چند عشق نوشته از اهالی طالقان
دلنوشته
دلم واسه روزای بچگی تنگ شده
همون روزایی که یک گوشه حیاط ایستاده بودیم و یک نفر میومد بهمون میگفت با من دوست میشی؟؟
دلم برای اون روزایی تنگ شده، که وقتی دوستمون آب میخواست میرفتیم و اول خودمون کمی آب می خوردیم و بعد دهنمونو پاک میکردیم میدادیم تحویل دوستامون.
دلم تنگ شده، برای شب هایی که میخوابیدیم و صبح که پا میشدیم میدیدیم همه جا سفید پوش شده و مدرسه ها هم تعطیل..😃
دلم برا اون موقع هایی که کیفمون اندازه قدمون بود تنگ شده 😳
دلم برای اون کتونی کوچولو ها تو پامون
دلم برا خنده هامون
غصه های بعد املاءمون
شادی های زنگ ورزشمون🏃🏃
اون موقعی که الفبا رو بلد نبودیم
اون موقعی که میگفتیم بابا آب داد
اون موقعی که بعد املاء معلم برامون شعر مینوشت 😍
دلم برا همه اینا تنگ شده...
روزگار کودکی رفت و بر نمی گردد😔😔
✍پونه مهرانی_مهران
این روزها
باز عاشقی میکنم
این روزها
باز دلباخته ام
ترس از عشق را کنار گذاشته ام
تو به راهم آوردی
یا بی راه.....
✍امید.م _مهران
به شانه هایم تکیه نکن
تنهایی من
واگیر دارد
#صادق_بابکان