درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ اصیل طالقان» ثبت شده است

آش در فرهنگ ایران و طالقان --- قسمت دوم

يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ق.ظ

در دیار طالقان هم به سان جای جای مملکت ایران، آشهای محلی طبخ می شود.
حتی گزافه نیست اگر طالقان را شهر و دیار «آش» بنامیم.
چرا که این غذای گرم و سبک و سالم، در روزهای سرد و کوهستانهای پر برف طالقان، بهترین خوراک مردمان سخت کوش و قناعت پیشه آن محسوب می شود.

از انواع آشهای محلی می توان به کشک آش، دوآش (دوکَجیز)، تِلیارد، کنگر آش، کَلُم آش، آش شلغم و ترش آش اشاره کرد.

آشهای طالقانی، از ترکیب موادی که محصول دستِ خود طالقانیان است به دست می آید.
مشتی گندم یا جو، نخود و لپه و مَرجو (عدس)، سبزیهای کوهی یا باغی، سیب زمینیهای ریزِ کوچک اما خوشمزه، شلغم، کلم، چغندر، بَلگه (برگه زردآلو یا سیب و هلو)، کشمش و آلو خشک، جوز مغز، یک بادیه ماست ترش شده یا کشک یا سُج (قره قروت) و آب زرشک و هر آنچه دم دست زنِ کدبانویِ طالقانی است، در دیگ ریخته شده و بار می شود تا سرِ صبر و حوصله پخته و عمل آید.

آن وقت است که کدبانو فرصت می کند تا به کارهای دیگر خانه و زندگی برسد.

مثلاً یادم می آید در اورازان، روزهایی که نانوایی (نان دبستن) داشتند، دیگ آش دوکجیزشان در ته تنور جای می گرفت.
سر ظهر که می شد، ایزاری پر از نان، گسترده و پیاله های آش، دست به دست می شد.

سهم همسایه ها هم همیشه محفوظ بود و «هَمساکاسه» آنها نیز می رسید.

آش همیشه با تار و پود زندگی مردم دیار طالقان، گره خورده است.
در بسیاری از مراسمها و جشنها، این خوراک طبخ می شود.
از مشهورترین آنها می توان به آشِ حنابندان و آشِ شیشه (ششمین روز تولد نوزاد) اشاره کرد.

آش نذری هم انواع گوناگونی در طالقان دارد که در مجالِ بعدی به آن خواهیم پرداخت ان شاءالله.


TaleghaniDarji
✍🏻 به قلم: سیده مریم قادری
با تشکر از همیاری استاد فرشید فلاحی و بانو میرزکی
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۶
درجی طالقانی

آش در فرهنگ ایران و طالقان --- قسمت اول

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ق.ظ

یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک اروپایی، می گوید: هیچ چیز برای ایرانی غم انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را به تنهایی بخورد.

آش یا «با» در فرهنگ ایرانی پدیده ای است فراتر از خوراک که به فراخور حال و به مناسبت پخته می شود: گاه به عنوان دارو، گاه رواکننده حاجت، گاه برای دفع بلا و گاه برای ادای نذر. پختن آش بهانه ای بوده و هست که ایرانی خورندگانی را بر سر خوان خویش بخواند و شکمشان را سیر کند و از برکت دعای آنان، حاجتش روا یا نذرش ادا شود.

اعتقاد به کارکردهای آش چنان بوده و هست که آشهایی برای نزول باران، خورشیدگرفتگی، قطع سرما و یخبندان و  برای تندرستی و حاجت گرفتن پخته می شوند.
در بسیاری موارد هم، آش پختن بهانه ای برای دور هم نشستن و از تنهایی درآمدن بوده و هست. مثل سنت طبخ آش پشت پا برای جمع شدن در خانه ای که مسافری از آن رفته و رفع دلتنگی اهل خانه است.

آش پختن کاری است سهل و ممتنع.
سهل است چون ترکیب پیچیده ای ندارد و ممتنع است، چون آن را به عالی ترین شکل پختن، تجربه می خواهد.
اما با کمی دقت و خرج کردن سلیقه هم می توان نتیجه ای درخشان گرفت.
پایه بیشتر آش ها ترکیب ساده ای است که از آب و برنج و عدس و سبزی و حبوبات به دست می آید.

اینجا ترفندی هم بیاموزید و با آن صد نوع آش سنتی و ابتکاری بپزید و به یک تیر، دو نشان که نه، صد نشان بزنید:

پایه آش که به دست آمد، یعنی ترکیب آب و عدس و حبوبات و سبزی که یکی، دو ساعتی جوشید و غلیظ شد، هر چاشنی ای که می خواهید به آن بزنید. مثلا آّبغوره بزنید، می شود آش آبغوره. گوجه سبز هسته گرفته بزنید، می شود آش گوجه سبز. زدن کشک و ماست حاصلش می شود آش کشک و اش ماست!
هر چند این تمام فوت و فن آش پختن نیست اما خوراکی که حاصل می شود، خورندگان را کاملا راضی خواهدکرد. 


TaleghaniDarji
✍🏻 به قلم: نیوشا طبیبی
 برگرفته از هفته نامه کرگدن
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۵
درجی طالقانی

کتاب: یادگاران سیمین و جلال

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ق.ظ


شادی روحِ زن و شوهری که بچه‌های‌شان «کتاب‌» بود، مطالعه کنیم.

🍃📖 روز کتابخوانی گرامی 📖🍃



#جلال_آل_احمد
#سیمین_دانشور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۶ ، ۰۸:۳۷
درجی طالقانی

گردو (طالقانی جوز)

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۷ ق.ظ

📌 از دار تا بار: گردو (طالقانی جوز)

یکی از محصولات طالقان، جوز یا همان گردو هسته. در این باره مطلب فراوانه مثلاً موضوع دارهای شریکی، تقسیم جوز (سهم مزرع بان، سهم جوز جیر کن، سهم افراد شریک، سهم صاحب زمین)
دارهای شریکی در طالقان فراوانه. مثلاً مای مغازه یه جوز دار دره 40 تا شریک داره. این شراکت بیشتر به خاطر ارث بردن ایجاد میشه.

از قدیم میگوتن جوز برای یالداره آدومانه، یعنی هرکی یال ویشتر داره، یالانش میشن مردمی جوزانه جیر مینن یا وقت جوز جیرکنی داری بُن د جوزانه جمع مینن و ولوزه میشُن، اینی واستان از همه ویشتر جوز گیرشان میا.

گاهی ولوزه بشین، درآمدش ویشتر از خود کشت و کار به. ولوزه فقط برای جوز نی و هر میوه ای را میشا بعد اینکه صاب درخت آنه ر بچی و اعلام کورد که دیه باقیمانده محصول ر کاری نوداره، بقیه میتانن بشن ولوزه کنن و آن میوه دی حلاله.

🔸 نامهای مختلف گردو در طالقان:
گردو، گردکان، جوز، آغوز




🔸 اصطلاح وِلُوزه:
مثلاَ ما دارمانی جوزه جیر مینیم، بعد خلاصه هر کاری کنی یه خورده جوز داری سر میمانه نمیتانی همش جیر کنی، هر کاری کنی میمانه چند تایی.
بعد یکی غیر از صاحب درخت میشو اوناییی که داری سر بمانده رو جیر مینه برا خودش. به این کار میگن ولووزه.
البته در روستاهای مختلف، اصطلاحات دیگری به همین معنا دَره، مثل: پَس چین. پساچین. پس برون (عاشق زُبان طالقانیم واسه همین وسعت دامنه لغاتش)

🔸 اصطلاح ملکیت:
گاهی در یک زمینی که متعلق به یک نفره، یکی دیگه درختی داره. یعنی درخت مال یکی دیگه، در زمین یک نفر دیگه. این اتفاق بیشتر زمانی میوفته که طرف درختی رو ارث می بره ولی زمینش رو ارث نمی بره. مثلاً مثل قانون مِلک اورازان که به دختر و زن، مِلک (زمین) ارث نمی رسه ولی خونه (چهاردیواری هوایی) و دار و درخت ارث می رسه.

این مسئله شریک بودن درخت در زمین کسی دیگر، توی روستاهای دیگه هم هست. گاهی قدیمیها اعتقاد داشتند دست اشخاصی خوبه، اونا  رو می آوردند توی زمینشون درخت بکارند. منتها اونا می گفتن شریک باشیم.

گاهی هم اینجوریه که زمان قدیم یه سری زمیناشون رو اجاره میدان به رعیت که توش کشاورزی کنه. نخود عدس لوبیا و جو گندم بکاره. معمولاً حق درخت کاشتن نداشتن فقط باید کشاورزی میکردند. ولی کشاورزا به جای کاشت نخود و لوبیا و این چیزا اومدن درخت کاشتن بدون اجازه صاحب زمین، حالا درخت مالِ کشاورزه، زمینم که مال صاحبش. در اصل میگن ارباب رعیتی، بعد حالا چون درخت کاشته کشاورز، تو زمین طرف، نصف محصول درختایی که کاشته میشه برای صاحب زمینه نصفش میشه برا خودش. از اون نصف درختی که شده برا خودش بازم باید نصف محصولش رو بده به صاحب زمین به عنوان ملکیت! خلاصه که خیلی پیچیده است.


🔸 اجرت (دستمزد) جوز جیرکُن:
بسته به میزان محصول داره و سال به سال فرق مینه. مثلاً امسال تو اورازان سهم جوز جیر کن دو بر یک بود، دو تا صاحب درخت یه دونه جوز جیر کن.
جدیداَ اینجوری شده، قدیما چهار به یک و حتی پنج به یک بود. به هر حال بستگی به بارِ درخت داره. چون بار درخت کم بوده اینجوری شده، اگه زیاد باشه همون چهار به یک یا سه به یک.
در دیگر روستاها حتی تا نصف نصف هم بوده. اگه دار خیلی گته باشه و خطرناک، نصف مینُن شایدم ویشتر هاگیرن.

از محصول جوزدار، مزرع بان هم سهم می بره (کسی که آبیاری و مراقبت می کنه از درخت)
در برخی روستاها، خودشون آبیاری و نگهداری می کنند، یا پول میدند به کسی که براشون آبیاری کنه، در برخی روستاها هم برای مزارع یه نفر انتخاب می کنند که از علف و میوه سهم می بره. جوب پاک کردن و بند آب بستن و آبیاری با مزرع بان هست که به صورت عمومی برای یک مزرعه بزرگ کار میکنه.
مثلاً کل گردوی جمع شده چهار بر یک برا مزرع بان، بعد از اون چهار تای مونده برا صاحب درخت سهم پایین کننده گردو هم کم میشه.

البته الان دارصحابانیب خیلی خوب گردی، چون ۱۰۰تومن هامیدین یه افغانی میشو داری سر، همه رَجیر مینه

🔸 باورها درخصوص جوزدار:
بعضیها جوز دار رو نحس میدانن. شاید به این علت که چیدن محصولش سخته و خطرات جانی در پی داره. خیلیها در قدیم و جدید، بر سر همین جوز جیر کردن، جان خود را از دست داده اند.
یه باور دیگه اینکه میگن زیر درخت گردو نباید خوابید.

🔸 مصارف گوناگون گردو:
در پخت برخی نانها به کار می رود. مثل نان گردویی و نانهایی که وسط آنها مغز گردو مینگنن.
برای برخی خوراکها و غذاها مثل: خورشت فسنجان (جوز خورشت)، کَله جوش و آش ترش
بهترین خوراکی نان و پنیر و گردو
به عنوان شب چرز، تازه تازه خوردن  یا خشک شده با توت وکشمش
برای گردو بازی
گاهی در قدیم، وسیله مبادله و تجارت بوده، مثل پول. من حتی یادمه قدیمان طالقانی دسفروشان به جای پول، جوز میگیتُن.

🔸 کدام حیوانات گردو می خورند؟
کلاغ، موش، خوک

خلاصه اینکه خواص گردو فراوان است. از این محصول خوشمزه و پرخاصیت طالقان استفاده کنید و سالم و شاد باشید.


با سپاس ویژه از آقایان فرشید فلاحی، سیدمصطفی افتخاری، سید مسعود محمدی نژاد و خانم سیده مریم قادری
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۷
درجی طالقانی

باران شعری از فرشید فلاحی

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۲۲ ق.ظ

"باران"
باز باران شعرِ من را شُسته است        نکته ها از چشمِ مستت گفته است
چشمِ من با اشک زیبا تر شده            جامِ این ساغر چه میناتر شده
زیرِباران، بید ْمجنون می شود               هر که لیلا شد،دلش خون می شود
عشق در باران مسیحا می شود           قایقِ دل غرقِ رویا می شود
عکسِ چشمانت به چشمم،شهرِعشق  همچو فانوسی بوَد در بحرِ عشق
دست در دستانِ هم در بی کلام          پاسخم گفتی فقط با یک سلام
زیر ِ باران می رویم تا ناکجا                 عقل ها حیران شود از عشقِ ما
بازباران مستِ مستم کرده است         یادِ خوبت می پرستم کرده است
گرچه باران یادِ یاران می دهد              شعرِ من را اشک پایان می‌دهد....

  #فرشید_فلاحی 94/06/23

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۲۲
درجی طالقانی

خجیره طالقانی رَسمان

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ق.ظ

سلام
در طالقانِ قدیم، یه رسم خوبی وجود داشت که الآن کم رنگ گردیه و آن این بَ که موقع میوه بیچین یا جیر کُردن، رهگذر و همسایان سهم داشتند و معتقد بیَن  اینجوری برکت باغ و محصولشان زیاد میبو. ما دی یه سیف باغ داشتیم، مهرماه که سیفانه میچّیی ییم، آقام سه چهار تا جعبه سیف هامیدا همساییانه.

حتی من یادمه، یه سال آبّام، یه زمین دو منی را جو بکاشته بَ. بعد که برداشت محصول انجام گردی، خواستیم کلش زمین را بسوزانیم. گته آقا به شدت مخالفت کُرد و بگوت: این جویی که زمینی سر بریتیه، سهم پرندگان آسمان و چرندگان زمین هسته. آها در قدیم نه تنها برای همسایگان در محصول سهم قایل بیَن که حتی برای چرندگان و پرندگان نیز سهم در نظر میگیتن.

🍃🍒طالقان:مهدِجوانمردی،فرهنگ و ایمان🍎🍃


تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
🔻کپی برداری بدون ذکر منبع، مورد رضایت صاحبان اثر نیست و مدیونی دنیا و آخرت را در پی دارد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۵۴
درجی طالقانی

آزادی، بی بند و باری نیست

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ق.ظ


طنز تلخ:

این روزها مردم یجوری تیپ میزنن میان طالقان که ما میریم عروسی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۴۴
درجی طالقانی

سِنگ و کار بُردُش

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ب.ظ

ما هنوز که هنوزه سنگی همراه کله میزِنیم  چایی بَ
خودمانی چینه چینی، دیفال چینی
قدیما کیش تفنگی همراه چوچوک میزیم
سنگی همراه هفت سنگ و یقول دوقل وازی میکوردیم 

سنگ ومیگیتیم هامینایم خورجینین حاله ای میان تراز گرده نکِوَ  .
یُرد میساتیم سنگی همراه
اَر دیچی یَن
مرز دُرس کُردُنی به از سنگ استفاده میگردی
سامان هانان....   
قدیمان جوزَ باسنگ  اسیاب میکردن برا فسنجان، سنگ دسته همرا.
رود خانه ای میان دی سد میبستیم تابستانان بُتانیم شنا کنیم
سنگو مینگتیم دلمه ای سر وا نشو
پنیریی سر دی هامینایم هوا دل نشو
جوز و بادام و شیلانکی هسته دی سنگی  همراه میشکوستِیم
ملاوازی میکردیم هر نفر ده تا ای یادُش بخیر
قبرُستانی بَ هم   کاربرد داشت
سنگ هامینان قبلمه ایی سر بخارش در نوشو.
سنگی همراه مالان ومیگرداندیم
رب کو میپچین اونی میان چندتا کوچیک سنگ مینگَتون پولوق پولوق نکنه.
آقا جان آقایی کیتری دی سنگی بیخ دبه کُرکمری  رو برو. (کُرکَمَر نام مکانی در ارتفاعات روستای حسنجون)
سنگی کار بردن یکی این بو  کو بوکوبی سره خوری پسرکانی کله ای میان.
سنگ اهرُکی بَه خیلی کاربرد داشت.
کیسه رَ کوله پشتی می کُردُن بیخُش طُنافَ سنگی همرا بَند میاردُن.
دروازه ای مرزو سنگی همراه مشخص میکردُن واسه فوتبال جوانکان که ملوم نبه کی گل میگردی.
با سنگ قَلَت تو بازی میکردیم،
درجی چاهار گوشَه سنگ هامینایم باد مشمارَ نبُرَ،.
بهترین سنگان آنانین کو آدوم میخره مینگنه نومزدشی انگشتری میان .
بَندِ گاه درست مینُن با سی نو چاه ابتنی بَه.
اسبس باری میان دی خَیلی به کار میامه
مینگتیم کشکی پی بار میزان گرده.
ماشینی چرخ بیخ بنان. هرچند اون موقان خیلی ماشین دِنیبَ.
روخانه ای رد شدن زیر پامان سنگ هامینایم رد میگردِیم.اونو میگوتیم سنگِ واز
تُرازویی سِنگ دی دبَ.
سنگ لَحد،.
البته سنگ نمکً هم هسته
کارد تیز کردونی بَ
آسیو سنگ دی دبَ اکثر خانانی میان
سیا سنگ قُرمزَ سنگ سُو سنگ
سنگَ پا ،ایضا داس و گیل داس. کحَل سنگ،سنگ دَستَه،
کتری درنداشت سنگ هامینایم،
سنگِ لوکی سر هامینان باد نبره
بازی هَلن گیلیس سنگ میخواست،همان لی لی وازی بَ البته منی عمه خانم فاطُمه جان میگو بالیلی فرق داره این 6خانه داشت به صورت مستطیل،
بامبروسنگ دی دبَ گلی پشتبامانی سر.
سیر بوکوبستنی بَ از سنگ استفاده میگردی.
نُمازی مهرم صحرا سنگ ویمیگیتن (چندی دی مایی وچان نُماز خان بیَن)
دیزی سنگی. دی داریم
بعضیان شیطنت میکردن سنگ هامینان ورف گوله وسط، یاروی پیشانیه نشانه میگیتن. خدارحم میکُرد، من دی یادُمه  مدرسه ای میان یکی این کارو کرد نزدیک به چشم وچه کور گرده.
سنگ چخماق دی دبه اونیی همرا تش درست میکردُن.
رِنگرَزان سنگی همرا می موتاندُند الان میگن شمعِ شور.
بعضی گُرده سنگانَ دری پشت هامینایم در واز نگُرده،
سنگی همراه سرسنگ بن سنگ بازی میکردیم انگشتان دی سنگی همرا داغان میکردن اسمش هانابن سر سنگ بن سنگ دو طرف ده لُه میکرد لامسب تا سو ماه سیا به.اووووووف. درد داشت دُل غَش می کُرد. ما دی خیلی خُل بیم . اَخه این دی گردی وازی؟
یه قل دو قل سنگ. سنگی بیخ قایُم می کُردُن
سنگی همراه جوز بادام مشکُتیم،
گلاب ب روتان، سنگ مستراب دی جزو سنگانَ.
قبری سنگ دی بوگِیم حَلا که همرو بوگوتیم. دور از جان اینجایی وچان .
سنگی دیم می نُوشتُن خط میخی
یادش بخیر اورازانی قبرستان سنگ میخی دبَ
هرکیو بگوتوم منو مسخره کورد
تا بیامین بکندن و ببردون
البَت شمایی بَ بوگوُم سنگ قبر عربی دی دبه اونان دی بَکَند گردی.
طالقانین خط میخی هم مینبشتون قرمز رنگ بَ سنگانُش.
سنگانه پنیر خیکانی بیخ آرد کیسانی بیخ هامینان نَم وِنیگیرَه،
دیشی دیم دی هامینان تکان نوخوره البت الانا. اون موقعان ازین قرتی بازیان دِنی بَ
سنگی همراه دی کله میزیم تش میکردیم فکر کُنم اینو بگوتی بیَم. نی!؟
گربا راه دی یه سنگ داشت دبین گوش خورد کنن اونُ هامینان
ی یه سنگ دی دبَ تنوری سر مینگنن
اسمش لانه بَ.
سنگ با خود میبردن کینی بیخ هامینان
قدیمان سنگ داغ میکوردون هامینان پارچه ایی میان میذاشتون جایی که درد میکورد،
سرد جا دی میخوتن این کار ر میکردن.
مُنی عَمّنی وچان خیلی باکُلاس بیَن ، اون قدیمان دی  آجر هامینان بخاری ای سَر.
اون موقعان سنگ داغ مینگَتُن بادیه شیری میان شیرجوش میگوتون اونِ.
 اینی دی بوگیم بعد از سینو ( شنا کردن) سنگی سر میخوتُن گرم گَردُن،.
این دی امروزی روایت
خجیره علامت به همِتان
ممنونم از بهناز محمودان عزیز
ممنون از همه گردآورندگان در گروه تولید محتوای درجی


این متن با صدای آقای فرشید فلاحی تقدیم به شما   دریافت کنید

دریافت فایل با فرمت mp3


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۳۴
درجی طالقانی