسرتهای زیادی با همکاری عارف قزوینی و قمرالملوک اجرا کرد. شمار شاگردانش بسیار بود، ولی تنها چند تن از آنها به پیشرفت و شهرت رسیدند. او به شاگردانی که موفق به طی دوره مختلف درسش میشدند، نشانی به شکـل تـبرزین هدیه میکرد که از مس و نقره و برای شاگردان سطوح عالی، طلا بود. شاگردانی که موفق به دریافت تبرزین طـلا شدند: مرتضی نی داوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی و سعید هرمزی بودند.

به گواه اکثر کارشناسان موسیقی، درویش خان از بهترین آهنگسازان این مملکت بود. مرگ درویش‌خان، چهارشنبه 2 آذر 1305 بر اثر تصادف درشکه ‌اش با اتومبیل یکی از تجار معروف تهران، هنگام بازگشت به خانه رخ داد. حادثه ای که مشکوک و احتمال عمدی بودن آن می رود.

زمانی که وی درگذشت روزنامه‌ ها نوشتند: تار مُرد. پیکرش در گورستان ظهیرالدوله دربند در جوار ایرج میرزا دفن شد. بر سر مزار وی این ابیات نوشته شده:

درویش اگر از این جهان رفت
مشنو که فقیر و ناتوان رفت

درویش هنرور زمان بود
استاد هنرور زمان رفت

فریاد ز بوستان برآمد
کان بلبل خوش ز بوستان رفت


متن کاملتری از زندگینامه درویش خان را در ویکی پدیا بخوانید کلیک کنید

منتشر شده در کانال طالقانیها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۸
درجی طالقانی

خاطره انگشتر

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۴ ق.ظ

تازه نامزه بگیتی بم و یک هفته ای به که، حلقه ی ازدواج بخرستی بییم و با هم متحدالقول گردیبیم که تا زنده ایم، هر جا میخوایم بیشیم، این حلقه دست مان دباشه

ننم مایی خانه دبه؛ یه بوجوک آلزایمر خفیف دی بگیتی به.. 
القصه:
یه شو، حلقه رو، انگشتی میان درآردی بمو،، هانابم کنار تیلویزیون تا بشوم بخوسوم

ننم همیشک دو رکعت نماز صبح، اضافه بر سازمان میخواندست! دو رکعت قبل اذان صب که فکر میکورد اذان بزیئین دو رکعتم وقتی آقام خوو د پامیستا تا نماز بخوانه؛ از قضا ننه صب راستگردی تا نماز بخوانه... برای وضو بگیتون دی، ساعت و انگشترشو دستشی میان در اوردیبهو کنار تیلویزیون، دقیقا می نی انگشتری ور هانابه؛ که گویا بعد نماز، خودشی انگشترو می نی انگشترو دست کوردی به..!!!

می نی انگشتر، اویی انگشتی به گل و گوشاد به.... اما دست کوردی بئو، جلوشم عقیق انگشتر خودشو درنگتی به، تا می نی حلقه رو سفت بداره و دستش د نکوئه...

صبح پایسام آشفته حال بدیئم، حلقه سر جاش دنی، چند ساعت دیگه هم میخواستوم بوشوم نامزمی ور تا با هم بیشیم خرید عروسی کنیم!!!
زیر تیلویزیونو بین، جر و.... جیر و......
 مامانو صدا بزیئم: این بی صاحاب حلقوم کجه د ر بوگوت نیمیدانوم همونجه کتی به..
شصتم با خبر گردی که ننه صب کله ی سحری دست کوردیئو بی هوا بگیتیه
داد بزیئم:
ننه... ننه.....

 ننوم کو؟؟؟؟؟؟؟؟
این اتاق و.... اون اتاق و..... حیاط و...بگرد

مامان بوگوت: ننه مستراح دره..
دودستی بزیئم کلمی سر بوگوتوم اون بی صاحاب حلقه، ننه ای انگشتی به گوشاده.. عنقریبه که دکوئه کاسه میان د جیرشوئه..

بشیئم مستراحی در و بزیئم و بوگوتم:

 -ننه بیآآآآ😨

-ننه می نی انگشترو تو ویگیتیئی؟؟؟

-ننه...!! هاآی ننه؟؟

ننوم بوگوت:

هآآآن دروم بیآم.. 
اندی ود ود نوکون دروم بیآم..
سرخوره صغیراآآن یه دقه تحمول نودارون!!! بودار دروم بیآم

دلوم دبه سیر و سرکه ای جور میجوشی؛ حالا مگه ننه میآاآ

هر یه دقه می نی به، ساعت ها می گذشت..
ننه با حوصله مستراح د بیآمی، بدیئم بعلی؛ حلقوم ننه ای دست دره!!
حالا مردی ننه رو حالی کن، که اون انگشتر می نی به هسته؛ مگه قبول مینه..

بوگوتم ننه چبه می نی انگشتر و ویگیتی؟
بوگوت کدام؟
بوگوتوم همون که پشت انگشتر عقیقت هانائیی

بوگوت بیخود دورو دوند نوگو... اینو  عِلی (آقام) مشهت د مینی به، بخرستیه؛ بوشو ردگه!!!!

بوگوتوم ننه، جان جدت بیخیال گرد.. مون نیم ساعت دیگه میخوام بوشوم نامزمی خانه اگه دستوم نباشه اوقاتش تل می بوهآآ..

بوگوت بمون چی..خیلی دلوت میخوآآ، بوشو یکی اینجوری، اویی به بخر....این می نی به هسته!!

بدیئم نخیرا، حریف نیئم؛ راکتم بشیئم سرقرارو با هر زارو خاری ای به، رو نوکوردیم که حلقه دستوم دینی..
شوکی نامزمی همرا بیامیئیم خانمان، بدیئم کماکان حلقه ننه ای دست درئو، هیچ به روی خودشم نیمیآره...
اهل خانه مشغول پذیرایی نامزوم بیئنو، ننم پوس تخت مخصوصشی سر  بنیشتی بئو سیف پوس میکند؛ مون دی چشممو ننه ای سمت بودوتیبم تا بلکن با ایما و اشاره ای، عز و التماسِ چشم تو چشمی،، از خر شیطان جیرآیئو ختم بخیر گرده.
در همین اثناء ننه مونو نیگا کوردو ابروآنو، جر بردو..زیر زیرکی لبخندی بزیئو بوگوت "نچ" بی صدا لب و بجنباند و بوگوت: هآنیمیدئم..

تنها راهی که به ذهنوم برسی این به گو... صبح کمین هانیئم تا ننه میخوا بوشوئه وضو هاگیره انگشترو ساعت در میارهو مون ومیگیروم

فقط خدا خدا میکوردوم زیاد دست به آب نوشوئه مبادا دستش د بکوئه...

بالاخره دم صب گردیئو اذانو بزیئن ننه بش تا وضو بگیره... بدو بشیئم سر وقته انگشتروم تیلویزیونی پلو،
بدیئم
ننوم یه گلمحمدی خشک شده ی بهاری رو هانایه کنار انگشتروم... 
وایستام تا ننوم وضوشو بیگیتو بیآمی.. اوره بغل کوردومو ماچش کورودمو بنیشاندوم کنار سجاده و در گوشش بوگوتوم ننه مونو دعا کن
مونو دعا کن....

ننه جان به یادتم اگرچه پیشم دنی ای
چی میبو یه شو بیای قدم بچشمم هانی ای

پرچین خیالی سر شبنم آواره بنیشت
مرغ بیقرار دل به شاخ صد خاره بنیشت

بوگوتی مزاری سر شمع و چراغی تش کنید
مشتی اسپند به سر کوچه و باغی تش کنید

بدیئم شمع و چراغ به پوفی بنده ننه جان
بوگوتوم شعر و غزل تا باشی زنده ننه جان

رستگار عاقبت این گلی میان جای توئه
آسه تر قدم ویگیر خوب و بدش پای توئه

✍️ #قاسم_رستگاری__________________✒️ #هرنج


این خاطره در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۶ ، ۱۰:۰۴
درجی طالقانی

تیتراژ برنامه البرز محله

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ

فصل جدید البرز محله

خواننده تیتراژ: آوش قادری

شعر: میترا صیادی

پخش در سیمای البرز

تهیه کننده وکارگردان: محمد نجفی

تصویربرداری: بهنود نبی پور

هماهنگی: محسن مقصودی


دریافت کنید (دانلود)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۳:۰۸
درجی طالقانی

آذر... دختر پاییز

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ


      ‍ آذر   خانم


چادرته سر کن


زمستانی جاده ی همسفر گردستی


یادت در نشو پاییز عاشقه


و دستانی منتظر


به خنک فصل که برسیی بگو


عاشق دلان امانتن تا به بهار برسن


                                                                            اولین روز   آذر  ماهتان   بخیر


 ✍ علی گرشاسبی (دل سرا)


انتشار:   کانال طالقانیها


دریافت فایل صوتی (دانلود)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۶
درجی طالقانی

خاطره روضه با طعمِ پنیر خیکی

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ


مُن یه خاطُره از خیکی پِندیر داروم

کیشکه یال بییَم.
خدابیامرز ننه می دایی، روضه داشت. نمیدانوم ده روز یا یِگ ماه، خلاصه چندین روزی روضه میگیت.
روضه بعد از ظُهران بَه و تُمام که میگردی، عَصری وقت، سفره مینگتُن و نان و پِندیر و جوز و چایی و خرما حلوا میوردون، دور همی عصرانه میخوردُن. (آخ که صفا داشت...)

بعد خوب یادُمه که پِندیرشان خیکی بَه...
خیکی پِندیر کو بِیدی یِین، خورد گِردی و اِچینه چنگ بزی و پُر از پشم و مو 😄😄

اَمبا اَندی مُزه هامیدا، آنه ر نانی میان دورنه کُنی و گاز بزنی...
حتی مُنی کو بدغذا بییَم و پِندیره دی اصلُـاً خوش نوداشتُوم، از آن پِندیر میخوردُم.

ننه ام دی وَختی میدی مُن چُطور آن دورنه هانه میخورُم و صُدام دی در نمیا، با نِهیب و خنده میگوت:
صِغیر.. خانه مان گو لب به غذا نمیزنی، ایسه اینجه که میایی، گُسنه گُرهایی جور، سنگ دیگه پیشت بنگنن میخوری 😂😂😂

✍🏻 نقل خاطره: سیمرغ

🍂 تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی 🍁


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۴
درجی طالقانی

خیک و پنیر خیکی

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ق.ظ

♦️ خیک

خیک یا مَشک ظرف چَرمینی از پوست گوسفند، بز یا گوساله است که برای حمل و نگهداری آب، دوغ، روغن، پنیر و غیره از آن استفاده می‌شود. پوست گوسفند که درست و بدون شکافتن از وسط کنده باشند و در آن ماست و دوغ و آب و جز آن بریزند را خیک یا خیگ می‌گویند. اگر پشم روی این پوست نیز کنده و دباغی شده باشد به آن مَشک گفته می‌شود.

پیشینه کاربرد خیک، احتمالاً به پنج هزار سال پیش می‌رسد. تصاویری از نقش‌برجسته‌های آشور باستان مربوط به ۳۰۰۰ سال پیش به‌جا مانده که استفاده از خیک برای شناور ماندن بر روی آب را نشان می‌دهد.

در فارسی به طور عامیانه اصطلاحاً نوعی از چاقی را با خیک مقایسه می‌کنند و به چنین فردی «خیکی» می‌گویند که لفظی تحقیرآمیز است.

اما خیک در طالقان و مردم کوهپایه نشین البرز، کاربرد دیگری هم دارد و آن برای نگهداری پنیر است. دامداران، زمانی که دام هایشان را به مراتع کوچ می دهند، به دلیل دور بودن از روستا، عموماَ از شیر دامهایشان پنیر درست می کنند و آن را داخل خیک می ریزند تا آب باقیمانده در پنیر، از آن خارج شده و پنیر کاملا خشک گردد و ماندگاری آن بیشتر شود.

♦️ روش تهیه خیک

پوست بُز باید کامل خشک شود ( به وسیله نمک سود کردن)
بعد از اینکه کامل خشک شد در آب انداخته تا کامل خیس شود. (مثل مثل پوست تازه شود)
دو دست را با نخ بسته یک تکه چوب به عنوان کلید (کلیک) تَه پوست راجمع کرده و بعد از طرف گردن، آن را باد کرده و می بندند .
در مرحله بعد، موهای درشت را با قیچی می برند، سپس کنار آب جاری یا فراوان می برند و با شانه از سرتا پای پوست را شانه کرده تا موهای اضافی و زائد آن ریخته  شود.
بعد از همه این مراحل، باد داخل پوست راخالی کرده و به وسیله کلید یا یک چوب ۵ سانتی، با نخ آن را بسته و برعکس می کنند.
سپس از راه گردن، پنیر یا کره یا ماست را داخل آن می ریزند.





♦️ روش تهیه پنیر خیکی

مواد مورد نیاز: پنیر، نمک، خیک
 در ابتدا پنیر را خرد کرده و نمک را با آن مخلوط می کنند. استفاده از نمک دو دلیل دارد: اولاً موجب خوشمزه تر شدن پنیر می شود، ثانیاً سرعت خروج آب موجود در پنیر را افزایش می دهد.
سپس خیک را شسته و آن را خشک می کنند و دیواره ی داخلی آن را آغشته به نمک می کنند.
پنیر نیمه خشک را داخل خیک می ریزند و مَدخَل خیک و همه سوراخ‌های هواکش آن را با دقت می بندند و صبر می کنند تا پنیر به عمل بیاید. چنانچه مدخل خیک به خوبی بسته نشود و هوا به داخل آن نفوذ کند، موجب کپک زدن پنیر می شود.
این پنیر را معمولاً از مخلوط شیر بز و گوسفند درست می کنند. اگر پنیر خیکی در محل مناسبی نگه داری شود محتویات داخل آن به مدت یک سال فاسد نمی شود.

♦️ فروش پنیر خیکی

در گذشته، شیوه فروش این پنیر در نانوایی‌ها بوده و یکی از شاگردان یا فرزندان نانوا، پنیر خیکی را به مردم می‌فروخت. علاوه بر آن، اکثر لبنیاتی ها از این نوع پنیر برای فروش داشتند.

اما امروزه به دلیل کم بودن تولید پنیر خیکی و نیز تغییر ذائقه مردم (که طعمهای اصیل و طبیعی را فراموش کرده و پنیرهای کارخانه ای را جایگزین پنیرهای طبیعی کرده اند) این پنیر خوشمزه و سالم، گیرِ کمتر کسی می آید.

خلاصه که اگه خیکی پِندیر گیراُوردین، مایی جا ر دی خالی کنین و یکی دو لُقمه، به نیت مان باخورین 😉


♦️ تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی ♦️
 ☑️ به همت آقای فرشید فلاحی و خانم قادری



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۳۹
درجی طالقانی

کلَن نان: نانی با پنیر خیکی

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ

از نان های میان پُر مردمان کوهستانهای البرز است که امروزه کمتر پخته می شود اما طعم فوق العاده ای دارد که به یاد ماندنی است.

طرز تهیه اش بدین صورت است که آرد گندم و شیر (یا آب جوش) را با کره ی محلی، خمیر کرده و به صورت دایره ای پهن می کنند.
روی نیمی از دایره، پنیر خیکی یا پوستی پهن می کنند.
در فصل بهار تره خورد شده یا پیازچه ریز شده هم رویش می ریزند و نیمه ی دیگر را روی مواد می کشند، لبه های نیم دایره میان پر شده را خیس کرده و روی هم فشار می دهند و با دست روی نان می زنند تا خمیرهای بالا و پایین روی مواد بچسبند، سپس آن را در تنور می پزند.

این نان به یک شیوه دیگر هم در طالقان (و حتی دیگر مناطق ایران، نظیر کردستان) پخته می شود. به این صورت که خمیر را آماده کرده و لایِ آن، سبزی و تره کوهی محلی (و سبزی کوهی سیابُن)، گاهی پیاز داغ و حتی گردو ریخته و در تنور می پزند و روی آن، روغن حیوانی می مالند.
مردمان کُرد، آن را با دوغ و طالقانیان آن را به عنوان یک میان وعده میخورند.

به این نان کُلانُک (در گویش اورازان) کالنُک (در گویش ناریان و پراچان) یا کلانه می گویند و بسیار لذیذ و محبوب است.

♦️ تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی ♦️
☑️ به همت آقای فرشید فلاحی و خانم قادری



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۴
درجی طالقانی

ترانه زدم زیر بارون آوش قادری

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۵۰ ق.ظ


▶️  نام ترانه: زدم زیر بارون

🎙با صدای: آوش قادری

شعر از: مریم جلایی


دریافت کنید

(دانلود)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۶ ، ۱۰:۵۰
درجی طالقانی

حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیل

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ ق.ظ


قرآن:
حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیل
خدا ما را بس است و چه نیکو یاوریست

سعدی:
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

سلام در پناه خدا باشید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۶ ، ۱۰:۴۵
درجی طالقانی

چوچُک و واران

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ق.ظ
 

چُچوکْ واران دِ بُپُرسی:
تی ای کار چی یَه؟

واران با لُطافُت جواب هادا:
ناتریک بِیزَین آدُمانی کو آسُمانَ خُدا رَ یادا کُردین!

 

با سپاس از آقای شهرام صادقیان و کانال طالقانیها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۹
درجی طالقانی