درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالقانی دستپخت» ثبت شده است

ماست گَپ‌گَپویِ پُر چَنه

يكشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ

شما می‌دانستین خوراکیان نه فقط گپ گپ مینُن که حتی آواز دی می‌خوانُن؟

قدیما از طالقان برامان ماست بیوردی‌بیَن. حَلا از بی‌برقی و نبودِ امکاناتی چون یَخِچال بَه یا دوری راه و گرمای هوا، خلاصه که ماستِ سوغاتی، تُرش گِردی بَه و «جوز جوز» می‌کُرد.

یادمه دبّه‌ای دَر رِ که ویگیتیم، ننه بگوت: ای امان، این ماست «گپ گپ» مینه کو.

آبّا آن سر اتاق دِ بگوت: صدای آوازُش تا اینجه میا.

گَن‌ننه بگوت: دُتر جان، بِنگَن مطبخی میان تا فردا اونی همرا آش بَپوچیم.

و من چقدر این اصطلاح «گپ گپ مینه» دِ خوشوم بیومی.

خلاصه که ماستِ خجیر باید ساکت و تُک دَبُست باشه. اگه بخوا شیطانی کنه و آواز بُخوانه، دبّه‌شی سَرِ میربینُن و اونی همرا، آش می‌پَچُن wink و نوش جان مینُن.

 

 

دستور پخت آش ماست

حبوبات این آش، اصلش نخوده. ولی همراه نخود میتونین از لوبیا (چیتی، قرمز یا سفید) هم استفاده کنین. حبوبات رو جدا می‌پزیم و میذاریم کنار.

تو دیگ اصلی آش، یک پیمانه برنج (اگه برنج نیم دانه داشتید، نیم دانه بریزید) و یک پیمانه بلغور گندم رو ریخته و میگذارید بپزه. حدود نیم ساعت که پخت، سبزی آش رو اضافه کنید. اونم نیم ساعت پخت، ماست یا دوغ ترش شده رو اضافه کنید و نمک آش رو میزون کنید. یادتون باشه، ماست/دوغ، هرچی ترش‌تر بهتر.

نکته اصلی دیگه در خوشمزگی این آش، استفاده از سیرداغ نعناع داغِ فراوونه. به حد وفور و دست و دلبازانه سیرداغ نعناع داغ درست کنید و قسمت اعظمش رو داخل آش بریزید و یک کَمیش رو نگه دارید برای تزئین. پیاز داغ هم برای تزئین درست کنید.

آش که دو سه قُل زد و ماست و دوغش با بقیه مخلفات، یک دست شد، حبوبات رو هم اضافه کنید و با عشق، نوش جان نمایید.

 

عکس و متن و آشپزی از: سیمرغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۹
درجی طالقانی

آشِ پُر جوش

شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ

 

یادش بخیر، سال شصت ما خونه‌ی پسر عموم مستأجر بودیم. منم تازه رفته بودم تهران و بعد از بیست سال زندگی کردن تو طالقون، زندگی در تهران برام زیاد خوشایند نبود و همش تو حال و هوای طالقون بودم.

یه روز آش طالقونی بار کردم. عموی بزرگم، خدا رحمتش کنه، زمستونا میومد پیش بچه‌هاش. وقتی عطر سیرداغِ آش، فضای خونه رو پر کرد، خونه که میگم یه اتاق دوازده متری بود که همون چندتا وسیله خونه که داشتیم رو دور تا دور اتاق چیده بودیم. عمو خدا بیامرز، اتاقش کنار اتاق ما بود. صدا زد: «شهناز دتر... دری آش پچنی؟»

گفتم: «بله عمو جان.»

گفتند: «اینه دونسته باش، آش پر جوش، بهتر از خورشت پر گوشت. بدار قشنگ پل باخوره مزه دار ببو.»

از اون روز تا حالا هر وقت آش می‌پزم به یاد حرف عمو می‌افتم. یادش بخیر قدیما تو یک اتاق کوچیک، با کمترین وسیله‌ی خونه، هر شب، شب نشینی داشتیم. جمعه‌ها یا مهمون بودیم یا مهمون داشتیم. با یک قابلمه آش پر جوش، سفره پهن می‌کردیم دور هم، خیلی با صفا بود. زندگی‌ها الان تو خونه‌های صد تا دویست متری، دَلّادََل از وسیله و مواد خوراکی، بیشتر از دو سه نفر توش زندگی نمی‌کنند، اونم تو اتاق‌های جدا و در بسته! سال تا سالَم نه دورهمی.. نه هیچ!

 

نقل شده از: بانو شهناز سلطانیان، اهل آبادیِ دیزانِ طالقان جان

  • پل خوردن: جوش خوردن و قل قل کردن.
  • دَلّادَل: مالامال، لبریز، پُر.
  • در بسته: یک جور ناسزا و نفرین طالقانی است. به این معنا که اهای یک خانه همگی تار و مار شده‌اند و درِ خانه‌شان بسته مانده. به این دلیل طالقانی‌ها کلاً با درهای بسته مشکل دارند و بیشتر دوست دارند تا در خانه‌ها و اتاق‌هایشان باز باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۹
درجی طالقانی

مصیبتِ دبُستنِ نانِ کُولاس

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۱۳ ق.ظ

- فُرقانه بَبَر بشو آرد هاگیر

- خا...

آردِ بیوردیم، دَبّه بنگتون مایی پیش، بشو شیر هاگیر

شیر هاگیتیم، بَتُن بشو خالُکتی خانه خمیر مضا هاگیر

خمیر هاگیتیم، دُواره یه تَشت بُندان مایی پیش: آرد تَر کن

نمد مالانی جور، دو ساعت خمیری همرا کوشتی بیگیتیم آرد تر گرده

بشو هیمانه بنجن تنورِ تشا کن

بشو جوز مغز دَکن لاکی دل بِسّـو

بشو نان دَبند

دو ساعت مونی کمر به جوعَر تنوری میان دبه

گردُن وَل گِردی، کمر پیت باخورد، رگ سیاتیک بیست سانت کِش بیومی، او رِه گُرَه بزی یَم زیر پا نشو

اینهمه طوفان کوردیم، فتورات و فتوحات کوردیم، بیست تا کُولاس گِردی

اینان نان نیه گو ، عمر و جوانی بنگتوم اویی سر

دو هفته دوشوکی سَر، تیر کوردی یم کمر صاف نیمبو

الان مونی اعضا جمع دریمی ین میخوا بشون بیمه تامین اجتماعی شکایت، مُن دِ عارض گَردُن، حق ماموریت و سختی کار هاگیرون

دو کَش نان کلاس دبندی هرجا بشی پناهندگی هامیدی ینت

نانوایی نیه گو، جنایت علیه بشریته

هرکی بگت کار در معدن سخته بگید خفه گرد، نان کلاس دَنِبَسای بِینی کار چیه!!!

خدا بخوا زنده درشی یم این سفلا طالقان خواس بِشیم، اول میشوم کوچه ای سر چهارصد پونصد تا تافتون هامیگیروم نانی غصه نباشه

امید به خدا

 

به قلم: حامد نجاری، اهل آبادیِ گوران طالقان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۳
درجی طالقانی

درباره زرشک...

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۵۴ ب.ظ

همه چیز با این سوال شروع شد:

در عکس چه می‌بینند؟

⬛️ شاعران: درختی در آستانه فصلی سرد 🤕🤒

🟥 عاشقان: شوریدگی سرخ پاییز 🥰😘

 🟧طالقانیان: زرشک بوته 😍🤗

 🟨مُن: ترش آش 😛😋
              دله خیک دی خودتانین!

عکس از: دکتر سعید ملک کیانی

 

بعد عکسِ زرشک بوته بَ که باریدن گرفت با این پیغُم که: دَله خیک! آن آشی که تو هوسشه کُردی، با این زرشک درست میبو.

 

 

این دی عکس نارسش هسته:

 

بانو لیلا سادات رسول از روستای ورکش طالقان هم عکس «عکس زرشک آشِ خوآر بَپُت» را بَرساند:

 

استاد فلاحی دی سریع دست به کار گِردی با سرودن این شعر:

شعر بوته زرشک

ای یادگار کوه            از سالیان دور

ای آشیان پرنده         به هنگامِ برف             ای رنگِ خون

پیرانِ این دیار           با تو چه آشنا

ای بوته‌ی امید          رخسار سرخ تو            دستانِ مادرم...

شعر از استاد فرشید فلاحی روستای کولج طالقان

 

و حُسن ختام ما:

طرز تهیه زرشک آش

ابتدا لوبیا (قرمز یا چیتی) که از قبل خیس کرده را می‌پزیم. بعد عدس را اضافه می‌کنیم. کمی که پخت، مغز گردو، کشمش و آلوچه خشک را می‌ریزیم. اینها که یک جوش خوردند، نوبت ریختن سبزی آش است. بعد هم رشته‌ها را می‌ریزیم.

چغندر خُرد شده را جداگانه می‌پزیم. (یا اول می‌پزیم و بعد خُرد می‌کنیم که این جوری راحت تر هم هست).برای درست کردن آب زرشک هم، زرشک سیاه کوهی را می‌جوشانیم و بعد صاف می‌کنیم.

وقتی آش کاملاً پخت، لبوی خُرد شده و آب زرشک را به همراه سیرداغ، نعناع داغ و پیاز داغ اضافه می‌کنیم اینک آش ما آماده است.

عکس زیر از بانو مرضیه نعمتی روستای خچیره طالقان

با سپاس از کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۴
درجی طالقانی

رب آلوچه

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۳۵ ق.ظ

این روزها در کوچه پَس‌کوچه‌های طالقان که قدم بزنی، از حیاط هر خونه، بویِ پختنِ رب و لواشک رو با تک تک سلول‌های خوشمزه پسندت حس می‌کنی. رب هَلی یا آلوچه، برای طالقانی‌ها کاربردی شبیه رب انار برای شمالی‌ها رو داره. تو اکثر غذاها می‌شه از این عصاره دل انگیز استفاده کرد و طعمِ بی نظیر همراه با لِعابِ خوشایندی به غذا داد.

طرز تهیه رب آلوچه، خیلی راحته و فقط کمی زمان بَره و حوصله و دست پَنجه زنانه می‌خواد. اول آلوچه‌ها رو خوب بشورید. دُم و برگ و ساقه‌هاشو ازش جدا کنید. اگه کُرم بِزی میانُش دَره، اونِه دی اَلَک کنین میدان، نگویین کُرمُش به کُرمُم یا که مَثَل پروتئین داره و روده‌ای لَپه میگیره و کُفران نِهمَت میبو! (طالقانی گفتم این تیکه رو، آخه اخلاق مادرای طالقانی رو می‌دونم دیگه)

خلاصه وقتی شستن و تمیز کردن آلوچه‌ها تموم شد، اونها رو داخل دیگ بریزید و با کمی آب، رویِ حرارت بگذارید تا جوش بیاد اما مواظب باشید سَرریز نشه. وقتی جوش اومد، شعله رو کم کنید و اجازه بدید خوب آلوچه‌ها قُل بخورند و بپزند و لِه بِشَن. بعد اجاقو خاموش کنید و وقتی آلوچه‌ها کمی خنک شد و حرارتش افتاد، اونو بریزید توی یک صافی، سبد یا آبکش که روزنه‌هاش ریز باشه و با تهِ ملاقه، روی مواد بکشید تا از صافی رد بشه و عصاره آلوچه بدون پوست و هسته باقی بمونه. حواستون باشه که علاوه بر ملاقه، باید از دستهای مبارک هم کمک بگیرید برای گرفتن پوست و دور ریختن هسته‌ها.

حالا عصاره صاف شده رو مجدداً روی حرارت بگذارید تا خوب بجوشه و کاملاً غلیظ و بدون آب بشه. می‌دونید دیگه اگه رُب شُل باشه کپک می‌زنه اما رُب سفت و غلیظ، حتی تا دو سال هم توی یخچال ماندگاری دارد. در آخر کار، به رب‌تون کمی نمک طبیعی (اگه طالقانی نمک بو چه بِیتَر!) بزنید و بعد از سرد شدن، توی ظروف دربسته ریخته و داخل فریزر یا یخچال نگهداری کنید.

نکته مهم و حیاتی: آمار ظرفهای رب‌تون رو داشته باشید، چون خیلی پیش اومده که در یخچال رو وا کنید و ببینید جا تَره و بچه نیست! در همه حال و همه جا و از سویِ همه کَس، خطر به یغما رفتن رب و لواشک شما وجود داره!!

آها عِزیز جان، طالقانی رُب آلوچه، از ناخُنُک بِزیَن عُبور کُرده و به پاتُک بِزیَن بَرسیه!

با خُجیرِ کواَلو و آلوچه‌هان که طالقانی میان فُراوان دَره، دُرُست کنین و نوشِ جانتان

 

 

🍃 🙏 سپاس از بانو ملک محمدی بابت عکس و دستور پخت

گروه تولید محتوای درجی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۵
درجی طالقانی

ترشی آشِ طالقانی

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۷ ق.ظ

مواد لازُم:

  • لوبیا چیتی، نخود و مرجو (عدس) هر کدام یه پُیمانَه
  • سبزی آش خُرد گردیه ترجیحـُاً سبزی صحرایی همراه وَلگ چُغُندور و چُغُندور
  • کیشمیش و جِوز
  • سیفی وَلگه
  • شُلانُکی وَلگه
  • اَلوچَه و اَلو
  • اَرُشتَه آش
  • ‌پیاز و سیر
  • نَمُک و ادویه
  • سـُرکَه و شیکر
  • روغُن

طرز پخت:

اُبتُدا حبوباتَ که از قبل خیس کوردیمه دیمینیم دیگی میان و اونی سر اِوُ دیمینیم، می اَلیم تا بَپُچَه. سپس سیف و شُلانُکی ولگه و اَلو و اَلوچَه رَ به آن اُضافَه مینیم. بعد از دقایُقی به آن چُغُندور اُضافَه مینیم. پس از چن دقیقه به آن جوز خُورد کورد اُضافَه مینیم. پس از چن جوش، سبزی آشَ  و ولگ چُغُندورَ دیمینیم دیگی میان، می اَلیم تا بُجوشَ تا جا کِوَه. بَهد به آن رُشته آشَ اُضافَه مینیم و گازَ جیر میکشیم تا جا کِوَه. دستَ آخُور کیشمیشَ تفت هادایه به آن اُضافَه مینیم. قبل از جیر بیگیتون دیگ به آن سُرکَه و شیکر میزنیم و آخُر سر اونَه با سیر داغ پیاز داغ تزیین مینیم.

نمُک و فُلفُل بُدُلخواه اضافه گرده. ترشی آش آمادَه گردی
نوشَ جانُتان

با سپاس از آقای شهرام صادقیان بابت دستور پخت و هم گویش طالقانی‌شان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۰۸:۲۷
درجی طالقانی

معجزه گر تاریخ آشپزی: ننه! - خوراک نخودفرنگی

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ب.ظ

به خاطر بهره‌مندی همه عزیزان از مطلب ارائه شده، از غلظتِ گویشِ طالقانی متن، کاسته شده است.

اسیر گِردی‌یِیم.

قرار بَ آخُرین روز ایمتحاناتِ ترم، قبلِ برگشتنِ وَچان به شهرانِ‌شان، رفیقانُمه بَبُرُم خانه، تا ننه‌ای دستپختِ باخُرُون و کلی دی کیف کُنیم.

نیلوفر، آن شیرازی دُتَر، وِگان بَ یعنی لَب به گوشت و هرگونه محصولِ حیوانی! نمی‌زَه. هِمینی واستان شرط کُردی بَ که غذا بی گوشت باشه.

برعکسِ زُهره، زابلی دُتَر، که غذایِ بی گوشت رِ غذا نمی‌دانُست.

نازنین، آن قشنگِه شمالی دُترمان، غذایِ برنجی دوست داشت اما جانِ تبریزی مَهسامان به تخم مرغ و نان بند بَ.

زِنگ بِزیَم به ننه بگوتُم: اینان یه چی می‌خوان هم گوشت داشته باشه هم نُداشته باشه! هم نانی باشه هم برنجی، تُخم مرغ دی داشت چه بِهتر! دی خودُت پیدا کن چی دُرُست کُنی! مُن گو مغزم سوت میکشه!

ننه خنده کُرد: خا تو نگران نباش...

نگران بی‌یَم، از این همه اختلاف سلیقه میهمانانمان.

ظهر که برسی‌یِِیم خانه، خُجیرِ بو خبر از غذایِ خوش میدا. تا دَس و رو بَشوریم، ننه سفره ر پهن کُرد.

یه کاسه بیورد هانا نیلوفری پیش... نیلو کاسه رِ چپ و راست کُرد و ناگهان چُشمانُش برق بِزی... «آخ جان این غذائو بی گوشته!»

زهره داشت چپ چپ نُگاه می‌کُرد که ناگاه نیشِش واگردی... «واسه من که گوشت توپَکی داره!»

همان دَم مهسا دی خودشی کاسه ر نگاه کُرد و با خوشحالی بگوت: «واهای، یومورتا! ساقول خالاجان..!»

ننه دیسِ برنجِ هادا نازنینی دست و بگوت: هرکی دوس داره برنجی همرا باخوره، هرکی دی خواست، با نان. مُن و دُترُم که تیلیت مینیم! مگه نه؟

چشمانُمو از کاسه خوش رنگ و لعابِ خورشت بیگیتم و بَـپُـرُستُم ننه‌ای لُپِ ماچ کُردُم و بگوتُم: آها... تیلیت غذای مورد علاقه مُنه. قُربان خودمی ننه که معجزه‌گر تاریخ آشپزیه.

ایسه هرکی میخوا بدانه این غذایِ همه پسندِ چیه، خوب گوش گیره تا بگوئَمش.

 

 

مواد لازم و دستور پخت:

مواد ضروری و مشترک: شامل نخودفرنگی، سیب زمینی، هویج و قارچ. نمک، فلفل، زردچوبه. کمی سبزیجات خشک معطر (ترخون، پونه، آویشن). روغن و رُب گوجه. آبلیموی تازه.

مرحله اول: نخودفرنگی رو با مقدار مناسبی آب می‌گذاریم تا بپزد. بعدِ هویج‌های خُرد شده را به آن اضافه می‌کنیم. نیم ساعت بعد که تقریباً نخودفرنگی و هویج پخته شدند، سیب زمینی‌ و قارچ خُرد شده را می‌ریزیم. به آن، نمک، فلفل، زردچوبه و سبزیجات خشک معطر اضافه می‌کنیم. در آخر که سیب زمینی پخت، رُب گوجه‌ای که در روغن تفت داده و سرخ کرده‌ایم را به همراه کمی آبِ‌لیموی تازه به غذا اضافه می‌کنیم. یک رُبع بعد، این غذا در این مرحله برای افرادِ دارای رژیم سبزیجات (وگان) آماده است.

مرحله دوم: آن دسته از افرادی‌که غذایِ تخم مرغی دوست دارند، می‌توانند در آخر کار، به تعداد نفرات، تخم مرغ داخل غذا شکسته و اجازه دهند تا خودش را بگیرد و سفت شود. (مثل اشکنه، توجه کنید که بعد از شکستن تخم مرغ، غذا را هم نمی‌زنیم).

مرحله سوم: برای کسانی که غذا را با گوشت دوست دارند، در این مرحله می‌توانید مقداری کوفته ریزه (گوشت قلقلی) به غذا اضافه کنید. طرز درست کردن کوفته ریزه آسان است. گوشت چرخ کرده را با پیاز رنده شده، مقداری زردچوبه، فلفل، نمک و پودر سیر، به همراه آرد نخودچی مخلوط کرده و ورز می‌دهیم. به اندازه یک گردو یا فندق، از گوشت برداشته، قلقلی کرده و داخل روغن سرخ می‌کنیم. البته هرکی خواست میتونه از گوشت خورشتی تیکه هم به جای کوفته ریزه استفاده کنه.

مرحله آخر: غذا را داخل کاسه ریخته، به همراه پلو یا نان، سِرو می‌کنیم. اگر غذایِ تریدی (تیلیت) دوست دارید، بگذارید غذا آب‌دارتر باشد.

 

شُکر خدا یادُتان نُوشو

نوش جان

 

متن و دستور پخت و عکس اول از: سیده مریم قادری، اهل آبادی اورازانِ طالقان
عکس غذای پوستر از: بانو مریم مدارسی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۲
درجی طالقانی

مَرجو خورشت یا مَرجی خورش (خورشت عدس طالقانی)

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ق.ظ

روش‌های طبخ این خورشت خوشمزه، فراوان است. می‌توان آن را با گوشت، و یا بدون گوشت درست کرد. می‌توان به آن گردو زد یا به همان عدس، بسنده کرد. در ادامه، دو روش پخت این خورشت را با شما در میان خواهیم گذاشت:

روش اول

پیاز نگینی را به همراه گوشت خورشتی، تفت داده و سرخ می‌کنیم. زردچوبه و کمی دارچین و فلفل به آن زده و با مقداری آب می‌پزیم. عدس را جداگانه پخته و همین که گوشت کاملاً پخت، به آن اضافه می‌کنیم. سیب زمینی را به دو صورت می‌توان در این خورشت داشت. یکی به صورت نگینی درشت خورد شده که همراه گوشت و عدس در خورشت می‌پزد. یا اینکه به صورت خلالی سرخ کرده در هنگام سرو، روی خورشت ریخته می‌شود. به هر حال، بعد از یکی کردن عدس و گوشت، مقداری آلوخورشتی به آن اضافه می‌کنیم. در آخر کار هم، کمی آبغوره، نمک و رُب گوجه فرنگی تفت داده شده، به خورشت می‌افزاییم.

 

روش دوم

ابتدا عدس و گردوی سابیده شده و گوشت رو می‌گذاریم خوب بپزد و جا بیفتد. بعد پیاز را خُرد کرده و تفت می‌دهیم و به آن ادویه و فلفل و زردچوبه اضافه می‌کنیم و داخل خورشت می‌ریزیم. سپس رُب آلو را اضافه کرده و اجازه می‌دهیم خورشت با حرارت ملایم بپزد. به مدت تقریبی دو ساعت. گوشت در این خورشت، سلیقه‌ای است و می‌توان بدون گوشت هم این غذا را درست کرد. در آخر کار، خورشت را با پلو سرو می‌کنیم. ترشی و سیرترشی خیلی با این غذا می‌چسبد. ضمناً سبزی خوردن دی یادت درنشو خجیر همشهری.

نوش جان

با سپاس از خانم زری مهرانی (اهل روستای مهران طالقان) و کانال طالقانی‌ها

 

طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۸
درجی طالقانی

بادمجان کباب

چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ق.ظ

مواد لازم برای ۴ تا ۵ نفر:

  • گردو چرخ شده ۲۰۰ گرم
  • بادمجان سرخ شده ۵-۶ عدد
  • پیاز درشت ۲ عدد
  • گوجه فرنگی ۳ عدد
  • رب انار یک استکان
  • نمک، زردچوبه و روغن به میزان لازم

طرز تهیه:

پیاز را رنده درشت کرده و در قابلمه روغن ریخته، تفت می‌دهیم. بعد گردوی چرخ شده را اضافه می‌کنیم و باز تفت می‌دهیم و زردچوبه و بعد یک لیوان آب اضافه می‌کنیم و هم می‌زنیم. سپس رب انار را ریخته و پس از هم زدن، روی حرارت کم قرار می‌دهیم تا به جوش آید. بعد نمک و یک لیوان دیگر آب اضافه می‌کنیم و شعله پخش کن گذاشته و گاهی هم می‌زنیم تا به روغن بیفتد. بعد بادمجان سرخ شده را روی خورشت می‌چینیم و از مایه‌ی خورشت، روی بادمجانها می‌ریزیم. گوجه‌ها را از وسط برش داده و با کمی روغن سرخ می‌کنیم و روی خورشت میگذاریم و تا نیم ساعت دیگر به پخت ادامه می‌دهیم‌.
این خورشت از فسنجان غلیظ‌تر است. درظرف کشیده و تزئین می‌کنیم.

 

نوش جان

با سپاس از خانم مرضیه سیفی (اهل روستای وِشته طالقان) و کانال طالقانی‌ها

طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۲۸
درجی طالقانی

بچه بودم و تازه سواددار می‌شدم که خواهرم منو با دنیایِ خوندنی‌ها آشنا کرد. اولش کتابهای قصه و شعر و بعد یک روز که از مدرسه به خونه اومد، برام یه مجله کوچولو گرفته بود به اسم «کیهان بچه‌ها». از اون روز در کنارِ دنیای قشنگِ خوندنی‌ها، پا به دنیایِ جذابِ «حل کردنی‌ها» گذاشتم و شعر و قصه و جدول شد محبوب‌ترین همبازی‌های کودکیم. و لذتی عمیقی که در کامِ جانم نشست تا همین امروز باقی‌ست. به همین خاطر، تا آخر عمر مدیون خواهرم، سرکار خانم مینا قادری هستم و از شما درخواست می‌کنم در دعاهایِ دمِ افطار و وقتِ سحرِ خودتون، ما رو یاد و شریکِ زمزمه‌هایِ طلب سلامتی و عاقبت بخیری کنید.

ایسه با این مقدمه می‌شیم سرِ وقتِ مطلب اصلی که می‌خوام شمایی‌بِ بِنویسُم اما آنِه دی خودُش یه کیشکه مقدمه داره! (باز کانالِ عَوُض مینُم و به فارسی می‌گوئَم همه رِ حالی گَرده).

یادم میاد ماه رمضون بود و «کیهان بچه‌ها» به دست، لَمیده بودم و یکی از داستانهاشو می‌خوندم. داستان درمورد یه دختر بچه روستایی بود که بعدِ کلی دعا و نذر و نیاز، خدا بهش یه برادر داده بود و برادرشو خیلی دوست داشت. حالا تولد یک سالگی برادرش بود و دخترک می‌خواست به شیوه شهری‌ها و اعیون‌ها براش تولد بگیره. به همین خاطر همه‌ی فامیل رو دعوت کرد اما تو روستای کوچیک و دور افتاده‌ی اونها «کیک تولد» وجود نداشت و دخترک هم اصراااار که باید کیک تولد باشه. حتی رفت به تنها دُکـّان بقالی دِه و می‌خواست از این کیک‌های صبحانه کارخونه‌ای بخره که اونم نداشتند.

دخترک غصه دار و ناامید به خونه برگشت و اونقدر گریه کرد تا خوابش بُرد. عصر که از خواب بیدار شد، دید کلِ ده که فَک و فامیلشون بودند تو خونه جمعند و یِهو یادش افتاد که کیک ندارند اما رویِ چراغ والورشون یه سینی بزرگ «رنگینک» بود که مادرش درست کرده بود برای تولد. دخترک از خوشحالی بالا پایین پرید و به این ترتیب تولد برادرش به خوبی برگزار شد. بعد از تموم شدن متن اصلی داستان، اون زیر صفحه با یک فونت ریز نوشته بود: رنگینک= یک جور حلوایِ خرما که در جنوب کشور تهیه و مصرف می‌شه.

من هیچوقت «رنگینک» ندیده بودم و با این داستان و توضیح پانویسش فکر می‌کردم که یک چیزِ خیلی خوشمزه و رنگی رنگی باید باشه تا اینکه بعد از سالها که گذشت، فهمیدم رنگینک، یک چیزِ خیلی خوشمزه است ولی رنگی رنگی نیست.

خا.. حَلا می‌رسیم به دستورِ پختِ رنگینک

مواد لازم:

  • خرما (که می‌تونه رطب مضافتی یا خرمایِ دشتستان، بوشهر، آبادان یا هرجایِ دیگه باشه، فقط خرمایِ خشک نمیشه)
  • روغن شامل روغن مایع و روغن جامد یا کره (بهترینش روغن ارده کنجد و روغنِ زرد یا کره‌یِ گاوی است.)
  • آرد گندم
  • کنجد، هِل و کمی شکر و دارچین درصورت دلخواه

خرماها را شُسته و تو سبد می‌ریزیم تا خشک بشَن. بعد هسته اونها رو گرفته و از وسط باز می‌کنیم و تویِ یک سینی به صورت پَخت شده، می‌چینیم. (تو سینی، پوسته خارجی خرما زیر و قسمت داخلی‌ش رو باشه). بعد به اِزایِ هر ده تا دونه خرما، حدود سه یا چهار قاشق غذاخوری آرد لازم داریم. آرد رو الک کرده و تو تابه می‌ریزیم و رویِ شعله ملایم، تَفت می‌دیم تا رنگش برگرده و طلایی-نخودی بشه. بعد روغن جامد یا کَره رو می‌ریزیم و یک قدری هم روغن مایع اضافه می‌کنیم چون این حلوا، باید کمی شُل و کاچی مانند باشه. آرد رو تو روغن خوب سرخ می‌کنیم و اونقدر هَم می‌زنیم که یک دست بشه و فاقدِ آردِ گلوله شده باشه. آخرِ سر بهش هِلِ پودر شده و در صورت تمایل مقدار کمی شکر (ترجیحاً شکر قهوه‌ای) و دارچین می‌زنیم. دقت کنید که اصلاً به شکر نیازی نیست و اگر حلوایِ خیلی شیرین دوست دارید، ازش استفاده کنید، اونم در حد نمک پاشیدن!

حالا حلوایِ شُل رو از رو اجاق برداشته و همونطور داغ داغ، رویِ خرماها می‌ریزیم و با قاشق صاف می‌کنیم و روش، کنجد می‌پاشیم. یک لایه‌ی خیلی نازک از حلوا رویِ خرماها رو بگیره کافیه. بعد، سینی رو داخل یخچال (حداقل یک ساعت) می‌ذاریم و اجازه می‌دیم تا سفت و خنک بشه.

نکته‌ها:

می‌تونید خرماها رو هسته بگیرید و داخلش گردو بذارید و همونطور درسته، تو سینه بچینید و روش این حلوا رو بریزید. اینجوری شیک‌تر میشه ولی من طعم اون مدلی که یادتون دادم رو بیشتر می‌پسندم. راستی میزانِ آردِ حلوا رو می‌تونید کمی بیشتر هم کنید ولی به نظرم همون سه تا پنج قاشق به ازایِ هر ده خرما، کافی و عالیه.

من به یادِ اون خاطره کودکیم، رنگینکم رو با ترافلِ رنگی، تزئین کردم، ولی در اصل، تزئینش همون با کنجده.

نوشِ جانتون، دمِ افطار ما رو در دعاهای خیرتون شریک کنید.

سیده مریم قادری، اورازانی دتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۷
درجی طالقانی