مرکَبِ دیروز و امروز
دیروزانی مَرکَب و
ایمروزانی مَرکَب
ایلاهی مَرکَبِ زندگیتان رَهوار
عکس از: مهرداد تاجدینی
دیروزانی مَرکَب و
ایمروزانی مَرکَب
ایلاهی مَرکَبِ زندگیتان رَهوار
عکس از: مهرداد تاجدینی
خواخورجان چُلتو بِریس!
تو دِ فرداهان، یه پَشمی دَسجوروپ میمانه و
هُزار خاطُره...!
عکس: کِنان دِمیر
طالقانی درجی
قِدیمان هِلِکی وسایلشانه دور
نمینگَتُن.
حتی اگه چینی بَه و میشکُت اونه ر بَست میگیتُن. از این رو چینی بند زَنی یکی از آن مشاغلی بَه که در قدیم وجود داشت.
قِدیمان، دُترکانی گوشِ سوراخ میکُردُن، اگه گوشوار نُداشتُن، اونی میان تا (نخ) دمیکُردُن یا سنجاق قوفلی!
ایسه الآن مُد گِردیه!! بالا شهری دُترکانی گوشواران این شکلیه!
قُربانُت گَردُوم نَنجان
که «سلطان سکه» فقط خُودُوت
سکههات دی از جنس اُو... آرد... زیندیگی
برکت سفرههامان
توتُک و کُولاس: از نانهای شیرین و خوش طعم طالقان
این عَسک تا کُجان میبَره ما رَ؟
قدیمها به میدان تجریش تهران، گوگَل میگفتند. یعنی جایی برای گلههای گاو.
گوگَل، میدانی بود خاکی و از 33 آبادیِ شمیران به این منطقه میآمدند و گاو و گوسفند و الاغ، خرید و فروش میکردند.
در طالقان هم که مثل شمیران، گویشهای زبان تاتی رواج دارد، کلمه گوگَل استفاده میشود. مثلاً یکی از باغات در اورازان، گوگَل پَس نام دارد. (به معنایِ پشتِ جایِ گله گاو)
علاوه بر قرابت زبان طالقانی و شمیرانی که از انواع گویشهای
تاتی هستند، فرهنگهای مردم در دو منطقه نیز به یکدیگر شبیه است. مثلاً یکی از
معروفترین غذاهای هر دو منطقه، والَک پلوست که محبوب طالقانیان و
شمیرانیان میباشد.
یکی از خیابانهای تجریش، همچنان نام گوگَل را دارد که گویا باعث ایجاد یک شایعه نیز در مورد این نام شده است. (اینجا را بخوانید) کلیک
خاطرات گوگل تا تجریش، از روزنامه شرق را اینجا کلیک بخوانید.
نَنه جان...
یه چایی بیور...
غمِ ایامه بَشوره بَبوره...!
عکس بالا از: سعید ملک کیانی
زندگی رواج عزیزان...
در طالقان، پخت نان، در تنور صورت می گیرد و استفاده از ساج مرسوم نیست. ولی گاهی اوقات، مثلاً مواقعی که همراهِ گله گوسفندان در کوه هستند، برای پخت نان، از ساج هم استفاده می شود.
عکس از: حسین ریاحی
برای بیشتر دانستن و خواندن از طالقان، به کانال و وبلاگ درجی مراجعه نمایید.
طالقان جانُم
مُنه بگو آن کاهگُلی خانه آنوت
که وَختی واران میزَه
کاه و گُلی بو، آدُومه مَست میکُورد
چی گِردی؟
آن سَبزه مورته باغانُت
چی گِردی؟
کُجِه بَش آن قشنگه کوچه گَلانُت؟
متن از سیده مریم قادری، از اهالی اورازان طالقان
عکس از مریم مومن آبادی
غروب یک روز تابستان
که خسته از کارِ صحرا، به ده باز میگردی
اَنوار طلاییِ خورشید
با آخرین نوازشهای کم رمقِ خود
تو را بدرقه میکنند...
جانُت سلامت ای روستایی
متن: سیده مریم قادری
عکس: آقای ادیبی