کُوکِ خوشبختی
سلام صبح به خیر عِزیزان
ایلاهی کُوکِ خوشبختی، شُمایی بوُمی سَر بُخوانه
عکس از: مهرداد تاجدینی
سلام صبح به خیر عِزیزان
ایلاهی کُوکِ خوشبختی، شُمایی بوُمی سَر بُخوانه
عکس از: مهرداد تاجدینی
چُچوکْ واران دِ بُپُرسی:
تی ای کار چی یَه؟
واران با لُطافُت جواب هادا:
ناتریک بِیزَین آدُمانی کو آسُمانَ خُدا رَ یادا کُردین!
با سپاس از آقای شهرام صادقیان و کانال طالقانیها
درود بر همدیاران مهربان، صبحگاهان پر طراوت و خوش.
آفتاب از بلندای البرز به دره سرسبز طالقان سلامی دوباره میکند. خزان پر طمطراق و هزار رنگ قریه هامان، روزی نو را نوید میدهد. کبک های دری خرامان بر کوهها و دشتها حرکت میکنند و عندلیبان خوش آواز یاد آور خنیاگری باربد و نکیسا هستند در این صبح دل انگیز پاییزی.
آرامش صبحگاهی، دل را مملو لذت میکند و هوای خنک پاییز ریه های زندگی را انباشته میکنند و مژده شروعی تازه میدهند برای خوب بودن، برای مهر ورزی و برای نیک اندیشی.
همدیار مهربان طالقانی، روزی دگر آغاز شده است، روزی برای من، روزی برای ما تا باز عشق بکاریم و مهر درو کنیم. در این صبح زیبای خدادادی مهر و آبان را بهم بیامیزیم و مهربان باشیم.
صبح بر شما خوش
تنور دلتان گرم
🌺🌺🌺🌺
متن: امید م_مهران
صوت: دختر البرز_طالقان دریافت فایل صوتی
فیلم آوای طبیعت، ارسالی از همراه درجی دریافت کنید
طالقانی بعضی پرندگان
غراب، قلاچ، کوشکوروت، زاغی
قسمت دُویُم: فرق میان غراب و کشکوروت
کوشکورت باهمه قیافه سوسول و قشنگش، غراب ده خیلی قویتره. تو پروازهای جنگی هم خیلی سریع تره هسته. پارسال بهار ما محل کارمان اینانُ زیر نظر بگیتیم. یک دفعه بِدیَم چهار پنج تا کلاغ با دوتا کشکورت گَل هاشیَن. ظاهرا دعوا سر تعیین قلمرو لانه به. کشکورکان، بد بابایی کلاغان ده بسوزاندُن. صحنه عجیبی بَه.
همچنین کشکورت تو شکار دی خیلی قوی هسته. من پارسال با تله شکاری بشی بیَم شکار سهره. تو شکار سُهره، حتما باید یه سُهره، قفس شکاریی میان دَباشه تا پیلَک بَزنه، توجه سُهره های دیگه رَه جلب کنه. یک دفعه بِدیم ای امان کشکورت بیامه قفس شکاری ور. انگار سهره ره هیپنوتیزم کُرد، حیوان همونجور که قفسی میان دبه، جُم نُخورد. کشکورت، نوکِشی همراه، درِ قفسِ باز کُرد، پنجه پایی همراه، سُهره ره بگیت، دَرکِشی قفس ده میدان، چند ثانیه سر بنجت بُخورد.
غُراب، ظاهرش کثیف هسته، اما کشکورت انگار تازه حمام دَ درامیه.
کشکوروتان با انسان بیشتر دمخورُن.ضمن اینکه اعتقاد عامه براینه که خواندنشان خوش یُمنه و تعبیر مینُن کو وقتی میخوانه، مهمان میایه.
مینی گته ننه، وقتی کشکورت میخواند، اوره ناز میدا و میگوت: جانم بخوان ... خیر و خوش.
خدارحمت کنه یه ننه جان دیگه دی هروقت کوشکورت میخواند، وچانِ راه دورشه نازمیدا و یکی یکی اسمشانه میگوت و میشه چایی دَم میکورد ونقل و نبات میورد و مینیشت اوشانی چشم به راه. اندی اعتقاد داشت که کوشکورت میخانه حتما عزیزه مهمان میایه.
کلاً قدیمیان یکی کشکورت میخواند، یکی دی گاوشان میخواند، شروع میکُردُن ناز بِدان.
مادی هر وقت کشکورت میخواند ننم ناز میدا میگوت جان خوش خبر باشی اون روزم غذا ویشتر درس میکرد میگوت مهمان میایه.
خلاصه به یالان میگوئَن کشکورت میخوانه، کاری باهاش نداشته باشین و اذیتش نکنین. در عوض اوره ناز میدان و میگوتن: جان... خوش خبر باشی، آن روز غذا ویشتر درُس می کردن و منتظر مهمان میماندُن. چون کشکورتی خواندن در طالقان، مساوی به با آمدن مسافر یا رسیدن نامه.
سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمُردند و نماند جز غُرابی
سعدی
با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.
این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)
طالقانی بعضی پرندگان
غراب، قلاچ، کوشکوروت، زاغی
قسمت اوُل: بیان ویژگیها و مشخصات ظاهری و رفتاری
عرضم به حضور انور دوستان که مایی طالقان، سه دسته از کلاغان زندگی مینن، همین سه دسته اسامی زیاد و متنوعی دارُن که در دهات و گویشها مختلف فرق مینه. غُراب، کلاغ، کوشکرود، کشکریک، کوشکوریت، سیاه غُراب، غُلاچ، زاغ، زاغچه.
اولیش غُرابه که سَرُش سیاه هسته و کله به جیر خاکستری و از همه گت تر و پیلتر. غُراب وقتی پیر میبو، رنگش دی عوُض می گرده. از سیاهی تا خاکستری، ویشتر کوهی میان زندگی مینه و دهی طرف نیمیا.
دویُمیش غُلاچه که یا یه دست سیاهه یا نوعی از آن دی سفید و سیاه هسته و از غراب کیچیکتره، نوکُش قُرمُزه و گاهی دی زرد و در بسیاری جاهان زندگی مینه.
سویُمیش از همه شان ده قشنگتر و کیچیکتره، یک نوع زاغی به نام کَشکَرَک، یا کوشکوروت یا کَشکریک، اینه مهمان همیشگی ده و مردم هسته. کَلَ چُشم و قاتل کشک، یه ضرب المثل دی دره که میگو: مثل اینکه تا به حال کوشکورتی ور کشک افتو(آفتاب) نوکردی ییه! اما به گمان اهالی خوش خبر و خواندنش شگون داره.
این کوهپایه مردم ترک زبان اطراف طالقان، مثل هیو شلمزار و خور و اون وَران، به ترکی، کشکورت ره میگن ساغ ساغان. دلیلش اینه که صداش، کلاغی همراه فرق داره. کلاغ میگو: غارغار، کشکورت میگو: ساغ ساغ. ولی اینی صدا ره طالقان ده دقت کنی مینی کو صداش همون اسمشی جوره, یعنی یه جورایی "کیش کیش" میخوانه. حالا نمیدانم مایی اُسم گذاری درست تره یا طالقانی کشکورتان با لهجه تاتی میخوانُن و اینورانی کشکورتان با لهجه ترکی!
ضمناً غُلاچی صدا قچ قچ جوره و برخلاف کلاغ که گوش خراشه، غُلاچی صدا دلنشینه.
غُرابان، مخترع آپارتمان نشینی هستُن، حتی دیدن کو بالای پنجاه تا لانه، یه داری سر دَره. کلاً کلاغان علاقه عجیبی دارُن که بلندداری سَر لانه بسازن علی الخصوص گته بلند چنار.
غُراب قاتل ماهر (مار) هسته. به پنیر، صابون، طلا و برق زدنی ها علاقه داره. صابون دی از این جهت دوست داره کو از جنس چربی هسته. اصلاً حکیمان میگوئن اگه میخوای بِینی صابونی سالم و خوبه، بین کلاغ میبره یا نه.
غراب متخصص جوز بخوردنه، یه جورى جوزُ دارى سر، سوراخ مینه و میخوره کو جوز جدا نمى بو و جیر نیمیکوئه.
کلاغان کلاً به دلیل اتحادشان هم عقابو حریفن هم شاهین و قرقیره. عجوبه ای هستن خودشان به. یه سبزی صحرایی دی داریم به نام غلاچ پا.
کلاغانی راه رفتن دی مخصوصه و با بقیه پرندگان فرق مینه. یک ضرب المثل دى هسته کو غراب بیامه زَرُچى راه بِشیَنه یاد گیره، خودشى راه بِشیَنَم یادُش دَرش.
کلاغان غیرتی دی هستن. من تا به حال نشنوستم کسی بگو که جفت گیری کلاغُ بِدیه. ضمناً باوفا و عاشق پیشه دی هسته. با همون یک دانه جفت تا آخر عمر سَر مینه. تو کار طلاق و طلاق کشی دِنی.
کلاغان تقریباً همه چیز میخُورُن. آت و آشغال و مُردار آدم و حیوان بگیر تا ته مانده غذا و نان. از آنجا که حیوانَ مُردار خوری عمر زیاده، خیلی دی عمر مینه، بَلکَم تا سیصد سال دی بوگوت گِردیه.
الهی که کشکوروتانی که بامتانی سر میا و میخوانه شمایی به بهترین خبرها رو بیوره.
با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.
این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)