خزان زرد طالقان به روایت شعر و تصویر
ای مثلِ خزان زرد،کسی منتظرت نیست محبوبه ی شبگرد،کسی منتظرت نیست
تنها شده در شهرِ شلوغِ تُهی از عشق در کوچه ی بی درد، کسی منتظرت نیست
آواره یِ نفرینکده ی عمری و اینجا در قامتِ یک مرد کسی منتظرت نیست
با شیب تنت پله عمرت به فراز است در پیریِ پاگَرد، کسی منتظرت نیست
تاراج شده هم دل و هم جسم و روانت بازنده ی این نرد! کسی منتظرت نیست
با رَم شدن اینهمه حیوان صفتِ رذل از خود شده ای طرد، کسی منتظرت نیست
هرچند که بازار تو گرم است ولی باز جز یک زن دلسرد،کسی منتظرت نیست
این ظلم زمان بود و زمین بستر آن شد از فاجعه برگرد،کسی منتظرت نیست
شعر از همشهری گرامیمان: بانو ارسا اجلالی
عکسها از همشهری خوش ذوقمان: آقای ابراهیم صابری
با تشکر از استاد فرشید فلاحی مدیر گرامی وبلاگ انجمن شاعران طالقان