جاجیم بافی و کرباس در طالقان
با پشمی که از گوسفندهای خود میگیرند و میتابند، پارچه زمستانی، جوراب پشمی و به ندرت قالیچه و خیلی بیشتر از آن جاجیم میبافند. جاجیمهای خوبی که در سراسر طالقان معروف است. روی کرسی میاندازند، با آن رختخواب میپیچند و حتی برای فروش به شهر میبرند.
کرباس را که بیشتر برای پیراهن و شلوار از خارج میخرند، در محل رنگ میکنند. رنگ آبی ثابت و سیری که لباس، پارهپاره هم که بشود، باز خود را حفظ میکند. مردها پیراهن سفید میپوشند و شلوار آبی. «ولیان» که از دهات ساوجبلاغ است و دو فرسخ بیشتر با اورازان فاصله ندارد، چون راه ماشینرو دارد، خیلی زود آداب شهری را در لباس پوشیدن اقتباس کرده است.
کلاه لگنی، کت، شلوار و پیراهنهای بلند زنانه در این چند بار که رفتوآمدی از آن سو داشتهام هر بار بیشتر از پیش به چشمم خورده است. اما در اورازان کمتر اثری از پوشاک شهری هست. جوانهایی که از نظام وظیفه برمیگردند، مردهایی که در فصل بیکاری به معادن زغال آبیک و هیو میروند، یا زنهایی که مدتی در تهران به خدمتکاری میگذرانند، همه وقتی به محل برگشتند، خیلی به ندرت آداب شهری را حفظ میکنند و باز همان کرباس آبی و همان گیوههای تخت کلفت و شلیته میپوشند.
برگرفته از کتاب «اورازان» اثر جلال آلاحمد