درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبزی چینی» ثبت شده است

پـــیش

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۵۷ ق.ظ

عروسی یکی از اقوام بود. در طالقان و البرز، شب حنابندان رسم هست که هر دو طرف، وسایل و لوازمی که برای طرف مقابل خریدند رو نشون مهمونها می‌دَن. مادر عروس، بسیار با سلیقه، در مجموعه بقچه‌ها و وسایل شخصی‌یی که برای آقای داماد تهیه کرده بودند، روی کیفِ لوازم آرایشی ایشون، یک پیشبند گلدوزی شده شکیل قرار داده بود. پیشبندی برای استفاده در زمان اصلاح سر و صورت.

فامیل داماد، که غریبه بودند و چنین رسم‌هایی نداشتند، با تعجب نگاه می‌کردند تا اینکه خاله داماد گفت: وای چه بامزه است، چقدر ظرف بشوره داماد با این پیشبند!

مادر داماد، که انگاری این قضیه رو توهین تلقی کرده بود، می‌رفت تا اخم‌هاش رو غلیظ و غیظش رو آشکار کنه که یکی از فامیل عروس گفت: نه خانم جان، این پیشبند ظرفشویی نیست، پیشبندیه برای اصلاح و آرایشگاه رفتن دوماد!

اینجا بود که غیظ مادر شوهر، آب شد و خنده رضایت بخشی «تُکشی سَر جا خوش کُرد!»

به غیر از این پیشبندی که ذکرش رفت، یک پیشِ دیگر هم در فرهنگِ طالقانی «دَبُست می‌بو» که بسیار کارآمدتر از پیشبند دامادی‌ست.

این پیش، که دقیقاً به همین نامِ پیش خوانده می‌شود، دستمال بزرگ، روسری یا چفیه‌ای هست که کوهنوردهایِ تره‌چین (سبزی‌چینانِ کوهی) می‌بندند تا سبزی‌های چیده شده را به راحتی درون آن بریزند و دو دست‌شان برای چیدن و بالارفتن، آزاد باشد و حمل سبزی چیده شده در دست، آنها را به زحمت نیندازد. پیش بستن، کار سبزی چین را در هنگام چیدن سبزی راحت می‌کند و سرعت چیدن را بالا می‌برد زیرا زمان را برای ریختن سبزی چیده شده داخل کیسه، توبره و نظائر آن، هدر نمی‌دهد.

طریقه بستن پیش هم یک مهارت خاصه اما ساده‌ای دارد که باید دو طرف پایینی دستمال را با بند یا طنابی به دور کمر بست و دو طرف بالایی را به صورت مورب، از روی شانه و زیر بغلِ آن دستی که سبزی چیده شده را به داخل پیش می‌اندازد، (که معمولاً دستِ مخالف دست اصلی است) حمایل کرد و زیر گردن گره زد. البته بعضی این نکته حمایل کردن را رعایت نمی‌کنند و دو طرف بالایی دستمال را به صورت گردنبندی دور گردن گره می‌زنند.

بریم باهم چند تا عکسِ پیش‌ ببینیم.

 

عکس‌ها همه از اهالی روستای اورازان طالقان هست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۹:۵۷
درجی طالقانی

غازیاقه و نرگسی آن

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۵۷ ق.ظ

غازیاقه/قازیاقی (غاز ایاقی/پاغاز)

گیاهی است خوش طعم و بسیار مفید که در بهار می‌روید و سر سفره طبیعت نشینان جای خاصی دارد.

طالقانی‌ها هم از این سبزی در انواع آش، تَره و کوکو استفاده می‌کنند. در ادامه ضمن معرفی اجمالی خواص این سبزی، طرز تهیه نرگسی غازیاقه را ارائه می‌دهیم.

غازیاقه، طبیعتی گرم و خشک دارد و در درمان برص، بی‌اشتهایی، یبوست، نقرس و دفع سنگ کلیه و مثانه و رفع چین و چروک پوست موثر است. همچنین این گیاه تصفیه کننده خون و تنظیم کننده قند آن می‌باشد.

برای خانمها باردار ممنوع است و افرادی که ضعف کلیه و کبد دارند، در مصرف آن احتیاط کنند.

مواد لازم برای خوراک نرگسی غازیاقه:

سبزی غازیاقی: 1 کیلو،   آب: 1 استکان،   پیاز: 2 عدد متوسط،   تخم مرغ: 3 عدد،   روغن، نمک، زردچوبه و فلفل به میزان لازم

قبل از هر چیز مثل بقیه‌ی سبزیها، غازیاقی را پاک میکنیم، و بهتره که ساقه‌ها شو جدا کنید. بعد از پاک کردن، کاملاَ شسته و خورد میکنیم و با یک استکان آب میزاریم تا کاملاً بپزه، اگه بعد از تست کردن حس کردین نپخته، دوباره بهش آب اضافه کنید تا بپزه. تو ظرف دیگه‌ای پیازها رو نگینی خُرد و سرخ کنید و سبزی پخته شده رو با نمک و فلفل و زردچوبه و تخم مرغ، بهش اضافه کنید و اجازه بدید تا تخم مرغها بپزه.

اگر دوست داشتید میتونید به این غذا، گوجه‌ی رنده شده هم در ابتدای پخت اضافه کنید.

 

نوش جان

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۶:۵۷
درجی طالقانی

بِی‌شیم بُنُرو

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ب.ظ

«بُنُرو» برای همه تره‌چینان دهه ۶۰ و ۵۰ و قبل از آن، محلی است،کاملاً آشنا و خاطره انگیز.

یک روز بهاری، نزدیک غروب، وقتی دیدم چند تا از دخترهای همسایه داشتند با هم صحبت می‌کردند، احساس کردم که دارند برای رفتن به تره چیدنِ فردا نقشه می‌کشند. سرم را انداختم پایین، تا یواشکی و قدم زنان از کنارشان رَد شوم که یکی از آنها گفت: «مُن نَنُمه بَگوتُم فردا میخَیم بِیشیم تَری بَه»

رفیقش گفت: «الآن بُنُروی وقته»

و اسم چند نفری را گفت. من همانطور که سرم پایین بود، شنیدم که یکی از آنها سلام کرد. سرم را بلند کردم و با کمی لبخند جواب دادم: «علیک سلام، فردا میخَین بِیشین تَری به؟»

دخترها همانطور که به همدیگر نگاه می‌کردند، یکی‌شان گفت: «آها، تو اَم می‌یَی؟»

با کمی مکث و از شما چه پنهان، یِه خورده دی ناز، گفتم: «بَشُم بِینُم نَنم چی میگو!»

کمی آن اطراف قدم زدم و آمدم خانه. مادرم جلوی اجاق (کَله) گوشه ایوان داشت شام درست می‌کرد. گفتم: «نَنه فردا میخام بَشم تَری به!!»

مادرم درحالیکه انبر دستش بود، سرش را بلند کرد وگفت: «تَری به یا یَلغُشتُک؟»

گفتم: «نَنه نَنه دوش تُبرُمه پُر مینُم» با سکوت او، رضایتش را احساس کردم. گوشه ایوان دنبال کیسه می‌گشتم که صدای یکی از زن‌های همسایه آمد که مادرم را صدا می‌کرد: «عروس حِیبّه، عروس حِیبّه، فردا شَنتیا رَ بَرُست مَی یالانی همراه بَشوَ تَری به»

خانواده‌ای که دخترشان برای سبزی می‌رفت، دوست داشتند یک مرد آشنا و چشم پاک، از همسایه یا فامیل، همراه او باشد، برای کمک، مواظبت و جلوگیری ازخطرات احتمالی. مادرم گفت: «باشه، میا».

من هم سریع وسایل را آماده کردم و بدو بدو رفتم سراغ یکی از دوستان.

- «بیو فردا بِیشیم بُنرو»

گفت: «دو نفری؟» گفتم: نه، فلانی و فلانی و فلانی هم میخان بیان»

باشه‌ای گفت و قرارشد حدود ساعت یک شب حرکت کنیم. زمان حرکت را به بقیه هم گفتیم. (برای این نیمه شب حرکت می‌کردند که صبحِ زودِ علی‌الطلوع، پایِ دامنه سبزِ کوه باشند و زمان کافی برای تره‌چینی داشته باشند و تا هوا گرم نشده، سبزیها رو بچینند و قبل از غروب آفتاب هم به ده برگردند.)

ساعت یک شب، دوش تُبره به دوش، با چوب‌دستی، رفتم خونه رفیقم و به‌اتفاق بقیه راخبر کردیم. من تازه یک چراغ قوه خریده بودم که ۵ تا باطری بزرگ می‌خورد (که در آن زمان، یک چیزِ خیلی لاکچری محسوب می‌شد) و توی آن تاریکی شب، نور چشم نوازی داشت.

دقایقی طول کشید تا یالان حاضر شوند و راه بیفتیم. دخترها از جلو می‌رفتند و ما پشت سرشان حرکت می‌کردیم. از باغان رفتیم به سمت راهِماز، رسیدیم اول خُمُس‌نو که دیدم تعدادی جلوی ما دارند می‌روند به کوه. با دیدن نور چراغ قوه ایستادند و سلام علیک وحال و احوال کردیم.

کسانی که برای سبزی می‌روند، چون همه هم سن و سالند، در این پیمایش یا سفر نیمروزه، خودمانی و راحت هستند. حتی شاید یِک دختر و پسر توی ده با هم حال و احوال نکنند اما در این سفر، نه! (خجالت‌ها کنار گذاشته می‌شود و رازها آشکار می‌گردد و چه بساطِ نامزدی‌ها و وصلت‌هایی که در دامان کوه سخاوتمند، کلید می‌خورد)

شیب تند و نفسگیر خُمُسنو را طی کردیم، در حالیکه رفیقم جلوتر از همه بود و من هم در انتهای جمعیت. گه گاهی با این نور چراغ قوه به دوستم که جلو بود، علامت می‌دادم و با هم ‌ارتباط برقرار می‌کردیم. بالاخره رسیدیم به گردنه خاک گَردُنُک. نشستیم تا نفسی چاق کنیم، کمی که گذشت بهشان گفتم عرق کردید زیاد نشینید. و دوباره طی طریق ....

درمسیر، اُولُوئُوک و آرینگ را پشت سر گذاشتیم تا رسیدیم به میان نو. نسیم سرد صبحگاهی صورت ما را نوازش می‌داد. از دره میان نو که پر از برف بود بالا رفتیم. بالای گردنه، سوپی وارکُش را هم پشت سر گذاشتیم و رسیدیم بُنروی سَر رَجه.

اَفتو تازه تیخ کُردی‌به. این رَجی سَر، پشت سرمان دِه خُچیره است و جلو روی‌مان بُنروی پَخت سِینگ. نسیم سرد و کمی تند صبحگاهی، خوش و بش یالان و جیک جیک پرندگان را چون نوایی دلخوش به گوش می‌رساند. زبان و قلم قادر از توصیف آن نیست.

بُنُرو جایی است که شورُک و آتُک فراوان دارد. یافتن کمانگوش هم دور از انتظار نیست. کمی از گردنه که پایین برویم، یک سنگ بزرگ تقریباً مسطح (به نام بُنروی پَخت سِینگ) میزبان تَره چین‌هاست. دیدن این سنگ، خاطرات خیلی‌ها را زنده می‌کند.

جاتون خالی صبحانه را خوردیم، پیشِمانَ دَبُستَیم و پخش شدیم برای چیدن سبزی. بعضی دخترها نغمه‌های محلی را زمزمه می‌کردند. همانطور که گفتم، اینجا در کوه، دخترها و پسرهاا تقریباً راحت گفتگو می‌کردند، (که یک تازگی خوشایندی برایشان داشت.) چون توی ده با اینکه همه آشنا هستند، این ارتباطات به مقدار کم و حداقلی است. (به دلیل تعصبات و حریم‌های عُرفی).

بعد از یکی دو پیش، سبزی چیدن، نزدیک ظهر نهار را روی همان سنگ خوردیم. همه بچه‌ها تقریباً حدود بیست کیلویی سبزی چیده بودند. من و دوستم سریع آمدیم بالای گردنه، وسایل را گذاشتیم و رفتیم پایین، بعد دوتایی سبزی‌های چیده شده بچه‌هارا کول می‌کردیم و میاوردیم بالا. مجدد می‌رفتیم پایین و ادامه کار...

به دلیل شیب زیاد و سنگینی سبزی‌ها برای دخترها سخت بود که آن را بالا بیاورند. و ما هم که خیر سَرمان مرد بودیم و صد البته که برای خودشیرینی هم شده، این حمل بار را قبول می‌کردیم. بعضی دخترها هم برای جبران، کمی سبزی به ما می‌دادند.

دیگر بعدازظهر شده بود، که همه جمع شدیم روی گردنه. من و دوستم با دوش تُبره و خانمها همه با چادرشبِ پُر از سبزی، آماده حرکت به سمت خانه بودند.

 

به قلمِ: آقای سیداحمد میرصادقی، به لهجه‌ی شیرین اورازانِ طالقان

 

_________________________

کلمات طالقانی:

  • تره چین: سبزی چین. کسی که در بهار برای چیدن سبزی‌های کوهی به کوه می‌رود.
  • یَلغُشتُک: علّاف گشتن همراه باشیطنت!
  • دوش توبره: کیسه‌ای که روی پشت حمل شود، کوله پشتی.
  • حِیبه: حبیبه، نام مادر آقای میرصادقی.
  • شنتیا: اسم دومِ آقای میرصادقی.
  • یالان: بچه‌ها هم در مقامِ معنی کودکان و فرزندان استفاده می‌شود و هم در مقامِ معنایی دوستان و رفیقان. دقیقاً مانند کاربرد کلمه بچه‌ها در فارسی.
  • خُچیره: یکی از روستاهای بالاطالقان.
  • اَفتو تازه تیخ کُردی‌به: آفتابی که تازه برآمده.
  • شورُک: یکی از انواع سبزیهای کوهی.
  • آتُک: همان والَک است، یکی از انواع سبزی کوهی.
  • کُمانگوش: قارچ کوهی.
  • پیش دَبستان: بستن پارچه‌ای بزرگ مانند روسری یا چفیه در جلوی بدن، برای ریختن سبزی در آن. پیش بستن، کار سبزی چین را در هنگام چیدن سبزی راحت می‌کند و سرعت چیدن را بالا می‌برد زیرا زمانی برای ریختن سبزی چیده شده داخل کیسه، توبره و نظائر آن را هدر نمی‌دهد.
  • چادرشب: پارچه‌ای تقریباً بزرگ و محکم برای حمل رختخواب و حمل سبزی. گاهی خانمها به دور کمرشان هم می‌بستند.

 

توضیحات درج شده داخل پرانتز و به رنگ آبی، از ادمین است.

کلماتی که با رنگ زرشکی هستند، اسامی و نام مکانهای خاصی در جغرافیای روستای اورازان هستند.

عکس سبزی از خانم مینا قادری - عکس سمت چپ: دهه 60، جاده چالوس، جوانِ درون عکس، آقای سیداحمد میرصادقی هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۱۴
درجی طالقانی

نوبرانه‌های بهار 1401

يكشنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۳۲ ق.ظ

زنبق وحشی بنفش: بوی بهار و خوش رنگی سالِ نو

 

 

یک سبد پر از سبزی باغیِ نو رَس

 

گلی شگفت انگیز بدونِ برگ به نام «گل پایِ خر» که خواص درمانی زیادی هم دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۳۲
درجی طالقانی

نقاشی نوه‌یِ یک طالقانی

شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ق.ظ

 

قـَشـِنگ معلومه یه شیروَچه طالقانی نسب این نقاشی رِ بَکشیه

کُجه دِ معلومه؟

از آنجا که کوه کتلانُش، خالی خاک نی... سبزی و واش دی داره

کِی بشه دُواره بِشیم تره‌چینی😋

نقاشی آتنایِ عزیز، نوه‌ی بانو ثریا سوداگری از میراش طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۰۸:۰۸
درجی طالقانی

بهترین روزهای صحراگردی

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۳۹ ب.ظ

 

آغاز بهترین روزهای کوه و صحراگردی
بر طالقانیان طبیعت دوست
مبارک...
♡♡♡

مایی سهم از تره چینی و کمانگوشانتان که ان شاءالله محفوظه 😉😁😋

عکس از: ابوذر جانعلی پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۳۹
درجی طالقانی

خاطرات قرنطینه

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ق.ظ

خاطرات قرنطینه

ایام عید و قرنطینه کرونا، تیلیویزیون تا میتانُست فیلم و سُریال پَخش میکُرد، ما دی از سر بیکاری، دسته جمع، تماشا میکُردیم.

یِگ روز فیلم «سرخ‌پوست» داشت. اونی میان، یه نمایی دَره که حیاط زندانِ نُشان میدی و آسُمانی کُنج دِ یه طیاره اوج مِیره. اینان به کُنار... چیزی که خیلی به چُشم میا و عینهو آونگِ اوزان، آدُمِ مَسخ و هیپنوتیزم مینه، آن دی یه طالُقانی آدُمه، زیمین این صحنه هَسته که یه گَته صحرائه اِچینه سبزِ مورت!

تا این صحنه بیامی، گَن‌نَنُم آن سر اتاق دِ بگوت: هیع بَباکُم... چه قَشِنگه این! اینه کُجه‌یه؟

بگوتُم: هِمین خودمانی ایران!

بگوت: نه... گُمان نمینُم، پالانُشان گو خارُجکیه!!

بگوتم: داستانِ فیلم برا زمان طاغوته، و اِلا ایرانیُن. حَلا چیِب تی‌یی بَ اَندی مُهمه که اینجه کُجه یِه؟

بگوت: آخه آن سبزه صحرایی میان، یه عالُم سبزی و تَره دَره. نُشانی‌شه پیدا کُنین بشیم بچینیم!!

 

یَهنی فیلم و سریال دی مِینُن، حواسشان باز به تَره و خیکشانه!

نقل خاطره و تنظیم پوستر: سیمرغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۴۱
درجی طالقانی

شعر شورُک چینی

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۲۴ ق.ظ

کوه برای مردمان ساکن دامنه‌های البرز، نمادِ استقامت، برکت و سنگ صبوری است. بهاران که دامن سبز کوه پر از سبزی‌های صحرایی، برکت خود را به روستاییان عرضه می‌دارد، زنان و مردان دسته جمعی، برای بهره بردن از این سخاوت کوه و یافتن روزی به آن می‌روند.

اما گاهی هم کوه رفتن، بهانه‌ایست برای فرار از غمها... و یافتن سنگ صبوری چون کوه، برای درد دل و کاستن از دردی که هیچ درمانش نیست.

حکایت تره چینی دخترکی خسته از غمِ روزگار و جفایِ یار، به زیبایی در شعر زیر آمده است.

دخترک با دلدارِ بی‌وفای خود که همسری غیر او برگزیده، این چنین نجوا می‌کند:

 

مینی پِی تو راه نیا دَرُوم میشُم شورُک چینی               تو بَشو اُِوتو بُدار، مُنَِک میشُم شورُک چینی

خسته از مردمی گَپ گَپ میون این همه کار                تو خودتی یارُ و بُدار، مُِنَک میشُم شورُک چینی

یاد اون واشِ باری که آدُمی جان در میشو                  تو خودتی مالُ بُدار، مُِنَک میشُم شورُک چینی

مایی دارانی سَرُک کِشگیریدان لانه مینُن                   خودتی دارِ بُدار، مُِنَک میشُم شورُک چینی

باغانی گَل شیلانُک داران که بار بیوردینه                وَلگَنش رو تو بُدار، مُنَِک میشُم شورُک چینی

زرُچی لانه رِ بِین، مرغانشی سَر نُشتیه                   خودتی کُِرگُ بُدار، مُِنَک میشُم شورُک چینی

مایی وَلگان همه رو خاکِ سیا سَرآشیه                      خودتی جُوو ر بُدار، مُِنَک میشُم شورُک چینی

 

 

شعر را با صدای محمد حبیبی دریافت و گوش کنید کلیک

عکس اول از: آقای جواد عباسی     عکس دوم از: خانم پروانه پلای

با تشکر از کانال طالقانی‌ها بابت انتشار شعر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۲۴
درجی طالقانی

خورشت تَرا قلیه یا تره قلیه: طالقانی قورمه سبزی

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۱۶ ق.ظ

یکی از خورشت‌های طالقان در قدیم، زمان مادربزرگامون، اون وقتی که قورمه سبزی‌جان به این شکل وجود نداشت، خورشت تَرا (تره) قلیه بود.
خورشتی سالم و خوشمزه، که با سبزی صحرایی و با کمترین روغن، پخته می‌شه و تدارک پیاز و سبزی‌ِ اون فقط در حد تفت دادن هست.

طرز تهیه:

کمی لوبیا چیتی رو از شب قبل خیس می‌کنیم. پیاز رو خُرد کرده و تفت میدیم، سپس به اون گوشت تکه‌شده‌ی خورشتی رو اضافه می‌کنیم و با کمی زردچوبه و فلفل تفت میدیم و همراه لوبیا می‌گذاریم تا بپزه. گوشت و لوبیا کمی که پخت، عدس رو بهش اضافه می‌کنیم.

از اون طرف، سبزی صحرایی مثل قزیاغه، گزنه، کل خجه، شیرین چچم، گاوزبان، شِنگ، کمی برگ سیر رو ریز خُرد می‌کنیم و کمی تفت میدیم، و اونو رو هم اضافه می‌کنیم. بعد از مدتی آلوی خورشتی که به زبون ‌محلی خودمون همون آلو پیوندی هست و اگه نداشتیم آلو بخارا و سیب زمینی خورد شده رو بهش اضافه می‌کنیم و اجازه می‌دیم تا خوب بپزه و جا بیفته. اما مراقب باشیم که عدس و سیب زمینیش لِه نشه.


در آخر کار نمک اضافه میکنیم. اگه خواستیم خورشتمون تُرش‌تر باشه یک قاشق غذاخوری آبغوره هم به اون می‌زنیم.
همون طور که اول گفتم، این خورشت خیلی خورشت سالمیه چون علاوه بر داشتن سبزیجات صحرایی، در طبخ اون، از روغن کمی استفاده شده.

 

 

این هم خورشت ترا قلیه من که برای امشب پختم با سبزی صحرایی طالقان
جاتون خالی
خیلیم دوست دارم بدونم که همشهری‌های دیگر طالقونیم چطور درست می‌کنند.

اگه دوست داشتید روش‌های دیگه پخت این خورشت رو برامون بگید.

 

خدا را شکر که طالقانی هستم

 

عکس و متن از بانو شهناز فلاحی، اهل آبادی حسنجون و اصالتاً از آبادی کولَج طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۶
درجی طالقانی

کنگر

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۴۵ ق.ظ

🌿🌾🌷 🌱☘️🌼

        🔻 طالقانی گل و واش و سبزی 🔺

🔸 کنگر
کنگر از نوبرانه های بهاریه که مردم شهرهای مختلف ایران، اونو دوست دارند و در فصل بهار، کیسه به دست برای چیدن اون به دامنه کوه می‌روند.

کنگر، در خورشت، آش و سوپ استفاده می شود. حتی می توان آن را در سالاد یا ماست، به صورت خام خورد.

از کنگر در تولید پنیر هم استفاده می شود. این سبزی با آنزیم‌هایی که دارد می‌تواند با غلظت یک بر 150 هزار، شیر را لخته و پنیر تولید کند.

همچنین  دانه کنگر نیز حاوی روغنی است که از آن در تهیه صابون، شامپو و پولیش‌ها استفاده می‌کنند.

کنگر خواص بسیار زیادی دارد اما برای بعضی مریضی ها مضر و خطرناک است.
 

🔸 خواص کنگر
از رسوب چربی در رگها جلوگیری کرده و کاهنده کلسترول و تری گلیسیرید خون است.

خنتی کننده سموم کبدی و محافظ کبد است و در درمان نارسایی کبد کمک می کند.

کنگر در ضمن منبع غنی پتاسیم هم هست.

کنگر ضدعفونی کننده، اشتها آور و هضم کننده غذاست و مصرف آن باعث تقویت دستگاه گوارش شده و به هضم غذا کمک می کند و اشتها را افزایش می دهد.

احتمال بروز سرطان را کاهش داده و در ضمن قلب را نیز تقویت می‌کند.

 اثرات دیگر آن شامل: ضد درد، ضد التهاب، درمان کم خونی بعد ازجراحی، درمان یرقان، ضد تجمع پلاکتها و رقیق کردن خون، ضد تهوع، ضد نفخ، خلط آور، مُسهل و ادرار آوری است.


🔸 چه کسانی بهتر است کنگر نخورند؟
زنان باردار، کودکان، بیماران مبتلا به بیماری شدید کبدی یا کلیوی از مصرف برگ کنگر پرهیز کنند.

از آنجایی که برگ‌های کنگر محرک انقباض کیسه صفراست. افرادی که سنگ کیسه صفرا دارند، نباید آن را مصرف کنند؛ چرا که افزایش انقباض کیسه صفرا منجر به انسداد مجاری و حتی پارگی کیسه صفرا می‌شود.

همچنین اشخاصی که نسبت به کنگر یا خواص سینارین حساسیت دارند، باید از مصرف این گیاه پرهیز کنند.


🔸 نکات مهم
خوردن کنگر به افرادی که گرم‌مزاج هستند توصیه می‌شود.

از اونجایی که طبیعت گرم و خشک دارد، می توان آن را با ماست هم خورد.
 
برگ‌های آن تیغ‌های ریز و تیزی دارند، لذا هنگام چیدن و پاک کردن مراقب دستان خود باشید. بهتر است از دستکش استفاده کنید.


تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

آشنایی با طبیعت زیبای طالقان در کانال و وبلاگ درجی 👇🏻👇🏻👇🏻
TaleghaniDarji
🍒🍇🍓🍎🍅




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۴۵
درجی طالقانی