درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پاییز» ثبت شده است

خداحافظ پاییز

يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ



خداحافظ ای فصل با سخاوت
ای که از صندوقچه ی قلبت، هر چه داشتی، به قیمت تهی شدن دستانت به زیر پایم ریختی

مرا چه  غم از خستگی راه که تو پادشاه با سخاوت، وجب وجب، به زیر پایم، فرشی از جنس طلا گسترانیدی

عشق را از تو باید آموخت که به قیمت تهی شدن دستانت، این گونه فرشی با تار و پود عشق می بافی

ای فصل آشتی همه رنگ ها،
ای شعله های زیبای رنگ های نارنجی

صدای رفتن تو در گام های من، در خرد شدن بر گهایت در این کوچه باغ  می پیچد و من آرام آرام، به بدرقه تو می روم
خداحافظ!


✍ به قلم: شیوا فلاحی - کولج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۴:۵۶
درجی طالقانی

جیک جیک مستان

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۰۱ ب.ظ

مینی جیک جیکِ مستان، تو بی یی!
راستشو بخوای، همان اولین روزان د
هم فکرِ پییز بیم هم زمستان
اما حیف..
که نمیشا تی یی خنده ای گرما و چشمانی نور و تیکه تیکاک دوست بداشتنته انبار کُرد.


🍂🍁🍁🍂
برگردان: سیده مریم قادری
  #اورازان


این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.


جیک جیکِ مستانِ من تو بودی !
راستش
از همان روزهای اول
هم فکرِ پاییز بودم هم زمستان
اما حیف .. که نمی‌شد
بودنت را
آغوشت را
رج به رجِ داشتنت را
انبار کرد ...❤️




۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۴:۰۱
درجی طالقانی

دلتنگی من و باران

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۹ ب.ظ


مینی دل میخوا
بجای بنشتین این خشکه صندلیانی سر
وبشنواوستن این بیروحه درسان تکراری
تی یی همرا بشم باغان
ولگانی سر... خش خش خش
یه پیاله چایی که دوده بو مینه
دوتا بلیت ''سیانوور''!


مینی دل خره که نمیدانه
تو دنی یی
و دانشگا بشین مینیب اجباره...

من و این واران، بدجور دلتنگیم!

🍂🍁🍁🍂
به قلم: سیده مریم قادری
  #اورازان


ترجمه:

دل من میخواد، به جای نشستن روی این صندلی های خشک

و گوش دادن به این درسهای بی روحِ تکراری

با تو بریم باغی، جایی که دار و درخت داره

روی برگها... خش .. خش.. خش

یه پیاله چای دودی

دو تا بلیت فیلم سیانور


دل من خَره که نمیدونه تو نیستی

و دانشگاه رفتن هم برای من اجباره (باید برم دانشگاه)


من و این باران.. بدجور دلتنگیم


این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۹
درجی طالقانی

مجموعه 13 عکسهای درجی

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ب.ظ


سلام صبح، به زرد و نارنجی پاییزی ام
سلام صبح، به فصل عاشقی دوباره ام
بهار من ! بپذیرم به شعر پاییزی
عکس: سوده ادیبی_دیزان، متن: مصی مهرانی_مهران



عکس: اسماعیل بکان _گته ده



عکس: الهه تاج الدینی_حسنجون



عکس: زهرا عالی_مهران


عکس: خانم فاطمه،م_گلیرد



ننه جانم بش 😢اما به لطف وجود آقاجانم ❤️هنو خانه مانی چراغ روشن و گرمه ♡♡♡بفرماین چایی...◀️ ارسالی: میرقادری-اورازان



عکس: علی صفاری - زیدشت



آرزو دارُم آنچه که یَواشُک قلبت د ِ رَد میبه و آرزو داری، برآورده گَردَه!
خداجان آرزوی همه آرزومندانِ برآورده کن!
ارسالی از: سیدمجید سیدعلیخانی - سنگبُن



عکس: محسن قاضی_حسنجون



عکس: زهرا احمدخان بیگی - زیدشت



عکس: اصغر ادیبی_دیزان



عکس: فردین غرقی_زیدشت



گته ده مسیر قله کهار، عکس: اسماعیل بکان_گته ده


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۶
درجی طالقانی

سلام امروز: سیزده آبان 95

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۲ ب.ظ

سلام طالقان
        سلام طالقانی

درود می گوییم بر تمام خوبی ها
تمام مهربانی ها و تمام بخشندگی ها

باز خورشید تابیدن گرفت تا در اورمزدشیدی (پنج شنبه) دیگر، صبحی دیگر برایمان ساز کند.

صبح که می شود دلمان غنج می رود، برای قمری های قمر خوان لب حوض، سرخوش و مست از برودت پاییزی
دل به زندگی دوباره می سپاریم
تا این پسین روزهای هفته را طرحی نو بیفکنیم و نفسی نیک تنفس کنیم.

حیاط دل را پاک کنیم و گلیمی خوش نقش بر آن بگسترانیم، تخت و نازبالش های ترمه دوز بچینیم و انتظار بکشیم.
انتظار میهمانی که در شروع روز همراه و همنفسی باشد و دل در نرد عاشقی از ما ربوده باشد.
بفرمایی بزنیم بر آن حبیب، هرچه داریم. طراوت، تازگی و نیاز تعارف کنیم و مهر بگیریم.
روزمان نیازمان باشد و دلمان خوش که فردا روز بهتری خواهد بود.

صبحتان پر فروغ و 💥تنور دلتان گرم💥
همدیاران عزیز 
طالقانی و طالقان دوست

🍃🍂🍁☀️ ♡°♡°♡

✍ امید.م _ مهران
🎤خانم سیمین مصلحی_کرکبود

دریافت فایل صوتی



امروز 13 آبان شماهانی روزه...
شمای نامه. ..دانش آموزی روز..
دانش آموزان طالقان
روزتان گرامی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۲
درجی طالقانی

مجموعه 12 عکسهای درجی

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ب.ظ


پنج شنبه است... یادی کنیم از قهرمانان و دلاوران خفته در خاک،بخصوص شهدای پر افتخار طالقان مانند: شهیدشهروز مقصود طالقانی🌹روستای مهران، شادی روحش صلوات...


خورشید هر روزی صبح بر بلندای آسمان
جلوه گری مینه چون طبیعت وجودش اینگونه مقدر گرستی
کو بتابه و از نورش همه رِ بهرمند کنه
تو دی هر روز صبح خودته آینه ای میان بین ....خودت دِ بپرس تویی رسالت این دنیایی میان چیه؟؟؟
سلام دوستان صبحتان بخیر



وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود. ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم   عکس: آرش صابری_ناریان    متن: مینا صائمیان_شهرک



شام بودیم ز خورشید جهان صبح شدیم ... مولانا
صبحتون_بخیر_جانان 😍💙 عکس: سید مصطفی افتخاری_پراچان



طببعت طالقان: روستای گته ده، عکس ارسالی اسماعیل بکان_گته ده
🌾عشق در هر وطن فرو ناید   حجرهٔ خاص عشق‌، دل باید 🌾 سنایی      



بیخیال و سبک فکر سر و دمش جیر انگته طالقانی باغانی میان خودشی به میچره..🐎🐎🐎🐎 عکس: الهه تاج الدینی_حسنجون



زندگی رویا نیست، زندگی زیبایی ست، می توان از میان، فاصله ها را برداشت، دل من با دل تو، هر دو بیزار از این فاصله هاست
 حمید_مصدق          عکس: آرش صابری_ناریان



بیو بشیم خانه، بیو اینجه نمان، تو گو تخپوسته شولا تنت دره، من اما یخ کوردیم وره جان  متن: مریم قادری (انتشار در کانال طالقانیها)


حسن خیرناخورد،مگه نان ناخوردی
منُ جوعَرکَش
نمِینی زینت چندی خُجیر جوعَرمیکَشه
نرگس تو دی گو همش هرزه خنده مینی
مردک آلبالوچویی همرا پی دره
الان میا من کُفته کَبودمینه
✍امیر اسلامی، بزج



چندی خجیره، صبح پایستی و اچینه منظره بینی... ❤️❤️ سلام
صبحتان بخیر خجیران، بابت امروز، سپاسگزار خداجان باشیم



عکس: مهناز فلاحی_حسنجون



طالقانی کُنُس (ازگیل) دی برسی   عکس: حسن قربانی_خسبان



طبیعت طالقان - نویزک   عکس: مهدی یزدانی_خسبان



بهزاد کوهستانی_پرگه



خانم فریبا قاضی_حسنجون



طبیعت طالقان: رودخانه شاهرود   عکس: آقای علیشیری_تکیه ناوه



- این فتحعلی دربکت چه ب نیامه، بارانی میان خیس گردییم
-- اوهنا نمینی خیر ناخورد یالدی مینه، در میا، جوانمرد وشیل هسته
- چو کونیم این دی مایی قسمت گردی
عکس: اصغر ادیبی_دیزان   متن: امیر اسلامی_سگران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۵
درجی طالقانی

بانوی پاییز

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ب.ظ

مِینی پَییز، چندی زُناکانی شبیهه؟

حِوصُله اش که سَر میشو
نَخ وِمیگیره اصلاح مینه
هَرزِ واشانه وِمیکَنه
کَله شی گیسانه رِنگ مینه

سرد و گرم میبو
او ر طاقت دِنی
آرامُ قرار نُداره

همه چیانه وِمیجوره و قاطی پاتی مینه
نسیمی جور، اینور آنور میشو
آخُرِ سَر دی یه گوشاک می نیشه
و بی سر صدا، بُرمه مینه...



🌾🍁🍂  بانــوی پــاییز
✍  برگردان: سیده مریم قادری - اُورازان


می بینی پاییز چقدر شبیه زن هاست؟

حوصله اش که سرمی رود،
بند اصلاح برمی دارد
می کَنَد علف های هرز را
بلوند می کند موهایش را

گرم می شود
سرد می شود

طاقت ندارد
تعادل ندارد

همه چیز را بهم می ریزد،
چون باد می وزد
در آخر اما
آرام... آرام... می بارد...

عکس از: علی بهروزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۳
درجی طالقانی

دم دَمای پَییز

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۱۳ ب.ظ

دم دَمای پَییز بَ

باد زوزه میکَشی و خودشه میکوتاند در و پنجره ای دیم... ننه اَخم کُرد و نُچ نُچ کنان بیومی اتاقی دُل.

اخلاق ننه این بَ که فقط آخُرانِ زُمستان خانه تُکانی نمی کُرد، هر وَخت دَسِش دِ بر میامه، دمیکَت خانه ای جان. ایسه امروز دی به وَهانه ی بیومیَنِ پَییز، مَ کُمدانه مرتب کنه.
کمدی در قیییییژ کُرد و ننه چن دست قدیمی رخت و لباسانه بیرون بیورد. همانطور که اونانه تا میکُرد بُگوت:
اینانه که تو استفاده نمی نی، به کار کسی دی نمیا، هیشکی تی یی جور خشکه آلبالو چو نی و این لباسان اندازه اش نمیبو. بنگن آن وَر تا خودُم سر فرصت، اونان دِ کهنه پیته درست مینُم و گردگیریی وخت، استفاده شان مینُم. زمینی پاک کُردُنی ب خوبه... یا خاک بیگیتُن از خانمانی وسیلان.

لباسانه نُگا کُردُم... یادُم دکت چندی اوشانی همراه خاطُره دارُم....   آن قُرمُزه کُتِ خودشی همراه بخریم... بعدِ خرید دی بشی ییم میمَلِ همیشگمان، معجون با پیراشکی باخوردیم!
آن سیفیده دامان کو گلانِ زرد و کبود داره دی، وختی تصدیقمه هاگیتُم، او منیب چُشم روشنی هادا بَ ..
یه پیرهن تُمبان سرهمِ ارغوانی رِنگ... آنه دی آخرین سفرمانی میان، سوغاتی بیوردُم ننه ایب، اما بگوت رِنگش جلفه و هادا خودُم تن کوردُم... راستیا آن سفر چندی خوش بُگذشت...
ننه حتی به آن سیاهه قشنگه بلنده لباسُم دی رحم نُکُرد و آن خُجیره برق برقی پارچه ر مَ پیته کُنه...

تُندی پایستام و لباسانه اویی دست دِ هاگیتم و دُواره بنگیم کمدی میان...
- نه ننه... بُدا همه شان بُمانه.. ولو بی استفاده
آخه آدُم، خاطراتشی همراه کو خانه تمیز نمینه...

🌾🍁🍂

متن اصلی به قلم: مریم سمیع زادگان
بازنویسی، برگردان به طالقانی و خواندن متن: سیده مریم قادری - روستای اورازان  

دریافت فایل صوتی
عکس از: بانو مینا

 
🔻متن اصلی

کمد را مرتب می کرد، چند دست لباس قدیمی بی استفاده را تا کرد و گفت:
این ها را که استفاده نمی کنیم، به درد کسی هم نمی خورد، بماند برای تمیز کردن و گردگیری، پاک کردن زمین آشپزخانه مثلا.

به لباس ها نگاه کردم، یادم افتاد چقدر خاطره داریم از بعضی هاشان، این یکی را با خودش خریدم، توی آخرین سفرمان، آن یکی را هم توی فلان مهمانی پوشیدم، چه خوب بود، چه خوش گذشت.

لباس ها را از دستش کشیدم و گفتم: نه، بگذار بماند، حتی بی استفاده ...آدم با خاطراتش که خانه تمیز نمی کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۱۳
درجی طالقانی

مجموعه 10 عکسهای درجی

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۱۸ ب.ظ


🍂طبیعت پاییزی طالقان🍂
🍁شاعر شده ام  غـرق غزلهــــای غم انگیـز، حـــــالا منم و  حســرت و بی برگیِ پاییز...🍁
✍شعر: فرشته_خدابنـده عکس: مصطفی تاج الدینی🍀حسنجون و سیدآباد🍀



هوا کم کم دره سرد میبو،صبح مخواین ماشین سوارگردین بشین کاری سر،اول ماشینی دوره بازدیدکنین



عکس: مرضیه نعمتی _خچیره



محصولات پاییزی طالقان راست=زالزالک(کهری) چپ=گوچ
عکس: آقای مهدی خورانی_خوران




گته ماهاروم خدا بیامرز  الرگی بوته،آن جمع میکورد اتاقی میان
آفتابی بن تا خشک گردن،خجیر عطرش اتاق پر میکورد. خوشبحال همون موقعان

عکس: ابوالفضل یزدانی_خسبان  ✍متن: خانم سیمین مصلحی _کرکبود



هر گردی گردو نمیبو، این کرکان تقریباً سی کرکن اما هیچ وقت "سیمرغ" نمیگردن که سیمرغ رستمی زال گته مینه و اینان خودشانِ پروار....
عکس: ابوالفضل یزدانی_خسبان    ✍متن: امیر اسلامی _سگران



طبیعت طالقان، نمایی از دریاچه سد، عکس: آقای علیشیری_تکیه ناوه



خداجان خداجان، من دی طاقت دنی، چندی عشقمی داستان مالانی ب بگوم؟
❤️چطور هسته که این داستان منی گیج وره ان خو مینه، اما هوشیار نگاروم بیدار نمینه❤️
عکس: مصطفی بابا محمودی ✍ متن: امیر اسلامی_بزج



یادش بخیر...قدیم مدرسه هان مختلط به...دتر و پسر همراه مدرسه ده درمیشیم...این گل بام ده وشت میکردیم اون گل بامی سر...صدای قهقهه مان آسمانی دل وا میکرد.



محصولات پاییزی طالقان، گُچ دی برسی و اناری رنگ بگیت... عکس: خانم سوده ادیبی_دیزان



اولین باران پاییزی امروز 4 آبان، در این سرما و باران،یار ،خوشتر..  مولانا
عکس: خانم الهه تاج الدینی_حسنجون و سیدآباد



اولین برف پاییزی، امروز 4 آبان 95، گردنه ناریان، عکس: آقای غفور صابری



تو بی من، زندگیت معنا نداره، بیا بنیش منی لَپ، تو دُوواره
رودان د بیگیر و کوهـان د درشو، دلم اون روزانی وَن بی قراره
✍ سحر سیدعلیخانی- سنگبن



طبیعت طالقان، روستای ناریان در پاییز و زمستان
عکس: عباس شریف کاظمی 📮حسن رزاقی
با تشکر از مدیر گروه عکاسان آزاد طبیعت طالقان



هر صبح،در آیینه جادویی خورشید، چون می نگرم، او همه من، من همه اویم!
فریدون مشیری    عکس: خانم سایه ادیبی_دیزان



🍂طبیعت  پاییزی طالقان🍂
🍁پاییــز به پاییز نشستم که بیــایی، در یاد نبود آمدنت عینِ بهار است🍁
✍شعر: المیرا_نصیری عکس: خانم زهرا_عالی-روستای مهران



عکس: خانم سوده ادیبی_دیزان



این دی مایی نهار: مَرجو خُورشت، خودمانی خُجیره غذاهانه یاداناکُنیم عزیزجان،ارسالی: خانم مرضیه سیفی-وشته



عکس: آرش صابری_ناریان



صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست، ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست #سعدی 🌿

عکس: خانم سایه ادیبی_ دیزان



طبیعت طالقان-روستای دیزان...چیلا کیچه
پاییزِ من، عزیزِ غـــم انگیزِ برگ ریز، یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارَمَت
✍سید_مهدی_موسوی - عکس ارسالی: آقای اصغر ادیبی


طبیعت طالقان🗻ارتفاعات حسنجون- سنگینی برف_ سردی کوه_ و من
مهتاب_ سکوت_ شوق بالا رفتن
خورشید مزاحم شد و بر قله دمید، گم شد همه چیز در سقوط بهمن
✍مهرداد_عطائی - عکس: مصطفی تاج الدینی



محصولات پاییزی طالقان: کونوس(ازگیل) سیف(سیب) جمعه ۹۵/۸/۷
خسبان_جوأر مله (بالامحله) عکس: نصیر یزدانی



هر روز صبح را با یک بسم الله شروع کنیم «هرکه راه صبر و شکیبایی را بپیماید، پیروز شود» امام علی(ع)
سلام صبح بخیر- عکس: حاجیان_آرموت و تکیه



نه سراغی... نه سلامی... خبری می خواهم...!
قدر یک قاصدک، از تو اثری می خواهم...
 ✍مهدی_فرجی- عکس: خانم مهناز فلاحی_حسنجون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۸
درجی طالقانی

یار و پاییز

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ب.ظ

منی یار، پاییز وامیشو
دیردیر میا، تندی میشو😉

گاهی فکر مینم منو خوش نوداره😔
و الا چیب هی مینی برمه ر در میوره؟

اما ننه میگو طاقت بیور تا چله شو
او میا تی یی پی، تا برسی تو دی بدو😄


__ترجمه:
یار من مثل پاییزه، دیر دیر میاد و تندی میره
گاهی فکر می کنم منو دوست نداره، وَ اِلا چرا هی اشکمو درمیاره؟

اما مامانم (شایدم مادربزرگم) میگه طاقت بیار تا شب یلدا، اون میاد دنبالت، تا رسید تو هم فرار کن! (تلافی کن)


شعر: سیده مریم قادری، اورازان

عکس: هاجر فراز




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۲:۵۱
درجی طالقانی