درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۱۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالقانی گپ» ثبت شده است

امرو صبح...

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ


امرو صبح
هر چی میتانی قهقه بزن
هر چی میتانی شیطانی کن
هر چی میتانی اطرافیانت محبت کن
بدا همه تویی لبخند ده لذت ببرن
امروز
هر چی میتانی خوارته کوری هادین
هر چی میتانی چیزای خوبه تجربه کن
چون امروز فقط یبار اتفاق دمیکوبه
پس امروزه خوجیر زندگی کن

متن سحر سید علیخانی 
عکس مهناز فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۳
درجی طالقانی

خانه تُکانی: پرده بِزیَن

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

گردگیری عید: گندال ترین قسمت: پرده بِزیَن

 

گمان نمیکنم مزخرف تر از پرده درودون و اوزان کوردون این پروژه گردگیری میان دباشه، اول اینکه خانه دیار میگرده انگار که همه شهر درون تورو نگاه مینون.

دوم اینکه هیچوقت صندلی و سردی دنی که تو جوعر شی.
به چه بدبختی و جانکنش صندلی میذاری و دوتا بالش و متکا تا دست برسه....
حالا دروردون اندا مشکل نیه، این پرده جا بزی ین ....
مصیبت         بدبختی         بیچارگی.
.شش متر دستان رو ها میکشی تا این بیصحابه گیره هان رو میل پرده یی دل جا بزنی. گیره ها داغان، میل پرده وله دیم، جا نیمیشوو. جا میشو، راه نیمیشو. راه میشو، پیش نیمیشو. پیش میشو اونوقت خانم اون پایین دست به کمر هُسایه که چی ؟؟ همه ره درور....
- چبه ؟؟
- دوتا گیره دکتیه صحاب مرده ماشین لباسشویی دل
- کو؟؟؟
- عِوهاااا اون میانان پرده اچینی پیر خری لمچ اوزانه....
- نه بابام اون چینه پرده یه
- نه.
- درور.... گیره نداره...
حالا هرچی با دست اورو درست مینی فایده نداره، عقابی جور نگاه درون.
دستان سراکت، شانان سراکت، کمر و پلینجاره درد بیگیت، پاهان اچینی خشکه چو.
کفن رو در میوری.... از اَسَّر
این وسط کینی همرا تکیه کوردی دیفاله تعادلت حفظ گرده، یه دستی همرا پرده بیگیتی، یه دستی همرا و دُندان گیره جا میدی.
اینان که تُمان گردی حالا دو ساعت این سرنگون میل پرده یی قلفی پی دری
-کجاست؟؟
- دکتیه پشت میز توالت
- حالا نیمیشا بیخیال گردی؟؟
- نه در میشو.
دوواره اون میز توالت لَشو کریش بکش، اونو میکشی یهو یه شیشه عطر میکوعه و میشکنه. ای خداااااا
- بشو، بشو، تویی نکرده کار هُزار تومون می ارزه... بشو رد گن
خب خانمها مردکانی نکورده کار یَک میلیون میارزه، خواهوش مینیم همین اول این جمله زیبا رو بگید و ما بشیم رد کارمان....
نیمیگرده؟؟؟
حالا هفتاد دقیقه فوتبال نگاه کوردی هیچ خبری نبه، این بیست دقیقه بیصحابه پرده اوزان کوردون: سه تا گل، چهارتا تیرک، دوتا پنالتی، کتک زدن داور و بهترین حواشی فوتبال سال اتفاق میوفته.
آخه مایی نسل چه گناهی کوردیه یک تاریخ بشریت مرد سالاری بیه، حالا مایی  دوره همه گردی ین سارتر و سیمون دوبووار خوان.
اروپایی دُل سگ سالاری، ایران زن سالاری ایضما یال سالاری
مردکان دی گربه یی جور نشتی ینه میو میو مینون....
- بله، بله، چبه شول میکشی؟؟
الان میام عزیزم .. خلاصه گیره پرده پیدا گردی.....

 

نویسند: حامد نجاری از گوران

 

این داستان با صدای پدرام سوداگری تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۹
درجی طالقانی

نارگیل

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ


یدانه نارگیل قشنگ تمیز و پر آب که نشکی باشه ره ویگیرین اونی اضافه ره پاک کنین فقط مواظب باشیم اونی چشمان زخم و زیل نکنین بعد دی اون هانین یه مشمایی میان یه ته لیوان دی او دکنین اونی سر مشمای در دبندین نارگیل بطور هانین کو اونی سه تا چشم روبه بالا دباشه بعد دی اون هانین یه جای گرم حلا یه ماه اوره هر رو نگاه کنین تا از اون سه تا چشمی کو داره جوانش دربیا.
جوانه کو بزه باز یزره او دکنین سرش هر چند روز یه هوا هادین اون اول برگانش در میا بعد دی اونی بغل ده ریشه در میا
اومبا نارگیل هانین که گلدانی میان کو 30 سانت  خاک داشتی بو .یطوری هانین کو یک سوم اون بیرون خاک دباشه.
این دی شمای نارگیل.👍
منتها نباید عجله داشتی بین خیلی کند رشد هسته ایشان.🐌
بعد دی کو یدانه میمون 🐒 میخواین بوشو داری سر شمای به نارگیل جیر اینگنه😂😂

این دی مای عزیز دل جناب جوانه  نارگیل.💚
 ایندی لذت داره اینی جوانه بزی ین و اونی  رشد تماشا کوردن آخه عجیب هسته وخوشمزه😋😋😋😋

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۶
درجی طالقانی

یادُش بخیر طالقان

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ

ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧـﺎﻟﻖِ ﺭﺳﻮﻝ ﺳـﺮﻣـﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺘمی ﻣﺮﺗﺒﺖ ﻣﺤـﻤّـﺪ "ﺻﻠﯽ الله ﻭ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ‏"
ﺍﻭّﻝ ﺻﺤﺒﺖ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ ﻭ ﮐﻼﻡ، ﺑﺮﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧـﻮﺍرﺍﻧﻢ ﺳــﻼﻡ
آی ﺟﻮاﻧﺎن طالقان خوبید؟ طالقانی گل وَچه آن خوبید؟
مُن ﻓﺪﺍﯼ ﺳﯿـﺎه ﺧﺎﻟﺘاﻥ، ﺧا ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟! ﭼﻄﻮﺭﻩ ﺍﺣﻮﺍﻟﺘاﻥ؟
ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺗﮏ ﺗﮑﺘاﻥ ﺑﺪﺍﻫﻪ، ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺩﺭﺱ ﻭ مدرسه ﺑﺮﺍﻫﻪ؟
ﺍﻟﻬﯽ ﮐو ﻫﺮ ﭼﯽ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺱ گرده، شمایی تابستانی واحد پاس گرده
قربان آن گپ زدن فارسیتان، البته کو یاد ناکُردین لهجه تان
قربان آن خجیره ننه آقاتان، کو یاد بُدان شرافت و وفاتان
تکیه کلامای همه طالقان، میدانی و میتانی و بَبَم جان
ﯾﺎﺩُﺵ ﺑﺨﯿﺮ وچگیان چه خوب بَ، حیف کو هنوز صبح نگردی، غروب بَ
‏«ﻫﻔﺖ ﺳِﻨﮓ‏» ‏« ‏قِییش وازی» ﻭ ‏«ﻗﺎﯾﻢ باشک‏»، ‏«ﺑﺎﻻ ﺑﻠﻨﺪﯼ‏» ‏« ﺍُﺳﻢ ﻓﺎﻣﯿﻞ‏» ‏« ‏تاب کشک »
یادُش بخیر جمع بی یِیم و خوش بی یِیم، تو طالقان بی یِیم و سرخوش بی یِیم


شعر از: آقای شهرام صیادی، امیرنان (با اندکی تغییر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۱۴
درجی طالقانی

بُهار

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

🌸  بُهار

بهار زودتر بیو، دلُم بگیت که باخُته منی وجود، هزار شوق و آرزو.
بهار زودتر بیو. بهار زودتر بیو.
طالقانیان و کلا کوهپایهِ ی مردم، یه تکیه کلام دارن که خجیر نی، البته به نظر من. حقیقتش فلسفه بگوتنشِ درست درک نمینُم. میگن: سیاه بهار بیامه. نمیفهمم این گپ شان کنایه از چی هسته، شاید از سر نداری این حرفِ میزنُن. شاید دی به دلیل کار زیاد تو فصل بُهار اینه میگوَن. شاید دی به این دلیل که مَک و میوه دِنی، میوه های پاییز و زُمستان، بهاری باد که دیمشان میخوره، میگندن و بدرد نمیخورن. تا دو سه ماه باید صبر کنی تا پیش رَس میوه هان از بلاد گرمسیر بیا، که برخلاف ظاهرشان، چنگی به دل نمیزنه. مثل توت فرنگی که خیلی خوشبو و شکیله، اما دلچسب نی.
بگذریم، گپ اصلی دِه منحرف نگردیم. مُن این سیاه بهار بگوتنی فلسفه، حالیم نمیبو که هیچ، اصلاَ از بیخ و بُن با زُبان بیاردُنش دی مخالفم. بهار یه دانه هسته. زیبا، شکیل، سبز بهار. آها عزیز جان، سبز بهار دَره میا. این زُمستانِ سوت و کور که روز کوتاهه و شو بلند و روزی میان فقط کوشکورُت و غُرابی غچ غچ صدا میا و شو دی شغالی ناله و گرگی عوعو، دَره میشو. سیره قشنگِ صدا روزی میان و بلبل هزار دستانی آواز شو بگوش میرسه.
اسفند هسته و بهمنی وَرف او میبو. بوی بهار میا. بنفشه غنچه مینه و پونه در میا. شکوفه های نازنین دارانی سر میشکوچه. سیپید، زرد، صورتی. برعکس زمستانی ابری هوا، بهار میا طالقانی آسمان ستاره پُر میبو. روخانه گَل او زلال و پاک میبو. پرنده ها لانه میسازن و کورِ موش زیمین دِه سر در میاره. عکسِ زُمستان که افتوشم سرده و تابستان که گرم، آدُمه خوش میا این قدیمه خانه هانی کَندای سر، آفتاب دیم بنیشه و از ته دل نسیمِ بکشه سینه شی میان.
آها سبز بهار دره میا. مالداران مال دَر مینُن جمانی ده دران. باغداران نهال میکارن و جو در مینن. پرنده ها مستی مینُن. آدُمی دل میخوا پَرپَرُکی جور، دوتا نرمِ بال داشته باشه، قشنگ و چند رنگ، سبکبال این بوته گُلان دِه بَپُره اون غنچه ی سر. یا بلبلکی جور، این باغ دِه بشی اون باغ. یا دم لاسکه ی جور، این روخانه سَنگانی سَر دِه وُشت کنی و جیغ شادی بَکشی. آها عزیز جان، سبز بهار میا. همانی کو میگن بهار خانم فصل زایش و تولد. جانِ بُهار زودتر بیو...


متن: ابوالفضل یزدانی از خُسبان

عکس: الهه تاجدینی از حسنجون

با صدای: فرشید فلاحی از کولج

ویرایش: سیده مریم قادری از اورازان


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


این متن زیبا و ارزشمند با صدای غزل گونه ی فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۹
درجی طالقانی

آدُم بودن

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ب.ظ

سلام خجیر همشریانوم
صبح همگیتان به شادی

خیلی ها دارون اما نودارون
خیلی ها ندارون اما دارون
سیری خیلی خوبه
اما خیلیان سیر نین اما نمیدانوم چبه سیرون
پس آدوم میتانه سیرنبو اما طبع سیریشه را داشته باشه .
مال همیشاک میشو ومیا
پول همیشاک میشو ومیا
ولی ی چیزی وقتی بشه دیگه نمیا
اونم آدُم بودنه
و
چندی آدُم بودن وآدُم ماندن سخته.

متن: مریم تاجدینی

 

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان، نه به دستی ظرفی را چرک می کنند و نه به حرفی دلی را آلوده

تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۲
درجی طالقانی

بِوْساندُن _بِوْسُسْتُن

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ

درآمدی بر ریشه شناسی واژگانِ طالقانی (etymology )

بِوْساندُن _بِوْسُسْتُن
این فعل به دو صورت متعدی (بِوْساندُن) و لازم (بِوْسُسْتُن) در گویش طالقانی مورد استفاده قرار می گیرد.
با توجه به ریشه شناسی واژگان از روش زبانشناسی تطبیقی می توان حدس زد که این فعل همریشه با فعل گسلاندن و گسستن فارسی باشد.
حال می پردازیم به سیر تغییر این دو فعل :
1. در بیشتر فعل های گویش طالقانی به ابتدای مصدر حرف ب اضافه می شود :
مثال
خوردن =>بُخوردن،  مردن =>بُمردُن
کاشتن=> بُکاشتن و....
بنابرین با اضافه شدن ب، گسلاندن و گسستن تبدیل به بُگسلاندُن و بُگسَستُن شده اند.
۲. حذف گ.
فرآیند حذف گ به اینصورت اتفاق افتاده که ابتدا گ تبدیل ب واو شده است. این تغییر در واژگان دیگر هم دیده می شود
برای نمونه واژه ی گرگ در بسیاری از لهجه های ایرانی از جمله قسمت شمال شرقی طالقان ورگ گفته می شود که  قابلیت تبدیل گ به ب را نشان می دهد (هرچند باید یادآوری کرد که اصل کلمه گرگ، در پارسی باستان وِرک است که بنا به دلایل زبانشناسی که مجال بیان آن در اینجا نیست تبدیل به شکل امروزی اش یعنی گرگ شده است. جالب اینکه این واژه در زبانهای اروپایی مثل روسی و انگلیسی و آلمانی قرابت بسیاری با ریشه ی نخستین خود دارد گرگ در روسی وُلْک و در انگلیسی وُلْف تلفظ می شود که بسیار نزدیک به گرگ هستند.) با این توضیح بجای گ، حرف واو در فعل یاد شده نشسته است و آن را به صورت بُوْسلاندن و بوْسُسْتُن در آورده است.

۳. از آنجایی که تلفظ واو ساکن در کلمه بالا تاحدودی سخت است، و معمولاً در گویش طالقانی  به صورت aw تلفظ می شود.،تلفظ واو بعد از ب، به aw بدل شده است.=>بُوسَلاندن و بُوسُسْتُن ۴. در نمود متعدی حرف لام در اثر کثرت استعمال و برای راحتی در گفتار حذف شده است و مصوت کوتاه "_ َ " با مصوت بلند بعد لام ادغام و آ شده است.
۵. در نهایت نمود متعدی فعل بوساندُن
و نمودلازم بوسستُن به صورت امروزی در آمده اند.
چند نمونه :
ریسمان بوسست= ریسمان پاره شد. (گسست)
خر ریسمانَ بوساند= خر ریسمان را پاره کرد(گسلاند)
در ادبیات پارسی به تکرار هر دو نمود این فعل را می توان یافت :
چشم از تو بر ندارم، ور می کشد رقیبم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان......
یا
گسست عهد مودت نگار دلبندم...
و موارد بیشمار دیگر
گسلاندن در زبان روزمره پارسی به کار نمی رود
تنها گسل و گسلش از مشتقات آن در زبان کاربرد دارند
گسستن اما کم و بیش با مشتقاتش مورد استفاده قرار می گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۱
درجی طالقانی

دراغاندن

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ

دراغاندن؛ این واژه به احتمال بسیار از ترکیب دو جزء در + آگندن تشکیل شده باشد. که معنای آن انباشتن ظرفی یا چیزی از شی یا چیزی دیگر می باشد.

از آنجایی که بسیاری از حروف در زبان پارسی و گویش های بیشمار آن قابلیت تبدیل به هم را دارا می باشند، (مثلا تبدیل ز ب ج و گاه به چ، ک به ق، گ به غ، ب به ف، و به ف) به احتمال حرف گ در واژه ی آگندن بدل ب غ و مصوت کوتاه روی آن یعنی" _َ " تبدیل به مصوت بلند" آ" پس از غ شده است. با این توضیح واژه ی آگندن در طول سالیان متمادی از شکل نخستین خود تحریف و به صورت دراغاندن در گویش امروزی طالقان در آمده است.

امروزه اگرچه اصل واژه ی درآگندن در فارسی معاصر کاربرد ندارد،اما گونه ی تغییر شکل یافته ی آن یعنی دراغاندن  در گویش طالقان کاربرد فراوان و روزمره دارد و معنای آن پرکردن چیزی با زور و به غایت می باشد.

نمونه:

واشانَ دراغاند کیسه ای میان= علف ها را به زور درون کیسه جای داد (کیسه را از علف انباشت)

درنَه رَ دراغاند دَهَنُشی میان= لقمه را با فشار در دهانش کرد.

این واژه به صورت قید "دراغان دراغان" و پسوند" لَگا دراغان "  و غیره مورد استفاده قرار می گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۱
درجی طالقانی

زمستان

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ


زمستانَ کسی یادم نیمینَه
دیگه هیچّی مُنَ شادُم نیمینَه
دلُم ویرانَه گردی دردو غم دَ
چی اِیْ بَ هیچکی آبادم نیمینَه

چرا ایمروزو فردا مینی ای دل
چرا دردُتَ حاشا مینی ای دل
غلط کُردم بوگوتُم عاشق استُم
تُ آخُر مشتُمَ وا مینی ای دل

زمین و آسمان سر تا به پا هیچ
تمانَ زندگانی بُخّدا هیچ
دَسُت داری اگَه جمشیدی جامَ
می شی گوری میان،بی سرصدا هیچ

زمین خیسَ هوایی دُل بیگیتی
مینی پوجارَکانَ گل بیگیتی
مگه چِندی نفس دارُم خدایا
فقط غم دَ دلُم حاصل بیگیتی

سیا ابرُک بیگیتی آسمانَه
زمینَ سایَه کردی بی وهانَه
نه کوپا تیرَ نه گلکارَ بومان
چه خاکَ سر کُنُم من این میانَ

غلاچُک داری سر غچ غچ می خوانَ
می دانی او مینی دردَ میدانَه
اچینَ برمه کردن غچ غچانش
می خوانَ و هیلَ هیل اشکُش میشانَه

خداوندا دلم لبریزَ دردَ
مینی جور ای خدا هیچکی نگردَه
مُن اون دارُم کو ریشه انش وُخشکی
تمان َ وُلگکانُم  زردَ زرده

پسا پیشا نُگو ای بی نوا دل
بنیش و برمَه کن بی سر صُدا دل
نمی خوانَ کسی بیگانهِ ای خط
کُجَه پیدا مینی تُو آشنا دل؟؟؟


 شعر و دکلمه: آقای محمود رضایی از سنگبن

شعر با صدای محمود رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۱
درجی طالقانی

آلبالو پلو طالقانی

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ب.ظ


همه تانِ سلام.
آفتو ظهر گِردی، هنو هیچی نَپُتیَم ناهاری بَه.
ایسه امروزمانی ناهار، یه خُجیره غذای طالقانیه:
                                        🍒 آلبالو پُلو 🍚
🍒 مواد لازُم:
برنج
گوشت چرخ کرده یا مرغ
پیاز
آلبالو
شکر
نمک، فلفل، زردچوبه، دارچین، ادویه گوشت یا ادویه مرغ
روغن

🍚 طرز تهیه:
اوُل میشین باغی میان، یه نیم کیلو آلبالو میچینی و میوری خُجیر میشوری و هَستانشو میگیری. هرچقدر آلبالو داری، نصف همان مقدار، شکر میریزی سرُش و مینگنی یه خنکه جا تا یک ساعت، شکر به خوردش بشویه. (اگه غذای شیرین دوست داری، مقدار شکرته به اندازه مقدار آلبالوآنت بگیر. مثلاً نیم کیلو آلبالو، 250 گرم تا نیم کیلو شکر میخوا، بسته به تی یی ذائقه)
بعد دی دو پیمانه آب دمیریجی قابلمه ای میان و آلبالو و شکر و میپچی برای مدت یه ربع. ایسه آلبالوآنو از اُو جدا مینی و او رِ یه مقدار ویشتر حرارت میدی و نگه میداری برای بعد از دَم دُناین.
اگه دلت خواست غذات با مرغ باشه، مرغو میپَچی و ریش ریش مینی و در جَختی کُره یا روغُن تفت میدی و آنه ره ادویه مرغ (دارچین، زعفران و هل) میزنی.
اگه دی گوشتی همرا میپَچی، گوشت و پیاز رنده شده و نمک و فلفل و ادویه رو مخلوط مینی و ورز میدی و گلوله مینی و روغنی میان سرخ مینی تا به قولی "کوفته ریزه" یا همان "گوشت قلقلی" گرده.
برنجُ اوکش مینی و آلبالو و گوشت ره لابلا دمیریجی و بعد دم مینی تا بَپچه. فقط یادت باشه اولاً برنجه، دان بگیر تا شِفته نگرده. دوماً یه تیکاک نان یا سیب زینی تهش بنگنی که چون آلبالو پلو شیرینه غذائه، خودشی ته دیگ بَسوت میبو.
آخُر سر که غذا نیم ساعت دم بکشی، شربت غلیظ گردیه آلبالو ره به آن اضافه و قاطی برنج مینی و میَلی نیم ساعت دیگه دم بکشه. بعد غذا رِه با خلال پسته و زعفران تزئین کُرده و نوش جان مینی.
نکته: میتانی به جای آلبالو تازه، از مربای آلبالو دی استفاده کنی، راحت تره و زُمستان که آلبالو دِنی، کار راه اندازه، چون که بی آلبالوپلو زندگی سخته و نمیشا تا بهار و تابُستان صبر کُرد.


آشپز: سیده مریم قادری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۰
درجی طالقانی