درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پزشک» ثبت شده است

وسایل درمان قدیمی

شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۱۰ ق.ظ

وسایُلَ درمانَ قدیم (شا وُزوُزکی دِورَه):

اون قدیمان کو الانی جور، هُزار قلَم دارو و درمان دَنُبَه. عُمده دردان با «نبات داغ» درمان می‌گردی و الحق دی افاقه می‌کُرد.

یه جَختر بَکَت می‌گردی‌یِی تیب واش و علف کوهی دَم می‌کُردُن. مثل: پوتینُک، اَیشُم (زُروه)، کو چَیی، کاکوتی و این چیزان. بَهد میگوتُن کرسی‌یِی بیخ باخوس. (الانه حالیشان گردیه هامون سُر و تالی که میسوزاندُن، خودُش یه خُجیرِ اَشُعه داره که روماتیسمِ درمان مینه.)

اواخر داروهای شیمیایی دی بیامی که خودُش لاکچُری! وازی محسوب می‌گردی.

یه ویکس بَ که مهمولاً از سرماخوردگی، زکام، سینه پهلو تا انواع دردان عضلانی و استخوانی رِ درمان میکُرد. برای زخم‌ها از مِرکِ کروم اُستُفادَه می‌گردی که به جَهت رنگُش او رِ «دوا گُلی» میگوتُن.

برای پیچ بُخوردون دست و پا دی از ضُماتَ مُرغانَه و زردچوبَه اُستُفادَه میکوردون. گاهی دی نَمُک و چَختی آرد. البت شکسته‌بندی وَر بِشی‌یَن دی مُتُداوَل بً.

برای ترَک دست و پا از روغُنَ گیلیسیرین اُستُفادَه میگردی. گَن‌نَنه‌هان دی روغونِ زرد یا پی و دنبه‌یِ اِو گردی می‌زی‌َن.

دوگتران دی برای همه نوع درد قرص آکسار هامیدان که ترکیبی از آسپیرین و استامینوفن بَ.

به هر حال، ما یه همچین آدومانَ جان سختی بِی‌یِیم که تاکنون دوام بیاردیم الحمدلله.

با سپاس از آقای شهرام صادقیان، از روستایِ شهرک طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۱ ، ۰۷:۱۰
درجی طالقانی

روز پزشک بر آن کس که دردهای مرا مرهم می نهد، مبارک

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۰ ب.ظ


سلام و عرض تبریک:
امروز اولِ ماهِ قمری و اولِ برج شمسی و سالروز عقد آسمانی مولا علی و خانم فاطمه زهراء و نیز روز بزرگداشت ابن سینا و روز پزشک است
بهترینها روزی شما در امروز ان شاءالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۰
درجی طالقانی


در روز پزشک و به همت دوستانمان در کانال طالقانیها، مطالبی در معرفی جمعی از پزشکان اهل دیار طالقان، بدین شرح تهیه شده است:


دکتر وحید میرزائی
فوق تخصص گوارش و کبد بالغین
از روستای #اوانک


دکتر غلامحسین علیشیری
متخصص بیماریهای داخلی و فوق تخصص روماتولوژی با درجه علمی استاد تمام
از روستای  #تکیه_ناوه


دکتر فرهنگ بابا محمودی
 فوق تخصص بیماری های گرمسیری و عفونی
رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران
قائم مقام وزیر بهداشت در استان مازندران
رئیس مرکز آموزشی درمانی رازی
 از روستای #دیزان


پرفسور ولی الله محرابی
بنیانگذار رشته جراحی کودکان در ایران (دانشگاه تهران 1359) ملقب به پدر جراحی اطفال ایران
از روستای #امیرنان
دکتر ولی‌الله محرابی پزشک، جراح و استاد دانشگاه تهران ، ملقب به پدر جراحی اطفال ایران، متولد ۲۰ خرداد سال ۱۳۱۶ در #امیرنان، طالقان است. وی در سال ۱۳۵۹ از سوی دانشگاه تهران به عنوان بنیانگذار رشته جراحی کودکان در ایران شناخته شد.


دکتر غلامحسین فلاحی
فوق تخصصِ گوارش،اطفال
از روستای #کولج


دکتر محمود الهویی نظری
فوق تخصص جراحی دست
از روستای  #سوهان


زنده یاد پرفسور یحیی پویا
از روستای #اوانک
ایشان پس از طی دوره‌های ابتدایی و متوسطه در زادگاه خود تحصیلات پزشکی خود را در مدرسۀ طب به ‌رساند و پس از آن به‌مدت دو سال در انستیتو پاستور تهران به‌کار پرداخت ، سپس به فرانسه رفت و موفق به ‌دریافت دانشنامۀ بیماری کشورهای گرمسیری ، سرم‌شناسی ، بیماری‌‌‌های پوست و آمیزشی شد. پویا همچنین دورۀ انستیتو پاستور و مدرسۀ مالاریالژی را طی کرد و گواهینامه گرفت. وی در سال ۱۳۱۰ش به ایران بازگشت و عهده‌دار مشاغلی چون: رییس بهداری و شهرداری ، رئیس آموزشگاه و رئیس بخش بیمارستان رازی شد. وی در سال ۱۳۳۸ش دوباره به پاریس رفت و دیپلم خون‌شناسی گرفت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۲۲
درجی طالقانی

چپاک 1: دُگدر پسیانی - قسمت سوم (آخر)

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ب.ظ

فرداش ساعت پنج صحب خو د راس گردی یم بشوم میدان گلاب به روتان کش دکنوم
بدی یم آقاجان نوشتیه کُت و‌شولوار  دی تون کورد و نمدی کلاهه دی سرش بنگتیه و تسبیحی همرا ذکر میگو و  منتظر که مون راس گردوم بشیم مریضخانه
ساعت پنج صحب
همین مونه بدی داد بزی ناصُررررر
--هیسسسس آقاجان هییییسسس یالان خو درون هیسسس
-- کی میخوا بشیم؟
-- آقا الان ساعت پنج صحبه کله پزی نیه گو ویگی باخوس دگدر ده د زودتر نمیا همه تی ی ی جور مرغ سحر  نیون گووو
-- آها؟؟؟
--آهاااا
به یه مکافات کتشو دروردوم تا باخوسه و ما دی یه گُله بَکِوعیم
تا ده صحب روز جمعه نود بار داد بزی ناصُررررر ناصُررررر
ای ناصر بمیره تو راحت گردی
همچین صُر صُر دی میگت احساس میکوردی سرلپه یی و میخوا دکنتت تندوری دل
ناصر باد دکوعی یه روز جمعه کفت کوردی مارو
صبحانه رو خورده ناخورده کفت کوردیم و ماشینی همرا ببردومش دگدر
مطب دگدر مرادی یه چندتا کوچه ما د جیرتر به
مطبی پیش برسی ی یم و بتوم آقاجان پیاده گرد
-- اینجه کجه یه؟
-- بیوردومت خراسان زیارت ، خب دگدری مطب اینجایه دیگه پیاده گرد
یهو اون گته چوشمانوش عینکی پشت سه برابر گت تر گردی و داد بزی
-- مگه مون تی ی ی مسخره یوم؟ مگه مون تی ی ی الافوم؟
--بسم الله... مگه نگتی مونه ببر مریضخانه؟؟ خب این دی دگدر
-- این جیراهیانی دگدر چه به درد میخوره؟ مونه ویگی ببر جراهی ی ی دگدران ، ساق دگدران جراهی درون ، راه کِو ، راه کِو اینان ه دکن آقاتی سر
آبّااااریکلا تووو .... مونیبه بالا شهری گردی ی ی؟ از یه طروف خنده م گیتیبه از یه طروف غیظوم جرمبی به مونیبه آقا با کلاس گردیه
هرچی کوردوم که آقا ، تصدقت گردوم دگدر جر و جیر نوداره ،گوش نیگیت که نیگیت
حکم کورد یا مونه میبری جراهی یانی مریضخانه  یا همین راه د میشوم طالقان
بتم آخه آقاجان جراهی دگدرانی مریضخانه رو مون چه میدانوم چیه؟
کجابه کجایه؟
صبح جمعه محل غریب دگدر کجه د گیروروم تی ی یبه؟
بگت خوب میدانی، تو یتیم اگه میلت باشه که نر گو رو دی میدوشی، مونه ویگی بَبَر دگدر پستانی ی ی ور
-- جان؟ دگدر پستانی چیه اقاجان؟ پسیانی پسیانی
یادوم کت سه ماه تمام اسم دکتر پسیانی مایی خانه یی دل دبه و همیشه از رفت و آمد به مطلب دکتر پسیانی خانه یی دل نالش میکوردوم که چندی دور هسه و بالا شهر هسه و چندی اویی تعریفه میکوردوم
نگو مایی آقا جان تمام مدت ضبط کوردیه ایسه الان تحویل بدایه
بدی یم نخیر، مثل اینکه این تو بمیری از اون تو بمیری یان نیه و تا دستش به پستانی نرسه مارو ول نمینه.
به ناچار سر خرو کج کوردوم به سمت جراهی
خیابان ولیعصر نسبتا خلوت بود و میدانسوم دکتر پسیانی صبح جمعه ها بیمارستان خاتم الانبیا دره
به چه ضربه زور جا پارک گیروردوم و نوبت بیگیتوم و آقا ره ببردیم دگدری ور و یه دوتا قرص ویتامین بونوشت و تا خانه برسی یم پنج غروب گردیبه
مطبی دل یواشکی دگدر رو بتم که مایی آقاجان الکی ویانه کوردیه یه دوتا قرص بدین این مایی جان د دست ویگیره
یه هشت ده بار دی اورو به بلاغت و فصاحت تمان دگدر پستانی خطاب کورد
تختی سر باخوتیبه دگدر اویی کمر فشار میدا میگفت اینجات درد مینه پدر جان؟
اودی میگفت :پستان جان بشو جیرت تر
بشو جیرت تر
همانجایه بیصحاب
دیگه دگدر پسیانی ور نشی یم
خجالتوم د
آقاجان دی سال بعد همون موقان رحمت خدا بشی
اما هنوز وقتی کار سونگین مینوم کمری فوریاد در میا
دیه سونگینه کارانه قابل نیوم

یادگاری که از این گنبد دوار بماند

نوشته: حامد نجاری - گوران

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۷
درجی طالقانی

چپاک 1: دُگدر پسیانی - قسمت دوم

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

یه چرخ اتاقی دل بزی و اتاق د درشی.
همین در که دَوَس گردی کمر و دیسکی فوریاد دریمی
هم اچین مسحور و گوتوروم بزیه بومانسوم، یهو بدی یم دگدر مونه میگو آقاااا آقااااا کجایی؟؟
بتم : ها ،جان چیه بفرما ،باخوسوم ؟تخت کجه دره؟
بگت لازوم نکوردیه بیو این تی ی ی نسخه
میشی این پیچ و مهره ماسوره هانو میگیری میوری ، آلمانی داره و ترک داره و چینی ، آلمانی همه د بیهتره

بتم دگدر جان پیچ و مهره چیه؟ مگه جلوبندی سازیه؟ بُ خدا جووانوم مونی جلوبندی عیب نکوردیه از عقب بزی ین
بگت : فردا بیور و پس فردا عمل واییلا اگه بکِتی ی ی و ناقص گردی ی ی خوتتی گردون دره

بتم دگدر جان شما گو نه معاینه کوردی  نه عکس بدی ی ی چطو تشخیص عمل بودای؟
پدسسوخته اسم خودتو بنگتی دگدر؟ گانگسترهای سیسیل دی اچین متقلُب نیون
حیف ،اون چهل و پنج  تومون ویزیتی که تی ی ی کارد بزیه خیکی دل دکوردوم
البته اینانه دلم د بتوم .

بعد  او دی یه هشت ده تا دگدر بشی یم  تا خلاصه یکی مارو یه دگدر معرفی کورد  کجا؟
تجریش
دگدر پسیانی
خدا خیرش هادیه بگت عمل نیازی نیه و یه ده جلسه فیزیوتوراپی و استخر ماییب بونوشت و یه سری ورزش های خاص بودا تا اینی که کم کموک وَلی د دریمی یم و رژ گردی یم

اون روز دی کاری سر د بشی بی یم عکس بیگیتوم و دگدر پسیانی رو نوشان بودام  و الحمدالله درمان و فیزیوتراپی افاقه کوردیبه
خسته و کوفته برسی یم خانه
همین درو واز کوردوم بدی یم آقاجان سجده کوردیه
اول فک کوردوم دره نوماز میخوانه ولی نوماز نمیخوانست  و دبه جاشی سر د راست میگردی.
این مدت که مونی کمر وَل گردیبه دگدر دستور بودا به که وقتی میخوای راس گردی دستت رو تکیه بدین زیبینی سر و فشار به کمرت نیور.
آقا جان دی یادگیتیبه البته به خودوشی روش.
میخواس راس گرده دوتا دستانه مشت میکورد زیبینی سر و
کینو میدا هوا و پاهانه تیر میکورد و پنج دیقه همانطو خشکش میزی تا بتانه قوه دکوعه و راس گرده، انگار رضا زاده یه میخوا المپیکی دل وزنه بزنه.یه پنج دیقه از خشتک مبارک بصورت سرواکین دنیا رو نگاه میکورد و راس میگردی.

وقتی منو بدی در همان حالت سجده و کین در هوا کله رو کج کورد و از پشت عینش که چوشمانه ده برابر کوردیبه منو بدی
اچینی ورزویی که یوغ و دارجتی بیخ کله ش جیرکتیه و زیر چوشمی یَگ ور صاحبشو نگا مینه
داد بزی یم سلام آقاجان سلام
آخه آقایی گوشان دی کر گردیبه و آدومی ناف باد دِمیکت تا یه چی اوره حالی گرده
--علیک سولام
-- خوبی؟رچی؟
اهمیتی به احوالپرسی نودا و بگت:
--
اینان چیه؟
پاکت بزرگ عکسها رو که حواسم نبه دستم دره رو بالا بیوردوم و بتم اینان؟؟؟
--آها
-- عکسه عکس...عکس .. کمرمی عکسه ببردوم دگدر نوشان بودام
--آها؟
-- آها
آخرش نفهمسوم حکمت این آهای تعجبی طالقانیانی فرهنگی میان چیه؟؟

وقتی آها رو بتم آقاجان فشنگی جور بپروس
تازه بفهمسوم چه خاکی دکوردوم سرم
ننه م دی از اون سر داد بزی ای تی ی ی کلا رو کفون نکنن بین میتانی شر درست کنی؟
آقاجان وقتی بدیبه مونی کمر عیبور گردیه اودی حسودی ی ی سر الکی کمرشو شال و چادری همرا دِم میوست و گیر بودابه که مونه ویگیرین ببرین مِریضخانه
مون دی الکی قول بودا بی یم که این صفلا که بشی یم همرا میشیم
وقتی بفهموس دگدر بشی یم
اون شب چنان روزگاری از ما سیاه کورد که از زاده شدن پِشیمان گردی ی یم
آی شما آدوم نی ی ین
آی مونه میخوا این خانه یی دل بکوشین
آی مونی کمر لاب گردیه یه دگدر زورتان میا ببرین
آی یال گت کوردی یمه
آی کی ی ی به
آی چی ی ی به
آی ایمامزاده بساتوم خصم جانوم
آی مون بمیروم شما راحت گردین

چنان دهنی از ما آسفالت کورد که آخرش بتوم آقاجان گه باخوردوم هُرت باخوردوم .فردا همین فردا همرا میشیم دگدر
به یه بدبختی و جانکنش اوره وعده یی همرا ساکت کوردیم
ننه م بگت اینه رِ تا دگدر نبری امیدشو ونمیگیره ، فردا این مردوکه یه سر ببر همین دگدر مرادی ی ی ور یه فشارشه ویگیره یه دوتا کفتیبه قرص ویتامین اورو هادیه بلکم مایی جان د دست وگیره.

 

نوشته: حامد نجاری - گوران

 


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۰
درجی طالقانی

چپاک 1: دُگدر پسیانی - قسمت اول

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۸ ق.ظ

چپاک تعریف میکورد:

 
خسه و کوفته کاری سر د برسی یم خانه
کار یه طرف و این بیل بزیه کمر بیصحاب یه طروف
داستان از آنجا شروع گردی که چند ماه پیشانوش فوتبال سالنی میان یکی از مایی همکاران که گاو اویی پیش پرفسور هسه  بجای توپ خری جور لگه بزی مایی کمری سر و مون دی سابقه دیکس کمر دی داشتوم و همانجا بیصحاب کمر بیگیت و مایی دیکس جاش د دریمی
یه هفته خانه یی دل باخوتوم و دو ماه آزگار این دگدر و اون دگدر راه دبی یم

دگدر دی قدیمی دگدران
یه قسسوم بقراط میخوانسون
یه وجدانی دبه یه دلسوزی دبه اما همه این چیانی دوره تمان گردیه. پول و پول و پول حرف اول و آخر هسه.

پس از اون حادثه اولین دگدری که بشی یم  از اون پدسوختان به
همین مطب د دلشی یم بگت چی یته؟
بتوم هیچی آقای دگدر وَل گردی یم
-چطو؟
- فوتبال سالنی میان یه گاو اصیل ایرانی دو رگه از خطه لرستان و مازندران لگه بزی مونی کمری سر و عازات راه نمیتانوم بشووم
-سابقه دی داشتی؟
-بله آقای دگدر
عینکشو انگوشتی همرا جرکشی و مونی دفترچه بیمه ر واز کورد و شروع کورد به انشا نویسی
حالا مون دی چشم بداشتوم مَثَل مارو بَگِه بشو اون تختی سر دراز بَکش یه معاینه یی کنه یا دوتا انگوشت مایی کین و کمری سر بکشه دلمان خوش گرده اینهمه ویزیت بودایمه اقلا مارو یه انگوشت بزیه یا دکوردیه فرقی نمینه .
 
پنج دقیقه نه اون گب بزی نه مون گب بزی یم
فقط مینْوشت . درد همه اعضامه اچین کوردیبه خشک چو  و گایی وختی  نفس جرو جیر نیمیشی.
یگ هفته پیرزونوکانی جور که طالقانی دل عصا به دست دوقد گردیه با زاویه نود درجه راه میشون  و هر از گاهی دس چویی همرا ولگانی بیخ جوزی پی درون  راه میشی یم
یه ساعت بزرگ از این منگوله داران اتاقی کنج دبه و این منگوله هی تکیم میخورد و مون دی محو توماشا گردی بی یم
در حالت خلسه از درد به ساعتی آونگ خیره گردی بی یم
درب اتاق آقای دگدر واز گردی و منشی دلومی ، سبحان الله که منشی نبه تو بَگو حور بهشتی در د دلومی، مرلین مونرو دِلومی.
ظریف و قد بلند که اون پاشنه دار پوجارانوش زیبایی اندامشه چند برابر کوردیبه. یه تنگه سفید روپوش تون کوردیبه با نوارهای صورتی و وقتی راه میشی انگار اسب عربی قبل از مسابقات ابوظبی دره خودشو گرم مینه .
چوشمانوش عسلی و کشیده بِه
لبانوش اناری جور سرخ و غنچه یی جور لطیف و محجوب . ادغام همه اینان با دیمان  و آرواره  قدرتمندش زیبایی رو به سرحد کمال برسانسیبه
یه قشنگه قورموزه ماتیک دی بزیبه که با اون قشنگه بکاشتیه ناخنانش هم رنگ بِه و البته بر دستان و انگوشتان بلند و کشیده ش اون کبود رگانش نوشان از سیمین تن بودن میدا
وقتی راه میشی مانکنانی جور ضربدری پاهانشو مینگت که به عالم و آدم و موجودات نوشان بدیه حق با کیه
راه نمیشی
رقص میکورد ،جهانداری میکورد، سلطنت میکورد
اچینی امیران دقوم میزی و تو بَگو بیومیه  جهان د  سان بِینه
تق تق تق
نه، تق چیه؟
دو ر می کرن سل لا
انگاریکه پیانویی کیلی یانی سر  موتزات میزی
البته تا حال موتزات گوش نودا بی یم امبا چی بَگَم؟
شماعی زاده یو عباس قادری که تشبیه این کمال نیمبو؟

البته تا حدی الهه ناز بنان بدان ترقص اندام اهورایی میومی
هیتلر اگه اورو میدی نمیگت حق با کسی هسه که قدرت اویی دس دره. میگت حق باتویه عزیزم ،جیگرم تو فقط کین طِو بدین راه بشو
حالا مون دی اصن کمر درد یادوم درشیبه
دیکس کجا دبیه
درد کجه دبیه؟
به جان هرچی مرد هسه یک نظر امبا پیوسته ویشتر ندی یم و زیر لب قرآن میخوانسوم
فتبارک الله احسن الخالقین
ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین
فتبارک الله احسن الخالقین
عمروم د اندی قرآن سر نیگیتی بی یم
تازه حافوظ خوان دی گردی یم
چه خوش صید دلوم کوردی بنازم چشم مستت را
که کس کرکان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد

صدای فنجان قهوه ترک که دگدری پیش میزی سر بنگت مونه هشیار کورد
قهوه یی بو با عطرش قاطی گردیبه و پس رجه می دل احساس گرمی میکوردوم

دگدر دی زوری جور که از گِویی کین زیبینی سر دمیکوعه صندلی چرمی یی سر پهن گردیبه
یهو احساس کوردوم این دگدر چندی زشت و کریه هسه
تا چند دیقه پیش اندی کریه المنظر نبه
این لعبتی ور نهایت مقامش گَرُن بز بَ
اصن همه چی همینطوره؟
 فکر و عقیده دی همینطوره
تا هم جنسشی ور قرار نیگیتی باشه فک مینی چندی قشنگه و بی عیب و نقصه
همینکه دیگر فکر و عقیده هانی ور قرار گیت یگهو عیبوری و لکیزه گی یانوش مشخص میبو
به همین خاطر هسه  که رادیکال های مذهبی  و عقیدتی جرهت نمینون کله شانه جرورون
میترسن مرلین مونروهان اوشانه درنگنن جهندوم
کله شانه دمینون ورفی دل و هرچی جز چوشمشانی پیشی ورفه انکار مینون و ناحق میدانون
تازه همه یی یقه رو دی وِمیرون که تو دی ایلا و بیلا  میخوا مایی جور گردی تا خدارو خوش بیایه
همه عالم و آدوم گه باخوردی ین فقط ما  آدومیم

نترس بابا
جهندوم د نترس
تو خودوت همین الان جهندومی ونجه ور کنده یی

 

نوشته: حامد نجاری - گوران

 

 


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۱۸
درجی طالقانی