روضه خانگی مادر
به وَختِ یه کیشکه روضهی خانگی
پایِ تَندور مادرجان
عزاداریها مقبول حق
#چای_روضه #نان_تازه
عکس از: بانو سایه
به وَختِ یه کیشکه روضهی خانگی
پایِ تَندور مادرجان
عزاداریها مقبول حق
#چای_روضه #نان_تازه
عکس از: بانو سایه
سلام آقاجان، دلمان تیِب چراغانی کُردیم تا قَدوم مبارکت رَ بِنگَنی مایی چُشمانی سَر
رویِ ماهُت رِ کِی مِینیم خدا دانه
ایمشو که میلاد مبارکتانه، یک دل و یک زُوان دعامان برای سلامتی و فرجتان هسته
عید نیمه شعبانمان موبارک
در ادامه شعری از همشهری گرامیمان تقدیم میگردد:
نکهت ارغوان دهد طرهی تاب دار تو جلوه به آسمان برد شعشعه عذار تو
مهر جمیل مه جبین حال نزار من ببین سوخت تمام هستی ام آتش انتظار تو
تا به رهت نشسته ام ازهمه کس گسستهام محفل گرم دیده ام مقدم مشکبار تو
گل به دیار کی رسد صوت هزار کی رسد؟ دیده ی لاله گشته خون کو قدم بهار تو
دولت یار کی رسد نور نثار کی رسد تا به قرار کی رسد عاشق بیقرار تو
خیل ملک شکار تو زیب فلک خمار تو پهنه ی سبز آسمان رایت اقتدار تو
غنچهی باغ عالمی چشم چراغ عالمی گنج فراغ عالمی جان جهان نثار تو
کن به براری از نهان یک نظری در این زمان نغمه سرای نغمه خوان بلبل شاخسار تو
شعر از: آقای امانالله آقابراری، از اهالی آبادی وشته طالقان
شاه نشینِ قلبِ من صحن و سرایِ عشق اوست
مرهم زخم کهنهاَم صبر و قرار میرسد...
عیدتان مُبارُک
انشاءالله با آقاجانمان عید کنیم
ای به قربانِ تو آقاجان
شعر از: استاد فرشید فلاحی، کولج طالقان
عکس از: اوموت اونال
سلام صُبح بخیر
پییَرجان، آن روزنامتی میان، چی بنوشته؟
یه دو تا از آن خُجیره خبرانشه بُخوان مایی بَ
#خبری_خوب_دلم_میخواهد
سلام
حلول ماه معطر به نفس بقیه الله مبارک
الهی این ماه پر از خیر و برکت برای همگان باشد.
قبول باشه
دوستانی که اول ماه رو روزه بودید.
در این لحظات عزیز، التماس دعای خیر داریم.
یک عالمه تبریک داریم برای گفتن...
روز کارگر🌷
روز معلم 🌹
اعیاد شعبانیه و میلاد حضرت ابوالفضل العباس 🌸🌸🌸
و این صبح زیبا 🌤
بر شما عزیزان مبارک باشه 🌾
سلام بر سید الساجدین
امام مولود این روز زیبا
و سلام بر شما عزیزان
صبحِ عیدتان به خیر و شادی
📌 شعر انتظار
عاشقی ها کرده ام، در لحظه های انتظار
عابری دلداده ام، در کوچه های انتظار
جرعه ای نوشیدم از پیمانه ات روز ازل
مست آن یک باده ام، تا انتهای انتظار
همچو مرغ شب زِ شوقت تا سحر بنشسته ام
وَز غمت نالیده ام، بر شاخه های انتظار
عصرهای جمعه میگیرد دل اندر سینه ام
بارها باریده ام، چون ابرهای انتظار
گفته ای می آیم آخر در یکی آدینه روز
چشم در راه توام، هر جمعه های انتظار
آریا! با شعر خود صدها سخن گفتی زِ هجر
واژه ها را سوختی، چون آیه های انتظار
✍🏻 شعر از شاعر دیار طالقان: شهرام آریافر
#طبع_لطیف_سخنوران_دیارم
سیَه چشم و سیه خال و سیه ابروی
شراره سر و خوش قامت،ستوده خوی
نکن باما چنین، بین بی قراری را
خراباتم، غروبم، نازنین سیما،تو حالم جوی
چونان برکُنج کشتی بر گِلم تا شام
نیابم مرحمی جز تو، سپیده روی
شعر: خانم افتخاری
برچهره دلربای مهدی صلوات
جمعه مث اون آدمیه ک یهو ی جا بوی ی عطر آشنا به مشامش میرسه...
مث اون آدمی ک یهو وسطه همه خنده ها یاد چشمایی با برق نگاهی خاص میوفته...
مث اون گل آفتابگردونی ک موقع غروب سرش و میندازه پایین و از نبود یار غمگینه...
خلاصه ک معلوم نیست چ بلایی سر اینروز اومده ک غروبش انقد دلگیره وغمگینه!!
متن:سعیده آقابراری_وشته عکس:کیوان دری_خسبان
چشم در ره که تو، کی از درآیی، مستِ مست؟
تشنه ام، کی می شود با ساغر آیی، مستِ مست؟
ره نشینی توشه بر بادم، مگر سخت است که
زین گذرگه بگذری و در برآیی، مستِ مست؟
خسته ام، خسته دلان را تو شکیبی و سکون
می شود تا بگذری، یک بار دیگر مستِ مست؟
عربده جویند با نام تو، ای چون پرنیان
تیغ بر نامردمان نِه، ای دلاور، مستِ مست
رود خون گویند بر پا می کنی، از خون خلق
من بدین ناباورم، بر تو به باور مستِ مست
خوانده اندت یوسف زهرا، چه تعبیریست سست
یوسف از حسن تو گردیده هنرور، مستِ مست
بغض در نای خزایی، چون نگوید از تو شعر؟
شاعرت گاهِ سرودن، جان سراسر مستِ مست
🍃 پیشکش به عاشقان راستین و منتظران آگاه و موحد حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
دو سه روزی بود یک چیزی چون غده یی در گلو، آزارم می داد. در چنین مواقعی می دانم غزل یا شعری عاشقانه در پی خواهد آمد. دست آخر زایش پیش آمد. بامداد ، یکباره چشمه راهی برای برون رفتِ آب گوارایش، باز کرد. پس به نوشتن و سرودن پرداختم و دستاوردم این غزل شد. ❤️
1395/9/20 اربیل
✍ شعر از آقای کیومرث خزایی
زخمی تر از آنم که بنالم مهدی 🌸
فریاد، خدا، .ان به سرم یا مهدی🌸
ای داد از این جور زمانه، صد بار 🌸
ای منجی ما، آب حیات، یا مهدی 🌸
بر چشم منِ غمزده پایت بگذار 🌸
مست قدمت، .لعجلَ یا مهدی .... 🌸
شاعر: خانم افتخاری
دلم به وسعت دنیا گرفته آقا جان
از این زمانه، از اینجا گرفته آقا جان
دلم هوای رخت را نموده مولایم
دلم بهانه ی دریا گرفته آقا جان
کجایی مطلع فجر و طلوع صبح سپید
دلم برای همین ها گرفته آقاجان
شبم بدون نگاهت شبی گرفته و تلخ
نگاه کن که شبم هم گرفته آقا جان
گوشه چشمی به من کنید اماما که دلم
در انتظار ظهورت گرفته آقا جان
نفسم از سینه در نمی آید
غم هجران تو آخر گرفته آقا جان
کجا جزیره خضر است من نمیدانم
دلم برای همان جا گرفته آقاجـــان..!