خداحافظ پاییز
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ
خداحافظ ای فصل با سخاوت
ای که از صندوقچه ی قلبت، هر چه داشتی، به قیمت تهی شدن دستانت به زیر پایم ریختی
مرا چه غم از خستگی راه که تو پادشاه با سخاوت، وجب وجب، به زیر پایم، فرشی از جنس طلا گسترانیدی
عشق را از تو باید آموخت که به قیمت تهی شدن دستانت، این گونه فرشی با تار و پود عشق می بافی
ای فصل آشتی همه رنگ ها،
ای شعله های زیبای رنگ های نارنجی
صدای رفتن تو در گام های من، در خرد شدن بر گهایت در این کوچه باغ می پیچد و من آرام آرام، به بدرقه تو می روم
خداحافظ!
✍ به قلم: شیوا فلاحی - کولج
۹۵/۰۸/۲۳