یکی از بهترین لذتهای کوه بشین، اینه که یا یه جمعی ره راهنمایی مینی یا خودته. آدم برای اینکه کوه دِ جَر شو، اول باید کوهستان و صخره های ناامیدی روح خودش دِ جَر شوئه و به قله برسه. درست مثل کوه واقعی دِ جَر شین. کوه جَر شیَن، سختی داره، سنگ ریزه و شن میشو کفشتی میان، تیغ میچسبه پر وپات، نفست به هِن هِن دِمیکوعه. امکان داره هوا خُراب گرده و باران یا تگرگ و حتی بدتر، وَرف بیا. شاید دی زبانم لال، پات سُر باخوره بکوعی زمین و دست و پات، زخم و زیل گرده. مار و مورچه لانِی سر باختُن و گَوَن بوتِی سر، بَنیشتن داره. خلاصه کوه جَر شینه و هزارتا سختی.کور شیطان هزارتا بهانه درست مینه که جَر نشی.
آها عزیزجان، برای اینکه قله رِ بَرسی، باید اول قله اعتماد به نفس روح خودتِ فتح کنی. دیگه نباید وهانه بگیری که منی پا درد مینه و مُن عاجزم. بهانه نگیری، کارها درست میبو. حلا میخواه وزنت زیاد باشه یا منی جور، شَر و پَر باشی. یا اون یکیانی جور، کُل و شُل باشی، تنبل باشی یا اون یکی جور، کیفت و کارت بانکیت پر پول باشه و بگی همین شهرک دِ چند کیلو سبزی میخرم، ویلش کن، کی حوصله داره یه روز کوه بشو تا یه هفته دست و پاشه بُشقاله.
آها عزیز جان، اینجور بیخودی وهانه هانه که کنار بندیی، یه وقت مینی پنجاه تا صد کیلومتر راه جَر بشی. هرچی جَرتر میشی، روحت آزاد تر میبو. وقتی میرسی بلندِ قله ای سر و پس وگرد مینی و پشتُ نگاه مینی، میگی: آها خداجان من این راه بیامیم؟؟؟ احساس مینی خدا ره نزدیکتر گردیی. اگر شو باشه، میخوای دستت بلند کنی و ستاره بچینی. اگر روز باشه، آی چشم میکشی خورشد خانمی بَ .ای یه قشنگ نسیم میخوره دیمت. موهانتی میان اچین باد میخوره. چنان سبکبال و بیخیال و کیفور میگردی که نگو و نپرس. چنان قهقهه میزنی و کوه دی با قهقهه جواب هامیدی. هرچی میخوانی، کوه بلندتر و قشنگ تر، طوطی سخنگویی جور، تی بِ میخوانه. یه انعکاس و بازتاب درونی ایجاد میبو.
این نسیم که میخوره دیمت و موهانت، احساس مینی خداجان دَره نوازشت مینه. هر لحظه، عظمت یکتای عالم ویشتر نزدیک دِ لمس مینی. دلت میخواه روح از جسمت، جدا گرده. نه از ترس، بلکه از عشق، دلت میخواه خودته پرت کنی بغل پروردگار. اینان که میشُن زیارت، بدین چه جور تا یه مدت شنگولن؟ دقیق مثل زائران میگردی. اون قله ای تُک، چنان رخِ نیاز به سوی خالق بی نیاز مینی، کو نگو و نپرس.
کوه دِ که ومیگردی، درسته دست و پات درد مینه، شاید دیمت دی آفتاب سوز و بدنت عرق سوز گردی باشه، اما مطمئن باش که روحت صیقل بخورده. اگر کار نیمه کاره داشته باشی، مصمم میگردی که تُمان کنی. روحیه یک جنگجوی پیروزِ پیدا مینی. فکر مینی رستمی زور بازو رِ داری.
آها عزیزجان، کوه دِ ومیگردی و حسابی تغییر مینی. آها عزیز جان وهانه نگیر، روحتِ تغییر هادین. کور شیطانی سر، با تمام صدایی که حنجره تی میان دره، هورای کن، داد بزن سرش بگو: بشو رد گرد!! هرچی وهانه درست کنی، من مصمم که جَر شم. دستت هادین مُنه جر شیم....آها ....
✍متن: ابوالفضل یزدانی، خُسبان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اُورازان
🎤 با صدای: فرشید فلاحی، کولج
عکسها: سمت چپ، سیده فاطمه میرتقی (اورازان)، سمت راست، عکاس ناشناس
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
هرگونه کپی برداری، تنها با ذکر منبع مجاز است.
این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)
به طرف آبگرم سه هزار و تنکابن.... عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان
مسیر کوهنوردی "علم کوه" و آبگرم سه هزار، عکس ارسالی از: سیدعباس افتخاری، پراچان