درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ اصیل طالقان» ثبت شده است

اجتماعی شدن و یک مَثَل طالقانی

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۴۵ ق.ظ

 

قدیما می‌گفتند: «گُربالیله که چُشم وا مینه، نـَنـُش او رِه تـُک می‌گیره هَـمّـُوجا می‌بَره»

مسأله «اجتماعی‌شدن» اونقدر مهمه که حتی در بین حیوانات هم وجود داره. در جوامع بشری، این امر مهم برعهده نهادهایی چون خانواده و مدرسه گذاشته شده است. بچه‌ها با بازی در کنار کودکان دیگه، رفتن به مهدکودک و مدرسه، رفتن به مهمانی و اجتماعات انسانی، در جریانِ «اجتماعی‌شدن» قرار می‌گیرند.

اما به نظر می‌رسه با اتفاقاتی که امروزه در اطراف ما جریان داره، این نیازِ مهم به شدت مورد اغفال و بی‌توجهی قرار گرفته است. بچه‌هایی که در خانواده‌های اکثراً تک فرزند یا با فاصله سنی زیاد از خواهر برادر رشد می‌کنند و چون همسایه‌ها هم یا مجردند یا بدون بچه، از بازی‌های گروهی محروم می‌شن و به دلیل شیوع بیماری‌ها با مهدکودک و مدرسه و اجتماعات تعطیل شده مواجهند، قطعاً در آینده مشکلات جدی در برقراری ارتباطات اجتماعی و داشتن زندگی سالم جمعی خواهند داشت.

امیدوارم والدین هوشمند و آگاهِ طالقانی، بیشتر از پیش به این مسأله بیندیشند و برای رفع اون، چاره‌اندیشی کنند. البته بازگشایی مدارس و کلاس‌های حضوری و از سرگیری فعالیت‌های روزانه آموزشگاه‌ها، باشگاه‌های ورزشی، پارکها و دورهمی‌های خانوادگی، بار بزرگِ مسأله «اجتماعی‌شدن» را بر دوش خواهد کشید اما عجالتاً تا آن زمان که جوامع انسانیِ کرونا زده، به حالت عادی برگردد، بردن کودکان به مکان‌های بازی (با رعایت اصول بهداشتی)، پیدا کردن همبازی مناسب در بینِ خانواده‌های اطراف و فامیل، تدارک کلاس‌های محدود گروهی برای بچه‌ها و البته تصمیم بر فرزندآوری، راهکارهای است که برای این مهم، وجود دارند.

به امید داشتن فردایی بهتر با کودکانی سالم‌تر، شادتر و اجتماعی‌تر

به قلم : سیمرغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۷:۴۵
درجی طالقانی

بالاخره داماد مثل پسر آدمه یا که چی؟

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۰۳ ب.ظ

همیشه برام جایِ سوال بود چرا ما ایرانی‌ها اینقدر داماد رو غریبه می‌دونیم و اگر چه شاید در روزگار خوشی، اونو شریکِ خوش‌حالیامون کنیم، اما قطعاً در روزگارِ سختی، سخت حاضر می‌شیم که دست طلبِ یاری به سوی اون دراز کنیم.

اصطلاحاتی نظیرِ «گوشتمون زیرِ دندون گربه است»، «باجناق که فامیل نمی‌شه» و لطیفه‌هایی که برای شوهر عمه‌ درست شده، همگی دلالت بر این داره که داماد، مثلِ پسر خانواده، صمیمی نیست.

طالقانیا رو که دیگه نگو...

یعنی بداخلاق‌ترین عروس رو هم که داشته باشند، بازم تو خونه‌اش راحتند و به اصطلاح میگن: غریبه جا که نی، پُسرمی خانه و سفره‌ای سر نُشتی‌یَم!

اما تو خونه داماد، حتی اگه بهترین و خوش‌اخلاق‌ترین و سفره‌دار ترین آدم هم که باشه، سختشون وَلو به حد صرفِ یه وعده غذا بمونند و به قولی: انگار تیخی سَر نُشتی‌یَن.

مدتها فکرم درگیر این قضیه بود، تا اینکه برخوردم به این مَثَل که میگه:

زاما چُراغِ روزه

                 بی‌یَل میدان بسوجه

 

مَثَلی که لُبِّ مطلب رو ادا و حکم نهایی رو صادر کرده: داماد چراغی است برای روز... خب روز که روشنه و چراغ نمیخواد، پس تو هم هیچوقت ازش چیزی نخواه.

بعد ادامه میده: بذار که این چراغ (که کمک و روشناییش رو هم لازم نداری) بیرون از خونه باشه و زیادی تو خانواده خودمونی (و روش باز) نشه!

نمی‌دونم تا چه حدی این مَثَل در زندگی واقعی درسته اما تجربه خیلی از آدمها نشون داده که اولاً در اکثریت خانواده‌های ایرانی، هنوز مرزبندی مشخصی بین بستگانِ خونی و وابستگانِ سببی وجود داره. همچنین زیادی صمیمی شدن، چه در فامیل سببی و چه در بستگان نسبی، در شکسته شدن حرمت‌ها و ایجاد دلخوری‌ها و تنش‌ها، نقش پررنگی ایفا می‌کنه.

راستی، نظر شما چیه؟

 

به قلم: سیمرغ
عکس از: شهاب گلچین

_______________نظرات دوستان________________

mail بانو شهناز سلطانیان از دیزان نوشتند:

حالا ما برای زوما همون داماد مثلی داریم، اول عرض کنم بلا نسبت دامادها بلانسبت دامادها، می‌گفتند: پیرمردی یه پشته‌ی بزرگ علف روی کولش بود و از صحرا می اومد. رهگذری ازش پرسید: خالو چیبه واشه دوشی همرا برنی؟ خر ندارنی؟
پیرمرد گفت: نه ندارم. رهگذر پرسید: زوما دی ندارنی؟
منظورش این بود خوب خر نداری بارِ تو ببره داماد هم نداری بیاد بارتو ببره؟

بازم معذرت میخوام

mail بانو زری مهرانی از مهران نوشتند:
هر دوشون خیلی عزیزن ولی در نهایت هیچ عروسی دختر نمیبو و هیچ زامایی دی پسر
😁 😁 😁

mail آقای شهرام صادقیان از شهرک گفتند: به قولَ قدیمیان: زاما، دو مّاه

mail آقای روزبه اجلالی از شهرک نوشتند:
اچینه زاما زون پیری کاری پی بشو. این ضرب المثل را هم از طرف داماد داریم که زیاد تمایل به کمک به پدر زن نداره.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۰۰ ، ۱۳:۰۳
درجی طالقانی

تی دور وَگردُم

چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۳۳ ق.ظ

اصطلاح «تی دور وَگردُم»

 

همان اصطلاح «دورت بگردم»ِ فارسی است که در فرهنگ لغات و اصطلاحات در مورد آمده: از شدت دوست داشتن، به گِردِ کسی گشتن و طواف کردن.

اما در اصل فلسفه دیگری پشت این اصطلاح نهان است که از یک افسانه قدیمی سرچشمه می‌گیرد.

در قدیم، یکی از باورهای مردم در درمان بیماری‌ها بدین صورت بوده که می‌گفتند قدم زدن دورِ یک فرد بیمار، در سه یا هفت نوبت، با این نیت که انسان ناخوشی آن شخص را به خودش بگیرد، موجب درمانِ آن فردِ بیمار خواهد شد. اما چه بسا که فردِ طواف کننده! خود از آن بیماری از دست برود و به قولی، فدایِ آن شخصِ بیمار گردد.

نوشته‌اند که امپراتور مغول، باهور، شخصاً از این روش برای خارج ساختن بیماری از بدن پسرش، همایون، و انتقال آن به بدن خویش، استفاده کرد. پس از این حادثه، ولیعهد همایون، خوب شد اما امپراتور باهور، درگذشت.

بر این اساس، اصطلاحِ «دورت بگردم» که ما در طالقانی به صورت «تی دور وَگردُم» استفاده می‌کنیم، یک محاوره از جان گذشتگی است مشابه اصطلاحِ «فدایت شوم» که بهتر است از آن استفاده نشود. زیرا در حقیقت یک تعارفِ دروغ و بسیار سنگین است. اگر هم به صورتِ خیلی محدود و در مکالماتِ بین افرادِ خیلی صمیمی و از نظرِ عاطفی نزدیک، استفاده شد، ادب حکم می‌کنم که در جواب بگوییم: خدا نکنه.. ان‌شاءالله سلامت باشید... و یا الهی به داشتن سلامتی و عمر دراز.

 

#درست_و_به_جا_صحبت_کردن_هنر_است

 

متن از: سیده مریم قادری       عکس از: علی شفیعی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۳
درجی طالقانی

نگیم‌ها و بگیم‌ها

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۲۴ ق.ظ

امروز می‌خوام در مورد دوتا جمله صحبت کنم که معمولاً در واکنش‌های اجتماعی ما دیده میشه که ازشون استفاده می‌کنیم.

اولیش جمله «خـوش به حالش» هست.

امروزه دنیا، دنیایِ بدون مرز، پنجره‌های بی پرده و فضایِ مجازی پر شده از عکسهای به اشتراک گذاشته شده از خصوصی ترین زوایای زندگی آدمهاست. هرچند که بیشتر، آنچه نمایش داده می‌شود از ظواهر است و باطن اوامر، همچنان بر بینندگان نمایش پنهان می‌ماند.

در این بین، یکی از معمول ترین واکنشها که هنگام دیدن زرق و برق و خوشی‌های زندگی آدمها، بر زبان جاری می‌شود، جمله «خوش به حالش» هست. خیلی می‌شنویم که می‌گویند: خوش به حال فلانی، خوش به حال اونا، خوش به حالت یا خوش به حالش!

این جمله صرف نظر از اینکه یک حالتِ تحقیرِ گوینده در ذاتِ خود پنهان دارد (چون وقتی می‌گویی خوش به حالش، یک جورایی یعنی بَدا به حالِ من که حالم خوش نیست) یک انرژی افسوس بارِ ناخوشایند هم به طرف مقابل وارد می‌کند. به قول قدیمی‌ها نگذار که مردم به تو، خوش به حالت بگویند که چشمشان حالِ خوشت را می‌گیرد و بیچاره‌ات می‌کنند.

اما حتی اگر به چشم زدن و انرژی منفی آن ایمان نداشته باشی (که حقیقتی است غیرقابل انکار) باز هم به کار بردن این کلمه، عزت نفسِ شما را پایین می‌آورد، چون شما را در حالت رشک بردن، حسادت کردن و غبطه خوردن به موقعیت دیگران نشان می‌دهد. عوضِ این جمله می‌توان از کلمات زیبا و دعاگونه‌ی «الحمدلله»، «ماشاءالله» یا «الهی همیشه خوش باشی» استفاده کرد. واکنشی که حالِ خوش طرف مقابل را چند برابر می‌کند و به درون خودِ شما هم کلی انرژی گرم و مثبت می‌فرستد و هم بزرگوارانه است و هم خیرخواهانه.

دومین جمله یا بهتر بگویم کلمه، واژه «بیچاره» است!

این را درست برعکس قبلی، زمانی به کار می‌بریم که فردی را در موقعیت ناخوشایند یا دردناکی مشاهده می‌کنیم. این کلام، شاید از حسِ دلسوزی و نوع دوستی آدمها برخواسته می‌شود اما در دلِ خود، تحقیر آن آدمِ گرفتار را نیز در بر دارد. ضمن اینکه حقیقتاً هیچ آدمی بی چاره نیست و حتماً راه چاره‌ای برای هر گرفتاری و معضل و مصیبتی وجود دارد، ولو اینکه تنها راهکارِ موجود، صبر در برابر آن مصیبت و تن سپردن به قضایِ الهی و انتظار گذر زمان و فرجِ امر باشد.

از سویِ دیگر، اطلاقِ بیچاره به آدمها، یک جورهایی بی احترامی به خالق متعال است. زیرا تا خداوندی چنین مهربان و باتدبیر، توانا و خیرخواهِ بندگانش وجود دارد، هیچکس بیچاره و بدبخت نخواهد بود.

پس عزیزانِ دل از این کلمه هم در واکنشهای کلامی خودتان استفاده نکنید و به جایش، فراخورِ آن گرفتاری یا مصیبت، از جملاتی نظیر «خدایا به تو سپردمشون»، «درست میشه»، «انشاءالله که چیزِ نگران کننده‌ای نیست» و درخواست فرج و گشایش یا طلب صبر و اجر برای آدمهای مقابلتون استفاده کنید.

زیبا و شایسته رفتار کردن و گفتارِ خوش داشتن، اگرچه یک هنره ولی سخت نیست.

الهی همیشه‌ی خدا، دلتون در آرامش باشه - یا حق

خواهر دعاگوتون: سیده مریم قادری

 

منبع پوستر اصلی: نماینده دات کام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۲۴
درجی طالقانی

رسوم زیبای طالقانی‌ها در ماه مبارک رمضان

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

استقبال از ماه رمضان

همیاری و همکاری در اجرای رسم‌های قدیمی، از ویژگی‌های قومی ساکنان کوهپایه‌های البرز است. آنها همین روحیه را در اجرای آیین‌های رمضانی نیز دارند که خانه‌تکانی و غبارروبی مساجد به صورت گروهی و گرفتن روزه در روزهای آخر ماه شعبان از جمله آنهاست.

رسم آش و آشتی

رسمی قدیمی و فراموش شده است که در آن، خانواده‌هایی که با هم اختلاف داشتند، قبل از رویت ماه مبارک رمضان، اقدام به پختن آش و فرستادن آن برای یکدیگر می‌کردند و به این ترتیب، کدورتها و اختلافها را کنار گذاشته و با قلبی بی‌کینه و نفرت، مهیای بهره‌مندی از ضیاف الهی می‌شدند.

اذان گفتن طالقانی‌ها در خانه‌

دارالمومنین نام دیگر طالقان است. همین عنوان نشان می‌دهد که مردم این دیار تا چه میزان بر انجام واجبات و فرایض دینی دقت و تاکید دارند. یکی از رسم‌های مردان طالقانی اذان گفتن و مناجات‌خوانی در حیاط‌ها و روی بام‌های خانه‌هایشان است. آنها معتقدند هر کسی اذان بگوید در قیامت روسفید خواهد شد. به همین دلیل افراد بسیاری در روستاهای طالقان هنگام افطار و سحر اذان می‌گویند و در سحرهای این ماه مناجات می‌خوانند. برخی افراد نیز مردم را برای سحری خوردن بیدار می‌کنند که این رسم در نقاط مختلف استان نیز برگزار می‌شود.

پخت نان

معمولاً یکی دو روز قبل از شروع ماه مبارک، خانواده‌ها اقدام به پختن نان کرده و خود را مهیایِ روزه‌داری می‌نمایند. همچنین پختن نان‌های غیر روزمره مثل اگردک و دیگر نان‌های شیرین، نیز مرسوم است. از این نان‌ها به عنوان نذری، خیرات، عیدی و یا هدیه به همسایگان نیز استفاده می‌کنند به‌گونه‌ای که سفره سحری و افطار خانواده‌ها، از حضور این برکت خداوندی، خالی نیست.

 

 

اعلام زمان سحر و افطار با چاووشی خوانی یا صدای طبل

در قدیم که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، برای اطلاع از زمان مراسم سحری و اذان صبح، رسم بر این بوده که افرادی مأمور می‌شدند تا با صدا کردن مردم محل، چاووشی خوانی یا کوفتن بر طبل، مردم روزه‌دار را بیدار کنند.

پختن غذای نذری

طالقانی‌ها همچنین رسم دارند که در شب‌های این ماه، غذای نذری درست کنند و آنها را در سینی‌های مخصوص بگذارند و به همسایگان و آشنایان بدهند. هنگام پختن این غذاها و همچنین آش نذری همسایگان به یاری هم می‌شتابند و به یکدیگر کمک می‌کنند. در مناطق روستایی نیز پختن نان  رواج دارد و این کار هم بعد از افطار انجام می‌شود.

 

 

افطاری دادن در مساجد و برپایی مراسم شب‌های قدر

در هیچ آبادی طالقان، مردم مراسم شب‌های قدر را به تنهایی و در منازل برگزار نمی‌کنند. بلکه این مراسم، به صورت گسترده و دسته جمعی، در مساجد و تکایای روستاها با حضور همه اهالی برگزار می‌شود. همزمان با این مراسم، رسمِ پسندیده افطاری دادن هم برپاست. برای هزینه‌های افطاری و نیز تدارک خوراک و پذیرایی آن، مردم به صورت تکی یا مشارکتی، بانی می‌شوند.

رسم «همچه کاسه»

«همچه کاسه» از رسم‌های رمضانی در استان البرز است که بیشتر در طالقان اجرا می‌شود و شبیه رسم «هَمسا کاسه» است که پیشتر در مورد آن صحبت کرده‌ایم. طالقانی‌ها به رسم همچه‌کاسه، هر ۳۰ روز ماه رمضان و قبل از افطار فرنی، آش، حلوا و شیربرنج می‌پزند و آن را درون کاسه‌ای می‌ریزند و به خانه‌های یکدیگر می‌فرستند و همسایه‌ها را در غذای خود که بویِ آن به خانه‌شان رسیده، شریک می‌کنند.

 

 

روشن کردن شمع روی پرچین‌ها

طالقانی‌ها رسم دیگری برای سوگواری سالگرد شهادت امام علی (علیه السلام) در شب بیست و یکم ماه رمضان دارند. آنها بعد از افطار روی پرچین‌ها به نشانه عزاداری شمع می‌افروزند و زیر نور شمع به صورت گروهی حرکت می‌کنند. یک نفر  نوحه می‌خواند و دیگران به سوگواری می‌کنند.

تابوت برداری و اجرای مراسم تعزیه در روستای اورازان طالقان

در روستایِ اورزان، رسمی قدیمی وجود داشته که همانند مراسم سوگواری ایام محرم و صفر، برای شهادت امیرالمومنین هم مراسم تعزیه و تابوت برداری نمادین اجرا می‌شده است.

رسم هِلنگو در روستای گلینک طالقان

«هِلنگو» آیین سوگ و سینه‌زنی سنتی ویژه ماه رمضان و مربوط به شب‌های عزاداری است که فقط در روستای «گلینک» طالقان برپا می‌شود. در این شیوه، عزاداران شالی بر کمر می‌بندد و در کنار هم می‌ایستند. آنها با دست چپ شال‌های یکدیگر را می‌گیرند و با دست راست سینه می‌زنند. هنگام سینه‌زنی حرکت می‌کنند. این عمل نشان از همبستگی بین آنها را دارد. هلنگو به غیر از عزاداری امام علی (علیه السلام)  در دهه اول محرم نیز برگزار می‌شود.

عید فطر

با فرارسیدن عیدِ سعیدِ فطر، اهالی روستاهای طالقان، تکبیر و تحمید گویان، خود را به مسجد و محل برگزاری نماز عید می‌رسانند.

همچنین طالقانی‌ها رسم دیگری برای عید فطر دارند. آنها در این روز آیین «ماه دَرمِه» به معنای «ماه در آمدن» را اجرا می‌کنند. این مراسم بعد از رؤیت هلال ماه انجام می‌شود و صرفاً مختص ماه رمضان نیست، ولی در این ماه به صورت ویژه برگزار می‌شود. در این رسم فرد خوش‌قدمی را که آب و آیینه در دست دارد دعوت می‌کنند تا اولین کسی باشد که در آن ماه به خانه‌شان قدم بگذارد.

از دیگر آیین‌هایی که بعد از اقامه نماز عید انجام می‌شود، رسم دید و بازدید، جشن‌های بادبادک بازی و عیدی بردن برای نوعروسان و دختران نامزد کرده، به اتفاق فامیل و آشنایان است.

همچنین در شب عید، بسیاری از خانواده‌ها اقدام به پختن غذای خیراتی کرده و برای زیارت اهل قبور، به مزار می‌روند و پس از قرائت فاتحه، همانجا شام را به اتفاق هم صرف می‌کنند.

 

مطلب اصلی از: آقای محمدعلی حسین نیا                    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۴۳
درجی طالقانی

سَرَکی لابه لایِ اصطلاحات شیرین طالقانی

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۱۴ ب.ظ

سَرَکی لابه لایِ اصطلاحات شیرین طالقانی

  • ای پسر جان، چبه چه کُنُم داری بیخ نشتی یی؟

به معنی اینکه: ای پسر جان چرا از جایت بلند نمی شوی و حرکت نمی کنی و کاری را که می خواهی انجام بدهی هی آن را  پیش خود، حل و فصل و بالا و پایین می کنی؟

  • یارو رِ بِین چه گُسنه فیس داره!

یعنی طرف چیزی در بساط نداره اما با آن وضع خود، را از پا نمی اندازند و به خوبی ظاهر سازی می‌کند.

  • بِین چه بُلا گِتیه

یعنی به تفریح و گردش رفته

  • ششنا قوروت: حسابگر
  • اگوج: گیج
  • وَلپیت: کج وکوله
  • قُزپیت یا قُزمیت: به درد نخور، آن هم جوری کج وکوله
  • دوپلقی: فرو رفته، قُر شده
  • خودشی به لُغّاز (لُغُز) می‌خواند: از خودش حرف در می‌آره
  • یارو، کفنِ بروت: طرف بد حالی که خوب و سالم می‌شود

 

طالقانی دارای اصطلاحات شیرین زیادی است که در این نوشته نمی‌گنجد. عزیزانی که تمایل به خواندن این گونه اصطلاحات و ضرب المثل طالقانی دارند می‌توانند به کتاب «نگاهی به آداب، سنت‌ها و فرهنگ مردم روستای حسنجون و سید آباد طالقان» مراجعه کنند.

چندین جلد از این کتاب در فروشگاه حسین آقا واقع در روستا و یا در فروشگاه نیما در شهرک و همچنین در فروشگاه ایلوند زیاران موجود می‌باشد.

ارسالی از بانو فاطمه پوررستگار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۹ ، ۱۴:۱۴
درجی طالقانی

قرابت گویش طبری و طالقانی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ب.ظ

آقای محمد برایمان نوشتند:

بنده عضو کانال درجی هستم. دیدم گویش طالقان خیلی به مازندرانی شباهت دارد. مخصوصاً گویش بایزرودی و ناریان و دیزان که به گویش شهرستان چالوس، به شدت نزدیکه. گویش چالوس، کلاردشت و عباس آباد، از نظر دستوری با گویش منطقه بالاطالقان یکی هست. مثلاً در چالوس می‌گویند: «درشومه». در بالاطالقان نیز: «درشُمه». یعنی: دارم می‌روم. حالا همین کلمه در تنکابن: «دره بوشوم»، در رامسر: «شادرم»، در شرق گیلان: «شو درم» و غرب گیلان: «شوندرم» و فومن: «شاندرم» تلفظ می‌شود که همگی به همان معناست.

جالب اینجاست که گویش چالوسی، از نظر واژگان و آوا تحتِ تأثیر گویش کُجور است ولی از نظر صرف و دستوری، با عباس آباد و کلاردشت، یکی است.

به نظر بنده، تعاملات فرهنگی بین این نواحی، باعث ایجاد قرابت و نزدیکی گویشی در طالقان و چالوس شده است.

 

عکس از: علی شفیعی

در ادامه «واژه نامه بزرگ تبری/طبری» را خدمت دوستانِ درجی، عرضه می‌دارم. (در کانال درجی قابل دریافت است.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۹
درجی طالقانی

اصطلاحِ دو دیمه روباه

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۷ ب.ظ

بعضی آدمها، جنسشانی میان، شیشه خورده دَره.

با بقیه یه رنگ نی‌یَن.

روتی میان یه جورُن، پِی سَر یه جورِ دیگه.

رِنگ عَوُض مینُن... دو رویی و ریاکاری خونِشانی میان دَره!

به قول ما طالقانیان: دو دیمه روباهُن!

واضح و مُبرهنه که دو دیمه روباهی بدِ خصلته. از هر ویروس و درد و بُلا دِ بدتره.

ما کو دو دیمه روباهانِ محل نمینیم و ما دِ رویِ خوش، نمینُن.

تحویلشان نیگیتُن بهترین کاره. شما دی عجالتاً این اصطلاحِ یاد گیرین و از آن، گپانتانی میان استفاده کنین، تا مُن بشُم یه دو دیمه روباهی دُمِ بِربینُم و وگردُم! cheeky

 

 

 

نظرات ارزشمند دوستان عزیزم:

enlightened بانو شهناز سلطانیان از #دیزان نوشتند:

مای دیزان دی سوای دو دیمه روباه، یه قشنگ مثل دارن میگن:

                     پیشی اَمزِنا

                                   پَسی گـَزِنا

معنای تحت اللفظیش میشه:

روبرو مثل سبزی گشنیز

پشت سر مثل گزنه

و اما کاربرد اصطلاح در مورد افرادی هسته که روبرو تی قربان صدقه و تی بلا میکوتی و ازین حرفا میگن

اما پشت سر بدگویی مینه و چوشم نوداره طرفه بینه.

 

enlightened بانو مهری بهزادی از #وشته نوشتند:

علاوه بر دو دیمه روباه،
         دو دیمه کولاس دی میگوئن.

 

   🍃🙏با سپاس از عزیزان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۲:۲۷
درجی طالقانی

جوره یا چوره

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۴۶ ق.ظ

یک کلمه طالقانی: جورَه یا چورَه
که جمع آن می‌شود: جوران یا چوران

به معنایِ: جوجه، جوجه‌ها

 

 

ماشالله کُرگمان چندی جوره (جوجه) داره!

جوره رِ بیاردیه پیک نیک، آب و هواشان عَوُض گرده.
اِی امان الان بِدی چند تا گته جوره همسایه بیامیه وچانشی دانه رِ دَرَه میخوره.
عصبانی گردیه، پَرانشه پوش بُدایه که اونانه دُِندِک (نوک) بَزَنه که وَچانشی دانه رِ ناخوره.

 

متن تصویر از بانو مهری بهزادی (روستای وِشته)

با سپاس از بانو پروانه جوکار و آقای شهرام صادقیان

کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۱:۴۶
درجی طالقانی

نفرین - قسمت دوم

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

در قسمت قبل، تعدادی از ناسزاها و نفرین‌ها را با هم مرور کردیم. نکته مهم در آن بود که این نفرین‌ها بسیار تند و شدید هستند و استفاده از آنها چه به صورت جدی یا شوخی، کارِ درستی نیست.

اما گاهی در مکالمات، وضعی پیش می‌آید که ناچار بایست یک واژه ناسزاگونه به کار برد تا به قول معروف، دلِ آدم خنک شود یا حرصش خالی گردد و حتی لُبِّ مطلب رسانده شود.

گویشِ طالقانی ما برای این وضعیت، راه چاره‌ای دارد که بسیار هوشمندانه و ظریف است: استفاده از واژگان به ظاهر بد و بیراه گونه که وقتی با نَهیب گفته می‌شوند، حرص آدمی را خالی می‌کنند اما در باطن و معنا، دعایی و خیرخواهانه هستند.

بعضی از این واژگان عبارتند از:  

  • پی‌یَر صلواتی: معنای آن واضح است: پدر صلواتی.
  • سَرِ خور: یعنی کسی که سر دیگران را می‌خورد که کنایه‌ایست از آدمی که عمر دراز دارد و مرگِ بقیه را می‌بیند. پس اطلاقِ سرِ خور به یک فرد یعنی آرزوی دراز بودن عمر او را داشتن.
  • جوان نَمُرد و ذلیل نَمُرد: یعنی الهی در جوانی نمیری و عمرِ طولانی کنی و به پیری برسی. یا در ذلت و خواری نمیری.
  • خاک سَرِ مُرده: به جای گفتنِ خاک سرِ خودت از خاک سَرِ مرده استفاده می‌کنند. چون به هرحال خاک بر سر مرده‌ها هست و اتفاقاً همین خاک، مأمن و پناهگاهی برای اموات است برای در امان ماندن از آسیب‌هایی نظیر حمله حیوانات وحشی، پس ناسزایی برای مرده‌ها محسوب نمی‌شود.
  • تَش به کَله: توجه کنید که کَله به معنایِ اجاق سنگی است نه کَلّه به معنایِ سر. کَله‌ی تَش دار و روشن در طالقانی، استعاره‌ایست به جریان داشتنِ زندگی در یک خانه و سر و سامان داشتن اهلِ آن خانه، چیزی شبیه چراغ روشن. پس تَش به کَله یعنی الهی که زندگی‌ات رونق داشته باشد و خودت سروسامان داشته باشی.

آرزوی داشتن همسر و فرزند و کار و رونقِ زندگی، همگی در این اصطلاح مُستَتِر است. اصطلاح قشنگی است، خیلی از آن استفاده کنید.

  • روحُتی کَک بَسوجه: کَک موجود آزاردهنده‌ایست و کَکِ روح هم یعنی آنچه باعث آزارِ روح و روان توست. پس روحُتی کَک بَسوجه یعنی آرزویِ از بین رفتنِ آنچه روانِ تو را می‌آزارد.

 

در آخر اینکه: با هم مهربان و مودب و در حق هم، مُنصف، مُنعطف و خیرخواه باشیم

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

تصویر اصلی کارتون از: خبرآنلاین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۶
درجی طالقانی