خرافات و باورهای بامزه در آشپزی
پنج شُش تا دُتر بییِیم که ویر کار کُردُنمان بیگیته بَه. مَچـّدِ روستا مراسم داشت و شام هامیدان. ما دی بشی بییِیم کمک. یه گونی پیاز بنگتُن مایی پیش و بگوتُن یاللا پوست بَکنین و خُرد کنین. به دو دِیقه نکشی که اشکمان جیرامی و فُرفُرِ فینمان راه کَت. میان این اشک و فین، عمه جانُم برسی و یه نگا به ما کُرد و خندهاش بیگیت. بعد بگوت: ای اَمان چه اشکی دروردیه این بیصحب پِیاز.. خا مگه نمیدانین قبل اینکه پیازی سَرِ بِربینین بایستی اویی زُن گردین تا شمایی بُرمه رِ در نیوره!
بعد که مایی تعجبه بِیدی بگوت: پایستین.. پایستین بشین که اینه شمایی کار نی... پیازه کسی خُرد مینه که سالهاست اویی زُن گردیه!
---------------
شاید خرافاتی از این دست که در خاطره بالا ذکر شد را شنیده باشید. باورهایی که در میان آشپزها و خانمهای خانهدار مرسوم است و گاهی در نهایت ناباوری و بدون هیچ دلیل منطقی، درست از آب در میآیند. حالا ما کاری به راست و دروغ این باورها نداریم و فقط تعدادی از آنها را که جنبهی طنز دارند، برای شما گردآوردی کرده و ذکر میکنیم. باشد که لبخندی بر لبانتان بنشاند.
- اولین خرافه، همان زنِ پیاز شدن است. در خیلی از شهرهای ایران مرسوم است که میگویند اگر زنِ پیاز شوی و به درخواست ازدواج او جواب مثبت دهی، دیگر به هنگام خُرد کردن آن، اشکتان را در نمیآورد. (چه شوهر خوبی!) حتی بعضیها چنان این خرافه را جدی گرفتهاند که قبلِ پوست کردن پیاز، میان خود و او، صیغه عقد میخوانند. (بیشوهری بیداد مینه!)
- بعضی آشپزها معتقدند که اگر کوفته را فحش بدهند، میترسد و دیگر وا نمیرود! مثلاً گمانم گفتن جملهی «کوفت بگیری کوفتهی جونم مرگ شده! اگه وا بری من میدونم و تو...» خیلی کارساز باشد. جالبتر اینکه بعضی دیگر با گفتن جملهی «اگر وا بری به مادر شوهرت میگم!» کوفتهی بینوا را میترسانند. (طفلک شوماری اسم همیشه بَد دَرشیه)
- آشپزها برای کاچی و حلوا، خرافه دیگری دارند. یک عده از روش ترساندن استفاده میکنند تا حلوا و کاچیشان به روغن بیُفتد. مثلاً همانطور که آدمها را میشود با ترساندن، به خیس و زرد کردن شلوارشان انداخت! کاچی و حلوا هم به وقتِ ترسیدن، با پس دادن روغن، خود را زرد و خیس میکنند. (خاکان سرت نمیتانستی مثال بِیتری بَزُنی؟!)
- برخی دیگر، قدرت مذاکره و چانهزنی را باور کردهاند لذا خاضعانه روبه روی حلوا مینشینند و با دستمالی در دست، در حالیکه ادایِ گریه کردن را در میآورند میگویند: «ای حلوایِ عزیز، هرچه روغن به تو دادم را پس بده تا شوهرم دعوایم نکند. من هم قول میدهم دفعهی بعد، بیشتر به تو روغن بریزم.»
- مورد بعدی، یک خرافهی نوا دار است. به این ترتیب که وقتی میخواهند شیر را ماست بزنند، به هنگام پیچیدن آن در میانِ لک و لا و پتو، با در آوردن صدایِ «موچ موووچ» که شبیه صدایِ بوسیدن است، شیر را ترغیب به سفت و ماست شدن میکنند. (اُو لَلَ گیو می عِه هاگ!)
- بر همگان واضح و مبرهن است که غذایِ شِفته و وا رفته، بابِ میل هیچ کسی نیست. (فقط پیرمردکانِ بی دُندان، نَرمِ دستِ غذا دوست دارُن) لذا خانمها برای وا نرفتنِ غذایشان، اسمِ دخترانِ نجیب را میبرند و از آنها تعریف میکنند. که غذا هم حسودی کرده و مثل این دختران خودش را بگیرد و شِفتگی و وارفتگی را بیخیال شود. مثلاً به هنگامِ دم کردن برنج میگویند: «فاطمه عجب دخترِ نجیب و با حیا حجابیه، کیپ روشو میگیره و ولنگ و وا نی، پسر کدخدا میخواد بره خواستگاریش، اگه تو هم ای برنج جان خودتو وا ندی، میگم برای پسر دومش بیان خواستگاری تو» (طفلی بُرنجِ دلُش میخوا عروس گرده!)
- دیدید وقتی رُب میپزند، عصاره به جوز جوز کردن میافتد و به اطراف میپاشد؟ بعضی معتقدند که رُب را هم باید ترساند تا اینقدر نپرد و دردسر درست نکند. مثلاً بلند میگویند: «ســـوســـــک!» بعد رُب هم وحشتزده میگویند: «واااااااااای نه، تو رو خدا بکشدیش!» بعد همینجوری الکی الکی، از جوشش و پاشیدن به اطراف میافتد.
- این خرافهای که میخواهم برایتان بگویم، یک جورایی زرنگ بازی و جمع کردنِ مدبرانه یک بحرانِ مرسوم در آشپزخانه است. بحرانِ شور شدنِ غذا. خیلی از خانمها وقتی غذایی شور میشود، میگویند: «زنِ آشپز، خیلی شوهرشو دوست داره که غذاش خوش نمک شده!» به این ترتیب از دعوای شوهر بر سر زن، به خاطر شور شدنِ غذا جلوگیری میکنند. بعضی دیگر هم میگویند: «زنی که غذاش شور بشه، شورِ زندگیش زیاده!». این جوری دیگه عمراً کسی اون زن رو به خاطر نمکِ غذاش، سرزنش و دعوا خواهد کرد.
باورهای آشپزی و غذا، مختص ایران نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در ایتالیا، برای در امان ماندن از چشم زخم، دور گردن خود گردنبندی از فلفل قرمز میاندازند. بومیانِ آفریقایی برای غذا نغمه میخوانند. در ترکیه، جویدن آدامس بعد از غروب آفتاب، به شدت ناپسند شمرده میشود و آن را در زمره جویدنِ گوشتِ بدن مرده میدانند. در خیلی از کشورها پخت شیرینی و نان، به شکل نوزاد، برای برآورده شدنِ دعای فرزنددار شدن، مرسوم است. خواندن دعا یا آیات و فوت کردن به غذا برای برکت و شفا هم در میان مسلمانان سراسرِ دنیا انجام میشود.
به هرحال اینها باورهایی است که در طی سالیانِ دراز، همدم زنانِ سرزمینمان در کنجِ مطبخهایشان بوده. خرافاتی که بعضاً از آرزوها و آمال زنانه نشأت گرفته است. حالا جدای از حکمِ مردودی مطلقِ منطق در مورد این خرافات، شما یکی دو تا از آنها را امتحان کنید تا ببینید در مورد غذایِ شما جواب میدهد یا نه.
سالم و شاد باشید و پاینده
نویسنده متن، گردآوری کننده و تنظیم پوستر طالقانی: سیده مریم قادری
کپی متن بدون ذکر منبع و نویسنده، شرعاً و قانوناً مجاز نیست.